#براندازی21
#قرآن
#حدیث
#فقه_الحکومه
🔅🔅🔅
📚 29- فی البحار بِإِسْنَادِهِ عَنِ النَّضْرِ بْنِ قِرْوَاشٍ قَالَ أَكْرَيْتُ جَعْفَرَ بْنَ مُحَمَّدٍ ع مِنَ الْمَدِينَةِ فَلَمَّا رَحَلْنَا مِنْ بَطْنِ مَرٍّ قَالَ لِي يَا نصر [نَضْرُ] إِذَا انْتَهَيْتَ إِلَى فَخٍّ فَأَعْلِمْنِي قُلْتُ أَ وَ لَسْتَ تَعْرِفُهُ قَالَ بَلَى وَ لَكِنْ أَخْشَى أَنْ تَغْلِبَنِي عَيْنَيَّ فَلَمَّا انْتَهَيْنَا إِلَى فَخٍّ دَنَوْتُ مِنَ الْمَحْمِلِ فَإِذَا هُوَ نَائِمٌ فَتَنَحْنَحْتُ فَلَمْ يَنْتَبِهْ فَحَرَّكْتُ الْمَحْمِلَ فَجَلَسَ فَقُلْتُ قَدْ بَلَغْتُ فَقَالَ حُلَّ مَحْمِلِي ثُمَّ قَالَ صِلِ الْقِطَارَ فَوَصَلْتُهُ ثُمَّ تَنَحَّيْتُ بِهِ عَنِ الْجَادَّةِ فَأَنَخْتُ بَعِيرَهُ فَقَالَ نَاوِلْنِي الْإِدَاوَةَ وَ الرَّكْوَةَ فَتَوَضَّأَ وَ صَلَّى ثُمَّ رَكِبَ فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِدَاكَ رَأَيْتُكَ قَدْ صَنَعْتَ شَيْئاً أَ فَهُوَ مِنْ مَنَاسِكِ الْحَجِّ قَالَ لَا وَ لَكِنْ يُقْتَلُ هَاهُنَا رَجُلٌ مِنْ أَهْلِ بَيْتِي فِي عِصَابَةٍ تَسْبِقُ أَرْوَاحُهُمْ أَجْسَادَهُمْ إِلَى الْجَنَّةِ 41.»
▪ در بحار به سند خود از نضر بن قرواش نقل مي¬كند: گفت مالهاى سوارى خود را به حضرت صادق از مدينه كرايه دادم وقتى از دره مرّ رد شديم به من فرمود: نضر وقتى رسيديم به فخ مرا مطلع كن. عرض كردم: مگر آن محل را نمي شناسید . فرمود: چرا ولى مي¬ترسم خوابم ببرد. به فخ كه رسيديم نزديك محمل امام شدم ديدم خواب است سرفهاى كردم بيدار نشد. محمل را تكان دادم حركت كرده نشست. عرض كردم: به فخ رسيديم. فرمود: محمل مرا باز كن. سپس فرمود : قطار را به هم وصل كن وصل كردم امام عليه السّلام را از جاده به كنارى بردم و شترش را خواباندم. فرمود: آب و آفتابه را بده. وضو گرفت و نماز خواند بعد سوار شد. عرض كردم فدايت شوم اين عملى كه انجام داديد جزء اعمال حج است؟ فرمود: نه ولى اينجا مردى از خويشاوندانم با گروهى شهيد مىشود كه ارواح آنها جلوتر از بدنهايشان رهسپار بهشت مىشود.
📝 پی نوشت:
41.بحار الأنوار (ط - بيروت) / ج48 / 170
⏪ ادامه در پست های بعدی...
@salmanraoofi
هدایت شده از .....||| آوای خِرَد |||.....
بسم الله
✔️اعطای اجتهاد رسمی؛ امری لازم و ضروری
🔹استاد عندلیب همدانی گفته اند:
در اطلاعیه ای دیدم، مؤسسه ای مراسمی تحت عنوان جشن إعطای اجتهاد ترتیب داده است، نگرانی خودم را از این نوع بدعت های حوزوی که به انحاء مختلف دیده می شود فقط با این جمله بیان می کنم :
«اَللّـهُمَّ اکْشِفْ هذِهِ الْغُمَّةَ عَنْ هذِهِ الاُْمَّةِ بِحُضُورِهِ ، وَ عَجِّلْ لَنا ظُهُورَهُ»
🔻منظور ایشان آیت الله سیفی مازندرانی است.
به نظرم آیت الله سیفی مازندرانی در این زمینه بسیار کار درست و سودمندی می کنند.
بنده حرف آقای عندلیب را واقعا متوجه نمی شوم؟
چطور به خود اجازه می دهیم که هر کاری که به مذاق ما خوش نمی آید را فوری با اَنگ بدعت تخریب کنیم! دقیقا چه بدعتی؟
قطعا این استاد حوزه تعریف بدعت را بهتر از حقیر می دانند. اما کجای این کار بدعت است که سریع آن را به غُمّه تعبیر می کنیم؟!
📍اساسا نو آوری ها تا جایی که با مبانی و معارف دین و سنتهای دینی تعارضی نداشته باشد، اتفاقا بسیار خوب و رشد دهنده است. به قول حضرت آیت الله جوادی فنعمت البدعه.
❓اما چرا خوب است؟
🔸قطعا همه می دانید که در سالهای اخیر، یکی از بزرگترین معضلات طلاب، عدم رتبه بندی علمی آنها است.
وضعیت طوری شده که هر کسی با هفت سانت لحیه و یک عمامه ی ۹ متری و یک نعلین قهوه ایِ مایل به زرد اظهار فضل و علمیت می کند. از طرفی طلاب جوان و جامعه هم که توان تشخیص علمیت این نوع افراد را ندارند.
🔸همچنین یکی از مشکلات در نهادهای دولتی و آموزشی در سطح کشور در عرصه ی جذب طلاب این است که نمی دانند این طلبه از حیث علمیت، آنطور که ادعا می کند هست یا نه و توان تشخیصش را نیز ندارند.
🔸باید سَنجه هایی در خود حوزه وجود داشته باشد که طلاب برجسته از حیث علمی را معرفی نماید و خلاء چنین حرکتی واقعا حس می شد.
