هدایت شده از KHAMENEI.IR
🔰 پیام رهبر انقلاب در پی اهانت یک نشریه فرانسوی به ساحت مقدس پیامبر اعظم
▫️ حضرت آیتاللهخامنهای در پیامی، اهانت اخیر یک نشریه فرانسوی به ساحت نورانی پیامبر اعظم صلّیاللهعلیهوآلهوسلّم را محکوم کردند.
📝 متن پیام رهبر انقلاب اسلامی به شرح زیر است:
بسمهتعالی
گناه بزرگ و نابخشودنی یک نشریّهی فرانسوی در اهانت به چهرهی نورانی و قدسی حضرت رسول اعظم (صلّی الله علیه و آله) بار دیگر عناد و کینهی شرارتبار دستگاههای سیاسی و فرهنگی دنیای غرب با اسلام و جامعهی مسلمانان را آشکار ساخت. بهانهی آزادی بیان برای محکوم نکردن این جرم بزرگ که از سوی برخی سیاستمداران فرانسوی گفته شده کاملاً مردود و غلط و عوامفریبانه است. سیاستهای عمیقاً ضدّ اسلامی صهیونیستها و دولتهای استکباری عامل اینگونه حرکتهای دشمنانه است که هر چند یکبار بُروز مییابد. این حرکت در این برههی زمانی میتواند، نیز به انگیزهی منصرف کردن ذهن ملّتها و دولتهای غرب آسیا از نقشههای شومی باشد که آمریکا و رژیم صهیونیستی برای این منطقه در سر دارند. ملّتهای مسلمان بویژه کشورهای غرب آسیا، ضمن حفظ هوشیاری در مسائل این منطقهی حسّاس، باید هرگز دشمنیهای سیاستمداران و سردمداران غربی نسبت به اسلام و مسلمین را فراموش نکنند.
والله غالب علی امره
سیّدعلی خامنهای
۹۹/۶/۱۸
#معرفی_کتاب
🔆آموزش پودمانی- مبانی عرفان اسلامی
📝 نویسنده: استاد حجت الاسلام و المسلمین علی امینی نژاد
📚 كتاب مبانی عرفان اسلامی كوشیده است با استفاده از ابزارهای مختلف سادهسازی و تفهیم، همچون جدولها، كلیشهها، نمودارها و پینوشتها در شانزده درس، درك مهمترین مباحث عرفان اسلامی را برای تعداد بیشتری از مشتاقان هموار سازد.
📌 این كتاب، پس از واكاوی واژههای «عرفان» و «تصوف»، به ابعاد گوناگون عرفان اسلامی پرداخته است و با گذری بر تاریخچه عرفان اسلامی تا زمان حاضر و عرضه تحلیلی روشن از روششناسی عام عرفان اسلامی، ذهن خواننده را برای ورود به مباحث عرفان نظری آماده میسازد.
📌 در این حوزه، مخاطب با مهمترین اصطلاحات رایج در عرفان نظری، همانند وحدت شخصیه وجود، تجلی و مراتب آن، حضرات خمس و انسان كامل آشنا میشود و پس از ورود به فضای پرجاذبه عرفان عملی، بحثهایی را درباره سیر و سلوك، سفرهای چهارگانه، ریاضت، عشق، استاد سلوك، كشف و كرامات و شطحیات از نظر میگذراند.
