4.13M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مُهمّات #صلوات:
حسابی خورده بودیم به ته دیگ. نه مهمّات، نه نیرو، هیچی!
از آن طرف عراق هم بعد از عملیّات مجنون، حسابی پررو شده بود.
انگارهمهٔ انبار مهمّاتهای دنیا را روانهٔ مجنون کرده باشند، زمین مجنون شده بود مثل یک طبل که زیر پا میلرزید.
بچّههای مظلوم و باروت زده در خط، چشمشان به دست دیدهبانها بود و چشم دیدهبانها هم به انبارهای خالی از مهمّات، که معلوم نبود کِی پر میشود!
زخم پاهایش خوب نشده بود که سر رسید.
(علی چیت سازیان) پرسید: «چرا ماتم گرفتید؟!»
گفتم: «مهمّات نداریم که جوابشان را بدهیم»!
گفت: «چرا دارید، هر توپ و خمپارهی عراقی که زمین میخورد، شما یک #صلوات بفرستید»!
ضرب آهنگ توپها بیشتر شد، بانگ #صلواتها بلندتر.
دور و بر را نگاه کردم، هیچ کس پروای ترکش و تیر را نداشت!
(جزیره) مجنون یک تیکه شده بود بانگ #صلوات!
📚دلیل، صفحه ۱۴۶.
کتاب «گلستان یازدهم» روایت عاشقانههایی از سردار شهید علی چیت سازیان و همسر بزرگوارشان است که در طول سالهای جنگدیده نشده و پس از جنگ نیز به دست فراموشی سپرده شد.
💐در سالگرد شهادت سردار شهید علی چیت سازیان، به روح لطیف ایشان صلواتی هدیه بفرمائید.
@sallavat