#ولایت_فقیه 1
#آیت_الله_شبزندهدار
🔅🔅
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و صلی الله تعالی علی سیدنا و نبینا ابوالقاسم محمد و علی آله الطیبین الطاهرین المعصومین لا سیما بقیة الله فی الارضین ارواحنا فداه و عجل الله تعالی فرجه الشریف.
اللَّهُمَّ كُنْ لِوَلِيِّكَ الحجة بن الحسن صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلَى آبَائِه فِي هَذِهِ السَّاعَةِ وَ فِي كُلِّ سَاعَةٍ وَلِيّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِيلًا وَ عَيْناً حَتَّى تُسْكِنَهُ أَرْضَكَ طَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فِيهَا طَوِيلاً.
❇ بحثی که بنا شده در خدمت آن باشیم این هست که آیا برای اثبات ولایت فقیه به مقبوله عمر بن حنظله میتوان استناد کرد أم لا؟ پس عنوان بحث، بحث اثبات ولایت فقیه به طور عام نیست، بحث این است که آیا به استناد به این روایت مبارکه و شریفه میتوان اثبات کرد ولایت فقیه را أم لا؟ بنابراین نتیجه این میشود که اگر به این نتیجه رسیدیم که این روایت دال بر این مسأله نیست قهراً معنای آن عدم اثبات یا عدم ثبوت ولایت فقیه نخواهد بود، معنایش این است که این روایت مستند نمیتواند واقع شود، اما ادله دیگر؛ کتاباً، سنتاً و عقلاً جای خودش را دارد.
ابتدائاً روایت مبارکه را به بخش و مقداری که مربوط به مقام فعلاً میشود قرائت کنیم.
◀ صاحب وسائل قدس سره در باب یازدهم از ابواب صفات قاضی، حدیث اول این روایت شریفه را ابتدائاً از کافی نقل فرموده:
«مُحَمَّدُ بْنُ یعقوب عن مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ صَفْوَانَ بن یحیی عَنْ دَاوُدَ بْنِ الْحُصَيْنِ عَنْ عُمَرَ بْنِ حَنْظَلَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ رَجُلَيْنِ مِنْ أَصْحَابِنَا [يَكُونُ] بَيْنَهُمَا مُنَازَعَةٌ فِي دَيْنٍ أَوْ مِيرَاثٍ....»
◀ حالا این منازعهای که بین آنها بوده یا به نحو شبهه حکمیه بوده که آیا مثلاً زوجه از چه ارث میبرد و یا این که شبهه حکمیه در بین نبوده؛ امتناع داشتند مثلاً بعض ورثه از اعطاء حق سایرین، دعوا داشتند.
«فَتَحَاكَمَا إِلَى السُّلْطَانِ وَ إِلَى الْقُضَاةِ أَ يَحِلُّ ذَلِكَ فَقَالَ مَنْ تَحَاكَمَ إِلَيْهِمْ فِي حَقٍّ أَوْ بَاطِلٍ فَإِنَّمَا تَحَاكَمَ إِلَى الطَّاغُوتِ وَ مَا يَحْكُمُ لَهُ فَإِنَّمَا يَأْخُذُ سُحْتاً (أی باطلاً) وَ إِنْ كَانَ حَقّاً ثَابِتاً له لِأَنَّهُ أَخَذَهُ بِحُكْمِ الطَّاغُوتِ وَ قَدْ أَمَرَ اللَّهُ أَنْ يُكْفَرَ بِهِ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحاكَمُوا إِلَى الطَّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ قُلْتُ فَكَيْفَ يَصْنَعَانِ...»
🔹 خب حالا که شما میگویید نه به قضات آنها مراجعه کنند و نه سلاطینشان، پس چه کار کنند اینها، جامعه شیعه در این ظرف چه کند؟
«قَالَ يَنْظُرَانِ إِلَى مَنْ كَانَ مِنْكُمْ مِمَّنْ قَدْ رَوَى حَدِيثَنَا وَ نَظَرَ فِي حَلَالِنَا وَ حَرَامِنَا وَ عَرَفَ أَحْكَامَنَا فَلْيَرْضَوْا بِهِ حَكَماً فَإِنِّي قَدْ جَعَلْتُهُ عَلَيْكُمْ حَاكِماً فَإِذَا حَكَمَ بِحُكْمِنَا فَلَمْ يَقْبَلْهُ مِنْهُ فَإِنَّمَا اسْتَخَفَّ بِحُكْمِ اللَّهِ وَ عَلَيْنَا رَدَّ وَ الرَّادُّ عَلَيْنَا الرَّادُّ عَلَى اللَّهِ وَ هُوَ عَلَى حَدِّ الشِّرْكِ بِاللَّهِ...» الحدیث.