www.hatif.ir
📑408 صفحه
🔆اجتهاد روشمند
🔆 @salmanraoofi
باسمه تعالی
ان شاءالله شروع بحثها از یکشنبه خواهد بود
از ساعت ۱۰ تا ۱
۱۰ تا ۱۱ اصول پایه ۷
۱۱ تا ۱۲ فقه پایه ۷
۱۲ تا ۱ دوره ی مختصر علم اصول
احتمال زیاد دروس پایه ۸ را برای کیفیت بهتر دوره ی مختصر اصول تعطیل خواهم کرد
👈مکان بحث بلوار جمهوری، میدان سپاه، به سمت بلوار شهید اخلاقی، سمت راست بلوار ،روبروی داروخانه دکتر امجدی، پلاک ۱۲ ، موسسه فتوت، طبقه سوم اتاق دوم سمت راست
خوب توجه کنید
دروه ی مختصر اصول فقه اینطور که بعضی احتمالا برداشت کرده اند بحث آسانی نخواهد بود
صد البته با بیان روان و روشن، به نوعی یک دوره ی مختصر گلچین دقائق اعلام خواهد بود و در شکل و محتوا نوآوری ها و دقائق مطرح خواهد داشت
اینکه فکر کنید یک کپسول راحت الحلقوم اصول فقه و تلخیصی ساده ارائه خواهد شد ابدا اینطور نیست البته مختصرا نظرات اعلام مطرح خواهد شد
تا امروز برای حدود نیم ساعت این بحث حدود ۴۰ ساعت مطالعه و فکر شده
بنابراین تلخیصی آنطور که افراد ساده اندیش دنبالش هستند در کار نیست
باید کاملا با حواس جمع و سراپا گوش حاضر شوید تا مطالب را دریابید
سعی میکنم با روشن ترین بیان و منظم ترین ارائه دقائق اعلام را در هر بحث ارائه کنم با نوآوری در شکل و ارائه محتوا
والسلام
🔆اجتهاد روشمند
🔆 @salmanraoofi
مکان بحث 👆
👈مکان بحث بلوار جمهوری، میدان سپاه، به سمت بلوار شهید اخلاقی، بعد از خیابان شهید اخلاقی ۱ ، پلاک ۱۲ ، موسسه فرهنگ و تمدن توحیدی، طبقه سوم اتاق دوم سمت راست مدرس ۳
باسمه تعالی
به مناسبت شهادت امام سجاد علیه السلام فردا تمامی دروس تعطیل است
هدایت شده از پندهای سعادت
@pand_saadat-99-06-23.MP3
زمان:
حجم:
1.11M
🔈 | #صوت
🔰نکات حضرت استاد شب زنده دار دام ظله درباره آموزش غیرحضوری
📆تاریخ : 99/06/23
#پندهای_سعادت
#بیانات
🔻در محضر حضرت استاد #شب_زنده_دار دام ظله
🔗 @pand_saadat
#استاد_علیدوست
#مکتب_شناسی_فقهی ۱
#مکتب_قم
#مکتب_نجف
روششناسی فقهی مکتب نجف و مکتب قم
استاد ابولقاسم علیدوست
۱۳ بهمن ۱۳۹۶
تعریف «مکتب»
حضرتعالی گاهی واژه «مکتب» را در سخنانتان بهکار می برید؛ تعریف شما از این واژه چیست؟
در ارتباط با واژه مکتب تعریف مشترکی که مورد وفاق همه یا اکثر فیلسوفان فقاهت باشد، نداریم؛ اما بنده سعی میکنم مقصود خودم را از این واژه روشن کنم. «مکتب» یک سیستم و نظام منسجمی از مسائل است و به حکم اینکه سیستم است، اجزائش با یکدیگر مترابطاند و بر محور یک دانش میچرخند. به تعبیر دیگر مکتب محور دارد و محور آن مسألهای از یک دانش نیست، بلکه کلیت یک دانش است و در مجموع آنقدر متمایز و چشمگیر است که خودبه خود پیروانی پیدا میکند. بنابراین مکتب بر سراسر یک حوزه دانشی سیطره دارد.
مثلاً وقتی تعبیر مکتب اصولی را بهکار میبریم، یعنی یک سیستم فکری و یک مجموعه مسائلِ بههممرتبط که از فقه، کلام، فیزیک و شیمی جدا میشود و با محوریت دانش اصول فقه انسجام مییابد و نسبت به رقبای خود متمایز است.