🔵این عمل موسسه ی آیت الله سیفی گام مثبتی است در راستای زدودن فرهنگ مدرک گراییِ دانشگاهی در حوزه ی علمیه. با این کار قدمی برداشته ایم در جهت احیای مدارک سنتی خودمان. امری که در نهایت موجب شناسایی بهتر و کامل تر جایگاه های علمی افراد می شود.
📢حال نمی دانم چطور می شود امری که موجب رسمیت بخشیدن به اجتهاد حوزوی در سطح جامعه خواهد بود، می شود یک بدعتی که با ظهور امام زمان عج باید بساطش جمع شود؟!
📌پ.ن: اینجانب هیچ گونه ارتباطی با معهد الاجتهاد الفعال نداشته و ندارم.
✍علی خردمردی
@alikheradmardii
هدایت شده از المرسلات
📜احیای سنت #اجازه_اجتهاد در حوزه علمیه
🔰مقام معظم رهبری
💠بنده جزو کسانی هستم که از اوائل بر روی #مدرک مستقل حوزهای تکیه کردم، الان هم اصرار دارم. #مدرک؛ خود حوزه با اعتبار خودش نه به اعتبار وزارت علوم؛ چون اعتبار حوزه عمیقتر، ثابتتر و مهمتر از اعتبار هر وزارتی است. با اعتبار خودش، حوزه #مدرک بدهد. حالا اسم #مدرک را هر چه میخواهند بگذارند.
💠بعضی از دوستان اعتراض کردند که چرا می گریزید از اسم دکترا و کارشناسی ارشد و اسمش را گذاشتهاید سطح سه و سطح چهار؛ اینها را من بحثی ندارم. اینها را بنشینند بحث کنند، هر جور تصمیم گرفتند، همان درست است؛ لیکن اصلِ #مدرک را بنده قبول دارم، اما #مدرک زدگی آفت مدرک است. طلبه برای #مدرک درس بخواند، این عیب بزرگی است.
📚 بیانات 86.09.08
💠من اینجا میخواهم مطلبی دیگر را هم پیشنهاد کنم: سنت #اجازه_اجتهاد را که سالهاست در حوزههای ما منسوخ شده است، آقایان دوباره زنده کنند. #اجازهی_اجتهاد در گذشته، چیز خوبی بود. طلاب بعد از آنکه مقداری درس میخواندند، برای اینکه به مراکز و شهرها بروند و مشغول خدمت علمی شوند، احتیاج به گواهینامهای داشتند که معلوم شود این آقا اهل علم و فضل است. لذا پیش علمای بزرگ میرفتند و یک مسألهی فقهی را مطرح و بحث میکردند. وقتی آن عالم تشخیص میداد که ایشان مجتهد است، #اجازه_اجتهاد مینوشتند و به او میدادند.
💠بین علمای دورهی قبل که ما دیده بودیم، اجازههای اجتهاد زیادی بود. بزرگان و پیرمردان و پدران ما، از علمای قبل از خودشان #اجازهی_اجتهاد داشتند. ولی الان، سالهاست که این کار منسوخ است. چرا منسوخ شد؟ شاید عللی هم داشت؛ که یکی از مهمترین آنها این بود که بعضی از بزرگان مراجع، عادت نداشتند #اجازه_اجتهاد بدهند. جهاتی را رعایت میکردند. در نتیجه، این #اجازه_اجتهاد، تدریجاً منسوخ شد. اکنون دست افراد فقط اجازهی امور حسبیه است و این، کافی نیست.
💠چقدر خوب است که #اجازه_اجتهاد در حوزهها زنده شود. منتها، من به این ترتیب #پیشنهاد میکنم و میگویم: یک طلبهی فاضل، بعد از آنکه مقداری درس خواند و در خود احساس قوت اجتهاد کرد و نیروی اجتهاد و قدرت اجتهاد را در خودش حدس زد، پیش استاد برود. استاد موضوعی را، مسألهی مهمی را انتخاب کند - سعی کنند مسأله را از مسائل جدید؛ مسائلی که رویش بحث نشده است انتخاب کنند - و به طلبه بدهد. طلبه برود روی آن کار کند و حاصل آن جزوهای بشود مثل جزوههای پایاننامهای که در دانشگاهها معمول است.
💠ما البته این را به حوزهی قم ... پیشنهاد کردیم؛ که موضوع به طلاب بدهند و از آنها بخواهند که پایاننامه بنویسند. حالا عرض میکنیم که این را برای اجتهاد بنویسند. یعنی به طلبه موضوعی را بدهند و او آن موضوع را تنقیح کند، کار کند، بحث کند. گاهی دو، سه نفری راجع به قضیهای بحث کنند و استاد راهنمایی هم باشد. آن وقت خواهید دید در ظرف چند سال، هزاران تز فقهی جالب و مسائل بحث نشده به دست خواهد آمد و این، راه را باز خواهد کرد. نمیگوییم آن طلبه جوان تازه مجتهدی که مسألهای را بحث کرده، حرف آخر را در این مسأله خواهد زد؛ نه. بگذارید اولین حرف را بزنند و اولین گام را بردارند. بنابراین، اگر این کار را ما در قم راه بیندازیم، به تبع آن در جاهای دیگر انجام خواهد گرفت. در نتیجه، ممکن است #اجازه_اجتهاد را هم نخواهیم که مراجع بزرگ بدهند. همین فضلا و مدرسینی که در حوزه به فضل شناخته شدهاند و قوت علمی و تحقیقی دارند، یک نفرشان، دو نفرشان به طلبهای #اجازه_اجتهاد بدهند. ببینید چقدر خوب خواهد شد! طلبه میخواهد به شهری برود، میخواهد در دستگاهی وارد شود، میخواهد یک شغل تبلیغی انتخاب کند؛ این ورقهی اجتهاد که در جیبش باشد، نشانهی فضل اوست. این، چقدر راه را باز و طلاب را تشویق خواهد کرد که بروند و این کار را پی بگیرند!
