#تاریخ_علم_اصول ۱
#علم_اصول
🔆چشماندازى به سیر تاریخى تبویب در علم اصول
✍️مهدى علیپور
مدخل
محققان اسلامى از دیرباز در شمارش رؤوس ثمانیه به تبویب نیز اشاره میکردهاند.
اگر چه پیشینیان واژه «قسمت» را به کار میبردهاند؛ اما هدفشان چیزى جز تبویب، تنظیم و چینش صحیح و منطقى علم نبود.
شاید بتوان تبویب را این گونه تعریف کرد: تنظیم و طبقهبندى مباحث یک علم و روشن کردن جایگاه آن، با توجه به ملاکهاى ترتب منطقى و تقسیم مباحث به موضوع، مبادى و مسائل.
براى تبویب فواید بسیارى ذکر نمودهاند که از جمله میتوان به چند مورد اشاره کرد:
١ـ راه وصول به علم و تسلط بر آن را هموارتر میکند
٢ـ تحقیق و شناخت مباحث یک علم را در وقت کمترى میتوان انجام داد و البته صرفه جویى در وقت، با توجه به گسترش بسیار وسیع علوم، امرى ضرورى مینماید
٣ـ از تکرار غیر ضرورى مباحث جلوگیرى میکند
۴ـ محقق علم را در دستیازىِ آسان به مباحث مورد نیازش یارى میرساند
۵ـ با تبویبى صحیح و منطقى از یک علم، جایگاه مباحث به درستى روشن میشود؛ زیرا مبادى تصوریه و تصدیقیه عامِ علم جاى خودش را پیدا نموده و به ترتب منطقى چینش میشود و مسائل علم نیز با همین ترتیب منطقى و با توجه به رابطهها و نیازها در جاى مناسب خود قرار داده میشود. طبیعى است که مبادى تصوریه و تصدیقیه خاص هر مسئله پیش از آن مسئله جاى میگیرد و همه این امور، موجب صائبتر شدن نتیجهگیرى نهایى و عدم پیچیدگى و خلط در مباحث میشود.
ملاکهای ارائه تبویب صحیح
نکته مهم دیگرى که در اینجا باید به آن اشاره کرد، ملاکهاى ارائه تبویب صحیح است. شاید بتوان ملاکهاى متعددى را در این رابطه برشمرد اما آنچه که اساسى مینماید دو نکته است:
اول، شناخت رابطه مسائل و مباحث مختلف علم با یکدیگر؛
زیرا به این ترتیب روشن میشود که چه مباحثى مترتب بر مباحث دیگر است و کدام یک، از مبادى دیگرى میباشد که طبیعى است در چینش منطقى باید ترتیب آنها رعایت شود.
دوم، شناخت موضوع[۱]تعریف و حد و رسم علم است و اینکه علم چه هدفی را دنبال میکند؛
چرا که با شناخت صحیح از این امور میتوان مسائل علم را از مبادى تصوریه و تصدیقیه آن علم جدا ساخت و به ترتیب اولویت، بین خودشان نیز ترتب منطقى قائل شد. اما این نوشتار بر آن است تا گزارشى از تحول تاریخى تبویب در علم اصول تا زمان حاضر ارائه کند و نشان دهد که در طول تاریخ علم اصول، چه تبویبهایى استحکام داشته و ملاکهاى تبویب صحیح در آنها رعایت شده است و چه تبویبهاى دیگرى از این قوت بیبهره بوده و بیشتر بر ذوق و سلیقه صاحبان آن استوار بوده[۲]
در اینجا به تبویب محقق گرانقدر آیت الله صدر نیز به تفصیل پرداخته و میزان استحکام، دقت و رعایت ملاکهاى تبویب صحیح را در آن جستوجو میکند.
اصول فقه، دورههاى گوناگونى را پشت سر گذاشته است و محقق یا محصلى که این سیر و نگاه تاریخى را در اختیار داشته باشد، به جامعیت و انسجام حرکت و نظام و تبویب مناسب و بهرههاى تازه و بدیع، دسترسى بیشترى خواهد داشت.
البته بهترین شیوه براى آگاهى به چنین تحولى، نگرش دقیق به تبویبهایى است که در این علم ارائه شده است. با مقایسه مختصرى میان عده، معارج، معالم، قوانین، کفایه، حلقات و… میتوان به وضوح این سیر تاریخى و این تحول اساسى و کلى را دریافت.
بنابراین، نگاه به تاریخ تبویب در اصول ضرورى مینماید. که این نوشتار عهدهدار آن است.
شاید بجا باشد که پیش از پرداختن به موضوع مقاله بر پراهمیت بودن بحث از تاریخ علم اصول براى کشف تحولات آن و عوامل تحول و اینکه آیا تکامل در اصول، همزمان و مطابق با تحولات در فقه بوده است یا خیر؟ و اگر خیر، چگونه میتوان این همگامی و همسانى را ایجاد کرد؟ همچنین باید مشخص کرد، فراز و فرودها و بالندگىها و رکودهاى علم اصول چگونه و به چه شکلى بوده است؟ و آیا عوامل آنها کشف شدهاند؟ و در صورت کشف، آیا فکرى براى آینده این علم جهت مصون ماندن از گزند موانعى که در گذشته بوده، شده است؟ و اگر کشف نشده است، آیا تا کنون تحقیقى جهت شناخت و شکارشان صورت گرفته است یا خیر؟ خلاصه اینکه، ما نیازمند تحقیقى گسترده از دورههاى تحول در اصول و شکل و عوامل آن هستیم. البته براى پاسخ دقیق به پرسشهایى از این دست، نیاز به نوشتار دیگرى است که در گسترده این مقاله نمیگنجد؛[۳]در این نگاشته، تنها شکل تحول را به تفصیل کاوش میکنیم.
🔅پاورقی
[۱] مراد از موضوع در این جا، صرفاً موضوع حقیقى نیست، بلکه جامع انتزاعى نیز کافى است.
[۲] مراد ما از سلیقه و ذوق در این جا بیشتر بىملاک بودن تبویب و پریشانى آن است و الا، اصل تأثیر ذوق و سلیقه، به معناى مثبت آن، در تبویب جاى انکار ندارد.
[۳] برای مطالعه تاریخ علم اصول
ر.ک: محمدباقرصدر، معالم الجدیده ص ۴۶–٨٩؛ ابوالقاسم گرجی، تحول اصول و همو تاریخ فقه و فقها ص٢٩٩–٣٣۵
🔆اجتهاد روشمند
🔆 @salmanraoofi
باسمه تعالی
هر حوزه ای تمایل داشته باشد برای تدریس اصول الموجز یا حلقات و فقه هر بابی خصوصا فقه ۵ (متاجر) آمادگی دارم.
دوستانی که تمایل دارند در خدمت باشم می توانند به مسئولین محترم مدرسه پیشنهاد بدهند
سوابق علمی بنده با شرمندگی به شرح زیر است
https://eitaa.com/salmanraoufi/2163
https://eitaa.com/salmanraoufi/2164
والسلام
باسمه تعالی
🔆سوالاتی بسیار مهم که بعضی بزرگواران از بنده جواب خواسته اند
✅البته به نظرم بهتر است این سوالات از رهبر معظم انقلاب پرسیده شود
🔆بنده هم چون مخاطب سوال قرار گرفتم جواب میدهم
بسم الله الرحمن الرحیم
1. مهمترین بارهایی بر زمین افتاده «علمی/فرهنگی/سیاسی/اجرایی و مدیریتی» در «جهان/دنیای اسلام/دنیای تشیع/ایران/حوزه علمیه/دانشگاه/آموزش و پرورش/رسانه» را که یک «طلبه/جمع طلبگی/حوزه/فعالان فرهنگی/ مدیران ارزشی» باید بردارند، چه میدانید؟
2. اگر یک خیّر پیدا شود و به شما بگوید «هر چه پول بخواهید، تأمین میکنم و شما کار را بگویید، تأمین مالی آن با من!» چه کارهایی را به او در سطح «جهانی/دنیای اسلام/ دنیای تشیع/ ایران/حوزه علمیه/دانشگاه/آموزش و پرورش/رسانه» در زمینه «علمی/فرهنگی/سیاسی/اجرایی و مدیریتی» توصیه میکنید؟
3. اگر به سی سال قبل برگردید و بخواهید بر روی یکی دو تا مسأله اساسی «علمی/فرهنگی/سیاسی/اجرایی و مدیریتی» در سطح «جهان/دنیای اسلام/دنیای تشیع/ ایران/حوزه علمیه/دانشگاه/ آموزش و پرورش/رسانه» تمرکز کنید، با توجه به دانش موجودتان، روی چه مسائلی تمرکز خواهید کرد؟
4. مهمترین آسیبهایی که برای کارهای موجودی که در زمینه «علمی/فرهنگی/سیاسی/اجرایی و مدیریت» توسط «سازمانها/طلاب/حوزه/جمهوری اسلامی/دانشگاه/رسانه» انجام میشود، چه میدانید؟
5. مهمترین توصیه های «علمی/فرهنگی/سیاسی/اجرایی و مدیریتی» شما به طلاب چیست؟
6. اگر بخواهید «ده بار بر زمین مانده اساسی» در کل، معرفی کنید، چه خواهید گفت؟
🔆اجتهاد روشمند
🔆 @salmanraoofi
#تاریخ_علم_اصول ۲
#علم_اصول
🔆چشماندازى به سیر تاریخى تبویب در علم اصول
✍️مهدى علیپور
دوره های تحول در علم اصول
براى بررسى شکل و چگونگى تحول در اصول، ابتدا باید بر دورههاى تحول مرور کنیم تا با دقت در تبویبهاى هر دوره، به نتیجهای مطلوب برسیم.
سه مرحله تحول اصول از نظر شهید صدر
مرحله اول زمینه سازی
عصرشهید صدر، تحول اصول را در ضمن سه مرحله شرح میدهد:[۴] عصر تمهید و زمینهسازى، عصر علم و عصر کمال.
وى عصر تمهید را با ابن عقیل عمّانى، ابن جنید اسکافى، شیخ مفید و سید مرتضى آغاز نموده و با ظهور شیخ طوسى به پایان میرساند. در پایان این دوره، اصول رو به ضعف و تقلیدى شدن میرود. در این دوره کتاب کشف التمویه و الإلتباس» از ابن جنید و رساله شیخ مفید که در کتاب کنز الفوائد کراجکى آمده و ذریعه سید مرتضى و نیز عده الاصول، تصنیف شدهاند.
مرحله دوم عصر علم
شهید صدر عصر علم را پس از صد سال، از اوایل قرن ۶ تا قرن ۱۲ میداند که با سید مکارم، ابن زهره و ابن ادریس آغاز شده و به محقق حلى، علامه حلى، شهید اول و دوم، فاضل مقداد، صاحب معالم و شیخ بهایى ختم میشود. این دوره، دوره شکوفایى علم اصول است. محقق حلى، نهج الرسول و معارج را تألیف میکند. علامه نیز تهذیب الوصول، مبادى الاصول، غایه الوصول، نُکت البدلیه، شرح غایه الاصول غزالى و منتهى الاصول إلى علمى الکلام و الاصول را دارد که برخى از این رسالهها اکنون هم موجود است. فخر المحققین فرزند علامه، شرح تهذیب و مبادى را دارد. شهید ثانى، القواعد را نوشت، شیخ محمد حسن، معالم الاصول را به رشته تحریر درآورد و شیخ بهایى نیز زبده الاصول را آفرید.
باز، دوره ضعف اصول و هجوم اخبارىهاست که طى دو قرن ۱۱ و ۱۲ ادامه مییابد.