در کرسیهای نوآوری و نظریهپردازی معمولاً از این مفهوم برای «مکتب» استفاده میکنیم و آن را از نظریه جدا میکنیم؛ چون اولاً نظریه الزاماً بر محور دانش نمیچرخد؛ بلکه ممکن است بر محور یک مسأله از دانش بچرخد و به همین دلیل ممکن است چند نظریه، یک مکتب باشند؛ چنانکه ممکن است اصلاً پیرو هم نداشته باشد.
مبتکر یک نظریه، نظریه را ارائه میدهد. اگر نظریهاش مورد قبول واقع شد و توانست شاخ و برگ پیدا کند و گسترش بیابد، ممکن است تبدیل به مکتب شود.
اصطلاح دیگری داریم به نام «نوآوری» که از نظریه نیز محدودتر است. نظریه نیز مجموعه گزارههایی است که به یکدیگر مرتبط هستند؛ البته به مراتب کوچکتر از مکتب است؛ اما در نوآوری، سیستم یا نظام نیست؛ بلکه مانند این است که کسی گزارهای را خلق کند. پس به این ترتیب سه واژه نوآوری، نظریه و مکتب را میتوانیم از هم تفکیک کنیم.
گاهی اوقات در یک دانش، کلانمسائلی داریم که اگر کسی نام آنها را دانش بگذارد گزاف نگفته است؛ مثلاً دانش تعامل با نصوص ـ چه نصوص همسو یا همسان و چه نصوص متعارض ـ یک کلانمسأله در اصول فقه است. اگر کسی در این ساحت ورود کرده و یک نظریهی سیستماتیک ارائه کند و پیروانی هم بیابد، اشکالی ندارد؛ نهایتاً میگوییم تا به امروز به کار نرفته و حالا بهکار رفته است. مثلاً مسئولیت مدنی یک مسأله در فقه است؛ ولی اگر برای آن رشته تعیین و در حد یک علم برای آن سرمایهگذاری کنند ـ و مثلاً بگویند فلانی متخصص بحث ضمان است ـ بهنظرم کار بیهودهای نکردهاند و اگر اینگونه باشد، میتوان به آن مکتب گفت.
شرایط پیدایی مکاتب فقهی
مکاتب در درون یک دانش بهوجود میآیند؛ درست است؟
وقتی میگوییم بر محور یک دانش میچرخد منظور این نیست که یک دانش مستقل است؛ بلکه یک گرایش و یک نگاه در درون یک دانش است. مثلاً در فقه میگوییم مکتب نجف یا مکتب قم یا مکتب سامرا؛ معنایش این نیست که اینها هرکدام یک دانش مستقل و جدا هستند؛ بلکه همهی آنها بر محور فقه میچرخند؛ اما یک سیستم فقهی خاصی است و اینطور نیست که یک گزارش مربوط به شیمی باشد، یک گزارش مربوط به فیزیک و یک گزارش مربوط به کلام؛ بلکه همه آنها بر محور یک دانش هستند و دور تا دور آنها سنگچین شده است.
انواع مکاتب فقهی
بر اساس این تعریف دانش فقه شیعه چند مکتب را تجربه کرده است؛ آیا میتوان چنین نگاهی به تاریخ فقه داشت؟
شمارش دقیق که مشکل است و از طرفی سلیقهای هم هست؛ اما معنای آن این نیست که اصلاً نشود به آن اشاره کرد. مثلاً فقه امامیه در آغاز همان نقل احادیث حضرات معصومین(ع) است؛ حال نقلِ محض یا با اندکی ترمیم و تکمیل و تعامل. در این احادیث نه اصول و نه تصرف در متونِ روایات و نه به آن معنا اجتهاد میبینیم؛ اما پس از این جریان وقتی نوبت به برخی فقها مانند عمانی یا شیخ مفید میرسد، نهادی مانند عقل اضافه میشود که به نظرم خود یک مکتب است. شیخ مفید با اینکه شاگرد شیخ صدوق است، اما متد و روش صدوق را برنمیتابد. صدوق یک محدث است؛ بنابراین در جاهایی شیخ مفید برای تفسیر اخبار از عقل استفاده و از استاد خود گلایه میکند که چرا شما هر خبری را نقل میکنید و با مصباح و چراغ عقل نمیسنجید.
