eitaa logo
سلمان رئوفی
5.4هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
329 ویدیو
187 فایل
🔆قال رسول‌الله ص: ان هذا الدين متین 🔆کانال‌سلمان‌رئوفی 🔆مکتب شناسی فقهی، عرفان شیعی ،سیره ائمه ع ،علوم انسانی، فرهنگ و سیاست راه ارتباط @srsr1359 🔆صوت دروس در کانال سروش @salmanraoufi سایت boohoos.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از شیخ‌علےعزلتےمقدم
غربال وقت ظهور.mp3
9M
🔰 غربال‌وقت‌ظهور👆 خاطرعاطر معرفت‌امام‌حاضر ــــ💐 اللَّهُمَّ عَرِّفْنِےحُجَّتَڪ 💐ـــــ 💝 دیگران را در کسب بیشترمعرفت مهدوی،مهمان کنید👇 🆔 @khatere_Ater
13990121_38408_16k.mp3
5.24M
🔅بیانات رهبر معظم انقلاب حفظه الله 🔅نیمه شعبان ۱۳۹۹ @salmanraoofi
۲ رجال بحث غلوّ معنای یعرف و ینکر روایت دیگر در باب فقّاع است که آن هم از لحاظ دلالت روایت خوبی است. در باب پنجاه و ششم است: محمد بن یعقوب، عن محمد بن یحیی، و غیره، عن محمد بن احمد، عن احمد بن الحسین، عن محمد بن اسماعیل، عن سلیمان بن جعفر، قال: قلتُ: لأبی الحسن الرضا(علیه‌السلام): ما تقول فی شرب الفقّاع؟ قال: خمرٌ مجهولٌ یا سلیمان! فلاتشربه. امّا یا سلیمان! لو کان الحکم لی و الدار لی لَجَلَدتُ شاربه و قتلتُ بائعه. 🔆سند این روایت سند خوبی است علی الظاهر، کلینی نقل می‌کند از محمد بن یحیی که از مشایخ کلینی است و از ثقات عالی‌مقام است، ایشان هم از احمد بن محمد یعنی احمد بن محمد بن عیسی که از بزرگان است، احمد بن الحسین، پسر حسین بن سعید است، حسین بن سعید خودش از بزرگان و اَجلّاء و ثقات عالی‌مقام است، 🔆ولي در باب احمد بحث است که آیا ثقه است یا نه؟ مرحوم نجاشی می‌گوید: قُمیّون او را رمی کرده‌اند به غُلوّ، گفتند غالی است و حدیث او یُعرَف و یَنکِر. همین مطلب را غضائری هم ذکر می‌کنند، می‌گوید: حدیث او یُعرف و یُنکر و غالٍ. حالا یا خودش می‌گوید غالٍ، یا نقل می‌کند از قمیّین که گفتند غالٍ. اینها را شاید بشود کسی دلیل بر تضعیف احمد بن الحسین بداند. 🔆به نظر بنده اینها دلیل تضعیف نیست، امّا اینکه اهل غُلوّ است این دو جواب دارد: یکی اینکه قمیّون خیلی‌ها را رمی به غلو می‌کردند! هر کسی که یک روایتی را نقل می‌کرد و یک مقامی را در باب ائمه(علیهم‌السلام) ذکر می‌کرد، اینها وسط جامعۀ بزرگ غیر شیعه، آن طرفشان قم و آن طرفشان کاشان و اصفهان و ...؛ لذا خیلی حسّاس بودند روی این مسأله، رمی می‌کردند، می‌گفتند هذا غالٌ. بسیاری از این حرفهایی که ما امروز می‌زنیم اگر به قمیّون می‌گفتند آنها رمی به غلو می‌کردند. نمی‌شود هر جائی که قُمیّون کسی را رمی به غلو کردند ما بگوئیم که او واقعاً غالی است. شنیدید که جناب احمد بن محمد بن عیسی در قم علاوه بر اینکه محدّث بود رئیس بود، بیرون می‌کردند از قم، نمی‌شود خیلی به صفت غلوّی که قمیّین به کسی بدهند، خیلی اعتماد کرد. 🔆ثانیاً: غلوّ مربوط است به مسائل معرفتی و اعتقادی. گیرم غالی در باب ائمّه یک نگاه غلوّآمیزی مثلاً دارد، این منافات با وثاقت ندارد، می‌تواند موثوقٌ به باشد، امّا غالی هم باشد. بنابراین، رمی به غلو نفی وثاقت از راوی را نمی‌کند. 