مرحله سوم شکوفایی
محقق صدر، عصر کمال علم اصول را از اواخر قرن ۱۲ با ظهور وحید بهبهانى تا امروز که اوایل قرن ۱۵ است، معرفى مینماید. در این مرحله، شاگردان مستقیم وحید بهبهانى همچون: سید مهدى بحرالعلوم، شیخ جعفر کاشفالغطاء، میرزاى قمى، سید على طباطبائى و شیخ اسدالله تسترى و سپس کسانى که از این نوابغ بهرهمند شده بودند، مثل: صاحب فصول، شریف العلماى مازندرانى، سید محسن اعرجى، حاجى نراقى و صاحب جواهر و سپس شاگردان اینان که در رأس همه، شیخ انصارى قرار دارد، اینها همه، اصول را بارور کردند و در نهایت کسانى همچون: صاحب کفایه، مرحوم نایینى، مرحوم عراقى، مرحوم اصفهانى، اصول را به بزرگانى همچون: امام و آیت الله خوئى و معاصران سپردند.
دکتر ابولقاسم گرجى، تحول اصول را در ۸ دوره تبیین میکند[۵] که البته این تقسیمبندى جامعتر و دقیقتر است و اختلاط کلام و منطق و فلسفه را با اصول نشان میدهد. اما به دلیل آنکه این نوشته هدف دیگرى دنبال میکند، تنها به کلام شهید صدر در باب ادوار تحول، بسنده میکنیم.
اینک با توجه به تقسیمى که محقق صدر از دورههاى تحول اصول ارائه کرده است، از هر دوره به چند تبویب اشاره کرده و ضمن مقایسه آنها با یکدیگر، چگونگى و شکل تحولشان را نیز به وضوح نشان میدهیم.
از این رو از دوره اول، یعنى دوره تمهید، به تبویب الذریعه سید مرتضى و عدّه شیخ اشاره میکنیم.
از عصر علم، تبویبهاى معارج محقق حلى، مبادى علامه حلى و معالم شیخ حسن را بررسى خواهیم کرد؛ از دوره کمال، قوانین میرزاى قمى و فصول شیخ محمد حسین را متذکر میشویم.
از دوره نهایى هم تبویبهاى رسائل شیخ، کفایه الاصول آخوند خراسانى و تقریرات اعلامى همچون: مرحوم نایینى، مرحوم عراقى، مرحوم اصفهانى، مرحوم امام خمینی و مرحوم خوئى (قدس سرهم) را به همراه تبویبهاى اصول فقه مظفر و حلقات محقق صدر و… بررسى خواهیم کرد.[۶]
در الذریعه إلى اصول الشریعه[۷] تألیف سید مرتضى این مباحث دیده میشود:
الفاظ، علم و ظن، امر، مقدمه واجب، نهى از ضد، اجزاء، نهى، عام و خاص، مجمل و مبیّن، مفاهیم، نسخ، خبر و نقل خبر، افعال و احکام آن، اجماع، قیاس، اجتهاد، حظر و اباحه و استصحاب.
همانطور که ملاحظه میکنید، بیشتر مباحث این کتاب، با اینکه از اولین کتب اصولى ماست، در اصول امروز نیز موجود است که البته این مباحث توسط سید مرتضى به صورت خام و بدون نظام مطرح شده است.
🔅🔅
[۴]محمدباقر صدر، معالم الجدیده، ص ٨٧–٨٩
[۵] ابوالقاسم گرجى، تحول اصول، ص۵١ و رک: ابراهیم جنّاتى، ادوار اجتهاد
در این کتاب، ادوار اجتهاد به ۸ دوره تقسیم میشود که دوره هشتم «عصر کلیت کاربرد اجتهاد با شیوه نوین آن» است و نویسنده، طلایهدار این دوره را امام خمینى برمیشمرد
[۶]افزون بر تبویبهایى که در متن آوردیم، تبویبهاى دیگرى نیز از برخی معاصران نظیر: دکتر هادى فضلى، آیت الله مکارم شیرازى و آیت الله سیستانى ارائه شده که نشاندهنده ادامه حرکت و پویایى در تنظیم علم اصول است
[۷]این کتاب با تحقیق دکتر گرجى، توسط انتشارات دانشگاه تهران در ۲ جلد چاپ شده
🔆اجتهاد روشمند
@salmanraoofi
هدایت شده از میرهاشم حسینی
💠 ۲۳دی ماه چهاردهمین سالگرد شمسی رحلت ملکوتی عالم ربانی و معلم اخلاق، مرحوم آیت الله مجتهدی رضوان الله تعالی علیه، موسس عظیم الشان حوزه علمیه مقدسه مان می باشد.
👈 از همه عزیزان، اساتید ، طلاب و ارادتمندان درخواست می شود جهت شادی روح ایشان و علو درجات استاد راحل عظیم الشان مان فاتحه و صلواتی هدیه بفرمایند.
----------
📬 تنها کانال رسمی استاد میرهاشم حسینی
▫️اينستاگرام
https://www.instagram.com/Mirhashem_ir
▫️ايتا
https://eitaa.com/Mirhashem_ir
#تاریخ_علم_اصول ۳
#علم_اصول
🔆چشماندازى به سیر تاریخى تبویب در علم اصول
✍️مهدى علیپور
در عده الاصول تألیف شیخ طوسى [۸]
این تبویب مشاهده میشود:
علم و ظن، دلالت و اماره، ارتباط دلیل و خطاب، امر و نهى، عام و خاص، مطلق و مقید، مجمل و مبیّن، ناسخ و منسوخ، طریق اثبات خطاب، فعل و احکام افعال، اجماع، قیاس، اجتهاد، مفتى و مستفتى، حظر و اباحه. تنظیم شیخ استوارتر و قوىتر بوده و از ذوق بیشترى حکایت میکند.
محقق حلى در معارج الاصول[۹]
مسائل و مباحث اصولى را به صورت فشرده و بسیار کوتاه مطرح کرده و از آنها رد میشود. وى کتاب خود را در ده باب تنظیم کرده است:
تعریف اصول و اصل، فقه و احکام شرعى، طریق حکم، علم و ظن، دلالت اماره، دلالت، کلى و جزئى، متواطى و مشکک، ترادف و اشتراک، حقیقت و مجاز، علائم کشف حقیقت و مجاز، حقیقت وضعیه و عرفیه، عرف خاص و حقیقت شرعیه، احکام مجاز، احکام حروف، امر و نهى، عموم و خصوص، مجمل و مبیّن، افعال، اجماع، اخبار، ناسخ و منسوخ، اجتهاد، قیاس، مفتى، مجهول الحکم، استصحاب، نافى حکم و ملحقات اصول.
اما مبادى الاصول علامه حلى [۱۰]
در دوازده فصل، تبویب شده است:
فصل اول: در لغات و تعمیم الفاظ و احوال لفظ و تعارض، احوال و تغییر بعضى از حروف؛
فصل دوم: در احکام، که شش بحث دارد: فعل، حکم، اجزاء، حُسن و قُبح، شُکر مُنعِم و اباحه؛
فصل سوم: در امر و نهى که بیست و دو بحث دارد؛
فصل چهارم: در عموم و خصوص با نه بحث؛
فصل پنجم: در مجمل و مبیّن با پنج بحث؛
فصل ششم: در افعال با چهار بحث که بیشتر، مباحث کلامى مطرح میشود؛
فصل هفتم: در نسخ با پنج بحث؛
فصل هشتم: در اجماع با چهار بحث؛
فصل نهم: در اخبار و جرح تعدیل با نه بحث؛
فصل دهم: در قیاس با پنج بحث؛
فصل یازدهم: در تعادل و تراجیح با چهار بحث؛
و فصل دوازدهم: در اجتهاد و تقلید با نه بحث که بحث نهم درباره استصحاب است.
همانگونه که میبینید اکثر مباحث این چهار کتاب که متعلق به دورههاى اول و دوم است، مشابه یکدیگر است، با وجود این، سیر تکاملى مباحث را نیز به خوبى میتوان مشاهده کرد؛ مثلاً بینظمیاى که در طرح مباحث در الذریعه سید مرتضى مشاهده میشود، به هیچ وجه در مبادى علامه وجود ندارد، بلکه علامه با زیبایى تمام مباحث را تا آنجا که ممکن بوده سیر منطقى داده و در دوازده فصل تبویب نموده است. تفاوتهاى جزئى نیز بین هر یک از این تبویبها دیده میشود که این تمایزات در دو تبویب الذریعه سید مرتضى و مبادى علامه به خاطر فاصله زمانى زیاد، برجستهتر و محسوستر است؛ به عنوان مثال، در عده، شیخ تمام مباحث از امر و نهى تا ناسخ و منسوخ و خبر را تحت یک عنوان عام به نام خطاب مطرح میکند، در حالى که در الذریعه این طور نیست. نیز بحث استصحاب در عده شیخ یافت نمیشود؛ در حالى که در الذریعه، معارج و مبادى این بحث، در فصلى مستقل یا در ضمن بحث دیگرى طرح شده است. تفاوتهاى جزئى دیگرى نیز موجود است که در صورت مقایسه چهار تبویب با یکدیگر، روشن میشود. اما آنچه مهم است اینکه، تا این زمان هنوز اصول عملیه جایگاه خود را نیافته و به صورت مستقل و جامع مورد بحث قرار نگرفته است.
تبویب معالم
در کتاب معالم الاصول تألیف شیخ محمد حسن، فرزند شهید ثانى که آن را به عنوان مقدمهای براى کتاب فقهىاش به نام منتقى الجمان فى الاحادیث الصحاح و الحسان نگاشته است، این تبویب به چشم میخورد: کتاب داراى دو مقدمه است؛ یکى، درباره علم و تکالیف علما و شرافت فقه و نیاز به آن و…، دیگرى، درباره مباحث اصول که در طى نه مطلب بیان میشود. مطلب اول: مباحث الفاظ؛ مطلب دوم: اوامر و نواهى؛ مطلب سوم: عموم و خصوص؛ مطلب چهارم: مطلق و مقید و مجمل و مبیّن؛ مطلب پنجم: اجماع؛ مطلب ششم: اخبار؛ مطلب هفتم: نسخ؛ مطلب هشتم: قیاس و استصحاب؛ مطلب نهم: اجتهاد و تقلید و خاتمه کتاب نیز در تعارض ادله (تعادل و تراجیح) میباشد.
این نه باب شامل همه مسائلى است که صاحب معالم معتقد به اصولى بودن آنهاست و اگرچه تبویب و تنظیم آن نسبت به کتابهاى معاصر و پیش از خود، کارى ارزشمند و گرانقیمت است، اما در کنار محاسنى که دارد، معایب زیادى نیز دارا میباشد؛ از جمله اینکه، ملاک تبویب در آن چندان مشخص نیست؛ لذا بسیارى از مباحث از گردونه اصول خارج شده و طرح نگردیده است. همچنین مباحث کتاب هنوز به آن پختگى نرسیده بود که بتواند ادله را به فقاهتى و اجتهادى تقسیم کند تا به این ترتیب، اصول عملیه جایگاه خویش را بیابند.
🔅🔅🔅
[۸] این کتاب با تحقیق آقاى محمد رضا انصارى قمى، توسط انتشارات ستاره در دو جلد و در سال ١٣٧۶ چاپ شده است.
[۹] این کتاب با تحقیق آقاى محمد حسین رضوى، توسط انتشارات مؤسسه آل البیت در قم چاپ شده است.
[۱۰] این کتاب با تحقیق آقاى عبدالحسین محمد على البقال، توسط مرکز نشر، مکتب الأعلام الإسلامى در قم چاپ شده است.