🔹 خب این حدیث، حدیث طویلی است ادامه دارد. این بخش آن فعلاً مورد استدلال و بحث ما است. بعد میفرماید که:
«وَ رَوَاهُ الشَّيْخُ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ شَمُّونٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى» یعنی تا محمد بن عیسی که در سند کافی بود ما یک سند دیگری هم داریم که شیخ در تهذیب ایراد فرموده است.
و باز: «وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى نَحْوَهُ.» که باز تا محمد بن عیسی، سند آخری وجود دارد.
◀ مرحوم طبرسی هم در احتجاج به نحو ارسال این روایت شریفه را نقل فرموده.
خب برای این که ما ببینیم به واسطه این روایت شریفه میتوانیم ولایت فقیه را اثبات کنیم أم لا؟ به دو بحث نیاز داریم قهراً.
🔹 یک بحث دلالی است که آیا این فرازهایی که یا فرازی که در این روایت آمده بود «فَإِنِّي قَدْ جَعَلْتُهُ عَلَيْكُمْ حَاكِماً» دلالت بر ولایت فقیه میکند یا نمیکند؟ پس یک بحث دلالی.
🔹 و بحث دوم، بحث سندی است که آیا ثابت است صدور این مطلب از امام معصوم(ع) یا این که ثابت نیست و این روایت از نظر سند و صدور محل اشکال هست.
▫ پس بنابراین بحث ما در دو مقام قرار میگیرد: مقام اول در بحث دلالی و مقام ثانی در بحث سندی و صدوری.
قبل از ورود در اصل بحث دو سه تا مقدمه لازم هست که به آن توجه بکنیم؛
1⃣ مقدمه أولی این هست که برای ولایت، شُعب و انواعی به حسب ما تعلقبه الولایة ذکر شده در کلمات بز
#ولایت_فقیه 3
#آیت_الله_شبزندهدار
🔅🔅🔅
📐 حالا این جا هم میگوییم ولایت دارد یعنی تسلط دارد، به حکم شارع تسلط دارد بر این امر یا این امور. حالا تسلط داشتن بر یک امر یا بر امور یتصور علی انحاء؛ دوازده نوع تسلط قابل تصویر است که باید به اینها توجه کنیم و در مقام استفاده ببینیم آیا همه اینها از دلیل استفاده میشود یا نه.
1⃣ «الاول التسلط الاستقلالی الانحصاری علی الایجاد» که فقیه تسلط داشته باشد به نحو مستقل خودش بدون ضمیمه شدن به اذن دیگر، اجازه دیگری، نه خودش مستقل است مانند یک مالکی که مستقل است، میتواند خانه خودش را بفروشد، متاع خودش را بفروشد، از دیگری لازم نیست اذن بگیرد، مستقل است آن هم استقلال انحصاری دارد یعنی دیگری نمیتواند همان کاری را که او انجام میدهد انجام بدهد، فقط در اختیار اوست، این منصب فقط مال اوست، کسی دیگر نمیتواند انجام بدهد. آن هم این تسلط استقلالی انحصاری بر ایجاد است که یک کاری را در خارج ایجاد بکند. این مثل تسلط... از باب تشبیه عرض میکنیم، مثل تسلط انسان بر اموال خودش است که این استقلالی است، اذن دیگر، اجازه دیگری در این باب لازم نیست، منحصراً هم این حق و این ولایت مال خودش است، کسی دیگر این ولایت را ندارد حالا لولا شارع و خدای متعال و ائمه. آن کسی دیگر که میگوییم غیر از آنها مقصود است و بر ایجاد هم هست، یعنی ایجاد بیع، ایجاد هبه، ایجاد اجاره، ایجاد وقف و هکذا و هکذا. یا مثل ولایت صیبه بر زواج خودش، ازواج خودش با دیگری. خب خودش تسلط دارد، مستقل هم هست، اذن پدر این جا لازم نیست، خودش مسلط بر این امر هست و بر ایجاد هم هست.