🔆امّا این که: حدیثه یعرف و ینکر، این جزو تعبیرات غضائری است که معاصر ایشان نجاشی هم در یک مواردی می‌گوید: نقل می‌شود که هذا یُعرف و یُنکر. این از حرفهایی است که غضائری باب کرده است؛ یعنی بعضی از احادیث او خوب است، بعضی از احادیث او مورد انکار است و مورد قبول نیست. 🔆لکن مرحوم مجلسی اوّل در معنای «یُعرف و ینکر» بیانی دارد. اینها خرّیت و از متبحّرین در فن حدیث هستند، نمی‌شود حرفهای اینها را دست‌کم گرفت. مجلسی اوّل می‌فرماید: یُعرف و ینکر. معنایش این است که اگر از افراد موثوقٌ به حدیث را نقل کرد، حدیثُه یُعرف؛ اگر از افراد غیر موثوقٌ به نقل کرد، حدیثٌه ینکر. چون وثاقت خود راوی را کافی نمی‌دانستند. بزرگان اگر کسی خودش مورد وثوق بود، امّا از آدمهای ضعیف حدیث نقل می‌کرد این طعن محسوب می‌شد، یَروی عن الضعفاء. در کتب رجال یکی از طعنها این است که یَروی عن الضعفاء. پس حدیثه یُعرف و یُنکر؛ یعنی اگر یک‌جایی از افراد مورد وثوق عالی‌مقام نقل می‌کند، حدیث او یُعرف. اگر جایی دیدیم که از آدمهای ضعیف یا مجهول که نمی‌دانیم چطوری است، نقل می‌کند، حدیثه ینکر؛ یعنی خود او طوری نیست که صرف نقل او کافی باشد در اعتماد. مثل ابن ابی عمیر، که صرف نقل آنها برای اعتماد کافی است؛ چون می‌دانیم لایروی الّا عن ثقة، می‌خواهد بگوید این آن‌طوری نیست اگر از شخص ثقه‌ای نقل کرد حدیث او یُعرف. اگر نفهمیدیم ثقه است یا ثقه نیست یا دیدیم ثقه نیست، حدیث او یُنکر، خود او شأنی ندارد که غلبه پیدا کند بر ضعف آن کسی که از او نقل می‌کند، مراد از یُعرف و ینکر این است. طبق آنچه مجلسی فرمودند اگر این باشد معنای یُعرف و ینکر، اینجا این حدیث جزو احادیث اوست که یعرف چون که این حدیث را ایشان نقل می‌کند عن محمد بن اسماعیل که محمد بن اسماعیل یا محمد بن اسماعیل بن بزیع است یا محمد بن اسماعیل برمکی يا رازي است. به‌ هرحال، هر دو توثیق شدند، در این بحثی نیست. بنابراین، در باب احمد بن الحسین اگرچه یک توثیق قرص و محکمی دربارۀ خود او ما نداریم، ولی مجموعاً به نظر می‌رسد که لابأس به است. @salmanraoofi
باسمه تعالی 🔆آدرس کانال متن درس خارج مقام معظم رهبری در ایتا برای علاقه‌مندان https://eitaa.com/joinchat/598736921Cc09d03e4ba پیام رسان سروش: sapp.ir/matnedars پیام رسان بله: ble.im/join/MjU1MzZiNm @salmanraoofi
01_970405.doc
89.6K
🔅متن درس "بررسی استدلال به مقبوله عمر بن حنظله" برای ولایت فقیه 🔅حضرت استاد شب زنده دار«دام ظله» 🔅«متن اولیه» جلسه : ۱ تاریخ : ۱۳۹۷/۵/۴ @salmanraoofi