🔆اجتهاد روشمند
🔆 @salmanraoofi
#شبكة_الفكر
✍️این سایت کُتب شیعه را بصورت رایگان در اختیار می گذارد.
موضوعات مختلف علوم اسلامی منطق فلسفه عرفان و.... از نویسندگان شیعه را می توانید بارگیری کنید.
📚نشانی درگاه
http://alfeker.net
🔆اجتهاد روشمند
🔆 @salmanraoofi
🔆گفتگو با استاد حجت الاسلام و المسلمین علی امینینژاد
درباره شخصیت علامه حسنزاده آملی - آبان 1400
https://simafekr.com/video/26738/
🔆اجتهاد روشمند
🔆 @salmanraoofi
#تاریخ_علم_اصول ۴
#علم_اصول
🔆چشماندازى به سیر تاریخى تبویب در علم اصول
تبویب میرزاى قمى
بعد از صاحب معالم تا مدتها تبویب وى در علم اصول مورد تقلید بوده است، تا اینکه میرزاى قمى با تبویب خود، اصول را بازتر میکند. میرزاى قمى پس از نهضت علامه بهبهانى و ضعیف شدن مکتب اخباریگری در حوزههاى دینى، کتاب قوانین الاصول[۱۱] را بر یک مقدمه، هفت باب و یک خاتمه بنا نهاده است. در مقدمه، مباحث الفاظ و تعارض احوال و مبحث مشتق طرح شده است.
باب اول: امر و نهى است؛ باب دوم: مفهوم و منطوق است؛ باب سوم: عام و خاص است؛ باب چهارم مطلق و مقید است؛ باب پنجم: مجمل و مبیّن است و باب ششم: ادله شرعیه میباشد که در چهار قسمت از اجماع، کتاب و سنت، همچنین از فعل، قول و تقریر معصوم و در کنار آنها از عقل مستقل و تابع خطاب بحث کرده و آنگاه به بررسى برائت، اشتغال و استصحاب عقلى و شرعى پرداخته و قاعده لاضرر را نیز مورد بحث قرار داده است؛ در باب هفتم: به اجتهاد و تقلید اشاره نموده و خاتمه را به تعارض ادله (تعادل و تراجیح) اختصاص داده است. در قوانین، گذشته از مباحث مشتق و بحث مستقل از مفاهیم، گام اول در تنظیم ادله برداشته شده و اجماع، کتاب، سنت و عقل نیز بررسى گردیده است؛ گرچه در بحث عقل، هنوز در مورد اصول عملیه، گفتوگوى مستقلى صورت نمیپذیرد. افزون بر این، میرزاى قمى بحثهایى جدا از استصحاب، برائت و اشتغال دارد. وى قاعده لاضرر را نیز داخل اصول میکند که بعدها همچنان این بحث در اصول باقى مانده و هم اکنون نیز این بحث به تفصیل در اواخر مبحث اشتغال مطرح میشود. یکى از مباحث بسیار مهمى که میرزاى قمى در اصول طرح کرده، بحث «انسداد باب علم» است که جاى توجه دارد.
تبویب صاحب فصول
تبویب صاحب الفصول الغرویه فى الاصول الفقهیه[۱۲] در حقیقت ناظر به کلام میرزاى قمى و نقد آن است که شامل یک مقدمه، سه مقاله و یک خاتمه میباشد.
در مقدمه به تعریف علم اصول میپردازد و موضوع آن را «ذات الادله» نه «بما هى دلیل» میگیرد، تا به مشکلى که صاحب قوانین در تعریف علم اصول به آن دچار شده، برخورد نکند. در ادامه مبادى لغویه، حقیقت و مجاز، وضع، دلالت و احوال لفظ و تعارض آن، حقیقت و مجاز و علائم آن، حقیقت شرعیه، صحیح و اعم، استعمال لفظ در اکثر از معنا و مشتق را مطرح میکند.
در مقاله اول، درباره دلالت بحث میکند. در مقاله دوم، درباره ادله سمعیه و در مقاله سوم، از ادله عقلیه گفتوگو میکند. و در خاتمه، بحث اجتهاد و تقلید و تعارض ادله را مطرح مینماید. در فصول نیز همچنان تفکیک میان ادله و اصول صورت نگرفته و اصول جاى درست خود را نمییابد.
[۱۱] و [۱۲]. متأسفانه این کتاب تحقیق و چاپ حروفى نشده است؛ اما چاپ سنگىاش در دو مجلد یافت میشود.
🔆اجتهاد روشمند
🔆 @salmanraoofi
#تاریخ_علم_اصول ۵
#علم_اصول
🔆چشماندازى به سیر تاریخى تبویب در علم اصول
تبویب شیخ و آخوند
همانگونه که مشهور است، شیخ انصارى «پدر علم اصول جدید» میباشد. تنظیم و چینش وی تا کنون حفظ شده، اما این تکامل در اساس و بنیاد، تفاوت چندانی با اصول شیخ انصاری ندارد. البته تحول شیخ در اصول، طبق تنظیم امروزى بیشتر به بخش دوم مباحث اصول برمیگردد و در بخش اول اصول که امروزه به مباحث الفاظ مشهور است، ایشان و بزرگانى همچون: محقق خراسانى، محقق نائینى و محقق عراقى تغییرات چندانى ایجاد نکردهاند بلکه این قسمت از مباحث اصولى بعدها توسط محقق بزرگ شیخ محمد حسین اصفهانى و شاگردان ایشان به تکامل میرسد.
شیخ اعظم تحولى عظیم و راهگشا در ادله اجتهادى و فقاهتى ایجاد کرد. وى این دو را از یکدیگر جدا ساخته و ابتدا از کتاب، سنت، عقل و اجماع به عنوان ادله اجتهادى بحث نموده سپس وارد ادله فقاهتى یعنى برائت، اشتغال، تخییر و استصحاب شده است.
شیخ تقسیم جدیدى در کاوش از حکم مقطوع، مظنون و مشکوک ارائه میکند[۱۳] و طبق هر یک از اینها رسائلش را تنظیم میکند.
لذا باب اول رسائل، بحث قطع و احکام آن است و باب دوم آن، مباحث ظنون و امارات میباشد و باب سوم، به اصول عملیه که مجراى آن شک و احکام حالت شک است، اختصاص مییابد.
از جمله ابتکارات شیخ، بحث حکومت و ورود و تعارض و تزاحم است که با نظم خاصى مطرح شدهاند. وى همچنین تحولات بزرگى در اصول عملیه ایجاد کرده است.
یکی دیگر از کارهای مهم شیخ، بررسى تفصیلى و نقادى دقیق نظریه «انسداد باب علم» است که میرزاى قمى آن را طرح کرده بود. بعد از این نقادى محققانه شیخ، این بحث اهمیت خود را از دست داد و دیگر به طور جدى در اصول مطرح نشد و امروزه هم کسى طرفدار این نظریه نیست.
تحول شیخ اعظم در اصول را میتوان در کتاب کفایه الاصول تألیف محقق خراسانى، شاگرد زیرک و هوشمند ایشان، به وضوح و زیبایى یافت. این کتاب و تبویب مباحث آن، هنوز هم معیار درسهاى خارج در حوزههاى علمیه است.
کفایه از یک مقدمه، هشت مقصد و یک خاتمه تشکیل یافته است:
در مقدمه ابتدا رئوس ثمانیه (تعریف، موضوع و فایده علم و تمایز علوم …)
سپس مباحث وضع و اقسام آن، علائم وضع و احوال آن، صحیح و اعم در الفاظ عبادات و معاملات، استعمال لفظ در اکثر از معنا و مشتق بیان میشود.
مقصد اول در اوامر
مقصد دوم در نواهى
مقصد سوم در مفاهیم
مقصد چهارم در عام و خاص
مقصد پنجم در مطلق و مقید و مجمل و مبیّن
مقصد ششم در امارات معتبر شرعى و عقلى
مقصد هفتم در اصول عملیه (برائت، احتیاط، تخییر و استصحاب)
مقصد هشتم در تعارض ادله و اصول میباشد
در خاتمه کتاب نیز به اجتهاد و تقلید اشاره میشود.
بین دو تبویب معالم و کفایه، تفاوت بسیارى موجود است
در کفایه مباحث، تنظیم منطقىترى به خود گرفته و تا حدود زیادى جایگاه ویژه خویش را یافتهاند؛ از جمله مباحث اصول عملیه و بحث تعارض ادله و … که در معالم و ماقبل آن دیده نمیشود. همچنین برخى مباحث، نظیر نسخ که تا زمان معالم، مهم تلقى میشده است و از مسائل درجه اول اصول به شمار میآمده است، در کفایه دیگر آن اهمیت را ندارد و از اولویت برخوردار نیست بلکه در ضمن مباحث دیگر به آن اشاره میشود. مسئله دیگر اینکه، در این تبویب، دیگر بحث از قیاس و استحسان جایى ندارد؛ در حالى که در تبویب پیشینیان این بحثها هر یک بابى جدا داشته است. ظاهراً ریشه عدم طرح این مباحث در قوانین است که در کفایه برجستهتر شده است. البته تفاوتهاى خرد بسیارى نیز وجود دارد که با مقایسه بین دو تبویب، روشن خواهد شد.
اما آنچه که اساسى مینماید، این است که این تحول بزرگ با ظهور شیخ و آخوند نه تنها به اتمام نرسیده، بلکه تازه شروع شده است؛ به خصوص در مباحث بخش اول اصول که این دو محقق گرانقدر چندان اصلاحات و تحولاتى در آن ایجاد نکردهاند و همگى به دست تواناى محققان بعدى بارور شده و به کمال خویش رسیدهاند. حتى بخش دوم اصول نیز که توسط شیخ و آخوند متحول شده بود، بارها و بارها به دست محققان بعدى همچون: نائینى، عراقى، امام خمینی و خوئى و … تحولات بیشترى یافت و به کمال خویش نزدیکتر شد و حقیقت آن است که هنوز هم از حرکت نایستاده است. بخش اول اصول هم با ظهور محقق بزرگ اصفهانى حرکت تکاملی خویش را آغاز کرد؛ اگرچه دو اصولى نامدار دیگر، یعنى محقق نائینى و عراقى نیز در این حرکت، سهمیبزرگ و غیر قابل انکار داشتهاند.
[۱۳] رک رسائل، ص ١؛ شیخ با توجه به حالات مکلف تقسیم جدیدى از حکم ارائه میکند: مکلف ملتفت به حکم شرعى یا داراى قطع به حکم است یا داراى ظن به حکم و یا داراى شک به حکم. به این ترتیب، سه نوع حکم مقطوع، مظنون و مشکوک خواهیم داشت. لذا مباحث اصول هم به سه بخش:
بحث قطع،
بحث امارات و ظنون
و بحث شک که اصول عملیه در آن طرح میشود، تقسیم میگردد
🔆اجتهاد روشمند
🔆 @salmanraoofi
#تاریخ_علم_اصول ۶
#علم_اصول
🔆چشماندازى به سیر تاریخى تبویب در علم اصول
تبویب محقق اصفهانى ۱
تبویب محقق اصفهانى در کتاب نیمه تمام ایشان به نام بحوث فى الاصول[۱۴] آمده است. ایشان عزم آن داشته است که یک دوره اصول بر طبق تبویب پیشنهادى خود تألیف کند که متأسفانه به آرزوى خویش نرسیده و تنها بخشاندکى از آن را نگاشته است.
تبویب محقق اصفهانى به این صورت طراحى شده است: یک مقدمه و چهار باب و یک خاتمه[۱۵]
در مقدمه مبادى تصوریه و تصدیقیه علم اصول فقه را ذکر کرده است.
