#ولایت_فقیه 5
#آیت_الله_شبزندهدار
🔅🔅🔅
⏪ امر سومی که باید به آن توجه بکنیم این هست که این ولایتی که در این جا مورد نظر هست، در حقیقت منحل به دو حکم میشود؛ حکم تکلیفی و حکم وضعی. چون توجه دارید که گاهی در شرع ما حکم وضعی داریم ولی حکم تکلیفی نداریم، حکم تکلیفی ترخیصی مثلاً نداریم. فرض کنید که در مکاسب محرمه یک مواردی است که میگوییم معامله صحیح است ولی حرام است، تو حق این معامله کردن را نداری اما اگر انجام دادی نافذ است، یک مواردی هست که هم نافذ است هم جایز است مثل معاملات متعارف. هم نافذ است که حکم وضعی است، هم جایز است، گاهی واجب است حتی، این دو تا با هم جمع میشود، گاهی هست که اینها از هم افتراق پیدا میکنند، یک معاملهای ممکن است حرام باشد و نافذ نباشد، بعضی از معاملات ربوی حرام است نافذ هم نیست، یعنی نقل و انتقال حاصل نمیشود، کار حرامی هم انجام شده، بعضی موارد هست که نفوذ هست ولی جواز نیست، بر او جایز نیست که آن را بفروشد یا این که این کار را انجام بدهد و محرّم است، اما اگر انجام داد، آن کار را انجام داد نافذ است.
س: جواز نیست ولی نفوذ هست؟
ج: بله، جواز نیست ولی نفوذ دارد.
↙ حالا این که این جا داریم میگوییم فقیه ولایت دارد یا ندارد و آیا مقبوله عمر بن حنظله دلالت میکند یا نه؟ فقط حیث نفوذ آن را توجه نمیکنیم که آیا إعمال قدرتی که میکند، تصمیمی که میگیرد، کاری که انجام میدهد نافذ است أم لا؟ فقط به این حیث توجه نمیکند، حیث جوازش و حتی وجوبش هم در نظر است. پس میخواهیم اثبات کنیم ولایت فقیه را یعنی آیا تصرفات فقیه نافذٌ أم لا؟ و جایزٌ أو واجبٌ علیه أم لا؟ این هم نکته سومی است که باید به آن توجه کنیم.
⏪ نکته چهارم این هست که همان طور که در اصول در مقدمه بحث امارات، بزرگان اصول بیان کردند ما برای اثبات یک امر از کتاب و سنت، از ادله لفظی، مسبقاً نیاز داریم به چی؟ به این که آن جعل از طرف شارع امکان داشته باشد، اگر جعل حجیت برای امارات امکان نداشته باشد، مستحیل باشد، اشکالات ابن قبه وارد باشد، میگوید آقا جعل امارات مستلزم اجتماع نقیضین است، اجتماع ضدین است، یا موجب تفویت مصالح است، یا موجب القاء فی المفاسد است، و به این دلیل ابن قبه جعل حجیت از طرف شارع برای امارات غیرعلمیه ممکن نیست، مستحیل است.
🔹 خب اگر استحاله دارد دیگه چه جور ما میتوانیم به ادله، به کتاب و سنت اثبات بکنیم؟ چیزی را که مستحیل است که قابل جعل نیست که ما بگوییم ادله بر آن دلالت میکند، بنابراین اگر استحاله داشت حتی اگر دلیل ظاهری هم وجود داشته باشد، باید آن دلیل ظاهری را تأویل کنیم و بگوییم ظاهر این مراد نیست. یا اگر نتوانستیم تأویل کنیم یرّد علمه الی اهله، و خودمان نمیتوانیم به آن عمل بکنیم.