2⃣ قسم دوم؛ «التسلط الاستقلالی غیر الانحصاری علی الایجاد» تسلط استقلالی دارد لازم نیست در إعمال این ولایت از دیگری اذن بگیرید یا اجازه بگیرد. اما انحصار به خودش ندارد، در کنار خودش، در عِدل خودش دیگری هم همین را دارد. خدای متعال هم به این این ولایت را عطا فرموده، هم در کنار این به دیگری عطا فرموده. منتها باز هم در ایجاد است، بر این که یک امری را ایجاد کند. مثل ولایت شبیه ولایت أب و جد، که أب ولایت استقلالی دارد ولی انحصاری نیست، نفس این ولایت را خدای متعال به جد أبی هم داده، بنابراین جد ولایت دارد استقلالاً اما انحصاری نیست. أب ولایت دارد استقلالاً ولی انحصاری نیست. این هم بر ایجاد بود. بنابراین أب میتواند صغیره خودش را، صبیه صغیره خودش را اگر مصلحت او باشد و قبطه او مراعات شده باشد بنابر احوط، او را تزویج کند. اجازه جد نمیخواهد، اجازه دیگری نمیخواهد، حتی موافقت خود صغیره هم نمیخواهد قبل البلوغش. نفس این ولایت را هم پدرش دارد، پدر این پدر، آن هم این ولایت را دارد. پس انحصاری نیست ولی استقلالی هست.
3⃣ قسم سوم؛ «التسلط الانضمامی الانحصاری علی الایجاد» ولایت دارد یعنی تسلط انضمامی دارد، خودش مستقل نیست، تحقق این امر و ایجاد این امر در خارج نیاز دارد به إعمال ولایت این به ضم ولایت دیگری، دو تا باید کنار هم قرار بگیرد تا این محقق بشود. مثل اذن پدر در تزویج باکره، خب این جا پدر ولایت دارد اما ولایتش انضمامی است، او نمیتواند بدون اجازه و اذن صبیه باکره بالغهاش بیاید او را تزویج بکند. باید این اذن ضم بشود، ضمیمه بشود به اذن خود آن صبیه تا این که بتواند این ازدواج محقق بشود.
▫ س: انضمامی غیرانحصاری؟؟ ولایت باکره بر خودش انضمامی انحصاری است.
☑ ج: نه، آن صغیره بود قبل البلوغ بود، آن جا انحصاری... آن جا چی بود؟ آن جا گفتیم استقلالی...
▫ س: آیا جد در کنار أب ولایت ندارد بر ازدواج باکره؟
☑ ج: چرا، اذن او هم کفایت میکند، نه، انضمامی را داریم میگوییم.
س: ؟؟
☑ ج: بله، بله. انحصار ندارد این جا. مثال برای این جهت داریم عرض میکنیم.
▫ س: ؟؟؟ ازدواج خودش انضمامی انحصاری است.
☑ ج: بله.
▫ س: اما ولایت پدرش انضمامی غیرانحصاری است.
☑ ج: بله، مثالی که میخواستیم بزنیم از این ناحیه میخواستیم بزنیم که انضمام را روشن بکنیم.
📐 خب «التسلط الانضمامی الانحصاری علی الایجاد» این جا هم باز ایجاد است.
4⃣ چهارم؛ «التسلط الانضمامی غیر الانحصاری علی الایجاد» تسلط انضمامی غیر انحصاری است مثل همین مثالی که زدیم از ناحیه پدر و جد وقتی که محاسبه بکنیم.
خب تا حالا شد چهارم قسم، چهار نوع تسلط و ولایت تصویر شد.
🔢 قسم پنج و شش و هفت و هشت؛ اینها «التسلط علی الدفع و المنع بالصور الأربعة» یعنی شبیه حق وتو، چیزی را نمیتواند ایجاد کند، در آن اقسام قبل او تسلط بر ایجاد داشت حالا یا به نحو استقلال یا به نحو انضمام، یک چیزی را به وجود بیاورد، پدیدار کند آن را. در این قسم این است که نه، چیزی را نمیتواند ایجاد بکند ولی میتواند مانع بشود، میتواند دفع کند، میگوید این کار نباید بشود.