در مبادى تصوریه، ابتدا مبادى تصورى لغوى را که شامل بحثهاى وضع، معانى حرفیه، انشا و اخبار، علائم حقیقت و مجاز میباشد، مطرح نموده سپس مبادى تصورى احکامى را بیان کرده است که بحث از اقسام حکم، اعم از تکلیفى و وضعى و نیز تقسیمات دیگر آن را در برمیگیرد.
محقق اصفهانى در مبادى تصدیقیه نیز ابتدا مبادى تصدیقیه لغوى را طرح نموده است که شامل بحثهاى حقیقت شرعیه، صحیح و اعم، امکان اشتراک و استعمال لفظ در اکثر از معنا میباشد.
سپس مبادى تصدیقیه احکامیه را مطرح کردهاند که بحثهاى امکان أخذ قصد قربت به متعلق امر و عدم آن، بحث ضد و ترتب، بحث از امکان تعلق امر به طبیعت و عدم آن و نیز بحث وجوب (مرکب بودن یا بسیط بودن آن) را در بر میگیرد.
باب اول: مسائل اصول عقلى شامل اجزاء، مقدمه واجب، اجتماع امر و نهى؛
باب دوم: مسائل لفظى مجعولات تشریعى مثل اوامر و نواهى، مجعولات تشریعى از حیث تعلق آنها به شرط یا وصف و یا…، موضوعات مجعولات تشریعى و متعلقشان از حیث عموم و خصوص، مطلق و مقید، مجمل و مبیّن؛
باب سوم: حجج نظیر: حجیت ظهور مطلقاً و ظاهر کتاب خصوصاً، حجیت حکایه السنه، حجیت نقل اجماع و حجیت استصحاب؛
باب چهارم: تعارض دو حجت از نظر سند یا دلالت.
خاتمه: بحث از برائت، اشتغال و اجتهاد و تقلید.
محقق اصفهانى در توجیه تبویب خود، تذکر دو نکته را نیز لازم میشمارد:
اولاً: علت تقدم مسائل عقلى بر مسائل لفظى، به خاطر شرافت مسائل عقلى و قلت تعداد آنها بوده است.
ثانیاً: موارد مندرج در خاتمه چون یا خودشان حکم شرعى مستنبط هستند یا اصلاً منتهى به حکم شرعى نمیشوند، در آخر آورده شده؛ زیرا از مقاصد فن نبوده و در عین حال در علم دیگرى هم از آن بحث نمیشود و حال آنکه فقیه به آنها نیاز دارد.[۱۶]
باید توجه شود که محقق اصفهانى در مقدمه این کتاب، به رئوس ثمانیه میپردازد؛ نظیر: تعریف، موضوع، غرض و… که یکى از آنها، تبویب یا قسمت است.
🔅🔅🔅
[۱۴]. البته آنچه که اکنون به اسم بحوث فى الاصول چاپ شده است، مجموعه چند رساله مختلف است در موضوعات گوناگون که یکى از رسائل آن، الاصول على نهج الحدیث نام دارد و این، نام کتابى است که مرحوم اصفهانى قصد تألیف آن را مطابق با طرحى نوین داشته و در ابتداى آن چگونگى تبویب و تنظیم مباحث کتاب را توضیح داده است، اما متأسفانه این کار ارزشمند به انجام نرسید.
[۱۵]. محمد حسین اصفهانى، بحوثٌ فى الاصول (قم: مؤسسه نشر اسلامى، بیتا)، صص١٧ ـ ٢٢.
[۱۶]. محمد حسین اصفهانى، بحوثٌ فى الاصول، ص ٢٢
🔆اجتهاد روشمند
🔆 @salmanraoofi
#تاریخ_علم_اصول ۷
#علم_اصول
🔆چشماندازى به سیر تاریخى تبویب در علم اصول
تبویب محقق اصفهانی ۲
همانطور که ملاحظه میشود، تبویب محقق اصفهانى منطقى و مستحکم است و در آن چند چیز برجسته مینماید: ١ـ جاى دادن مباحث وضع تا مشتق و صحیح و اعم و… در مبادى تصوریه لغوى و تصدیقیه لغوى؛ ٢ـ قرار دادن بحثهاى مربوط به حکم و اقسام آنها و برخى مسائل مربوط به آن در مبادى تصوریه احکامى و تصدیقیه احکامى (با این نگاه، این قسمت از مباحث، دیگر از مسائل اصول نخواهد بود)؛ ٣ـ اختصاص بابى مستقل به مباحث عقلى که تا پیش از ایشان سابقه نداشته و معمولاً در خلال مباحث الفاظ مطرح میشده است که چندان زیبنده نبود؛ ۴ـ قرار دادن استصحاب به عنوان یکى از حجج، که با این کار، دیگر آن را جزء ادله فقاهتى نمیشمارد؛ ۵ـ قرار دادن دو بحث برائت و احتیاط در خاتمه که خود تصریح کرده است این دو بحث از مسائل اصول نمیباشد.
اما آنچه که جاى سؤال دارد این است که چرا بعدها تبویب پیشنهادی محقق اصفهانی چندان اقبالى نیافته و خواهانى نداشته و حتى شیخ محمد رضا مظفر نیز که خود از شاگردان و پیروان مکتب ایشان است، در تبویب پیشنهادى خویش در کتاب اصول الفقه، به رغم ادعایش،[۱۷] همه این تبویب را قبول نکرده است و تنها در بخش اول، یعنى جداسازى مباحث الفاظ از مباحث عقلى، از ایشان تبعیت نموده است. شاید بتوان فلسفى کردن مباحث اصولى و قلم بسیار سنگین و پیچیده این محقق ژرفاندیش را عامل اصلى این مهجور ماندن دانست.
پیش از ذکر تبویب مرحوم مظفر، شایسته است به نکتهای مهم اشاره شود و آن اینکه، با اندک دقتى درخواهیم یافت که اکثر تبویبها، اگر نگوییم تمامشان، به گونهای تنطیم شدهاند که با موضوع که یکى از رئوس ثمانیه است، ارتباط مستقیمى دارند و ما در مدخلى که در ابتداى بحث آوردهایم، به این نکته اشاره کردهایم.[۱۸] این امر در تبویب محقق اصفهانى نیز به وضوح مشاهده میشود.
از آنجا که محقق اصفهانى موضوع علم اصول را «اقامه الحجه على حکم العمل» میگیرد، در تبویب خود، مباحثى نظیر برائت و اشتغال را در خاتمه میآورد؛ زیرا این دو، یا خود حکم شرعى مستنبطاند یا اصلاً منتهى به حکم عمل نمیشوند. از این رو، در تبویب ایشان برائت و اشتغال در مباحث حجج یا در بابى مستقل که مشتمل بر مسائل اصولى است قرار نمیگیرند. همچنین مباحثى را که ایشان تحت عنوان مقدمه ذکر میکنند؛ یعنى مبادى تصورى لغوى و احکامى و مبادى تصدیقى لغوى و احکامى چون دقیقاً با این موضوع مرتبط نیستند، داخل در مسائل نبوده و به همین دلیل در تبویب ایشان در مقدمه جاى میگیرند (این مباحث در علم دیگرى مورد بررسى قرار گرفتهاند و در اینجا تنها به خاطر حاجت به آنها ذکر میشوند). این مسئله در تبویبهاى دیگران نیز مشاهده میشود.
🔅🔅🔅
[۱۷]. محمد رضا مظفر، اصول الفقه، ج١، ص٧. ایشان در اینجا ادعا میکند که تبویب کتاب خود را مطابق با طرح پیشنهادى محقق اصفهانى در تبویب، تنظیم کرده است.
[۱۸]. در این نظریه نگارنده تنها نیست؛ بلکه محقق سیستانى نیز با این نظریه موافق بوده و در کتاب الرافد فى علم الاصول که تقریر درس ایشان به قلم آقاى سید منیر السید عدنان القطیفى است، در چند جا به این مطلب تصریح کرده است. براى نمونه، ایشان در ج ١، ص ٣١ و ٣٢، ابتدا روش متعارف در تبویب اصول نزد قدما را بیان میکند سپس در توجیه اینکه چرا قدما اینگونه تقسیم میکردهاند، میفرماید: «و لعل السر فى هذا المنهج ان موضوع علم الاصول کما ذکر السید المرتضى فى الذریعه هو: «الدلیل الفقه»، فلما کان محور الاصول هو الدلیل الفقهی کان مدار ابحاثه حول الدلیل نفسه و اقسامه من السمعی و العقلی و عوارضه الثبوتیه کالإطلاق و التقیید و التعادل و التراجیح….»، یا در همین جلد، در ص ۴٣ و ۴۴، جایى که نظریه خودشان را ارائه مینماید، میفرماید: «… بما ان علم الاصول وضع کمقدمه لعلم الفقه لابد ان یکون تصنیفه و منهجه منسجماً مع مقدمتیه، و حیث أن علم الفقه هو علم الباحث عن تحدید الحکم الشرعی فالمناسب لتصنیف علم الاصول ان یدور مدار الحجه المثبته للحکم الشرعى فإن ذلک هو النافع فی مقدمتیه لعلم الفقه، و لذلک اخترنا أن موضوع علم الاصول کما سیأتی بیانه هو الحجه فى الفقه فأبحاثه تدور حول محور الحجیه و عدمها…».
🔆اجتهاد روشمند
🔆 @salmanraoofi
🔆۱۸ جمادی الثانیة سالروز وفات خاتم الفقهاء و المجتهدین آیت الله شیخ مرتضی انصاری اعلی الله مقامه الشریف
🔅برای علو درجات ایشان و همه ی علما و فقهای شیعه حمد و صلواتی قرائت بفرمایید
🔸مقام معظم رهبری (مدظله العالی):
به نظرم نمیرسد که بعد از شیخ انصاری هیچکدام از شاگردان ایشان و شاگردان شاگردان ایشان تا امروز به رتبه شیخ انصاری رسیده باشند.
🔅موضوعات بحث مکتب شناسی فقهی شیخ انصاری ره
https://eitaa.com/salmanraoofi/1577
🔅صوت دروس مکتب شناسی فقهی شیخ انصاری ره
البته میتوانید به
@salmanraoofi
در سروش مراجعه کنید صوت تمامی مباحث موجود است
https://eitaa.com/salmanraoofi/8494
🔆اجتهاد روشمند
🔆 @salmanraoofi
🔆کلام و فلسفه در میراث شیخ انصاری ره
استاد سید احمد مددی
🔆از لابلای کتابهایی که از مرحوم شیخ انصاری فعلا در دسترس ما هست، نمیتوان خیلی روشن حکم کرد که ایشان در مسائل کلامی دارای مکتب خاص فکری بودهاند. البته یک نکته را باید توضیح داد -و همین نکته هم از بهترین مزایای شیخ است- و آن اینکه ایشان در خلال نوشتههای فقهی و اصولی خود، هیچگاه تا آنجایی که ما خبر داریم از بحث اصولی خارج نشده و اصالت آن را حفظ کردهاند.