تفکیک دو مکتب قم و نجف با نگاه اقلیمی کار سختی است. اگر پنجاه سال پیش این مسأله تا حدی موجه بود، بعد از جریانی که در آن صدام بسیاری از علمای نجف را بیرون کرد و به قم فرستاد، این تفکیک سخت شده است. قم پس از این ماجرا پر شد از علمایی که در نجف تربیت شده بودند؛ یا از آنسو طیف وسیعی از علمای تربیتشده ایران و قم، که به نجف سفر کردند. اما اگر منظورمان از مکتب، دو نوع رویکرد در استنباط باشد، تفکیک این دو مکتب کار دشواری نیست.
🔆اجتهاد روشمند
🔆 @salmanraoofi
🔆توصیه علمی اخلاقی به طلاب
🔅طلبه ی فاسق از نظر میرزای شیرازی
🔅آیتالله شبزندهدار: در مراسم آغاز سال جدید تحصیلی آیتالله شبزندهدار با اشاره به نظام آموزشی و سنتهای رایج در حوزه، بیان داشتند:
پیش مطالعه، مباحثه و تقریرنویسی جزو سنتهایی است که نباید کمرنگ شده و یا به دست فراموشی سپرده شود؛ چراکه اهمیت بسیار زیادی دارد.
🔅تا جایی که مرحوم میرزا کاظم قاروبی با یک واسطه از میرزای شیرازی نقل می کردند که ایشان میفرمود: من طلبهای که قبل از درس مطالعه نکند را فاسق میدانم چراکه هم وقت خودش و هم وقت استاد را ضایع میکند.
@pand_saadat
🔆اجتهاد روشمند
🔆 @salmanraoofi
#استاد_علیدوست
#مکتب_شناسی_فقهی 2
#مکتب_قم
#مکتب_نجف
در قرن پنجم شیخ طوسی از نظر شکلی و ساختاری، مکتبی ایجاد و خود را از التزام به نقل اخبار خلاص میکند و دست به تبویب میزند و مسائل آزادی را از روایات، بیان و اجتهاد میکند. روش شیخ طوسی در محتوا تسلیم روش شیخ مفید نیست؛ ولی در ساختار هست. پس از این، جریان محدثان رشد میکند.
در قرن دهم و یازدهم وقتی به اخباریان میرسیم مکتبی ایجاد میشود که پیروان آن به شدت با اصول فقه مخالف هستند و حتی کتب اصول را کتب ضلال میدانند و به طلابی که اصول میخوانند شهریه نمیدهند؛ آنها در حد وسیعی به اخبار اعتماد میکنند. شیخ حر، بیان میکند که هرچه در کتابم نقل کردم روایات مورد قبولم بوده است. کتب اربعه که جای خود دارند. در میان همه این مباحث، ایشان فقط روی یک الی دو روایت مناقشه دارد.
همه اینها مکتب هستند و ویژگیهای مکتب را دارند و هرکدام یک سیستم فقهی و نظام و مسائلی دارند. این مکاتب بر سر زبانها بودند و بیشتر دیده شدند؛ اما معتقدم مکتبهایی هم بودند که در حاشیه قرار گرفتند و کمتر دیده شدهاند؛ مثلاً مکتب مدرسهای یا ریاضی یا مکتب فقهی مقاصدبسند و مکتب فقهی نصبسند. مکتب فقهی نصبسند را علاوه بر اینکه در «فقه و مصلحت» بررسی کردهام، در مقالهای مستقل نیز آن را مطرح کردهام.