🔹 حالا در این جا بحث این است که آیا جعل ولایت برای فقیه به طور عام و به طور مطلق، این امکان دارد یا امکان ندارد؟ تارةً شارع میآید یک شخص معیّنی را ولیّ قرار میدهد و برای او جعل ولایت میکند مثل پیامبر عظیم الشأن، شخص معیّن خارجی است به او ولایت میدهد و مثل خلفای اثنی عشر سلام الله علیهم اجمعین، برای امیرالمؤمنین سلام الله علیه جعل ولایت میکند، حالا برای یک فقیه خاصی، امام(ع) در زمان خودش فرض کنید به زراره بفرماید که «جعلتک ولیّاً علی فلان امر» این مسلّم لا اشکال فیه، این قابل تصور است و اشکال ندارد. اما بیاید به طور عام که این روایات و منها مقبوله عمر بن حنظله، نام شخص خاصی که برده نشده در آن، اگر بخواهد دلالت بر ولایت فقیه بکند به عنوان عام است، که ما فقهاء را اولیاء امور قرار دادیم؛ فقهاء را. حالا یا به نحو عام که بفرماید «کل فقیهٍ» یا «الفقهاء» یا به نحو «الفقیه» که بشود مطلق. آیا این قابل تصویر هست که به نحو عام یا به نحو مطلق جنس، جنس الفقیه را یا کل الفقهاء را که واجد شرایط هستند شارع بیاید اینها را اعطاء ولایت به اینها بکند؟ این عقلاً قابل تصویر هست یا قابل تصویر نیست؟
◀ خب در این جا قد یقال که ما نیاز به این بحث نداریم که از عبارت آقای آخوند در کفایه استفاده میشود در همان بحث مقدمه حجج و امارات، ایشان میفرماید ما اگر دلیل داریم بر این که شارع مثلاً امارات را حجت قرار داده، خب خود این وقوع دلیل بر امکان هم هست، اگر هم دلیل نداشتیم حالا اثبات امکام چه به درد میخورد، کار لغوی است، پس این بحث مستدرکٌ، احتیاجی به آن نیست چون امر از دو حال خارج نیست؛ یا ما دلیل داریم یا نداریم، اگر دلیل داریم خود دلیلی که دارد اثبات میکند حجیت اماره را، اثبات میکند امکان آن را، چون ادّل شیء بر امکان شیء وقوع آن هست. اگر هم دلیل نداریم خب حالا مجرد اثبات امکان چه فایدهای بر آن مترتب میشود. این فرمایشی است که آقای آخوند در کفایه فرموده در آن بحث.
⏪ ادامه دارد....
@salmanraoofi
#ولایت_فقیه 6
#آیت_الله_شبزندهدار
🔅🔅🔅
⏪خب این فرمایش قابل مناقشه هست به این که این در صورتی درست است که ما دلیل قطعی داشته باشیم، احراز قطعی بکنیم بر این که این امر واقع شده، در آن صورت که احراز قطعی بکنیم خب وقوع شیء دلیل بر امکانش هست. اما اگر قطعی نیست ظواهر است، ظاهر یک دلیلی دارد بر این امر دلالت میکند، خب در این صورت که ما ظاهر که شد که اثبات امکان نمیکند، در این جا اگر واقعاً استدلال داریم، دلیل داریم بر این که امکان ندارد باید دست از آن ظاهر برداریم، آن ظاهر را تأویل کنیم و ادلهای که ما داریم به خصوص حالا همین این روایت مقبوله عمر بن حنظله، علی افضل التقادیر نص در باب نیست از نظر دلالت، اگر باشد، دلالتی باشد ظهور است، و ثانیاً اگر دلالتش هم نص باشد سند آن قطعی نیست، بنابراین این جا از آن جاهایی است که چون نتیجه به قطع برنمیگردد سنداً و دلالةً، اثبات این که این امکان دارد یا امکان ندارد، امر لازم است.
س: ؟؟ صرفنظر از ادله عقلیه؟ ؟؟؟ ادله قطعیه است. اگر آن را در نظر بگیریم خب دلیل قطعی داریم بر وقوع ولایت فقیه پس امکانش ثابت میشود.
ج: بله صرفنظر... علاوه بر این که اگر این استدلالی که این جا میکنیم روشن شد خب آنها را هم زیر سؤال میبرد. توجه فرمودید و حالا ان شاء الله بیان خواهیم کرد که آنهایی که... یعنی قد یقال به این که جعل ولایت به این شکل ثبوتاً قابل تصویر نیست، این را باید اشکالش را بگوییم بعد ببینیم جواب داریم یا نداریم، فلذا این بحث مهمی است مقدمتاً، این بحث بحث مهمی است.
س: آیا ما احتیاج داریم به اثبات امکان، یا عدم اثبات و استحاله کافی نیست برای ما؟ یعنی همین که استحاله ثابت نیست ؟؟؟
ج: بله، حالا تتمه کلام همین است، میخواستیم بگوییم.
◽️قد یقال باز که ما در این مباحث احتیاج به این جهت نداریم که مرحوم شیخ اعظم قدس سره در رسائل فرموده که بنای عقلاء بر این است که همین که احتمال امکان را بدهم برای اخذ به ادله نیازی نیست در سیره عقلاء به اثبات امکان. بلکه احتمال الامکان هم کفایت میکند برای اخذ به دلیل و ایشان شاید استشهاد هم میکنند به کلام منقول از شیخ الرئیس ابنسینا که «کلّما قرع سمعک من ما لم یذدک عنه البرهان فذره فی بقعة الامکان» هرچه به گوش تو خورد و برهانی بر استحاله آن اقامه نشد آن را در بقعه امکان قرار بده؛ بگو ان شاءالله ممکن است و عمل ممکن را با آن اعمال کن، بنابراین این عمل ممکن چیه؟ میتوانی به ظواهر ادله در باره آن اخذ بکنیم و ما پس احتیاج به اثبات نداریم، اثبات امکان نیازی نداریم، همین که احتمالش را میدهیم.