🔆در بحثهای اصولی، مناسبتهای مختلفی هست که خیلی از علما و اصولیان و فقها به اندک مناسبتی از بحث اصلی خارج شده و وارد بحثهای کلامی و یا فلسفی شدهاند، در صورتی که مرحوم شیخ انصاری در کتابهای خود چه فقه و چه اصول، به کلی سعی داشتهاند حتی از استعمال اصطلاحات کلامی احتراز کنند، لذا ما نمیتوانیم درست حکم کنیم که ایشان آیا در این رشته از علوم اسلامی دارای اندیشههای خاصی بودهاند یا خیر؟
🔆فلسفه هم در حکم همان مسائل کلامی است و ظواهر امر در اینجا مثل همان بحث، نمیتوان از خلال نوشتههای ایشان مشخص کرد که ایشان در مسائل فلسفی دارای تخصص بودهاند یا خیر؟ و عرض شد که از مزایای مهم ایشان این است که بحثهای اصولی را به بحثهای فلسفی و کلامی خلط نکردهاند لیکن شواهد تاریخی در دست هست که ایشان با مسائل فلسفی آشنا بودهاند. این موارد اگر چه در شرححالهایی که از شیخ انصاری نوشته شده کمتر منعکس شده، اما ظاهرا اصل مطلب مسلم است.
🔆استاد بزرگوارمان مرحوم آیت الله العظمی آقای بجنوردی نقل میفرمودند از مرحوم آقای شیخ اسد الله زنجانی که از علمای کاظمین بودند و از شاگردهای مرحوم میرزای شیرازی بزرگ، ایشان از استادشان مرحوم شیرازی یعنی مرحوم مجدد شیرازی، و ایشان هم از استادشان مرحوم شیخ انصاری که: مرحوم شیخ در جلسهای که بودیم توصیه میکردند به ما که شما یک دوره معقول را بخوانید، و مطلع باشید از مسائل معقول. و آنگاه فرمودند: من در مدتی که در کاشان اقامت داشتم و خدمت مرحوم ملا احمد نراقی میرفتم، از ایشان درخواست کردم که به من فلسفه درس بدهند. ایشان بخاطر گرفتاریهای فراوان امتناع کردند، و فرمودند من شخصی را به شما معرفی میکنم که به شما فلسفه درس بدهد، و آدرس منزل او را دادند.
🔆مرحوم شیخ فرمودند: من رفتم به آن آدرس در زدم. شخصی بیرون آمد که هیئت دراویش داشت، وقتی که چشمش به من افتاد تعجب کرد، من در هیئت علما و ایشان با هیئت دراویش! من گفتم: آخوند ملا احمد من را فرستادند. اسم ایشان را که بردم تعجب ایشان کم شد و گفت: خوب، بفرمائید. گفتم من از ایشان درس فلسفه خواستم، ایشان بخاطر گرفتاریهایشان قبول نفرمودند، و گفتند بیایم اینجا که شما یک دوره فلسفه به من درس بدهید. گفت: من فعلا حال ندارم برای این کارها، لیکن چون آخوند فرمودهاند، من یک دوره مثنوی ملای روم را برای شما میگویم و در ضمن آن، یک دوره فلسفه و حکمت را هم میگویم.
🔆مرحوم شیخ میفرماید: آن مدت که من کاشان بودم، نزد همان شخص یک دوره مثنوی را خواندم و در همان حال یک دوره مسائل حکمت و معقول را فرا گرفتم. البته قضایای دیگری هم در این باره نقل شده است. اگر این قسمت مطلب تأمل بشود، شاید بتوان گفت: اینکه مرحوم شیخ در مسائل عرفان و سلوک عملی هم توجهاتی داشتند، احتمالا اساس آن به همین سفر ایشان به کاشان برمیگردد...
📚 خارج فقه ۹۲-۹۱ جلسه ۱۲
🔅منبع
@kashkolenab
🔆اجتهاد روشمند
🔆 @salmanraoofi
هدایت شده از سلمان رئوفی
🔆آشناییباجزئیاتونکاتسبکدرسخارجآیتاللهالعظمیخامنهای با درس مکتب شناسی فقهی حضرت آیت الله العظمی خامنه ای
👈برای دریافت تمامی دروس به پیام رسان سروش با لینک
@salmanraoofi 👈
یا سایت
boohoos.ir
مراجعه کنید
لینک دروس #مکتب_شناسی_فقهی_آیتاللهالعظمی_خامنهای
🔅دور اول
جلسه ۱
https://eitaa.com/salmanraoofi/8061
🔅تدریس کتاب غنا رهبر معظم انقلاب به سبک مکتب شناسی فقهی
جلسه ۱
https://eitaa.com/salmanraoofi/8843
پیام ابتدایی دروس ابتدایی مکاسب آیت الله العظمی خامنه ای که حاوی مطالب کلی و مهمی درباره مکاسب است
با هشتک
#گلچینی_از_فقه_آیتاللهالعظمیخامنهای
https://eitaa.com/salmanraoofi/8423
https://eitaa.com/salmanraoofi/7827
#مکتب_شناسی_فقهی_شیخ_انصاری ره
🔆موضوعات بحث مکتب شناسی فقهی شیخ انصاری ره
https://eitaa.com/salmanraoofi/1577
https://eitaa.com/salmanraoofi/8494
🔆آدرس کانال متن درس خارج مقام معظم رهبری در ایتا برای علاقهمندان
https://eitaa.com/joinchat/598736921Cc09d03e4ba
پیام رسان سروش:
sapp.ir/matnedars
پیام رسان بله:
ble.im/join/MjU1MzZiNm
@salmanraoofi
🔆میلاد حضرت زهرا سلام الله علیها و روز زن مبارک
🔆میلاد امام خمینی ره مبارک
☀️رهبر معظم انقلاب
روز ولادت فاطمهی زهرا (سلاماللهعلیها) را روز زن و روز مادر نامگذاری کردهاند؛ میشد گفت روز رهبر یا روز والاترین انسان، اشکالی نداشت؛ امّا امروز نیاز جامعهی ما به این است که بداند مادری یعنی چه؟ زنِ خانه بودن و کدبانو بودن یعنی چه؟ فاطمهی زهرا با آن مقام و عظمت، یک خانم خانهدار است؛ یکی از شئون همین عظمت عبارت است از همسر بودن یا مادر بودن و خانهداری کردن.
۱۳۹۵/۱۲/۲۹
بحث سر این نیست که زن آیا میتواند مسئولیتی در بیرون از منزل داشته باشد یا نه - البته که میتواند، شکی در این نیست؛ نگاه اسلامی مطلقاً این را نفی نمیکند - ️بحث در این است که آیا زن حق دارد به خاطر همه چیزهای مطلوب و جالب و شیرینی که در بیرون از محیط خانواده برای او ممکن است تصور شود، نقش خود را در خانواده از بین ببرد؟ نقش مادری را، نقش همسری را؟ حق دارد یا نه؟ ما روی این نقش تکیه میکنیم.
من میگویم مهمترین نقشی که یک زن در هر سطحی از علم و سواد و معلومات و تحقیق و معنویت میتواند ایفاء کند، آن نقشی است که به عنوان یک مادر و به عنوان یک همسر میتواند ایفاء کند؛ این از همه کارهای دیگر او مهمتر است؛ این، آن کاری است که غیر از زن، کس دیگری نمیتواند آن را انجام دهد. گیرم این زن مسئولیت مهم دیگری هم داشته باشد، اما این مسئولیت را باید مسئولیت اول و مسئولیت اصلی خودش بداند.
۸۶/۰۴/۱۳
🔆اجتهاد روشمند
🔆 @salmanraoofi
هدایت شده از سلمان رئوفی
باسمه تعالی
هر حوزه ای تمایل داشته باشد برای تدریس اصول الموجز یا حلقات و فقه هر بابی خصوصا فقه ۵ (متاجر) آمادگی دارم.
دوستانی که تمایل دارند در خدمت باشم می توانند به مسئولین محترم مدرسه پیشنهاد بدهند
سوابق علمی بنده با شرمندگی به شرح زیر است
https://eitaa.com/salmanraoofi/2163
https://eitaa.com/salmanraoofi/2164
والسلام
#تاریخ_علم_اصول ۸
#علم_اصول
🔆چشماندازى به سیر تاریخى تبویب در علم اصول
🔆تبویب مرحوم مظفر
این تبویب داراى یک مقدمه و چهار مقصد است.
مرحوم مظفر در مقدمه، از مبادى تصوریه و مباحث وضع تا مشتق گفتوگو میکند.
مقصد اول: مباحث الفاظ است که شامل: مباحث اوامر، نواهى، مفاهیم، عام و خاص، مطلق و مقید، مجمل و مبین میباشد.
مقصد دوم: استلزامات عقلیه نام دارد که دو بخش دارد؛ بخش اول، مستقلات عقلیه است که به بحث از حُسن و قبح عقلى اختصاص یافته و بخش دوم، غیر مستقلات عقلیه است که در آن از اجزاء، ضد، اجتماع امر و نهى، دلالت نهى بر فساد و… بحث میشود.
مقصد سوم: مباحث حجت است که شامل بحث از قطع، امارات و تعارض ادله میباشد.
مقصد چهارم: اصول عملیه است که البته تنها بحث استصحاب در کتابهاى اصول فقه یافت میشود. گویا ایشان مؤلف به نوشتن دو بحث برائت و اشتغال نشده است.
همانطور که گفتیم، جوهره تبویب مظفر همان تبویب پیشنهادى محقق اصفهانى است، منتها با تفاوتهاى زیاد. از جمله تفاوتهاى تبویب مظفر با تبویب اصفهانى، این است که ایشان در مباحث عقلى، یعنى مقصد دوم کتاب خویش، علاوه بر غیر مستقلات عقلیه، از مستقلات عقلیه نیز بحث میکند. البته خود نگرش ایشان در تقسیم مباحث عقلى اصول به مستقلات عقلى و غیر مستقلات عقلى و برجسته نمودن این دو بحث، جالب است که محقق اصفهانى به آن التفات نداشته است.
تفاوت دیگر این است که وى بحث از استصحاب را همچون دیگر محققان اصولى بعد از شیخ اعظم، در اصول عملیه مطرح میکند؛ حال آنکه مرحوم اصفهانى در حجج مطرح کرده بود.
تمایز دیگر اینکه، ایشان مبادى تصورى و تصدیقى لغوى و احکامى را مطرح نمیکند، بلکه برخى مباحث لغوى و وضع را در مقدمه میآورد و دیگر مبادى احکامى را در لابهلاى بحثهاى خویش در مقصد اول ذکر مینماید.
از دیگر امتیازات تبویب مرحوم مظفر این است که ایشان براى بحث از تعارض ادله باب مستقلى باز نکرده، بلکه در مباحث حجت به آن میپردازد؛ حال آنکه محقق اصفهانى باب چهارم تبویب خویش را به تعارض ادله اختصاص داده بود.
از دیگر ویژگیهاى تبویب مرحوم مظفر، آسانى آن براى به خاطر سپارى مطالب در ذهن و تا حدى استحکام منطقىاش میباشد که البته روانى قلم و ملاحت کلام ایشان نیز در سهل الوصول بودن مطالب، بیتأثیر نیست. همچنین ایشان بار دیگر، بحث قیاس و استحسان و مصالح مرسله و سد ذرایع را در مباحث حجت وارد کرده و به نقد و بررسی آن مینشیند؛ این در حالى است که مدتى بود که این مباحث از اصول فقه شیعى به فراموشى سپرده شده بود و به آن پرداخته نمیشد. شاید ریشه این فراموشى به قوانین میرزاى قمى و بعدها شیخ و محقق خراسانى برگردد که شاگردان دیگر آنان نیز به تبعیت از اساتید خویش این مطالب را در اصول خود مطرح نکردهاند که البته طرح مجدد آن توسط مرحوم مظفر، کارى بهجا و شایسته مینماید.
🔆اجتهاد روشمند
🔆 @salmanraoofi
هدایت شده از دفتر قم مؤسسه انقلاب اسلامی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💢 هر تلاشی «جهاد» نیست...