📚 بیانات 71.06.29
💠یک جمله درباره پیشنهاد آقای ... عرض کنیم. مسئله دکتری افتخاری؛ خوب، البته این یک افتخار است که این دانشگاه این اظهار محبت را به ما بکند؛ لیکن من اهل دکتری نیستم؛ همان طلبگی ما کافی است. اگر بتوانیم به میثاق طلبگی متعهد و پایبند بمانیم - که قولاً و فعلاً این میثاق را از دوران نوجوانی و جوانی با خدای متعال بستیم - اگر خداوند کمک کند و ما بتوانیم این میثاق را حفظ کنیم و در همین عالم طلبگی پیش برویم، من این را ترجیح میدهم... من پیشنهاد شما را قبول نمیکنم.
📚 بیانات 88.13.11
#کلام_ولی
#حوزه_علمیه
#تحول_در_حوزه
@fater290
هدایت شده از مناهج 🇵🇸🇮🇷
🌀 احیای سنت اجازه اجتهاد
مطالبات امام خامنهای از بزرگان
🔹 سنت اجازهی اجتهاد را که سالهاست در حوزههای ما #منسوخ شده است، آقایان دوباره زنده کنند.
#اجازه_اجتهاد
#سنت_نه_بدعت
@Manahejj
🔆متن بیانات منتشر نشده رهبر معظم انقلاب آیت الله خامنه ای حفظه الله در منزل آیت الله مصباح یزدی حفظه الله که در جریان سفر ایشان به قم در سال ۱۳۸۹ انجام گرفت +صوت
🏷تاریخ: اواخر مهر یا اوایل آبان ماه ۱۳۸۹
🔅این لطفی که ابراز میشود، این محبتی که ابراز میشود، اولا این نکته وجود دارد که این، برمیگردد به لطف حضرتعالی؛ سرچشمهی جوشان محبت و التفات شما نسبت به ما سرریز میشود در همه خانواده و در مجموعهی فرزندان و اهل و همه، این یک جهت
🔆جهت دوم این که این هم مربوط به شخص من قطعا نیست؛ این مربوط به معیارها، مربوط به اسلام، مربوط به انقلاب، مربوط به این راه است.
این را ما الحمدلله من این را میدانم و خدای متعال نگذاشته که من اشتباه کنم در این مورد، و تصور کنم که اینها مربوط به شخص من است. میدانم که مربوط به خداست و مربوط به این راه است؛ کما اینکه نسبت به شخص امام با همهی عظمتی که امام داشت، با همهی جذابیتی که امام داشت همین بود؛ یعنی مردم برای خاطر خدا امام را دوست میداشتند و دنبال او حرکت میکردند؛ خود ایشان هم این را کاملا میدانست و بنابراین توقع ما از این مجموعهی محترم و عزیز این است که دعا کنند که منشأ این محبتها که توجه به خدا و پیمودن راه خداست در ما استمرار پیدا کند و باقی بماند، ما بفهمیم، بدانیم که باید چه کار کنیم، باید به کدام طرف حرکت کنیم و خداوند متعال ما را هدایت کند و دستگیری کند.
🔆واقعا احتیاج داریم به دستگیری لحظه به لحظهی پروردگار که اگر این نباشد مطمئنا کار مشکل خواهد بود.
🔆بنده هم به سهم خودم قدر جناب آقای مصباح را میدانم. واقعا میدانم که ایشان چه وزنهای هستند در کشور و در اسلام؛
🔅و حقا و انصافا ما امروز نظیر ایشان را -حالا به این تعبیر بگوییم- خیلی نادر نظیر آقای مصباح ممکن است که وجود داشته باشد
🔆با این وزانت علمی و عمق علمی و احاطه و وسعت و با این آگاهی و بینش و با این صفا.
این سه جهت در ایشان جمع شده است؛
🔆هم علم هست، هم بصیرت به معنای حقیقی کلمه هست و هم صفا هست.
🔆این سه تا با هم دیگر در ایشان خیلی ارزشمند است.
🔆و خدای متعال وجود ایشان را برای ما، برای انقلاب نگه دارد انشاءالله وجود ایشان را سالم بدارد که همه بتوانند از برکات ایشان استفاده کنند.
و خداوند کسان ایشان، آقازادههای محترمشان، دامادهای محترمشان، همسر محترمشان و اولاد ایشان را، دیگه عروسها و دامادها، همه را انشاءالله خدای متعال مشمول رحمت و لطف و هدایت خودش قرار بدهد.
🔅آیتالله مصباح یزدی: ما که زبانمان الکن است که از قدر شکرگزاری این نعمت عظیم الهی
🔅همین اندازه عرض می کنم که الله اعلم حیث یجعل رسالته
🔅ما شبانه روز در عمق دل دعا میکنیم که خدا برکات وجود حضرتعالی را روز افزون بکند و به همه امت اسلامی توفیق شکرگزاری نعمت مرحمت کند در سایه عنایت ولی عصر ارواحنا فداه
🔆رهبر انقلاب: بله! دعا بفرمایید خدا هدایت کند ما را
🔆یادتان هست من، یک وقت به شما عرض کردم - در زمان ریاست جمهوری - که من، الان احتیاجم به کمک معنوی خیلی بیشتر از سابق است
🔆و خدمت آقای بهجت - به وسیلهی جنابعالی - پیغام رساندم که کمکی کنند یه چیزی و بعد، دو تا نامه، ایشان فرستادند - دارم آن نامهها را که به خط جناب آقای مصباح هست - و الحمدلله این کمکها وجود داشته و ما قدر میدانیم.
🔆الان هم همینجور الان هم من خیلی احتیاج دارم به کمک معنوی و انشاءالله خدای متعال این دعاهای شما را به هدف اجابت برساند و ما را مشمول رحمت خودش و کمک خودش و هدایت خودش بکند انشاءالله
🔅آیتالله مصباح: البته هر کس ظرفیتش بیشتر است نیازش هم بیشترست حتی نیاز پیامبر و اولیای خدا هم بیش از ماهاست.
🔆رهبر معظم انقلاب: بله، همینجور است
🔅آیتالله مصباح: ان شاءالله که خدا وجود حضرت عالی را از همه بلیات حفظ بفرماید،
🔅به ما هم توفیق معرفت بیشتر به اولیای خودش و به شخص جنابعالی محبت و ولایت ما را روز افزون بفرماید
🔅حضرتعالی هم دعا بفرمایید که خدا عاقبت ما را ختم به خیر کند.