◀️این مسأله؛ آقای آخوند قدس سره فرموده است که این ادعای شیخ اعظم تمام نیست برای این که چنین بنای عقلایی وجود ندارد اصلاً. اگر شک کردند عقلاء که یک چیزی ممکن هست یا ممکن نیست همین جوری بگویند ان شاءالله ممکن است، بنا را بر امکان بگذارند، ما چنین بنای عقلایی نداریم اولاً؛ ثانیاً؛ اگر چنین بنای عقلایی هم داشته باشیم «ما الدلیل علی حجیتها» دلیلی بر حجیت این بنا نیست.
◀️کلام شیخ الرئیس هم میفرماید: شیخ الرئیس فذره فی بقعة الامکان، این امکان این جا به معنای احتمال است نه امکان فلسفی که یعنی از وجود آن محذوری لازم نمیآید، آن نه، یعنی احتمال است، خب شما تا این برای شما ثابت نشده که این مستحیل است خب احتمالش را دادی، نه این که حکم به امکان بکن. این فرمایش آقای آخوند است.
⏪ ادامه دارد....
@salmanraoofi
#ولایت_فقیه 7
#آیت_الله_شبزندهدار
🔅🔅🔅
⏮عرض میکنم به این که این که ایشان فرموده است که بنای عقلا معلوم نیست بر این باشد و صغرای بنای عقلاء را محل اشکال قرار داده این هم محل تأمل است برای خاطر این که ظاهر این است که بناء عقلاء بر این هست تا اثبات نشود پیش آنها که یک چیزی مستحیل است ظاهر دلیل را اخذ میکنند و الا اگر فقط احتمال این که شاید استحاله داشته باشد، خب اگر یک دلیلی آمد بر این که فلان چیز حرام است، ما احتمال میدهیم اصلاً این مفسده نداشته باشد، یا در جعل حکم آن مفسده باشد که اگر مفسده باشد قهراً بر شارع مستحیل است این کار را انجام بدهد، قبیح است. به خاطر این که فقط... صرف این که احتمال میدهیم شاید صدور این حکم در اثر مفسده داشتن یا عدم مصلحت داشتن قبیح است، نمیتوانیم به دلیل اخذ بکنیم؟ هیچ راهی هم نداریم برای اثبات این که آیا مفسده دارد، ندارد، ما به مصالح و مفاسد نفس الامری که واقف نیستیم که. آیا در سیره عقلاء، در سیره متشرعه اینها توقف میکنند در اخذ به دلیل، یا نه بنای بر امکان میگذارند یا این که نه، اگر بنای بر امکان نگذارند بگوییم آن چه که در بین سیره عقلاء هست این است همین که احتمال امکان را میدهند این کفایت میکند برای اخذ به دلیل، همین امکان احتمال... احتمال امکان.
اگرچه حکم به امکان هم نکنند، اما نفس الاحتمال، احتمال امکان برای عقلاء کفایت میکند. و این که فرمودند اگر ما فرض کنید سیره هست اما این سیره دلیل بر حجیت آن نداریم، خب جواب این است که مگر رادعی از این سیره وجود دارد؟ این سیره در زمان شارع هم بوده، رادعی از این وجود ندارد. خب سیرهای که معاصر با معصوم باشد و رادعی از آن نباشد خب حجت است دیگه، معمولاً این آقایان حجت میدانند و خود آقای آخوند از کسانی است که حجت میداند در این صورت.
◀️حالا علاوه بر اینها عرض میکنم به این که ببینید تارةً هست که ما هستیم و یک احتمال مجرد ولی أخری برهان اقامه شده بر استحاله، مثل ابن قبه که آمده برهان اقامه کرده بر استحاله، این جا دیگه ما نمیتوانیم چشممان را ببندیم و بگوییم ان شاء الله این جا دیگه سیره عقلاء حتماً نیست. این جا را قبول داریم که سیره عقلاء نیست، برهان وجود دارد، استدلال وجود دارد، این برهان و استدلال را تأمل میکنند اگر دیدند درست است، خیلی خب میگویند بله امکان ندارد، اگر بطلان آن ثابت شد آن وقت هست. حالا در مانحن فیه این جا اقامه برهان شده برای استحاله، بنابراین ما این جا چارهای نداریم جز این که این بحث را داشته باشیم که آیا جعل الولایة لعامة الفقهاء به نحو عموم یا به نحو اطلاق و جنس آیا تصویر دارد، امکان دارد این یا امکان ندارد؟ که ان شاء الله این بحث برای فردا که این بحث مهمی است که ببینیم آیا امکان جعل هست یا امکان جعل نیست. و صلی الله علیه محمد و آله.