📍 شرح معنای «جهاد» در منطق اسلام
🗓 گزیدهای از بیانات رهبر معظّم انقلاب در دیدار مداحان اهلبیت علیهمالسلام بهتاریخ ۱۴۰۰/۱۱/۰۳
@qom_khamenei_ir
هدایت شده از دفتر قم مؤسسه انقلاب اسلامی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
♨️ در این جنگ بیامانِ حق و باطل، در کجای جبههی «جهاد تبیین» ایستادهای؟
🗓 گزیدهای از بیانات رهبر معظّم انقلاب در دیدار مداحان اهلبیت علیهمالسلام بهتاریخ ۱۴۰۰/۱۱/۰۳
@qom_khamenei_ir
#تاریخ_علم_اصول ۹
#علم_اصول
🔆چشماندازى به سیر تاریخى تبویب در علم اصول
🔆تبویب شهید صدر
مرحوم صدر که داراى هوشى سرشار و استعدادى عجیب بوده است، همانطور که در علوم دیگر نظیر: فقه، منطق، فلسفه، اقتصاد اسلامى و… ابداعاتى داشته، در اصول نیز تحولات و تأسیسات زیادى را از خویش به یادگار گذاشته است.
🔆وى با ارائه تعریفى جدید براى علم اصول فقه و قرار دادن موضوعى نو براى آن و نیز با مطرح کردن مبناى حق الطاعه در قطع، ظن و شک و مبناى حساب احتمالات در اجماع و شهرت و… هم به لحاظ محتوایى و هم از جهت شکلى، اصول را دگرگون ساخته و به تکامل و پختگى مطلوبى رسانده است.
🔆از این رو بهجاست که کلمات ایشان را در این باب با تفصیل بیشتر و دقتى ژرفتر مورد بحث و بررسى قرار دهیم.
🔆محقق صدر در ابتداى کتاب بحوث فى علم الاصول که تقریرات درس ایشان به قلم محقق محترم آقاى سید محمود هاشمى است، بحث نسبتاً مفصلى از تبویب در علم اصول ارائه مینماید که خلاصهای از آن را در اینجا میآوریم.
شهید صدر پیش از ارائه تقسیم پیشنهادى خویش، تبویبى را که مرحوم آیت الله خوئى ره به تبعیت از بزرگان پیشین ارائه کرده، نقل و نقد میکند.
آقاى خوئى مباحث اصولى را به چهار قسمت تقسیم میکند:
«١ـ ما یوصل الى معرفه الحکم الشرعى بعلم وجدانیٍّ، و هذا هو مباحث الاستلزام العقلی؛
٢ـ ما یوصل الى معرفه الحکم الشرعی بعلم تعبدیٍّ، و هذا على ضربین:
الف) مایکون البحث فیه عن الصغرى بعد الفراغ عن الکبرى و هذا هو مباحث الالفاظ بأجمعها.
ب) ما یکون البحث فیه عن الکبرى، و هذا هو مباحث الحجج و الامارات الظنیه؛
٣ ـ ما یبحث فیه عن الوظیفه العملیه الشرعیه للمکلفین عند العجز عن معرفه الحکم الواقعی بعلم وجدانی أو تعبدی، و هذا هو مباحث الاصول العملیه الشرعیه؛
۴ـ ما یبحث فیه عن الوظیفه العملیه العقلیه فى مرحله الإمتثال عند فقدان ما یعیّن الوظیفه الشرعیه و هذا هو مباحث الاصول العملیه العقلیه.»
مرحوم صدر در نقد این تبویب میفرماید: «اگر این تقسیم، صرف سلیقه و ذوق شخصى باشد مشکلى نیست؛ اما اگر این تقسیم به لحاظ نکتهای عقلى و منطقى صورت گرفته که عبارت از طولیت و ترتب میان اقسام مذکور در عملیات استنباط است به نحوى که نباید پس و پیش شود،
اشکالات فراوانى دارد که به برخى از آنها اشاره میکنیم:
اولاً: بین دو قسم اول، چنین طولیتى که ادعا شده است، موجود نیست.
ثانیاً: در درون خود مجموعه دوم و نیز در درون مجموعه سوم، این طولیت یافت نمیشود؛ زیرا حجج و امارات همه در یک مرتبه نیستند و نیز همه اصول عملیه شرعیه در یک مرتبه قرار ندارند؛ بلکه در عملیات استنباطى؛ بعضى بر بعضى دیگر مقدم میباشند؛ مثلا علم تعبدى که از دلالت قطعىالسند حاصل میشود، بر آنچه که از دلالت دلیل ظنى به دست میآید، مقدم است یا وظیفه شرعىای که با استصحاب ثابت میشود، بر وظیفه شرعىای که با برائت ثابت میگردد، مقدم است.
ثالثاً: تأخر قسم چهارم از قسم سوم بنا بر همه مبانى موجود در اشتغال عقلى درست نیست، بلکه تنها طبق برخى از این مبانى پذیرفته است؛ زیرا یکى از مبانى موجود در این باب، علیت علم اجمالى براى موافقت قطعیه است و این یعنى آنکه حکم عقل به اشتغال تنجیزى بر اطلاق دلیل برائت شرعى حاکم است. و حتى اگر همچون محقق نایینى، تمایز بین اصول و اماره را به سنخ مجعول بودن آنها برگردانیم، هرچند اشکالهای بالا بر آن وارد نمیشود، اما اشکال دیگرى متوجه آن است که در این صورت، اصل محرزى مثل استصحاب نه از اماره خواهد بود و نه از اصول غیر محرزه و در این حالت باید که قسم سومى هم بین این دو، فرض نمود. افزون بر اینکه مبناى صحیح در تمایز میان اماره و اصل، این است که حکم ظاهرى در اماره، نتیجه ایجاد تزاحم بین ملاکات واقعى در مقام حفظ و تقدیم بعضى از آنها با ملاک قوت احتمال میباشد و حکم ظاهرى در اصل، نتیجه تزاحم مذکور با تقدیم برخى از آن ملاکها به لحاظ ملاک اهمیت محتمل است. بنابراین، مبناى محقق نائینى در این مسئله قابل پذیرش نیست.»
🔆اجتهاد روشمند
🔆 @salmanraoofi
#تاریخ_علم_اصول ۱۰
#علم_اصول
🔆چشماندازى به سیر تاریخى تبویب در علم اصول
در ادامه، محقق صدر تبویب خود از علم اصول را به تفصیل بیان میکند: وی تحت عنوان «المقترح فى تقسیم علم الاصول» چنین میگوید:
«مسائل اصولى دربردارنده بحث از «ادله مشترک براى استنباط فقهى» است که این ادله، به دو لحاظ تقسیم میشوند:
١- از حیث نوع دلالت و اینکه لفظى، عقلى یا شرعى است که در این صورت، کشف از واقع میکنند و به آن اماره میگویند، یا اینکه اصلاً کشف از واقع نمیکنند که از آن، به اصول تعبیر میکنند؛
٢- از حیث نوع دلیل بنفسه و اینکه آیا مرتبط با شارع است یا خیر و نیز از حیث سنخ مجعولٌ فیه و اینکه طریقیت و علمیت دارد یا منجزیت یا صرفاً وظیفه عملى را تعیین میکند.
اما بحث از همه اقسام مذکور، متفرع بر بحث از اصل موضوعى «حجیت قطع» است، چرا که بدون بحث از حجیت قطع، هیچ اثرى بر بحثهاى بعدى نمیتوان بار کرد؛ زیرا بحثهاى بعدى بدون پشتوانه میشوند. نیز از آنجا که با این ادله به دنبال استنباط حکم شرعى هستیم، لازم است در مقدمه و پیش از هر بحثى، از مسئله دیگرى نیز سخن بگوییم که بحث از حکم شرعى و حقیقت آن و انقساماتش به واقعى و ظاهرى، تکلیفى و وضعى و… میباشد.
از این رو، شیوه مطلوب آن است که براى ورود به مسائل این علم، به دو بحث به عنوان مقدمه و مبادى عام علم اصول اشاره شود که عبارت است از: «بحث قطع و بحث از حقیقت حکم و اقسامش».
در ادامه، محقق صدر میگوید: بعد از این مقدمه، مسائل علم اصول را میتوان به یکى از دو مقیاس زیرین تقسیم نمود:
ملاک اول: تقسیم به لحاظ نوع دلیلیت
١ـ مباحث الفاظ: متضمن بحث از دلیلیت لفظى و چیزهایى است که به تشخیص ظهورات لغوى یا عرفى برمیگردد و نیز هر بحث لغوى اصولى و بحث از ظهور حالى یا سیاقى که میتواند کاشف از حکم شرعى باشد، هرچند در لفظ نباشد، نظیر دلالت فعل و تقریر معصوم بر حکم شرعى، در آن داخل میشود.
٢ـ مباحث استلزام عقلى، که متضمن بحث از دلیلیت عقلى برهانى غیر استقرایى است که شامل هر قاعده عقلى برهانىای که امکان استنباط حکم شرعى از آن وجود دارد، میشود که خود بر دو قسم است:
الف) مستقلات عقلیه: در آن، از قاعده عقلىای بحث میشود که بدون ضمیمه شدن مقدمه شرعى به آن، منتج حکم شرعى است. که از آن به ملازمه بین عقل و شرع در تحسین و تقبیح تعبیر میشود. لذا در اینجا، ابتدا از حقیقت حکم عقلى به تحسین و تقبیح و سپس از قاعده ملازمه، یعنى قاعده «کلما حکم به الشرع حکم به العقل» بحث میشود.
ب) غیر مستقلات عقلیه: در آن از قواعد عقلىای بحث میشود که با ضمیمه شدن مقدمهای شرعى به آنها منتج حکم شرعى خواهند بود که شامل همه مباحث علاقات و اقتضائاتى است که عقل بین حکم و موضوعش و یا متعلقش درک میکند.
٣ـ مباحث دلیل استقرایى: شامل بحث از اجماع، سیره و تواتر میباشد که بر اساس حساب احتمالات و استقرا استوار است. قبل از ورود در این مباحث، به صورت اجمالى نکاتى درباره حقیقت دلیل استقرایى گفته میشود.
۴ـ حجج شرعى: متضمن بحث از ادلهای است که دلیلیتشان با جعل شرعى ثابت میشود. حجج شرعى دو قسم است: الف) امارات؛ ب) اصول عملیه شرعى. شایسته است که پیش از ورود به این دو بحث، مقدمهای ذکر گردد که در آن، بحث مربوط به جعل دلیلیت و حجیت شرعى با اقسام گوناگونش آورده شود. و نیز فرق جوهرى میان حجیت اصل و حجیت اماره و انواع و مقدار آثارى که با هر یک از این دو ثابت میشود، ذکر گردد و در نهایت هم بحثى درباره چگونگى تأسیس اصل هنگام شک در دلیلیت شرعى آورده شود.
۵ـ اصول عملیه عقلى: اصولى است که عقل، آنها را در جهت حکم شرعى در موارد شک بدوى یا مقرون به علم اجمالى در متباینین یا اقل و اکثر، ثابت میکند. در این فصل همچنین از کل مسائل اشتغال عقلى و قاعده قبح عقاب بلا بیان عقلى و تخییر عقلى بحث میشود.
در آخر هم خاتمهای شامل بحث از تعارض میان ادله و احکام تعارض آورده میشود.