🔆رهبر معظم انقلاب: انشاءالله؛ انشاءالله؛ خدا عاقبت شما را، ما را انشاءالله به خیر کند.
(۱) درس هفتگی جناب آقای مصباح در دفتر را هر چه از آن پخش شده و من گوش کردم، واقعا انسان استفاده میکند. در ماه مبارک رمضان که سخنرانی ایشان عصرها پخش میشد من غالبا گوش میکردم و بهره میبردم.
🔅آیتالله مصباح یزدی: از این که بزرگواری فرمودید و گوشهی چشمی به این خانه انداختید، تشکر میکنم.
امیدواریم که باز هم از این فرصتها داشته باشیم.
پی نوشت:
۱- از اینجا تا انتهای متن، در فایل صوتی موجود نمیباشد و از منبع رجانیوز نقل شده است
منابع:
۱- پیاده شده از فایل صوتی
۲- خبرگزاری رجانیوز
@salmanraoofi
1388Mesbah.mp3
1.45M
🔆بیانات منتشر نشده رهبر معظم انقلاب آیت الله خامنه ای حفظه الله در منزل آیت الله مصباح یزدی حفظه الله که در جریان سفر ایشان به قم در سال ۱۳۸۹ انجام گرفت
🏷تاریخ: اواخر مهر یا اوایل آبان ماه ۱۳۸۹
🔆بنده هم به سهم خودم قدر جناب آقای مصباح را میدانم. واقعا میدانم که ایشان چه وزنهای هستند در کشور و در اسلام
🔆و حقا و انصافا ما امروز نظیر ایشان را -حالا به این تعبیر بگوییم- خیلی نادر نظیر آقای مصباح ممکن است که وجود داشته باشد
🔆با این وزانت علمی و عمق علمی و احاطه و وسعت و با این آگاهی و بینش و با این صفا
🔆این سه جهت در ایشان جمع شده است؛ هم علم هست، هم بصیرت به معنای حقیقی کلمه هست و هم صفا هست، این سه تا با هم دیگر در ایشان خیلی ارزشمند است
🔆و خدای متعال وجود ایشان را برای ما، برای انقلاب نگه دارد انشاءالله وجود ایشان را سالم بدارد که همه بتوانند از برکات ایشان استفاده کنند
🔅آیتالله مصباح: ما که زبانمان الکن است که از قدر شکرگزاری این نعمت عظیم الهی
🔅همین اندازه عرض می کنم که الله اعلم حیث یجعل رسالته
🔅ما شبانه روز در عمق دل دعا میکنیم که خدا برکات وجود حضرتعالی را روز افزون بکند و به همه امت اسلامی توفیق شکرگزاری نعمت مرحمت کند در سایه عنایت ولی عصر ارواحنا فداه
🔆رهبر انقلاب: بله! دعا بفرمایید خدا هدایت کند ما را
🔅آیتالله مصباح: ان شاءالله که خدا وجود حضرت عالی را از همه بلیات حفظ بفرماید
🔅به ما هم توفیق معرفت بیشتر به اولیای خودش و به شخص جنابعالی محبت و ولایت ما را روز افزون بفرماید
🔅حضرتعالی هم دعا بفرمایید که خدا عاقبت ما را ختم به خیر کند
@salmanraoofi
#براندازی22
#قرآن
#حدیث
#فقه_الحکومه
🔅🔅🔅
📚 30- فی البحار بِإِسْنَادِهِ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ عَبَّادٍ قَالَ لَمَّا أَنْ لَقِيَ الْحُسَيْنُ الْمُسَوِّدَةَ أَقْعَدَ رَجُلًا عَلَى جَمَلٍ مَعَهُ سَيْفٌ يَلُوحُ بِهِ وَ الْحُسَيْنُ يُمْلِي عَلَيْهِ حَرْفاً حَرْفاً يَقُولُ نَادِ فَنَادَى يَا مَعْشَرَ النَّاسِ يَا مَعْشَرَ الْمُسَوِّدَةِ هَذَا الْحُسَيْنُ ابْنُ رَسُولِ اللَّهِ وَ ابْنُ عَمِّهِ يَدْعُوكُمْ إِلَى كِتَابِ اللَّهِ وَ سُنَّةِ رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه و آله 42.»
▫ در بحار با سند خود از سليمان بن عباد نقل شده که گفت: وقتى حسين با سپاه بنى عباس روبرو گرديد مردى را روى شترى نشاند كه در دست شمشيرى داشت و آن را مي چرخانيد: حسين يك كلمه يك كلمه به او مي¬گفت، بگو، با صداى بلند فرياد مي¬زد: مردم، اى طرفداران بنى عباس! اين حسين پسر پيغمبر است و پسر عموى اوست شما را دعوت مي¬كند به پيروى از كتاب خدا و سنت پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم.
🔅🔅🔅
📚 31- فی البحار بِإِسْنَادِهِ إِلَى أَرْطَاةَ قَالَ لَمَّا كَانَتْ بَيْعَةُ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ صَاحِبِ فَخٍّ قَالَ أُبَايِعُكُمْ عَلَى كِتَابِ اللَّهِ وَ سُنَّةِ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ عَلَى أَنْ يُطَاعَ اللَّهُ وَ لَا يُعْصَى وَ أَدْعُوكُمْ إِلَى الرِّضَا مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ وَ عَلَى أَنْ يُعْمَلَ فِيكُمْ بِكِتَابِ اللَّهِ وَ سُنَّةِ نَبِيِّهِ ص وَ الْعَدْلِ فِي الرَّعِيَّةِ وَ الْقَسْمِ بِالسَّوِيَّةِ وَ عَلَى أَنْ تُقِيمُوا مَعَنَا وَ تُجَاهِدُوا عَدُوَّنَا فَإِنْ نَحْنُ وَفَيْنَا لَكُمْ وَفَيْتُمْ لَنَا وَ إِنْ نَحْنُ لَمْ نَفِ لَكُمْ فَلَا بَيْعَةَ لَنَا عَلَيْكُمْ 43.»