تأثیر مکاتب فقهی بر رویکردهای سیاسی
آیا ممکن است هر مکتب با توجه به ساختار درونیاش نگاه متفاوتی به مسائل اجتماعی- سیاسی داشته باشد؟
به خاستگاه آن مکاتب بستگی دارد؛ مثلاً وقتی به دو مکتب اخباری و اصولی با دو شخصیت بهنامهای شیخ حر عاملی و وحید بهبهانی، یک مسألهی اجتماعی ارائه کنید نباید منتظر دو پاسخ متفاوت باشید؛ چون ممکن است آنچه اقتضای مکتب اصولی است اقتضای مکتب اخباری هم باشد؛ یا همانی که اقتضای مکتب اخباری است اقتضای مکتب اصولی هم باشد. این دو متد و مکتب کمتر در مسألهی اجتماعی خود را نشان میدهند. ولی اگر مکاتب مقاصدبسند یا نصبسند باشند ممکن است پاسخشان به مسألهی اجتماعی متفاوت باشد؛ یا مکتبی که معتقد است در شریعت سیستم و نظام داریم؛ یا علاوه بر خردهنظامها، ابرنظام داریم. البته نمیتوان گفت که اینها مکتب هستند؛ ولی میتوان در آینده به آنها مکتب گفت. به همین دلیل معتقدم که باید یک بار اتمیک و یک بار نظاموار در قالب خردهنظام و یک بار نظاموار در قالب ابرنظام استنباط کنیم.
مثالی میزنم؛ شما بهعنوان یک فقیه یک بار مسائل باب اجاره، مضاربه، مساقات و… را بهطور اتمیک بررسی میکنید؛ تصور کنید هزار مسأله را استنباط میکنید و حاصل آن «شرح لمعه» میشود. اگر استدلال را از آن حذف کنید میشود تحریرالوسیله. اما وقتی همان مسائل را بهصورت نظاموار ببینید و استنباط کنید، چهبسا با این استنباط، آن مستنبطات اولیه تغییر کنند؛ چون شما مسائل خرد را در درون یک سیستم میآورید و نظام قراردادها شکل میگیرد. برای بار سوم ممکن است شما نظام قراردادها را در درون یک سیستم بزرگتر ببینید و به یک ابرنظام بهنام نظام اقتصادی برسید. اما اگر مسائل را اتمیک مطالعه کنیم و نصوص را هم سلولی و اتمیک ببینیم، ممکن است خروجی متفاوتی داشته باشد.
ارزیابی تعبیر و مختصات مکاتب فقهی قم و نجف
گاهی از مکتب نجف و قم صحبت میشود؛ با توجه به اینکه این دو حوزه بیشتر از حوزههای دیگر فعال هستند، اگر میشود در مورد ویژگیهای هرکدام توضیحی بدهید.
سخت است که بتوانیم دو مکتب بهنامهای نجف و قم را از هم تفکیک کنیم. اگر پنجاه سال پیش این مسأله تا حدی موجه بود، بعد از جریانی که در آن صدام بسیاری از علمای نجف را بیرون کرد و به قم فرستاد، این تفکیک سخت شده است. قم پس از این ماجرا پر شد از علمایی که در نجف تربیت شده بودند؛ یا از آنسو طیف وسیعی از علمای تربیتشده ایران و قم، که به نجف سفر کردند. به این اضافه کنید آثار قلمی علما را ـ چه در قم و چه در نجف ـ و انتقال نوشتهها از این حوزه به آن حوزه و از آن حوزه به این حوزه؛ که حاصل اینها درآمیختگی فکری بود و باعث شد تفکیک جغرافیایی و اقلیمی این دو جریان از هم سخت شود.
در فضای مراکز علمی قم و نجف حجاب معاصرت مشمئزکنندهای وجود دارد؛ البته کاملاً فراگیر نیست؛ ولی در حدی هست که میتوان آن را حس کرد؛ یعنی ممکن است بنده حاضر باشم اثر شیخ انصاری یا آقای نائینی را ببینم؛ ولی حاضر نیستم اثر دوست فاضل و همبحث و همدرس یا دوسال کوچکتر یا چهار سال بزرگتر از خود را که به هر حال کاری کرده است مطالعه کنم.