🔆اجتهاد روشمند
🔆 @salmanraoofi
♦️ چالش هستهای ♦️
✅ برگزاری دوره ی سلسله #روایتهای_انقلاب_اسلامی
🔻 با رویکرد #مبانی_اسلام_سیاسی
1️⃣ روایت اول: چالش هستهای
"همراه با برگزاری کلاسها، نشستها و اردوهای علمی برای طلاب سطح عالی و خارج"
📚 سرفصلها:
1️⃣ مساله هستهای
2️⃣ طرح کلی اندیشه اسلامی
3️⃣ زندگی سیاسی اهل بیت علیهم السلام
4️⃣ حوزه و انقلاب اسلامی
5️⃣ اندیشه مقاومت
6️⃣ مساله هستهای و رسانه
🔰 اساتید دوره:
- حجت الاسلام والمسلمین دکتر #نبویان
- حجت الاسلام و المسلمین #صلح_میرزایی
- حجت الاسلام و المسلمین #رمضان_پور
- حجت الاسلام و المسلمین #گنج_بخش
- دکتر #فؤاد_ایزدی
- و سایر اساتید کشوری
🎁 مزایای دوره:
1️⃣ اعطای مدرک و گواهی پایان دوره
2️⃣ ثبت امتیاز و حمایت مرکز نخبگان حوزه
3️⃣ ثبت به عنوان مبلغ تخصصی
4️⃣ حمایت از پایان نامه ها و چاپ مقالات پژوهشی مرتبط
5️⃣ حمایت مالی و معرفی برگزیدگان به مراکز آموزشی و پژوهشی
🔹🔸جهت ثبت نام اطلاعات خود را به آی دی @mohjat در پیام رسان ایتا ارسال کنید.
⏰ مهلت ثبت نام: از اول تا دوازدهم بهمن ماه
💠 مرکز مطالعات راهبردی حوزه و انقلاب اسلامی
🔔نشریه «مناهج» با موضوع «روششناسی علوم اسلامی» فراخوان مقاله داد
🔖پروانه انتشار دوفصلنامه علمی روش شناسی علوم اسلامی به زبان فارسی و گستره ملی و سراسری به صاحب امتیازی مرکز تخصصی آخوند خراسانی دفتر تبلیغات اسلامی خراسان رضوی، مدیر مسئولی حجتالاسلام والمسلمین مجتبی الهی خراسانی و سردبیری حجتالاسلام والمسلمین علی رحمانی توسط وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی صادر شد.
📝این نشریه با عنوان «مناهج» که در حال اخذ رتبه علمی پژوهشی است، در ۱۴ محور فراخوان مقاله داده است که پژوهشگران میتوانند در هر موضوعی از موضوعات علوم اسلامی همچون فقه و اصول، کلام و فلسفه و تاریخ و سیره و علوم قرآن و حدیث مقالات مرتبط با روش شناسی و معرفت شناسی را از طریق سامانه دوفصلنامه ارسال نمایند و از امتیازاتی چون «ارزیابی و نشر رایگان مقالات دریافتی و چاپ در دو شماره اول»، «برخورداری مقالات از اعتبار رتبه علمی پژوهشی مقاله (با توجه به تعمیم امتیاز به شمارههای نخست)» و «تقدیر مالی از نویسندگان (۳۰ تا ۵۰ میلیون ریال)» بهرهمند باشند.
📌علاقهمندان تا ۱۰ اسفند ۱۴۰۰ فرصت دارند مقالات خود را ارسال نمایند.
👈 اطلاعات بیشتر + محورهای فراخوان مقالات: https://b2n.ir/p77706
🔆اجتهاد روشمند
🔆 @salmanraoofi
#تاریخ_علم_اصول ۱۱
#علم_اصول
🔆چشماندازى به سیر تاریخى تبویب در علم اصول
ملاک دوم: تقسیم به لحاظ نوع دلیل
طبق این ملاک، مباحث اصولى به ۲ قسم اصلى تقسیم میشوند:
١ـ ادله: عبارت است از قواعد اصولى که تعیینکننده وظیفه مکلف در مقابل حکم شرعى با ملاک کشف از آن است.
٢ـ اصول عملیه: قواعدى است که تعیینکننده وظیفه عملى مکلف بدون ملاک کشف از حکم شرعى میباشد.
قسم اول با بحثهاى عامی درباره ادله آغاز میگردد، همانگونه که در منهج سابق به آن اشاره شد. سپس ادله را به ادله شرعیه و ادله عقلیه تقسیم میکنیم.
بحث از دلیل شرعى را در ۳ جهت پى میگیریم:
الف) تحدید دلالات دلیل شرعى
ب) در اثبات صغراى دلیل شرعى؛ یعنى اصل صدورش از شارع
ج) حجیت این دلالات
آنگاه در خود جهت اول
دلیل شرعى به ۲ قسم لفظى و غیر لفظى تقسیم میشود و دلالات دلیل شرعى لفظى را از دلالات دلیل شرعى غیر لفظى، یعنى فعل و تقریر معصوم، جدا میکنیم.
در بحث از دلالات دلیل شرعى لفظى، مقدمهای را ذکر میکنیم که شامل مباحث وضع و هیأت و دلالات لغوى و مجازى است؛ چرا که تمام این مقدمه مربوط به دلالت دلیل لفظى است.
همچنین در بحث از دلالات دلیل شرعى لفظى، مسائلى نظیر: صیغه و ماده امر، صیغه و ماده نهى، اطلاق، عموم، مفاهیم و غیر از اینها از قواعد و ضوابط عام ادله لفظى داخل است و در دلالات دلیل شرعى غیر لفظى، از امورى که از طریق ضوابط عام ظهور عرفى یا قرینه عقلىای که از عصمت شارع ناشى شده و دلالت بر فعل یا تقریر معصوم ع داشته باشد، بحث میشود.
در جهت دوم، از وسایل ممکن براى اثبات صدور دلیل از شارع صحبت میکنیم؛ نظیر: تواتر، اجماع، سیره، شهرت و خبر واحد.
در جهت سوم
از حجیت این دلالتها و اینکه آیا ظاهر کتاب و سنت قابل اعتماد و أخذ است یا خیر و سایر چیزهایى که به این مسئله مرتبط است و نیز از تبعیت دلالت التزامى از دلالت مطابقى در حجیت بحث میشود.
بعد از دلیل شرعى، دلیل عقلى در دو بحث مستقلات عقلیه و غیر مستقلات عقلیه مطرح میگردد که شامل همه مباحثى است که در منهج سابق به آن اشاره شد.
در بحث از دلیل عقلى، هم به بحث صغروى در صحت قضیه عقلى و درجه تصدیق عقل نسبت به آن میپردازیم و هم به بحث کبروى در حجیت ادراک عقلى در استنباط حکم شرعى از آن.
اما در بحث از اصول عملیه، ابتدا مباحث عامی نظیر بحث از زبان اصول و تمایزاتش با ادله و عدم مطابقت مدلول التزامى از مدلول مطابقى در اصول عملیه را مورد بحث قرار میدهیم.
بعد وارد خود بحث اصول عملیه شده و در ابتدا، از وظیفه مقرر براى شبهه مجرد از علم اجمالى به جامع تکلیف بحث کرده و سپس وارد بحث از میزان تغیّرى میشویم که در فرض وجود علم اجمالى در مسئله، بر آن حادث میشود. در قسمت اول، برائت و استصحاب داخل است و در قسمت دوم اشتغال و اقل و اکثر.
در خاتمه هم، نظیر منهج سابق، بحث از تعارض ادله و اصول، اقسام و احکام آن جاى میگیرد[۱۹]
این خلاصهای از کلام ایشان در کتاب بحوث بود که از منطقى و عالمانه بودن تحقیق ایشان و پختگى و یکدستی این کار حکایت دارد.
آنچه در تبویب ایشان برجسته است، ترتیب منطقى و مبادىگونه مباحث بر یکدیگر است.
لذا براى نقد این تبویب تنها باید اشکالات منطقى و نه سلیقهای، بر آن کرد؛ در حالى که تا پیش از تبویب ایشان، اکثر تبویبها سلیقهای بوده و برخى دیگر که سلیقهای محض نبودهاند، ترکیبى از ترتب منطقى و سلیقه در آنها اعمال شده بود؛ مثلاً تبویب مرحوم شیخ و محقق خراسانى و تبویب علامه مظفر و یا به تبویبهاى جدید معاصرین، نظیر تبویب مرحوم مطهرى، و آقایان فضلى و مکارم شیرازى، همگى ترکیبى از سلیقه و ترتب منطقىاند؛ هرچند تبویب محقق اصفهانى از اشکال سلیقهای بودن تا اندازهای دورتر است.
ویژگیهاى تبویب شهید صدر
١ـ از ویژگیهاى بسیار مهم تبویب محقق صدر، قرار دادن بحث قطع به عنوان عنصرى مشترک در اول مباحث اصولى است، با این توجیه که قطع به مثابه پشتوانه و نقطه اتکایى است که بحث در بقیه مسائل اصولى و ظن و شک را روا میشمارد و بدون آن این جواز مورد تشکیک قرار میگیرد؛ یعنى این مباحث بدون بحث از قطع سست بوده و از خاستگاه مطمئن بیبهره خواهند بود.
٢ـ ویژگى دیگر، بحث از ماهیت حکم به عنوان عنصر مشترک دیگرى در ابتداى اصول است که پیشتر از ایشان محقق اصفهانى تحت عنوان مبادى احکامیه چنین کرده بود و به حق این دو امر (قرار دادن بحث قطع و ماهیت حکم در ابتداى مباحث اصول) کارى شایسته و قابل ارج بوده و به دلایل خاص خویش، کاملاً صحیح و پذیرفتنى است.
٣ـ امتیاز دیگر این تبویب، جداسازى بحث ادله شرعى لفظى از غیر لفظى است که موجب توجه بیشتر به دو بحث مهم فعل و تقریر معصوم ع گردیده است که در تبویبهاى پیشین مشاهده نمیشود.
[۱۹]. سید محمود هاشمی، بحوث فی علم الاصول، ج ١، ص ۶١ - ۶۲
🔆اجتهاد روشمند
🔆 @salmanraoofi
#تاریخ_علم_اصول ۱۲
#علم_اصول
🔆چشماندازى به سیر تاریخى تبویب در علم اصول
۴ـ ایشان اصول را بر مبناى حق الطاعه، به جاى قاعده قبح عقاب بلا بیان عقلى، استوار ساخته است و از این رو، بحثى بسیار مهم و شایسته درباره حق الطاعه در اصول خویش مطرح نموده است.
۵ـ یکى از کارهاى اساسى مرحوم صدر در این تبویب این است که همواره پیش از ورود در یک بحث، تمام مقدمات لازم براى آن را بیان کرده و ابهامات تصورى و مفهومى را نیز رفع مینماید. این کار باعث روشنتر شدن مباحث شده و تا حد زیادى ابهامهاى ناشى از خلط مباحث، جدل یا مغالطه در بحث را برطرف میکند.
۶ـ بحث از «سیره و بناهاى عقلایى» که در مباحث حجج از اهمیت بسیارى برخوردار است، در تبویب مرحوم صدر بابى مستقل دارد و به تفصیل به آن پرداخته میشود. در حالى که این بحث، به رغم اهمیت بسیار آن، از سوى اصولىها به صورت جدا و مستقل طرح نمیشود و تنها در لابهلاى برخى از مباحث دیگر به آن اشاره میگردد.
٧ـ از آنجا که شهید صدر بحثهاى اجماع، سیره و تواتر را بر اساس «حساب احتمالات و استقرا» ثابت میکند، قبل از ورود در این مباحث، به صورت اجمالى درباره حقیقت استقرا و دلیل استقرایى سخن میگوید.
ویژگیهاى دیگرى نیز در این تبویب موجود است که جزئىتر بوده اما با مقایسه این تبویب با تبویبهاى دیگر، مشخص میشود.