⏪ ادامه دارد....
@salmanraoofi
Karimi-MiladHazratAliakbar1396[04].mp3
7.7M
#مداحی
🔆میلاد حضرت علی اکبر (علیه السلام) مبارک باد
🔅صدای آقای محمود کریمی
@salmanraoofi
#ولایت_فقیه ۳
#آیت_الله_شبزندهدار
🔅🔅🔅
📐 پس قسم پنجم شد ولایت بر اماره و... یعنی امارت و حکومت و اقامه مصالح عامه و امور نوعیه.
6⃣ ولایت قسم ششمی که در کلمات هم هست، قائل هم دارد، ولایت گستردهتر از این قسم پنجم است که گفته میشود ولایت اولویت. در آیه شریفه داریم «النَّبِيُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنينَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ» (احزاب/6) پیامبر عظیم الشأن(ص) حتی در امور شخصیه أولی از مردم هست ولو به مصالح عامه برنگردد، او این ولایت را دارد، همین طور که شخص بر اموالش ولایت دارد، بر خودش ولایت دارد، أولای از او بر همین اموال شخصی، پیامبر عظیم الشأن هست.
◀ بعضی گفتند که فقیه هم در این باب همین طور هست. از باب نمونه عرض میکنم؛ این میزان الفقاههای که اخیراً چاپ شده از مرحوم درچهای که استاد مرحوم آیتالله العظمی بروجردی است، ایشان در جلد بیست و سوم، صفحه 62، در حاشیه میفرماید «و لایخفی أنّه ناصب المقام نقل حکایةٍ وقع بین الشیخ المحسن الخنفر و صاحب الجواهر علی ما نقله الاستاد سلمه الله». نمیداند این استاد، شاید آقای آخوند باشد.
«و هو أنّ الشیخ محسن» که از فقهای بزرگ عرب هست، شیخ محسن خنفر از فقهای بزرگ هست و ظاهراً صاحب کرامات هم هست ایشان. «کان قائلاً بثبوت عموم النیابة للفقیة حتی أنّ له أن یتصرف کل تصرفٍ کان فإنّه کان للإمام ذلک فلذا یثبت لنائبه» برای این که برای امام این مسأله ثابت است که هر تصرفی میتواند بکند. مال زید را برای خودش بردارد ولو مصالح عامه نباشد. مال زید را بردارد بدهد به عمر، همان جور که زید میتواند مال خودش ببخشد به عمر، للإمام این که مال زید را بردارد ببخشد به عمر. یا شخص «الطلاق بید من أخذ بالساق» است. زوج، حق طلاق زوجهاش را دارد، امام هم این حق را دارد که زوجه زید را طلاق بدهد بدون رضایت زید و هکذا.
⬅ ایشان قائل بوده همین ولایت عامه گسترده که برای امام معصوم(ع) هست، همین برای فقیه هم وجود دارد. این شیخ محسن خنفر، قائل به این مسأله بوده. فلذا قال له صاحب الجواهر «هل یکون للإمام أن یطلق زوجة احدٍ من المسلمین بلاوجهٍ» یک مواردی داریم که حالا در فقه ذکر شده مثل این که زوج غائب شده، چهار سال، چندین سال است خبری از او نیست، خب تحت یک شرایطی آن جا گفته شده فقیه میتواند طلاق بدهد. یکی از موارد این است.