بسیاری از کسانی که در قم حوزه موفق داشتند و دارند، از دستپروردگان مرحوم آیتالله خویی هستند. اگر آیتالله خویی را سنبل مکتب نجف بدانیم، شاگردان ایشان در قم هستند. یا طیف وسیعی از کسانی که در زمان دیکتاتوری صدام در قم تحصیل کردهاند، امروز در نجف صاحب کرسی و درس هستند.
🔆اجتهاد روشمند
🔆 @salmanraoofi
#استاد_علیدوست
#مکتب_شناسی_فقهی 3
#مکتب_قم
#مکتب_نجف
همه اینها کار تفکیک جغرافیایی و اقلیمی دو مکتب را سخت کرده است.
اما اگر منظورمان از مکتب، تفکیک اقلیمی نباشد، بلکه دو نوع رویکرد در استنباط را قصد کنیم، تفکیک این دو مکتب کار دشواری نیست؛ چون یکی از این دو مکتب فقهی در استنباطات فقهی ـ بهویژه در بخش غیر عبادات ـ بهعرف و بنای عقلا توجه بیشتری میکند؛ به تاریخ صدور روایات و آیات نگاه جدیتر و مؤثرتری دارد؛ به اهل سنت در فقه و حدیث مقارن نیمنگاهی دارد؛ دادههای دانش تاریخ را در استنباط مطمح نظر قرار میدهد؛ به وثوقِ صدور، بیشتر از سندشناسی توجه میکند؛ کمتر بهصورت ریاضی فکر میکند؛ در استنباطاتش مجموعهای از ظنون را در نظر میگیرد (درست است که تکتک آنها را معتبر نمیداند؛ ولی آنها را در یک نظام حلقوی تنظیم میکند تا از به هم پیوستن همان اسناد نامعتبر دلیل معتبری آفریده شود)؛ به قرآن و مقاصد توجه میکند؛ نگاهش به شریعت اجتماعی است؛ از نصوصی که در موارد خُرد وارد شدهاند گاه میتواند به یک قاعده کلان برسد؛ شهرت را در نظر میگیرد و آن را جابر ضعف سند یا جابر ضعف دلالت میانگارد، رویکرد خاصی به دانش فقه را که مشتمل بر این عناصر باشد، من «مکتب قم» مینامم و معتقدم که بر قلهی آن نیز آیتالله بروجردی و شاگردان ایشان ایستادهاند.
در برابر این رویکرد، مکتب فقهی دیگری قرار میگیرد که میتوان آن را مکتب نجف نامید. این مکتب در همه مواردی که برای مکتب قم برشمردیم در نقطهی مقابل قرار دارد؛ اولاً نصبسند است و برای یک مسأله دنبال یک روایت خاص است؛ نمیگویم عام را انکار میکند؛ ولی ترجیح میدهد دنبال روایت خاص باشد؛ بسیار ریاضیوار فکر میکند؛ اصول آن از حد لازم خیلی فربهتر شده است و فقهِ آن، در مواردی فقهِ کشف نیست؛ بلکه فقهِ عذر است (ابتنای بیشتری بر اصول عملیه درد.)
درست است که چنین رویکردی به فقه را مکتب نجف مینامیم، ولی نباید به مخاطب القا کرد که هرکه در شهر نجف زندگی میکند الزاماً دارای چنین رویکردی است. مثلاً مکتب شیخ انصاری به فقاهتی که «مکتب قم» نامیده میشود نزدیکتر است؛ ولی خود شیخ بزرگشدهی نجف است (هرچند او در ایران هم تحصیل کرده؛ ولی اوج رشد وبالندگیاش در نجف بوده است.) یا مثلاً صاحبجواهر شاید اصلاً قم را ندیده باشد، ولی فقاهت او به مکتبی که مکتب قم نامیده میشود خیلی نزدیکتر است.