8 🔅🔅🔅 📐 برای تمسک به ادله‌ی لفظیه از جمله مقبوله‌ی عمر بن حنظله که مورد بحث است باید امکان مفاد آن را اثبات کنیم. پس باید اثبات شود که امکان دارد، ولایت فقیه به صورت عموم یا اطلاق جعل شود تا اینکه اخذ به مضامین این روایت امکان‌پذیر باشد، چون اگر امری ثبوتا محال باشد نوبت به مرحله‌ی اثبات نمی‌رسد. به همین خاطر اصولیون در اصول ابتدا به امکان جعل امارات می‌پردازند و سپس ادله را مورد بررسی قرار می‌دهند. ⏪ بعضی از فقها قائل هستند که جعل ولایت برای فقیه به صورت عام یا مطلق مستحیل است، بنابراین حتی اگر مقبوله‌ی عمر بن حنظله بر این مسأله دلالت داشته باشد، باید آن را تأویل برد یا اینکه علمش را به اهلش واگذار کرد. با توجه به این مطلب همانگونه که اصولیون شبهات ابن قبه در مورد امکان جعل حجیت امارات را قبل از بررسی ادله‌ی حجیت، مورد بررسی قرار می‌دهند ما هم باید استدلال این دسته از فقها بر استحاله‌ی ولایت فقیه به این نحو را مورد بررسی قرار دهیم. ◀ اصل این اشکال از طرف صاحب دراسات مطرح شده است و در کلام برخی دیگر از بزرگان هم مورد توجه قرار گرفته است. ایشان در این مورد می‌گوید برای جعل و نصب عام فقیه به عنوان ولی جامعه، فقط پنج صورت قابل تصویر است و تمام این پنج صورت مستحیل هستند پس جعل عام فقیه به عنوان ولی جامعه محال است. در واقع استدلال ایشان یک قضیه‌ی استثنایی است: «النصب العام مستلزم للغویة او للفساد و التالی باطل و المقدم مثله» اصل بحث در مورد ملازمه‌ای است که ایشان بین نصب عام و بین فساد و لغویت برقرار کرده‌اند. ◀ ... باطلٌ فالمقدمُ مثلُه» اما بیان ملازمه که چرا نصب عام مستلزم فساد یا لغویت است؟ گفته می‌شود به این که تارةً شارع و جاعل این ولایت می‌آید و می‌فرماید که «کلّ فقیهٍ یا الفقیه جعلتُهُ ولیاً و حاکماً علی الأمّةِ الإسلامیه» و با این کارش دو شیء را جعل می‌کند؛ یکی منصب ولایت، خود ولایت یک منصبی است مثل قضاوت که یک منصبی است. این منصب دارای احکامی است منصب قضاوت جعل می‌شود و قاضی یک احکامی دارد که مثلاً حکم او نافذ است یا سلطه‌ی بر اجرای حدود دارد، تعذیرات دارد و امثال ذلک یا سایر عقوبات دارد. شارع بفرماید «جعلتُ الفقیه ولیاً یا جعلتُ کلّ فقیهٍ با شرایط ولیاً و لهُ أن یولّیَ أمور العباد» هم جعل منصب ولایت برایش بکند هم به او اجازه بدهد یا واجب بکند که این إعمال کند این ولایت را. این صورت اول. و این ولایت هم این‌جا توجه بکنیم که همان‌طور که از عبارت روشن بود به نحو انحلال و استقراء است. یعنی لکلّ فقیهٍ، تک تک فقهاء، هر کدام دارای این دو جهت هستند که هم منصب ولایت را داشته باشند و هم این که لهم این که حکم کنند و پیاده کنند و اعمال ولایت کنند. س: ؟؟؟ دو تا جعل است یعنی؟ ج: بله س: خب اگر جعل ولایت کرد ؟؟؟ ج: مثل موضوع و حکم می‌ماند دیگر. در اعتبارات عقلاء این‌جوری هست می‌گویند این آقا رئیس جمهور است بعد وظایف رئیس جمهور را ذکر می‌کنند. این آقا مثلاً قاضی است بعد وظایف قاضی را ذکر می‌کنند. اما این منصب قضاوت خودش یک منصبی است، منصب ولایت یک منصبی است خب این منصب را دارد حالا برای این منصب، حالا اگر آمدند احکام را کم و زیاد کردند فرض کنید که پارلمانی است دست پارلمان بود مثلاً، یا مجلس خبرگانی بود. بیایند بگویند خب آقای رئیس جمهور الان وظایفش کم می‌شود یا زیاد می‌شود. تصرّفی در آن منصب نمی‌کنند او منصب را دارد وظایف را کم و زیاد می‌کنند. توی اعتبارات عقلائی این‌جوری هست در شرع هم همین‌طور است منصب امامت، منصب نبوت، این‌ها حتی برای احکام ؟؟؟ 