⏪ یادم هست که در استفتائات مرحوم آیتالله العظمی میلانی رحمه الله، سابقاً دیدم، حالا هم تجدید چاپ شده، آن استفتائات شاید الان باشد. مرحوم آیتالله خادمی در اصفهان نامهای نوشتند برای (قبل از انقلاب) مرحوم آیتالله میلانی که یک نفر زندانی است و این زندانی او طولانی است و برای زوجه او امر مشکل شده چه کار کند؟ مرحوم آیتالله میلانی در جواب مینویسند من اخیراً تجدید نظر کردم در ادله ولایت فقیه، اینها را بفرستید مشهد، من امرشان را اصلاح میکنم. و آقای خادمی هم اینها را میفرستد مشهد، ظاهراً آیتالله میلانی این را طلاق میدهد به خاطر این مشکله که برای این زوجه بوده که او مثلاً حبس أبد دارد یا پنجاه سال، سی سال باید زندان باشد، این زوجه در... این توسعه بیشتر... مرحوم امام به این توسعه قائل نیستند در ولایت فقیه. ایشان «فی ما یرجع الی الحکومة» میفرماید. اما این بزرگان أوسع است. حالا این شیخ محسن خنفر رضوان الله علیه، این سعه بالا را قائل بوده فلذا «قال له صاحب الجواهر هل یکون للإمام أن یطلق زوجة احدٍ من المسلمین بلاوجهٍ فقال نعم» شیخ محسن خنفر گفت بله. «فقال صاحب الجواهر أیها الناس إشهدوا أنّی طلقت زوجة الشیخ محسن» شما قائل به این هستید دیگه، خیلی خب. «فقال شیخ محسن إنّ الکلام فی الصغری یعنی لم یحرز بعده اجتهادک» بله مرحوم آسید محسن امین هم در اعیان الشیعه این داستان را نقل فرموده.
📐 خب این هم قسم ششم هست. ما آن که حالا در صدد بیان آن هستیم که آیا از مقبوله استفاده میشود همان پنجم است، نه ماسبق و نه این ششمی که حالا بعضی قائل هستند. این امر اولی که باید به آن توجه کنیم که از ناحیه متعلق ولایت این...
❇ امر دومی که باید به آن توجه کنیم این است که مقصود از ولایت چیه و انقساماتی که ولایت دارد چه انقساماتی است که ببینیم آیا در مقام استفاده از مقبوله تمام آنها استفاده میشود یا نه؟
🔹 مقصود از ولایت عبارت است از تسلط فقیه بر امر یا امور، شبیه آن چه که برای مالک میگوییم، میگوییم «الناس مسلطون علی اموالهم» ما از این «الناس مسلطون علی اموالهم» چه میفهمیم؟ چه مفهومی به ذهن ما میآید؟ این مفهوم به ذهن ما میآید که او سلطه دارد بر اموالش، هرچه را اختیار کند میتواند راجع به آن انجام بدهد، میتواند بفروشد، میتواند هبه کند، میتواند خودش تصرف کند، میتواند اباحه تصرف برای دیگران بدهد و هکذا و هکذا.
⏪ ادامه دارد....
@salmanraoofi
🔆آشنایی با جزئیات و نکات سبک درس خارج آیت الله العظمی خامنه ای با درس مکتب شناسی فقهی حضرت آیت الله العظمی خامنه ای
لینک دروس #مکتب_شناسی_فقهی_آیتاللهالعظمی_خامنهای
🔅دور اول
جلسه ۱
https://eitaa.com/salmanraoofi/7471
جلسه ۲
https://eitaa.com/salmanraoofi/7492
جلسه ۳
https://eitaa.com/salmanraoofi/7519
جلسه ۴
https://eitaa.com/salmanraoofi/7528
جلسه ۵
https://eitaa.com/salmanraoofi/7529
جلسه ۶
https://eitaa.com/salmanraoofi/7563
جلسه ۷
https://eitaa.com/salmanraoofi/7669
🔆آدرس کانال متن درس خارج مقام معظم رهبری در ایتا برای علاقهمندان
https://eitaa.com/joinchat/598736921Cc09d03e4ba
پیام رسان سروش:
sapp.ir/matnedars
پیام رسان بله:
ble.im/join/MjU1MzZiNm
@salmanraoofi
هدایت شده از جهادتبیینی
🗓سالروز شهادت مظلومانه
🏴علامهسیدمحمدباقرصدر/۱
💠امام خمینی
‼️من از خدای تبارک و تعالی خواستارم که ملتهای مسلمان را بیدار کند تا از قید و بند این قدرتهای بزرگ رها شوند، این جرثومههای فسادی که به اسم اسلام مسلمین را قتل عام میکنند و به اسم اسلام احکام اسلام را زیر پا میگذارند و با اسم اسلام علمای اسلام را شهید میکنند، آن هم مثل سید محمد باقر صدر که مغز متفکر اسلامی بود و امید این بود که اسلام از او بهرهبرداریهای زیادتری بکند و من امیدوارم که کتابهای این مرد بزرگ مورد مطالعه مسلمین قرار بگیرد و ان شاءاللّه خداوند تعالی او را با اجداد بزرگش محشور فرماید و خواهر بزرگوار مظلومۀ او را هم با جدهاش محشور کند! ۶۰/۱/۲۰
⚠️توجه؛
🏴امام خمینی درپی شهادت مظلومانه ایشان، ۳روز عزای عمومی اعلام کردند!