البته میتوان گفت که جریان اول بیشتر در قم دیده میشود و جریان دوم بیشتر در نجف. پس نمیخواهیم دیوار بگذاریم و بگوییم که هرکس در نجف است نجفی فکر میکند و هر که در قم است قمی فکر میکند؛ چون اینطور نیست؛ مثلاً مرحوم آیتالله تبریزی در قم زندگی میکرد؛ اما فکرش کاملاً نجفی بود؛ یا برخی از آقایان در نجف هستند؛ ولی برونداد کارشان قمی است.
آیا ریاضی گرا به معنای عقل گرا است؟
بیان کردید که برخی نصبسند و برخی ریاضیوار هستند. اینطور به ذهنها متبادر میشود که کسی که ریاضیوار فکر میکند معمولاً عقلگراست؛ آیا اینها میتوانند نصبسند باشند؟
ریاضیوار نه بهمعنای عقلگرا؛ بلکه یعنی تکیه بر یک قالب ثابتی که از پیش تعریف شده باشد و عملیات استنباط فقهی را در یک مسیر تغییرناپذیر و کاملاً قابل پیشبینی جلو میبرد؛ مثلاً آیتالله خویی چارچوب خاصی دارد؛ از ابتدا تا انتهای فقهاش هم بر همین اساس پیش میرود؛ طوری که اگر ده روایت در یک مسأله وجود داشته باشد، ممکن است یکی از آن ده روایت را به خاطر ضعف سند و تعدادی را به دلیل ضعف دلالت کنار بگذارد و تعدادی دیگر را هم اصلاً در روایت بودنشان شک کند؛ بعد هم بگوید همه ادله را ابطال کردم. چیزی شبیه به اینکه پنج نفر برای من خبر میآورند که میخواهند در فلان ساعت یک نفر را اعدام کنند. من به اولی میگویم تو را که اصلا نمیشناسم، به دومی میگویم تو هم که میدانم گاهی دروغ میگویی و گاهی راست میگویی، به سومی میگویم تو هم خبرت خیلی واضح و مفهوم نبود و… و سرانجام نتیجه میگیرم که خبر درست نیست! در حالی که به جای چنین رویهای میشود بگویم که بالاخره اینها هرکدام درجهای از احتمال را بالا میبرند؛ ولو هر کدام تکتک سند معتبری نیستند؛ ولی مجموعاً ما را به اطمینانی میرسانند که میتوانیم با آن فتوا بدهیم. جالب است بدانید که معمولاً کسانی که به تعبیر من اهل تجمیع ظنون هستند، انسدادیاند؛ البته نه به آن معنای معروف انسداد؛ ولی حظی از انسداد در فکرشان هست؛ در حالی که گروه مقابل انفتاحی هستند.
🔆اجتهاد روشمند
🔆 @salmanraoofi
#اطلاعیه
#برنامه_دروس_خارج
♻️ برنامه دروس استاد معظم آیت الله محمد #محمدی_قائینی (حفظه الله) 🔻🔻
🔹خارج فقه: کتاب الصلاه: 9_8
🔸خارج اصول: اجتهاد و تقلید: 10_9
🔻 اسفار: جلد 9: معاد: 11_10
♻️ محل برگزاری: مدرسه #امام_کاظم علیه السلام، ساختمان امام رضا علیه السلام، همکف، مدرس 124
❇️ #آغاز_دروس: سه شنبه، 1 مهرماه
✅ دروس به صورت تحقیقی و #پژوهش_محور برگزار خواهد شد.
❌ کلاس ها به صورت #حضوری و با رعایت کامل پروتکل های بهداشتی برگزار می شود.
〰〰〰〰〰〰〰〰〰
🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸
https://eitaa.com/joinchat/1631322177Cbbf2249cb6