▫ در بحار با سند خود از ارطاة نقل ميكند: وقتى با حسين شهيد فخ بيعت كردند گفت: من با شما بيعت ميكنم مشروط بعمل كردن به كتاب خدا و سنت پيامبر و اينكه فرمانبردارى از خدا شود و معصيت انجام نگردد و قريش را دعوت ميكنم كه همداستان با شخصيتى شويد از آل محمّد كه مورد پسند باشد. شرط ميكنم در ميان از روى قرآن و سنت پيامبر رفتار كنم، بين مردم با عدالت عمل كنم و بيت- المال را مساوى تقسيم نمايم مشروط بر اينكه شما پايدارى كنيد و با دشمنان ما بجنگ پردازيد اگر ما وفا كرديم شما نيز وفا كنيد اگر ما وفا نكرديم بيعت ما از گردن شما برداشته است.
📝 پی نوشت:
42.بحار الأنوار (ط - بيروت) / ج48/ 169 .
43.بحار الأنوار (ط - بيروت) / ج48 / 169
⏪ ادامه در پست های بعدی...
@salmanraoofi
#علوم_مقدماتی_اجتهاد
#نکته_های_نو_در_علوم_مقدماتی_اجتهاد 24
👈👈این مباحث تدریس هم شده که بسیار مطالب بیشتری در تدریس گفته شد، برای دریافت بهتر مطالب، صوتهای تدریس را گوش کنید.
⏪ مباحث مطرح شده نهایی نیست و مقاله احتیاج به ویرایش دارد
🔅🔅🔅
1)علم لغت :
سه نکته راجع به علم لغت
نکته اول : زبان در طول زمان و مکان تطور پیدا میکند و به همین دلیل معانی لغات عوض میشوند آنچه مهم است این است که فقیه معنای آن زمان لغات را پیدا کند و با استفاده از کتب لغت قدیمی به تطور یا عدم تطور معنای لغت پی ببرد چرا که هر کتاب لغتی مسلما معنای رایج در زمان خود را نوشته لذا از این منظر کتب قدیمی تر لغت اهمیت بیشتری در فهم معانی لغات در زمان تشریع دارد .
نکته دوم : آنچه در این مقام برای مجتهد مهم است اطلاع از کتب لغوی و مذاقهای متفاوت آنان است چرا که بعضی از آنها فقیه ، بعضی فیلسوف ، بعضی مفسر و... هستند و در ارائه معنی از علوم خود بهره گرفته و بعضا متاثر شده اند حتی بعضی از لغویون مثل ابن فارس مبانی خاصی در تفسیر معانی دارند و کل کتاب خود را با توجه به مبنای خاص خود به نگارش در آورده اند ، لذا فقیه متبحر کسی است که به کتب لغت آشنا باشد تا بتواند بهترین آنها را انتخاب کند و با توجه به مطالب گفته شده معنای خالص را بدست آورد .نکته مهم دیگر اینکه
نکته سوم : در مورد علم لغت این استکه انس با این علم باعث تصحیح فهم فارسی از کلمات عربی میشود . کلمات بسیاری در زبان عربی وجود دارد که اگر معنای فارسی هم به جای آنها قرار داده شود به ظاهر معنای درستی دارند اما معنای عربی آنها متفاوت است مثلا کلمه « وزغ » در عربی به معنای مارمولک است و جالب اینکه در بعضی از رساله ها غسل مستحبی کشتن مارمولک برای وزغ ذکر شده ، یا کلمه « ملاک » در عربی به معنای ستون است حال اینکه متبادر به ذهن ما از روایت « التقوی ملاک الدین » چیز دیگریست و یا قهرمانه در روایت معروف « المراة ریحانة و لیست بقهرمانة » « قهرمانة » به معنی رئیس دخل و خرج است در حالیکه در بعضی از ترجمه های معروف کنونی نهج البلاغه «قهرمان» ترجمه شده لذا انس با این علم برای تصحیح فهم فارسی از کلمات عربی بسیار مهم است .
2)علم نحو :
نکته مهم راجع به این علم دانستن ظرائف مسائل نحوی مثل قاعده تضمین است و بعضی ابواب غیر مشهور مغنی که باعث درک ظرافت های بیشتری از کلام عرب میشود و در غنای فقه مجتهد موثر است .
3) علم معانی :
از آنجا که در اصل احتیاج به این علم تردید کرده اند ابتدا به اصل احتیاج به این علم و سپس به کار آیی آن رد جاهای مختلف میپردازیم صاحب انوار الاصول در مورد احتیاج به این علم برای اجتهاد میفرماید :
نهایت مطلبی که در مورد تاثیرش در استنباط و اجتهاد گفته شده اینستکه : مطمئنا از مرجحات در دو خبر متعارض بلاغت و فصاحت است گرچه درست این استکه این دو از مرجحات نیستند چرا که گفتارهای ائمه معصومین متفاوت است قسمتی از آنها عبارت از خطب و مواعظند که در آنها قواعد فصاحت و بلاغت و نوآوریهای آن اعمال میشود مثل خطب نهج البلاغه و ادعیه صحیفه سجادیه و نظایر آنها و قسم دیگری برای بیان احکام فرعی و مسائل عملی صادر شده اند و همانطور که بر فرد آ گاه پوشیده نیست در آنها نوآوریهای فصاحت و بلاغت بکار نرفته و در واقع قسم اول مثل آیات قرآنی هستند در حالیکه قسم دوم مثل احادیث قدسی میباشند این مطلب علاوه بر آنچه گذشت است که ؛ واجب است بر مرجحات منصوصه اکتفا شود و فصاحت و بلاغت از مرجحات منصوصه نیستند . البته در اینجا مباحثی از علم معانی بیان مثل مسئله تقدیم ما حقه تاخیر و بابهای حقیقت و مجاز و کنایات و استعارات وجود دارد که دخالتی در فهم احکام از ادله لفظی دارند البته این مباحث در علم اصول نیز مورد بررسی قرار میگیرند اما مسائل دیگر این علم اثری در استنباط ندارند البته گاهی گفته میشود اثر با واسطه در استنباط دارد چراکه روشن میکند که کتاب خدا معجزه ای جاودان است 22.