#نشربامنبع
@Jahade_tabeini
🔆فاتحه و صلواتی نثار شهید صدر هدیه کنید
💠رهبرانقلاب
‼️شهید صدر در نجف ارتباط تامّ و تمامى با امام نداشتند؛ ارتباطشان خیلى زیاد نبود؛ ولیکن بمجرّد اینکه انقلاب شد و امام آمدند ایران، ایشان آن حرف معروف را زد که به شاگردان خودش گفت ذوب بشوید در امام خمینى همچنان که او در اسلام ذوب شده؛ این حرف ایشان معروف است. این خیلى شناخت لازم دارد، خیلى فهمِ اوضاع لازم دارد که بفهمد مسئلهى انقلاب چیست. ما کسانى را داریم که تا همین امروز که قریب چهل سال از انقلاب میگذرد، هنوز درست نفهمیدهاند این انقلاب چه بود و چه شد و چه اتّفاقى افتاد... این آدم، آنروز درک کرد انقلاب را و مسائل و مفاهیم انقلاب را. اینها نبوغ است؛ یعنى شناخت درست محیط را، پیرامون را، علم را، بیان را، کیفیّت تبیین را، اثرگذارى را به انسان میشناساند! ۹۵/۵/۲۵
‼️بنده نمیفهمم معنای ذوب در ولایت را. ذوب در ولایت یعنی چه؟ باید ذوب در اسلام شد. خود ولایت هم ذوب در اسلام است. روزی که شهید صدر گفت «در امام خمینی ذوب شوید؛ همچنانکه او در اسلام ذوب شده است»، تنها شاخص صحت راه، شخص امام بود؛ نه قانون اساسی بود، نه جمهوری اسلامی بود، نه نظامی بود، نه دستگاهی بود. در صحنهی آشفتهی هویها و جریانها و خطوط مختلف، یک قامتِ برافراشته و یک عَلَمِ سرافراز وجود داشت و او امام بود؛ شهید صدر میگفت در او ذوب شوید. راست هم میگفت؛ ذوب در امام، ذوب در اسلام بود. امروز اینطوری نیست. ذوب در رهبری، ذوب در شخص است؛ این اصلاً معنا ندارد. رهبری مگر کیست؟ رهبری هم باید ذوب در اسلام باشد تا احترام داشته باشد. احترام رهبری در سایهی این است که او ذوب در اسلام و ذوب در همین هدفها بشود؛ پایش را یک قدم کج بگذارد، ساقط میشود. هیچکس در شخص و در جهت ذوب نمیشود؛ در آن هدفها باید ذوب شد؛ در اسلام باید ذوب شد؛ در اهداف والای اسلامی باید ذوب شد؛ در واقع در ملت باید ذوب شد! ۸۳/۳/۲۷
‼️مرحوم شهید صدر قطعاً یک نابغه بود؛ این یک خصوصیّتى است. خب، ما آدمهاى با استعداد در حوزههاى علمیّه کم نداشتیم؛ آدمهایى که فهم داشتند، سلیقه داشتند، پشتکار داشتند و کارهاى بزرگى انجام دادند. علماى بزرگ ما مثل همین مراجع بزرگى که در این صدسال اخیر در ایران و عراق وجود داشتند همه مردمان بزرگى بودند. استعداد داشتند منتها نابغه یک خصوصیّاتى دارد که در اغلب این افراد، انسان این نبوغ را احساس نمیکند. مرحوم آقاى صدر به نظر بنده قطعاً نابغه بود؛ یعنى کارى که از عهدهى او برمىآمد، از عهدهى خیلى از فقها و علما و متفکّرین حوزههاى ما برنمیاید: فضاى دید بسیار وسیع، فهم نیازهاى دنیاى اسلام، پاسخگویى سریع و آماده به خواستهها، ایشان همین «البنکُ اللّاربوى» را در جواب درخواست دولت پاکستان بلافاصله این کتاب را نوشت و براى آنها فرستاد، ایشان واقعاً یک نابغهاى بود، مسائل را میفهمید، مسائل را حدس میزد! ۹۵/۵/۲۵