شایسته است تأکیدى دوباره بر سیر زیبا و کاملاً مستدل تبویب آقاى صدر کرده تا خوانندگان با تأمل بیشتر در این تبویب، به عمق کار ایشان پی ببرند.
🔆اجتهاد روشمند
🔆 @salmanraoofi
هدایت شده از موسسه فلسفه و عرفان نفحات
نشست جمع میان سلوک فردی و اجتماعی - سخنان استاد امینی نژاد.mp3
16.1M
🔰 جمع میان سلوک فردی و اجتماعی - استاد امینینژاد
▫️نشست علمی "جمع میان سلوک فردی و اجتماعی" توسط مؤسسه آموزشی پژوهشی نفحات با همکاری معاونت تهذیب حوزههای علمیه برگزار شد.
▫️در این نشست استاد علی امینینژاد به ارائه مباحث مربوطه پرداختند.
⏱ زمان: ۳۵ دقیقه
💿 حجم: ۱۵ مگابایت
#نشست_تخصصی
#رهبانیت
#استاد_امینی_نژاد
💢 مؤسسه آموزشی پژوهشی نفحات
https://eitaa.com/joinchat/1085734937Cedd3e6f21f
هدایت شده از موسسه فلسفه و عرفان نفحات
🔰 بیانات استاد علی امینینژاد در نشست علمی "جمع میان سلوک فردی و اجتماعی"
▫️نشست علمی "جمع میان سلوک فردی و اجتماعی" توسط مؤسسه آموزشی پژوهشی نفحات با همکاری معاونت تهذیب حوزههای علمیه برگزار شد.
▫️در این نشست استاد علی امینینژاد به ارائه مباحث مربوطه پرداختند که اهم فرمایشات ایشان به قرار ذیل است؛
- به قول فرمایش علامه طباطبایی رضواناللهتعالیعلیه ما کاری مهمتر از خودسازی نداریم. رسیدن به سعادت حقیقی انسان در بستر سیر و سلوک است و مابقی امور همگی فریب دنیاست.
- استعداد افراد در سیر و سلوک مختلف است و دین اسلام برای همه استعدادها برنامه دارد.
- عالیترین مدل سیر و سلوک، سلوک فردیِ در دل فعالیتهای اجتماعی است.
- ما قائل به اصالت فرد هستیم اما به نحو غالب، انسان برای رسیدن به سعادت نهایی، چارهای جز حضور در اجتماع ندارد.
- از سویی جامعه باید افراد را به سعادت حقیقی برساند اما تا به کی فرد باید منتظر بماند تا جامعه ایدهآل تشکیل گردد.
- انسان باید با اصلاح جامعه دست به اصلاح خود بزند و در دل اصلاح جامعه خودسازی کند.
- اولین مقام سیر در این فضا مقام یقظه و بیداری است که مساله اصلاح نیت و اخلاص را در پی دارد یعنی برای انسان روشن باشد که میخواهد به کجا برسد. انسان باید دائماً مساله تصحیح نیت را در خود داشته باشد و این با مساله علت غایی پیوند دارد؛ راه را روشن میکند، سختیها را آسان میکند و نشاط آفرین است.
- در ابتدا انسان باید به عزلت بپردازد و خلوت بگزیند. باید متوجه خود و معایب خود باشد. تا ما متوجه اهداف عالی خود نشویم، نمیتوانیم به سعادت حقیقی برسیم.
- در مورد توحد و خلوت گزیدن، ممکن است در ابتدا نیاز باشد که شخص از فضاهای اجتماعی به دور باشد.
مشکلی که در رهبانیت مسیحی وجود داشت، ارزش نهایی خلوت بود یعنی خلوت ارزشش موقتی نشد بلکه تا به انتها، به عنوان ارزش باقی ماند. اگرچه فوایدی به دنبال داشت اما در عصر ختمی باعث شد، برکات و آثار حضور در اجتماع را از دست بدهد.
- عزلت و خلوت کردن در اسلام، برای حضور اجتماعیِ به نحو عالی است. به نحوی که هم اجتماع از او بهره ببرد و هم او در دل حضور اجتماعی، خودش را بسازد.
- سالک باید تمام فعالیتهای اجتماعی را برای اصلاح نفس خود رقم بزند و اصلاح نفس خود، در ایثار و از خودگذشتگی است. یعنی تا از خود عبور نکنیم، امکان ندارد به اهداف حقیقی دین برسیم. باید به سمت توحید و عشق نسبت به حضرت حق سبحانه و تعالی برویم و این معنا قطعاً با عبور از نفس خود حاصل میشود.
- عبور از خود یکی از عالیترین مسائل حضور هوشمند در اجتماع است. برای مثال ابتدا در خانواده این اتفاق شروع میشود. شخص سالک در خانواده، رعایت نکتههای سلوکی را میکند؛ از خود میگذرد برای اهل خانه.
- سوالی که در اینجا مطرح است، این است که چرا برخی از بزرگان سلوک و معرفت، حرکات اجتماعیشان بروز ندارد؟
بله اگر اصل حرکت اجتماعی را انکار کنند، در ورطه رهبانیت مسیحی افتادهاند اما توجه کنیم که استعدادها مختلف است و روشها و مدلهای سلوک اجتماعی به تبع استعدادهای افراد، مختلف است.
#نشست_تخصصی
#رهبانیت
#استاد_امینی_نژاد
💢 مؤسسه آموزشی پژوهشی نفحات
https://eitaa.com/joinchat/1085734937Cedd3e6f21f
#علم_اصول
#تاریخ_علم_اصول ۱۳
با این همه، انتقادهایى نیز بر این تبویب وارد است
نظیر:
١- تقسیم نکردن امارات لفظى و غیر لفظى به «معتبر و غیر معتبر» و لذا از امارات غیر معتبر، نظیر: قیاس، استحسان، مصالح مرسله، سد ذرایع و … که در تبویب مرحوم مظفر و بعدها در تبویب آقاى مکارم مشاهده میشود.
٢- پیچیدگى تبویب ایشان که شاید به خاطر منطقى بودن و دقیق بودن کار نیز تا حدى نو و ابتکارى بودن عناوین مباحث باشد. افزون بر این، به روز بودن قلم محقق صدر نیز این پیچیدگى را براى ناآشنایان به ادبیات نوین عربى دوچندان کرده است و همین امر در مهجور و غریب ماندن افکار و اندیشههاى مرحوم صدر بیتأثیر نبوده است.
در اینجا به همین مقدار بسنده میکنیم؛ چرا که خود این بحث نیاز به مقایسهای عمیق میان تبویبهاى اخیر و سپس تطبیق آنها با ملاکهاى تبویب صحیح دارد که در مقالهای دیگر میگنجد.
مطلب دیگرى که جاى توجه دارد اینکه مرحوم صدر با دو ملاک، دو نوع تبویب ارائه کرده است که با یکدیگر متفاوتاند. لذا بایسته است تفاوتها و برترىهاى هر کدام را برشماریم.
خوشبختانه، خود ایشان این امر را بر عهده گرفته و تحت عنوان
«مقارنه بین التقسیمین» [۲۰]
این مقایسه را انجام داده است که خلاصه آن را در اینجا مرور میکنیم.
ایشان میگوید:
١ـ تقسیم دوم، به روش قدیمی در تنظیم مباحث اصولى نزدیکتر است؛ زیرا مثلاً حجیت خبر، در تقسیم دوم در بحث از سنت طرح میشود، چون از عوارض سنت است؛ در حالى که تقسیم اول، به شیوه جدید دروس اصولى نزدیک است.
٢ـ تقسیم دوم به گونهای صورت گرفته است که کاربردىتر و تطبیقىتر است؛ یعنى قواعد اصولى به همانگونه که در استنباط فقهى مورد استفاده قرار میگیرند، در کنار هم قرار داده میشوند؛ مثلاً از آنجا که در تطبیق و استدلال فقهى، قواعد اصولى عام در دلیل لفظى، نظیر بحثهاى اوامر و نواهى، از قواعد اصولى دخیل در اثبات سند، مانند حجیت خبر واحد و تواتر و سیره و اجماع، جدا نمیباشند (زیرا فقیه در استنباط حکم از دلیل لفظى، به دلالت و سند با هم نگاه میکند و قواعد اصولى هر دو جهت را در زمان واحد جارى میکند) لذا در تقسیم مذکور نیز این قواعد از هم جدا نشده و در یکجا تحت عنوان دلیل شرعى بحث شدهاند؛ در حالى که معمولاً بحثهاى الفاظ و ظواهر از بحث حجیت خبر و حتى از بحث حجیت ظهور جدا مطرح میشوند؛ هرچند ظهور و حجیت آن براى عملیات استنباط، دو عنصر متلازم و غیر قابل تفکیکاند.
اما در تقسیم اول به گونهای تبویب شده که اصول به صورت مجرد دیده شده است، لذا مباحث با دقت بیشتر و با ترتیب منطقىتر و بر اساس نوع دلیلیت تقسیم شدهاند. از این رو، هر صنف از دلیل، با دقت از صنف دیگر جدا شده و طبعاً تمام مباحث مربوط به آن صنف، ذیل همان بحث آمده است. به این ترتیب، بحثها جایگاه خویش را دقیقتر پیدا میکنند؛ مثلاً ادله استقرایى، صنف خاصى در تقسیم مذکور محسوب میشود که در ضمن آن، از اصول روشن استقرایى هم بحث میگردد. یا حجج شرعیه، صنف دیگرى محسوب میگردد که در ضمن آن، از اصل حجیت تعبدیه و چگونگى آن نیز بحث میشود؛ در حالى که این مباحث با این نظم و سهولت در تقسیم ثانى داخل نبوده و جایگاه چندان دقیق و مشخصى ندارند.
مثلاً در تقسیم دوم؛ چون ملاک ذات ادله بود، دلیل لفظى و استقرایى و تعبدى در یک صنف قرار گرفتهاند (به این خاطر که همه آنها از دلیل واحد استنباط میشوند).
در نهایت، محقق صدر میفرماید: با این بیانات روشن میشود که در صورتی میتوان تقسیم اول را ترجیح داد که به علم اصول نگاهى تجریدى، یعنى جدا و مستقل از تطبیق آن در فقه، داشته باشیم، ولی اگر به مباحث اصولی نگاه تطبیقی کنیم، ترجیح دوم برتر است.
به بیان دیگر، انتخاب هر تبویب و برترى آن، به چگونگى نگاه شما به علم اصول و قواعد آن بستگى دارد.
خود شهید صدر در درس خارج اصول، تقربیاً طبق روش اول در تبویب حرکت کرده است؛ چون به شیوه و روش رایج در مدرسه شیخ انصارى و پیروانش در اصول نزدیکتر است.
اکنون نیز در حوزهها نیز همین شیوه متداول است که به تبویب کفایهای مشهور است.
اما در کتاب حلقات و تا حدودى در معالم الجدیده، منهج دوم را پیش گرفته است؛ چرا که تبویب دوم به دلیل تطبیقى بودن به محصل اصول در فهم قواعد اصولى و اجراى آنها در فقه و استنباط فقهى کمک فراوانى میکند.
[۲۰]. سید محمود هاشمی، بحوث فی علم الاصول، ج ١، ص ۶١ -۶٢
🔆اجتهاد روشمند
🔆 @salmanraoofi
باسمه تعالی
بنده آمادگی دارم هر کدام از بزرگواران هر درسی را که میخواهند سریع دوره کنند آن درس را تدریس کنم
البته با شروط زیر
۱/ جای بحث پردیسان است
۲ / باید منظم تشریف بیاورید
۳/ پیش مطالعه کنید
برای درخواست تدریس به
@srsr1359
پیام بدهید
🔆اجتهاد روشمند
🔆 @salmanraoofi