اما به نظر میرسد همانطور که متخصصان فن بلاغت گفته اند ، علم بلاغت یا معانی به اصطلاح امروز علم اسرار نحو و اهداف آن است و در آن از مدالیل ثانوی کلام و اهدافی که کلام به خاطر آنها خبری یا انشایی و... آورده شده و یا قیودی مثل مفعول ، حال یا تمیز در آن آمده بحث میکند لذا فهم دقیق کلام در گرو فهم این اهداف در کلام است و به وسیله این علم آنچه از دید نحوی پنهان مانده فهمیده میشود ، در نتیجه این علم در ظهور گیری و استظهار و فهم دقیق مقصود متکلم موثر خواهد بود.
📝 پی نوشت:
22.(انوار الاصول ج3ص628)
⏪ ادامه در پست های بعدی...
@salmanraoofi
#براندازی23
#قرآن
#حدیث
#فقه_الحکومه
🔅🔅🔅
📚 32- فی رجال الکشی عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ شَرِيكٍ، قَالَ دَخَلْنَا عَلَى أَبِي جَعْفَرٍ (ع) يَوْمَ النَّحْرِ وَ هُوَ مُتَّكِئٌ وَ قَدْ أُرْسِلَ إِلَى الْحَلَّاقِ، فَقَعَدْتُ بَيْنَ يَدَيْهِ إِذْ دَخَلَ عَلَيْهِ شَيْخٌ مِنْ أَهْلِ الْكُوفَةِ فَتَنَاوَلَ يَدَهُ لِيُقَبِّلَهَا فَمَنَعَهُ، ثُمَّ قَالَ مَنْ أَنْتَ قَالَ أَنَا أَبُو الْحَكَمِ بْنُ الْمُخْتَارِ بْنِ أَبِي عُبَيْدٍ الثَّقَفِيُّ، وَ كَانَ مُتَبَاعِداً مِنْ أَبِي جَعْفَرٍ (ع) فَمَدَّ يَدَهُ إِلَيْهِ حَتَّى كَادَ يُقْعِدُهُ فِي حَجْرِهِ بَعْدَ مَنْعِهِ يَدَهُ، ثُمَّ قَالَ أَصْلَحَكَ اللَّهُ إِنَّ النَّاسَ قَدْ أَكْثَرُوا فِي أَبِي وَ قَالُوا وَ الْقَوْلُ وَ اللَّهِ قَوْلُكَ قَالَ وَ أَيُّ شَيْءٍ يَقُولُونَ قَالَ يَقُولُونَ كَذَّابٌ، وَ لَا تَأْمُرُنِي بِشَيْءٍ إِلَّا قَبِلْتُهُ، فَقَالَ سُبْحَانَ اللَّهِ أَخْبَرَنِي أَبِي وَ اللَّهِ إِنَّ مَهْرَ أُمِّي كَانَ مِمَّا بَعَثَ بِهِ الْمُخْتَارُ أَ وَ لَمْ يَبْنِ دُورَنَا وَ قَتَلَ قَاتِلَنَا وَ طَلَبَ بِدِمَائِنَا فَرَحِمَهُ اللَّهُ، وَ أَخْبَرَنِي وَ اللَّهِ أَبِي أَنَّهُ كَانَ لَيَمُرُّ عِنْدَ فَاطِمَةَ بِنْتِ عَلِيٍّ يُمَهِّدُهَا الْفِرَاشَ وَ يُثْنِي لَهَا الْوَسَائِدَ وَ مِنْهَا أَصَابَ الْحَدِيثَ، رَحِمَ اللَّهُ أَبَاكَ رَحِمَ اللَّهُ أَبَاكَ مَا تَرَكَ لَنَا حَقّاً عِنْدَ أَحَدٍ إِلَّا طَلَبَهُ قَتَلَ قَتَلَتَنَا وَ طَلَبَ بِدِمَائِنَا .44»
▫ در كتاب رجال کشی با سند خود از عبد اللَّه بن شريك نقل مي¬كند كه گفت : روز عيد قربان ما به حضور امام محمّد باقر عليه السلام كه تكيه كرده بود مشرف شديم. حضرت باقر فرمود: يك را كه آرایشگر نزد من بياوريد. من در مقابل آن بزرگوار نشسته بودم كه ديدم پيرمردى از اهل كوفه به حضور آن حضرت آمد و دست امام باقر را گرفت كه ببوسد. ولى امام اجازه نداد. سپس حضرت باقر به او فرمود: تو كيستى؟ گفت: من حَكَم پسر مختار بن ابو عبيده ثقفى هستم. امام باقر عليه السلام دست خود را كشيد و او را كه با آن حضرت فاصله داشت آورد و نزديك خود جاى داد. وى به حضرت باقر گفت: خدا امور ترا اصلاح نمايد مردم در باره پدرم قيل و قالهائى دارند. ولى به خدا قسم آنچه كه تو بفرمائى حق همان است. امام باقر فرمود: چه مي¬گويند؟ گفت: مي¬گويند: مختار كذاب بود. ولى من هر چه شما بفرمائيد قبول دارم. امام محمّد باقر عليه السلام فرمود: سبحان اللَّه! به خدا قسم پدرم به من خبر داد كه مهر مادرم از آن چيزهائى بود كه مختار فرستاد. آيا نه چنين است كه مختار خانه هاى ما را بنا كرد؟ و دشمنان ما را كشت؟ خونهاى ما را مطالبه نمود؟ خدا او را رحمت كند. به خدا قسم پدرم به من خبر داد كه با فاطمه دختر حضرت امير شبانه سخن مي گفتند و پدرت رخت خواب براى فاطمه آماده مي¬كرد و متكا مي¬آورد. پدرم اين حديث را از فاطمه شنيد. خدا پدرت را رحمت كند! خدا پدرت را بيامرزد كه حق ما را نزد احدى نگذاشت. قاتلين ما را كشت و براى ما خون خواهى كرد.
📝 پی نوشت:
44.
رجال الكشي - إختيار معرفة الرجال ؛ النص ؛ ص125 ص: 126
⏪ ادامه در پست های بعدی...
@salmanraoofi
#علوم_مقدماتی_اجتهاد
#نکته_های_نو_در_علوم_مقدماتی_اجتهاد 24
👈👈این مباحث تدریس هم شده که بسیار مطالب بیشتری در تدریس گفته شد، برای دریافت بهتر مطالب، صوتهای تدریس را گوش کنید.