‼️شهیدصدر قطعا نابغه بود؛ کارى که از عهده او برمیآمد، از عهده خیلى از فقها و علمای حوزههاى ما برنمیاید، فضاى دید بسیار وسیع، فهم و پاسخگویی سریع به نیازهاى دنیاى اسلام، ایشان همین «البنکُ اللّاربوى» را در جواب درخواست دولت پاکستان نوشت؛ آنطورکه شنیدم آنها میخواستند یک کار اینجورى درست کنند، ایشان بلافاصله این کتاب را فراهم کرد و براى آنها فرستاد، ایشان واقعا یک نابغه بود! ۸۵/۵/۲۵
‼️حوزه میتواند همه نیازهای یک نظام اسلامی و جامعه اسلامی را برآورده کند، اگر بانک مرکزی برای مدیریت اسلامی خودش سؤالی پیدا کند، به چه کسی باید مراجعه کند؟ به حوزه، اما الان این اتفاق نمیافتد، یعنی این کار الان وجود ندارد. درحالیکه یک روزی پاکستانیها خواستند بانک اسلامی درست کنند؛ فراخوان دادند به فقهای اسلامی و شهید صدر آن البَنک اللاربَوی را نوشت و فرستاد؛ خب آن یک نمونه است. شما چند نمونه از این پاسخها سراغ دارید؟ خیلی کم، خیلی کم؛ در حالیکه حوزه میتواند این کار را انجام بدهد، پس باید حوزه این آرزو را تحقق ببخشد! ۹۷/۱۲/۱۳
‼️به نظر من شخصیّت آقاى صدر، اگر نگوییم بىنظیر، حدّاقل یک شخصیّت کمنظیر بود! ۹۵/۵/۲۵
‼️شهادت آیةالله صدر ضربهی بسیار سنگینی بود. ایشان برای نظام اسلامی و جامعهی اسلامی واقعاً عمود فکری بودند! ۸۳/۳/۱۹
‼️شهید آیتالله صدر برای طلاب و فضلای جوان، بیشک یک اسوه و نمونه است. درس انسان پروری او با شهادت جانگدازش خاتمه نیافته است. آثار علمی و شیوه تحقیق او اکنون پیش روی فضلای جوان حوزههای علمیه قرار دارد و انگشت اشاره او آنان را به راه عظمت و مجد علمی، همراه با روشنبینی و جهان نگری هدایت میکند. حوزههای علمیه امروز نیز محتاج شهید صدر و هر عنصر با همت و پرتوانی هستند، که راه علمی و اسلامشناسی و جهان نگری او را دنبال کند! ۷۹/۱۰/۲۹
@Jahade_tabeini
@salmanraoofi
#ولایت_فقیه 4
#آیت_الله_شبزندهدار
🔅🔅🔅
📐 فقیه ممکن است بگوییم در مواردی این حق را دارد، بگوید من نمیتوانم اموال شما را بفروشم ولی حق نداری بفروشی. این مال را حق نداری بفروشی. یعنی میتواند جلوگیری بکند، دفع کند، منع کند. خب حالا این همه آن چهار صورتی که در قبل بود این جا هم وجود دارد؛ به نحو استقلال انحصاری، به نحو انضمام انحصاری مثلاً گفته بشود فقیه و خود مالک، فقیه و یک کسی دیگر که خب باید طبق ادله ببینیم آیا چه جوری هست.
▫ س: رفع هم همین است؟
☑ ج: بعد میگوییم، فعلاً دفع است یعنی جلوی آن را میگیرد، هنوز نمیگذارد به وجود بیاید، نمیگذارد تحقق پیدا کند. حالا یا به نحو استقلال یا به نحو انضمام یا به نحو انحصار یا غیر انحصار.