📐 خب پس بنابراین این صورت اول است که ممکن است به این شکل بگوییم. این صورت، همان صورتی است که می‌گوییم مستلزم فساد هست و باطل است که بعد توضیح می‌دهیم که چرا مستلزم فساد هست و باطل است. پس به این شکل که اتفاقاً ظاهر ادله‌ هم شاید همین باشد، ظاهر بدوی ادله هم همین است این می‌گویند موجب فساد است موجب هرج و مرج است هم عقلاً و هم عقلائاً هم شرعاً‌ به حسب نصوص متکاثره این صورت موجب مفسده است. ⏪ صورت ثانی این است که از نظر جعل منصب همین‌جور است یعنی به نحو عام استغراقی شارع برای کلّ فقیهٍ می‌آید جعل منصب می‌فرماید اما اعمال ولایت فقط برای یکی است؛ اگر صد تا فقیه داریم در عصر واحد، همه‌ی این‌ها منصب ولایت دارند اما همه نمی‌توانند اعمال کنند بلکه یکی از آن‌ها. خب بنابراین تفرقه‌ی بین دو تا حکم‌ها ایجاد می‌شود در اولی هم همه منصب را داشتند و هم همه می‌توانستند إعمال کنند. در ثانی همه منصب را دارند اما إعمالش فقط برای یکی از آن‌هاست. س: چه فایده‌ای دارد؟ همه داشته باشند؟ ج: حالا داریم صور را ذکر می‌کنیم دیگر، نقل کفر که کفر نیست. حالا می‌آید وجهش، این صور را می‌خواهیم بگوییم صور را ابتداءً بگوییم، پنج صورت این‌جا متصور است کل این صور متصوره قائل می‌گوید باطل است. شاید یکی از دلیل‌های باطل بودن آن هم همین فرمایش شما باشد مثلاً. ⏪ ادامه دارد.... @salmanraoofi
9 🔅🔅🔅 ⏪ صورت سوم: صورت سوم این است که نه، «أن یکون المنصوب وارداً منهم» نگفت به صورت ظاهر کلّ فقیهٍ، یا به صورت ظاهر الفقیهُ ولیُّ الأمّة، و یک اموری دارد در ظاهر امر، اما مثل عام مخصص می‌ماند که هی تخصیص بزنید یک نفر ته آن بماند، «أکرم کلّ عالم»، بعد هی تخصیص می‌زنیم تخصیص می‌زنیم یک نفر ته آن می‌ماند. این‌جا هم ولو این‌جوری در عبارات مولا آمده شارع آمده آن مقصود جدی و واقعی آن یک نفر است که آن یک نفر هم منصب را دارد هم له اعمال الولایة است آن یکی، ولی حالا در صورت ظاهر به این شکل گفتند. س: ؟؟؟ ج: یعنی شبیه آن را دارد می‌گوید مثل یک عام این‌چنینی. چون توی عبارات روایات نداریم أیَّ فقیهٍ، این‌جوری نداریم. که عام بدلی باشد ولی شبیه عام بدلی است. س: یک نفر معیّن؟ ج: حالا این‌جا دیگر قائل تفصیل نداده این‌جا خودش صوری را ممکن است که متصور باشد در ؟؟؟ که این عام مخیّر عند الله باشد مثل حرف‌هایی که بعضی‌ها راجع به ؟؟؟ مثلاً زدند ؟؟؟ این‌جا هم بگوییم یک معیّن عند الله است. عند الشارع، یا بگوییم یکی لا علی التعیین. بنابراین که این که آن قابل ؟؟؟ یک لا علی التعیین. حالا یا یکی معیّن، یا یکی لا علی التعیین خدای متعال،‌ شارع او را ولیّ قرار داده بر امور مردم. خب حالا این هم یک صورت سوم. ⏪ صورت چهارم این است که می‌آید منصب را برای همه قرار می‌دهد به نحو عام استغراقی، منصب برای همه است منتها اعمال این ولایت از هر کدام مشروط است به اتفاق با دیگران. وقتی می‌خواهد یک مطلبی اعمال بشود از باب ولایت، آن وقت همه اتفاق داشته باشند یعنی همه قبول دارند اگر صد تا قبول داریم یک مجلسی درست کنند و بنشینند با هم، اگر اتفاق کردند می‌تواند این اعمال بشود اما اگر اختلاف داشتند نه. خب پس بنابراین آن وقت آن اشکال هرج و مرج دیگر از بین می‌رود که این آقا می‌خواهد یک حرفی بزند او می‌خواهد یک‌جور اعمال کند در مقام عمل، تشاجر و تنازع واقع بشود و اختلاف واقع بشود قهراً نداریم. پس همه منصوب هستند برای ولایت اما اعمالش مشروط است به اتفاق همگان، این هم صورت چهارم. ⏪ صورت پنجم: این است که به نحو عام مجموعی نه عام استغراقی و نه بدلی، به نحو عام مجموعی شارع قرار داده یعنی کأنّ کلّ فقهای این عصر را که واجد شرایط هستند منضماً دیده که هر یک جزو آن من لهُ الولایة است منضماً دیده و یک و منصب ولایت را برای این مجموع من حیث المجموع قرار داده. که قهراً‌ وقتی این‌جور شد تک تک ولایت ندارند فلذا اعمال هم نمی‌توانند بکنند، این‌جا هم مثل صورت قبلی که قهراً اعمال ولایت این‌جاست که همه اتحاد داشته باشند آن موقع هست که هم منصب را دارند و هم می‌توانند اعمال ولایت بکنند. 📐 خب این پنج تا، شما صورت ششمی را نمی‌توانید برای این پیدا بکنید و لکن پس اگر دقت بکنید کأنّ مثل حصر عقلی می‌ماند یا خدا برای همه‌ی منصب‌ قرار داده یا نه برای همه قرار نداده، برای همه که قرار نداد آیا یا برای یکی قرار داده پس بنابراین از جهت.... و آن‌جایی هم که برای همه قرار می‌دهد یا به نحو عام استغراقی قرار می‌دهد یا عام بدلی قرار می‌دهد یا عام مجموعی قرار می‌دهد. از نظر اعمال هم باز همین صوری که گفتیم مازاد بر این صور قابل تصویر نیست. بنابراین همه‌ی صور همین پنج‌تا است. س: ؟؟؟ ج: نه اتفاق. س: ؟؟؟ ج: نه چون که جعل کرده خدای متعال برایش چی؟ بله اگر شما این‌جوری بگویید، بگویید که احد الامرین باشد یا اتفاق باشد یا اگر اتفاق نیست بقیه بگویند ما قبول نداریم ولی مخالفت نمی‌کنیم. س: ؟؟؟ ج: مخالفت نکنند. 📐 خب این صوری است که قائل بیان کرده. اما وجه ابطال و استحاله. اما صورت اول این‌طور گفتند «یرد علی الاحتمال الاول قبح هذا النصب علی الشارع الحکیم» این نصب گفتند نصب قبیحی است، چرا؟ چون مستلزم امر قبیح است؛ خب اختلال نظام، اختلال امور ناس، این امر قبیحی است، این ظلم به مردم است و ظلم قبیح است. حالا چرا پیش می‌آید چنین اختلالی؟ می‌گویند «فإن اختلاف انظار الفقهاء غالباً بالاستنباط الاحکام و فی تشخیص الحوادث یومیه و الموضوعات المبتلی بها و لا سیما الامور المهمّه منها» مختلف هستند. فقها هم در ناحیه‌ی کبریات با هم اختلاف دارند، روشن است دیگر شما رساله‌های عملیه را می‌بینید در کبریات بسیاری از فقها با هم اختلاف دارند، بعد از کبری در صغری‌ها هم بسیاری از فقها اختلاف دارند. خب اگر بنا باشد در مسائل مهمه، حالا جنگی برپاست، یک مسئله‌ی اقتصادی‌ای در کار است یک برنامه‌ی اجتماعی می‌خواهد اجرا بشود و هکذا،‌ اگر بنا باشد که این فقها بگویند باید همه‌شان اعمال ولایت بکنند، همه‌ی ایشان ولایت دارند و همه‌ی ایشان هم باید اعمال ولایت بکنند. ⏪ ادامه دارد.... @salmanraoofi