⏪ مباحث مطرح شده نهایی نیست و مقاله احتیاج به ویرایش دارد
🔅🔅🔅
⏪ 4) اصول نحو :
مشهورترین کتاب در این زمینه کتاب الاقتراح سیوطی است ، این علم از آنچه دلیل بر قواعد نحویست بحث میکند و به منزله علم اصول برای فقه است به نظر میرسد اطلاع از این علم در تنقیح و تصحیح اکثر استدلالات و مسائل نحوی موثر باشد گرچه متاسفانه این علم بعد از سیوطی در حوزههای شیعه و سنی مهجور و متروک مانده اما روشن است که تنقیح مسائل یک علم بدون تصحیح و تنقیح مبادی آن میسر نیست و از اهم مبادی علم نحو علم اصول نحو است پس تبحر در این علم در تبحر در نحو و در نتیجه در اجتهاد موثر است .
⏪ 5) فلسفه نحو :
مباحث فلسفه نحو شامل تعریف علم نحو ، جایگاه آن ، تاریخ این علم ، فراز و فرود آن ، بزرگان این علم و تاثیر آنها در علم ، سرفصلهای مباحث علم نحو ، مکاتب نحوی ، ادله استنباط قواعد نحوی و جایگاه آنها ، ارتباط علم نحو با علوم دیگر ، و... را شامل میشود .
اطلاع از این علم به اشراف به علم نحو و پی بردن به علل استدلالات نحویون در مسائل مختلف و انتخاب صحیح قواعد نحوی و در نتیجه به استظهار صحیح کمک مینماید پس میتوان گفت این علم هم بواسطه در اجتهاد موثر است .
✅ چند نکته راجع به علوم ادبی :
⏪ 1- تفاوت قرآن و احادیث از حیث فصاحت و بلاغت امریست که همه محققین بر آن اتفاق دارند لذا اشراف بر علوم بلاغی خصوصا در فهم قرآن و ظرائف آن بسیار موثر است و فراگیری دقیق علوم ادبی خصوصا علوم بلاغی برای درک ظرائف قرآن بسیار مهم است البته جایگاه قرآن در فقاهت فرد نیز بسیار مهم است و امروزه گرچه قرآن در فقه و فقاهت مهجور است اما در بعضی مکاتب مثل مکتب اجتهادی محقق بروجردی جایگاه خاص خود را دارد لذا افرادیکه به این مکتب معتقدند باید بیش از پیش به مباحث بلاغی اهمیت دهند تا بتوانند استفاده بیشتری از این منبع فقاهت داشته باشند .
⏪ 2- گرچه ائمه علیهم السلام فرموده اند : ما قومی فصیح هستیم (عَنْ جَمِيلِ بْنِ دَرَّاجٍ قَالَ قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع أَعْرِبُوا حَدِيثَنَا فَإِنَّا قَوْمٌ فُصَحَاءُ 23 ) و فرموده اند : ما فرمانروایان سخن هستیم ( وَ إِنَّا لَأُمَرَاءُ الْكَلَامِ وَ فِينَا تَنَشَّبَتْ عُرُوقُهُ وَ عَلَيْنَا تَهَدَّلَتْ غُصُونُهُ 24) و لذا حتما بلیغانه سخن گفته اند اما باید توجه داشت که بعد از عصر امیر المومنین علیه السلام سخن گفتن فصیح و بلیغ رو به افول گذاشت . همچنین احادیث ، خصوصا احادیث فقهی نقل به معنی شده اند لذا ظهور گیری دقیق از روایات و برداشت کلمه به کلمه از آنها و دقت در نکات بلاغی روایات فقهی امر صحیحی به نظر نمیرسد چرا که با اذن ائمه علیهم السلام برای نقل به معنی هر راویی آنچه از کلام امام فهمیده است نقل کرده و معلوم نیست که دقتی در نقل نکات بلاغی روایت به خرج داده باشد لذا باید به صورت متعادل سراغ برداشت از روایات و معنی آنها رفت و در استفاده از علوم ادبی افراط به خرج نداد و مراقب بود که نمیتوان نکات ادبی لطیف را به راحتی از روایات برداشت کرد.
▪ این امر از نکات بسیار مهم ظهور گیری در مکتب اجتهادی محقق بروجردیست لذا ایشان معمولا نسبت به مجموعه روایات یک مسئله و آنچه از مجموعه روایات وارده فهمیده میشود نظر دارند و به هر روایت و الفاظ آن نظر استقلالی ندارند بلکه به طور کلی بدنبال مطلبی که از امام در یک مسئله صادر شده هستند .
⏪ 3- گرچه مخاطبان قرآن و ائمه علیهم السلام مردم عامی و عامه مردم بوده اند اما منافاتی بین مخاطب عمومی بودن مردم و بلیغانه سخن گفتن ایشان نیست چرا که مسلما فرمانروایان سخن میتوانند بگونه ای سخن بگویند که هم مقصودشان را عوام بفهمند و هم ظرافتهای کلامشان را اهل بلاغت برداشت کنند و پر واضح است که قرآن و بعضی روایات کاملا بلیغند و با توجه به روایاتی که گذشت که ایشان فرمانروایان سخن هستند دانستن علوم ادبی و علوم بلاغی برای فهم این مجموعه روایات و قرآن مسلما لازم است و همانگونه که گذشت روایات فقهی نیازی به این دقتها ندارند و ظرافتهای ادبی در آنها بکار نرفته است .
📝 پی نوشت:
23.( الكافي ج : 1 ص : 52)
24.(نهجالبلاغة ص : 354)
⏪ ادامه در پست های بعدی...
@salmanraoofi
هدایت شده از مناهج 🇵🇸🇮🇷
🌀 سیاسی باشید؛ جناحی نباشید
📝 مطالبات امام خامنهای از روحانیت
🔹 بايد سياسى باشيد؛ منتها نه به معناى ورود در باندها و جناحهاى سياسى؛ نه به معناى ملعبه و آلت دست شدن اين يا آن حزب يا گروه سياسى، يا سياستبازان حرفهاى؛ اين مطلقاً مورد نظر نيست.