⬅ نُه و ده و یازده و دوازده، همین است که شما فرمودید: «التسلط علی الرفع و الإزالة» شیء محقق شده، پدیدار شده، شارع به این ولایت داده که میتوانی رفع کنی، میتوانی ازاله کنی. مثلاً معاملهای انجام شده، متعاملین حاضر به اقاله نیستند، حاضر به فسخ نیستند اما شارع ولایت داده به فقیه که تو میتوانی این معامله را به هم بزنی.
▫ س: ؟؟؟
☑ ج: این همان ابطال و ازاله و رفع یکی است دیگه.
▫ س: ؟؟؟
☑ ج: نه، اینها در همین میگنجد دیگه، ابطال میکند، ازاله میکند.
▫ س: ؟؟؟ حق فسخ داشته باشد ابطال نداشته باشد. آثار بیشتری دارد.
☑ ج: ازاله میگیرد دیگه، ازاله یعنی آن معامله را فسخ میکند ازاله میکند، از بین میبرد.
▫ س: ؟؟
☑ ج: حالا دیگه فرق میکند، اینها شُعب این هست دیگه، این جامع آن هست.
◀ فرض کنید یک معاملهای کسی انجام داده، فقیه میبیند که این معامله که انجام شده مثلاً صحیح نیست، اینها توی مثلاً آثار باستانی میآید، یک کتاب خیلی مهمی است این را فروخته به یک نفر خارجی، مالک بوده. مالک این متاع بوده این را فروخته به... یک کتاب بسیار عتیق ذیقیمتی را که مثلاً مال... این را فروخته به یک کتابخانه خارجی. فقیه در این جا... خب هیچکدام؛ نه آن شخصی خریدار بوده حاضر به اقاله و فسخ است و نه این فروشنده، اما به مصالح کشور، فقیه بتواند این جا بگوید چی؟ شارع به او حق وتو داده میگوید آقا من فسخ کردم. یا مثل همان موارد نکاح که آقای میلانی را مثال زدم یک نکاح محققی است، شارع به او ولایت میدهد که میتوانی این را فسخ کنی، فسخ کنی یا حالا طلاق بدهی. ازاله جامع است حالا به نحو فسخ یا به نحو طلاق که اینها البته آثارش با هم دیگر فرق میکند دیگه، بنابراین این هم باز استقلالی، انضمامی، انحصاری، غیرانحصاری. این مجموعه صوری است که ما برای ولایت میتوانیم تصویر کنیم و باید ببینیم از ادله... حالا ما فقط همین مقبوله عمر بن حنظله ببینیم آیا همه این اقسام ولایت در آن حوزهای که گفتیم که حوزه پنجم باشد، که عبارت باشد از امارت و حکومت و مصالح عامه و مصالح نوعیه، در آن جا تمام این اقسامی که تصویر میشود برای سلطه و ولایت، شارع مقدس اعطاء به ولیّ واجد شرایط کرده یا نفرموده؟ یا بعضی را فرموده و بعضی را نفرموده؟
▫ س: ببخشید مرادتان از این تقسیم این است که اگر ما مثلاً ایجاد را ثابت کرد حالا به هر نحو آن، دیگه اثبات ایجاد اثبات مثلاً....
☑ ج: منع نمیکند، نه نمیکند.
▫ س: ممکن است ولیّ ؟؟؟
☑ ج: نتواند، بله دیگه. باید دید حوزهای که توسعةً تضییقاً شارع چه مقدار ولایت داده برای شخص. میگوید اگر انجام شد دیگه کاری نمیتواند بکند، مثلاً در همین مورد ممکن است بگوید که تزویج میتوانی بکنی اما اگر ازدواج کردی دیگه تو نمیتوانی فسخ کنی و طلاق بدهد و هکذا، بنابراین اینها از هم دیگر جدا میشود.
▫ س: عزل و نصبها را ...
☑ ج: خب ایجاد است دیگه همانها. ایجاد است حالا میتواند نصب سلطان کند مثلاً، همین تنفیذی که ما الان در جمهوری اسلامی هم داریم که ولیّ فقیه تنفیذ میکند ریاست جمهوری را، یا شیخنا الاستاد قدس سره میفرمود؛ مرحوم آشیخ کاظم میفرمود فقیه میتواند نصب سلطان کند. این همان ایجادی است دیگه، او ایجاد میکند و.... پس بنابراین به این هم توجه...
⏪ ادامه دارد....
@salmanraoofi