۳ 🔆دلالت الفاظ بر نهی و تحریم در معاملات دلالت الفاظ منع و تحظیر - از قبیل نهی، تحریم، لایجوز، لاأحبّ، لاأصلح – بر حرمت تکلیفی یا وضعی بیع، بر یک نسق نیستند و مختلفند. این اختلاف، هم در استعمالات عرفی و هم در استعمالات شرعی - روایات و آیات - وجود دارد. آنجايي كه منع به لسان تحریم است، حرمت، حرمت مولوی و تکلیفی است. معنای حرمت تکلیفی این است که مقنّن و شارع در این رابطه، به بطلان معامله و عدم نقل و انتقال ثمن و مثمن اکتفا نمی‌کنند، بلکه اقدام به معامله را نیز ممنوع و جرم دانسته و بر آن مجازات وضع می‌کنند. به نظر ما اینکه بر روی معاملاتِ محرّم تکلیفی تکیه نشده است، به خاطر غفلت از نیّتِ مقنّن و شارع در انجام‌نگرفتن برخی معاملات است که برای آن مجازات وضع‌می‌کنند، و در صیغۀ تحریم، معنای واضحی وجود دارد که اگر لسان دلیل منع و تحظیر، لسان تحریم شد، این امر در نهی تکلیفی و حرمت تکلیفی و نهی مولوی ظهور دارد. این مطلب را در گذشته بیان کردیم. مؤیّدش آن است که در کلمات فقهای بزرگ ما - قدماء یا متوسّطین مثل مرحوم علّامه و دیگران - وقتی دربارۀ مکاسب محرّمه صحبت می‌شود، گروهی آن را به پنج قسم و گروهی به سه قسم، تقسیم‌بندی می‌کنند. به هر حال، آنهایی هم که تثليث مي‌كنند، در کنار مکاسب محرّم، مکاسب مستحب و مکروه را هم ذکر می‌کنند. اینکه کسب حرام در کنار کسب مکروه قرار می‌گیرد، قرینه بر این است که حرام، حرام تکلیفی است؛ زیرا اگر حرام وضعی باشد، نوع استعمال آن با نوع استعمال استحباب تفاوت پیدا می‌کند، چرا که مستحب و مکروهِ وضعی نداریم. جلسه ۶ ۱۳۸۳/۱۰/۹ @salmanraoofi
10.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴♦️ ۱- انجمن و متحجرین در پیام «منشور روحانیت» 🎥توضیحی کوتاه پیرامون اولین موضوع جشنواره هنرهای گرافیکی "مقدس نما" 👁‍🗨 فتنه بیدار است، پنهانی است 🔴♦️@moghadas_nama♦️🔴
16.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴♦️ ۲- انجمن و معاندت با نهضت امام خمینی(ره) 🎥 توضیحی کوتاه پیرامون دومین موضوع جشنواره هنرهای گرافیکی "مقدس نما" 👁‍🗨 فتنه بیدار است، پنهانی است 🔴♦️@moghadas_nama♦️🔴
🔴♦️ «اولین جشنواره ملی هنرهای گرافیکی مقدس‌نما» ۱- انجمن و متحجرین در پیام « » ۲- انجمن و معاندت با نهضت (ره) ۳- انجمن و مخالفت با ۴- انجمن و در نظام ۵- انجمن و نفوذ در ۶- انجمن و ضعف در ۷- انجمن و تعریف ناقص از و انتظار ۸- انجمن و مخالفت افراطی با و عرفان ۹- انجمن و برائت از شیعه و سنی ۱۰- انجمن و از موجهین ۱۱- انجمن و جاذبه های ۱۲- انجمن و ۱۳- انجمن و تربیت نیروهای ۱۴- انجمن و 👁‍🗨 فتنه بیدار است، پنهانی است 🔴♦️@moghadas_nama♦️🔴