📌 مناهج:
اینکه از فرمایشات امامان انقلاب در بخشهای قبل استفاده شد که باید کاندیدای اصلح را به مردم معرفی کرد؛ چون مردم به روحانیت اعتماد دارند؛ اصلا به معنای این نیست که روحانیت باید پادوی احزاب شود.
وجهه اقتدار و پدری روحانیت همیشه باید مصون و محفوظ باشد تا هم بتواند برای تمام اقشار جامعه پدری کند و هم در مقابل اشکالات و اشتباهات احزاب مختلف بایستد و انذار و تذکر دهد.
هضمشدن روحانیت در احزاب، خسارت است.
〰️〰️〰️〰️〰️
🗂 #رسالت_روحانیت_در_انتخابات
#تبلیغ_سیاسی
@Manahejj
#براندازی24
#قرآن
#حدیث
#فقه_الحکومه
🔅🔅🔅
📚 33- فی الکافی بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَدِيرٍ الصَّيْرَفِيِّ قَالَ: دَخَلْتُ عَلَى أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فَقُلْتُ لَهُ وَ اللَّهِ مَا يَسَعُكَ الْقُعُودُ فَقَالَ وَ لِمَ يَا سَدِيرُ قُلْتُ لِكَثْرَةِ مَوَالِيكَ وَ شِيعَتِكَ وَ أَنْصَارِكَ وَ اللَّهِ لَوْ كَانَ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع مَا لَكَ مِنَ الشِّيعَةِ وَ الْأَنْصَارِ وَ الْمَوَالِي مَا طَمِعَ فِيهِ تَيْمٌ وَ لَا عَدِيٌّ فَقَالَ يَا سَدِيرُ وَ كَمْ عَسَى أَنْ يَكُونُوا قُلْتُ مِائَةَ أَلْفٍ قَالَ مِائَةَ أَلْفٍ قُلْتُ نَعَمْ وَ مِائَتَيْ أَلْفٍ قَالَ مِائَتَيْ أَلْفٍ قُلْتُ نَعَمْ وَ نِصْفَ الدُّنْيَا قَالَ فَسَكَتَ عَنِّي ثُمَّ قَالَ يَخِفُّ عَلَيْكَ أَنْ تَبْلُغَ مَعَنَا إِلَى يَنْبُعَ قُلْتُ نَعَمْ فَأَمَرَ بِحِمَارٍ وَ بَغْلٍ أَنْ يُسْرَجَا فَبَادَرْتُ فَرَكِبْتُ الْحِمَارَ فَقَالَ يَا سَدِيرُ أَ تَرَى أَنْ تُؤْثِرَنِي بِالْحِمَارِ قُلْتُ الْبَغْلُ أَزْيَنُ وَ أَنْبَلُ قَالَ الْحِمَارُ أَرْفَقُ بِي فَنَزَلْتُ فَرَكِبَ الْحِمَارَ وَ رَكِبْتُ الْبَغْلَ فَمَضَيْنَا فَحَانَتِ الصَّلَاةُ فَقَالَ يَا سَدِيرُ انْزِلْ بِنَا نُصَلِّ ثُمَّ قَالَ هَذِهِ أَرْضٌ سَبِخَةٌ لَا تَجُوزُ الصَّلَاةُ فِيهَا فَسِرْنَا حَتَّى صِرْنَا إِلَى أَرْضٍ حَمْرَاءَ وَ نَظَرَ إِلَى غُلَامٍ يَرْعَى جِدَاءً فَقَالَ وَ اللَّهِ يَا سَدِيرُ لَوْ كَانَ لِي شِيعَةٌ بِعَدَدِ هَذِهِ الْجِدَاءِ مَا وَسِعَنِي الْقُعُودُ وَ نَزَلْنَا وَ صَلَّيْنَا فَلَمَّا فَرَغْنَا مِنَ الصَّلَاةِ عَطَفْتُ عَلَى الْجِدَاءِ فَعَدَدْتُهَا فَإِذَا هِيَ سَبْعَةَ عَشَرَ 45.»
▫ در کافی با اسنادش از سدير صيرفى نقل می¬کند که گفت : خدمت امام صادق عليه السّلام رسيدم و عرض كردم : به خدا كه خانه نشستن براى شما روا نيست، فرمود: چرا اى سدير؟! عرض كردم: براى بسيارى دوستان و شيعيان و ياورانى كه دارى بخدا كه اگر امير المؤمنين عليه السّلام به اندازه شما شيعه و ياور و دوست ميداشت تيم وعدى (قبيله ابو بكر و عمر) نسبت به او طمع نميكردند (و حقش را غصب نمينمودند) فرمود: اى سدير، فكر ميكنى چه اندازه باشند؟ گفتم: صد هزار. فرمود: صد هزار؟! عرض كردم آرى، بلكه دويست هزار، فرمود: دويست هزار؟ عرض كردم: آرى و بلكه نصف دنيا، حضرت از سخن گفتن با من سكوت كرد و سپس فرمود: برايت آسانست كه همراه ما تا ينبع بيائى؟ گفتم: آرى. سپس دستور فرمود الاغ و استرى را زين كنند، من پيشى گرفتم و الاغ را سوار شدم، حضرت فرمود: اى سدير؛ ميخواهى الاغ را بمن دهى؟ گفتم: استر زيباتر و شريفتر است، فرمود: الاغ براى من رهوارتر است، من پياده شدم، حضرت سوار الاغ شد و من سوار استر و راه افتاديم تا وقت نماز رسيد، فرمود: پياده شويم نماز بخوانيم، سپس فرمود: اين زمين شورهزار است و نماز در آن روا نيست، پس براه افتاديم تا بزمين خاك سرخى رسيديم، حضرت بسوى جوانى كه بزغاله مي¬چرانيد نگريست و فرمود: اى سدير بخدا اگر شيعيانم بشماره اين بزغالهها مي¬بودند، خانه نشستن برايم روا نبود، آنگاه پياده شديم و نماز خوانديم، چون از نماز فارغ شديم بسوى بزغالهها نگريستم و شمردم هفده رأس بودند.
📝 پی نوشت:
45.الكافي (ط - الإسلامية) ؛ ج2 ؛ ص242.
⏪ ادامه در پست های بعدی...
@salmanraoofi