س:؟؟
ج: فردای بحثی، فردایی که میگوییم همهاش یعنی فردای بحثی.
پایان.
⏪ ادامه دارد....
@salmanraoofi
9.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥شهید صدر کیست؟
🔆معرفی کوتاه بمناسبت ١٩ فروردین سالگرد شهادت شهید آیت الله سید محمدباقر صدر رضوان الله تعالی علیه
@salmanraoofi
باسمه تعالی
ان شاءالله به زودی نکات کاربردی و مهم دروس فقه مقام معظم رهبری را با عنوان گلچینی از نکات درس خارج فقه آیت الله العظمی خامنه ای ارائه خواهم داد
ان شاءالله
@salmanraoofi
#گلچینی_از_فقه_آیتاللهالعظمیخامنهای۱
انواع معاملات
فلسفه فقه
انواع روابط در فقه
در همۀ مجتمعات بشری، برای انجام داد و ستد و جابجایی اموال، قواعدی وجود دارد که این قواعد به منظور تسهیل و جلوگیری از واردآمدن ضرر به طرفین در امر معامله و مبادلۀ اموال وضع شده است. به همین جهت، در خلال مقرّراتی که در قوانین عرفی وجود دارد، بخشی از مبادلات اموال ممنوع اعلام شده است. این ممنوعیّت ممکن است به خاطر عدم سازگاری آن معامله با منطق عقلائی حاكم بر آن جامعه باشد، و یا به خاطر مذهب و شریعت آن جامعه است، كه براساس آن شریعت، این معامله حرام بوده است. چنانچه در آیۀ شریفۀ: «کلّ الطعام کان حلّاً لبنی إسرائیل إلّا ما حرّم اسرائیل علی نفسه»، یکدسته از معاملات در تورات براي بني اسرائيل حرام شمرده شده بود. علّت اینکه معاملهای ممنوع میشود این است که بر حسب منطق یا مذهب موجود در یک جامعه، آن معامله منجر به مفسده یا متضمّن مفسدهای است. طبعاً این معیار در عرفهای مختلف، تفاوت پیدا میکند و بسا در جامعهای، معاملهای حرام است، همان عمل و همان معامله، در جاي ديگر حلال است. در مورد دین الهی و اسلام، باید گفت: از آنجا که دین اسلام متکفّل ادارۀ حیات بشری است، فلذا برای همۀ علائق و روابط فردی و اجتماعی انسان، امر و نهی و ترخیص دارد. شارع مقدّس در مسألۀ مبادلۀ اموال- اموال در اینجا عامّ است و شامل اعیان، منافع وحقوق میشود- نظرات خود را که مبتنی بر مبانی و اصول شریعت اسلامی است، بیان میفرماید. جایگاه بیان این نظرات، فقه است. در فقه، حکم روابط انسان بیان میشود که عبارت از 4 نوع رابطه میباشد: رابطة بین انسان و خدا، رابطة بین انسان و طبیعت، رابطة بین انسانها با یکدیگر، و ارتباط انسان با شخص خود. در باب معاملات که یک نوع رابطۀ انسان با دیگری است. فقه برای بعضی از معاملات، حکم به وجوب عمل میدهد و برای بعضی از معاملات، حکم به ترک میدهد. برای بعضی از معاملات و مبادلات، حکم به ترخیص میدهد، یعنی میتوان انجام داد یا ترککرد. کلام ما در مکاسب محرّمه، عبارت از آن مبادلاتی است که نباید انجام داد. امّا آن معاملاتی که باید انجام بدهیم، یا اجازه داریم انجام بدهیم، یا آنچه مربوط به مبادلات اموال نیست، بلکه مربوط به سایر روابط انسانها با يكديگر است، جای بحثش در ابواب مکاسب محرّمه نیست.
🔅منبع: جلسه دوم مکاسب محرمه، تاریخ ۱۳۸۳/۹/۲ امور تمهیدی
@salmanraoofi
15.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔅شرح حدیث امام صادق علیهالسلام توسط حضرت آیتالله العظمی خامنهای
🔅دعا، استغفار و شکر، با این سه خصوصیت نگرانی از حوادث دنیوی و اخروی نداشته باشید
@salmanraoofi
یا مهدی یا صاحب الزمان عجل علی ظهورک
اللهم عجل لولیک الفرج و العافیه و النصر و اجعلنا من خیر اعوانه و انصاره
13940312_11625_128k.mp3
3.38M
🔅مهمترین وظایف منتظران واقعی امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
🔅در بیان رهبر معظم انقلاب حفظه الله
@salmanraoofi