eitaa logo
سلمان رئوفی
5.4هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
329 ویدیو
187 فایل
🔆قال رسول‌الله ص: ان هذا الدين متین 🔆کانال‌سلمان‌رئوفی 🔆مکتب شناسی فقهی، عرفان شیعی ،سیره ائمه ع ،علوم انسانی، فرهنگ و سیاست راه ارتباط @srsr1359 🔆صوت دروس در کانال سروش @salmanraoufi سایت boohoos.ir
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔆بررسی زوایای مختلف علل سکوت امیرالمومنین علیه السلام و جهاد حضرت زهرا در آن پیچ تاریخی از زبان رهبر معظم انقلاب حفظه الله 🔆اجتهاد روشمند 🔆 @salmanraoofi
فاطمیه.m4a
26.7M
منبر شب شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها در جمع طلاب 🔆اجتهاد روشمند 🔆 @salmanraoofi
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🔰 عامل نجات کشور در بزنگاههای مختلف غیرت دینی ملت ایران است/ غیرت دینی در آنجایی تأثیرگذار است،‌ که همراه با عقلانیت باشد 🔻 رهبر انقلاب، امروز در ارتباط تصویری مردم قم: میبیند انسان تبلیغ میشود و تلاش فرهنگی وسیعی در واقع انجام میگیرد برای این که حوادثی که ناشی از غیرت دینی است،‌ اینها را متهم کنند به بی منطقی، خشونتهای بی منطق. من میخواهم عرض بکنم که نه، این جور نیست قضیه. غیرت دینی در آنجایی که خودش را نشان میدهد و تأثیرگذار است،‌ همراه با عقلانیت هست و غیرت دینی اساساً ناشی از بصیرت است که بصیرت یک شعبه‌ای از عقلانیت است و نشان دهنده‌ی عمق دین‌داری است و در اغلب موارد این غیرت دینی وقتی شما نگاه میکنید، میبینید که با آن عقلانیت همراه است. شخصیتهایی که بیشترین غیرت دینی را دارند، اینها غالباً دارای عقلانیت بالا هستند. نمونه‌اش شخص امام بزرگوار. اوج غیرت دینی بود،‌ واقعا هیچ کس را ما ندیدیم و نشناختیم که از لحاظ نسبت به دین و فرهنگ دین و زندگی دینی و سبک زندگی دینی و احکام دینی مثل امام بزرگوار باشد در عین حال در اوج عقلانیت بود. خردمند، عاقل، دانشمند و من خوب است در این مناسبت یاد کنم از فقیه و فیلسوف معاصرمان مرحوم آیت‌الله مصباح یزدی که ایشان هم همین‌جور بودند. ایشان هم انصافا شاگرد شایسته امام بود و ایشان هم در غیرت دینی در اوج بود هم در عقلانیت یک فیلسوف به معنای واقعی کلمه بود. قیام ۱۹ دی یک ترکیب درخشانی است از غیرت و عقلانیت.۱۴۰۰/۱۰/۱۹ 🏷 💻 @Khamenei_ir
۱ 🔆چشم‌اندازى به سیر تاریخى تبویب در علم اصول ✍️مهدى علی‌پور مدخل محققان اسلامى از دیرباز در شمارش رؤوس ثمانیه به تبویب نیز اشاره می‌کرده‌اند. اگر چه پیشینیان واژه «قسمت» را به کار می‌برده‌اند؛ اما هدفشان چیزى جز تبویب، تنظیم و چینش صحیح و منطقى علم نبود. شاید بتوان تبویب را این گونه تعریف کرد: تنظیم و طبقه‌بندى مباحث یک علم و روشن کردن جایگاه آن، با توجه به ملاک‌هاى ترتب منطقى و تقسیم مباحث به موضوع، مبادى و مسائل. براى تبویب فواید بسیارى ذکر نموده‌اند که از جمله می‌توان به چند مورد اشاره کرد: ١ـ راه وصول به علم و تسلط بر آن را هموارتر می‌کند ٢ـ تحقیق و شناخت مباحث یک علم را در وقت کم‌ترى می‌توان انجام داد و البته صرفه جویى در وقت، با توجه به گسترش بسیار وسیع علوم، امرى ضرورى می‌نماید ٣ـ از تکرار غیر ضرورى مباحث جلوگیرى می‌کند ۴ـ محقق علم را در دست‌یازىِ آسان به مباحث مورد نیازش یارى می‌رساند ۵ـ با تبویبى صحیح و منطقى از یک علم، جایگاه مباحث به درستى روشن می‌شود؛ زیرا مبادى تصوریه و تصدیقیه عامِ علم جاى خودش را پیدا نموده و به ترتب منطقى چینش می‌شود و مسائل علم نیز با همین ترتیب منطقى و با توجه به رابطه‌ها و نیازها در جاى مناسب خود قرار داده می‌شود. طبیعى است که مبادى تصوریه و تصدیقیه خاص هر مسئله پیش از آن مسئله جاى می‌گیرد و همه این امور، موجب صائب‌تر شدن نتیجه‌گیرى نهایى و عدم پیچیدگى و خلط در مباحث می‌شود. ملاکهای ارائه تبویب صحیح نکته مهم دیگرى که در این‌جا باید به آن اشاره کرد، ملاک‌هاى ارائه تبویب صحیح است. شاید بتوان ملاک‌هاى متعددى را در این رابطه برشمرد اما آن‌چه که اساسى می‌نماید دو نکته است: اول، شناخت رابطه مسائل و مباحث مختلف علم با یکدیگر؛ زیرا به این ترتیب روشن می‌شود که چه مباحثى مترتب بر مباحث دیگر است و کدام یک، از مبادى دیگرى می‌باشد که طبیعى است در چینش منطقى باید ترتیب آن‌ها رعایت شود. دوم، شناخت موضوع[۱]تعریف و حد و رسم علم است و اینکه علم چه هدفی را دنبال می‌کند؛ چرا که با شناخت صحیح از این امور می‌توان مسائل علم را از مبادى تصوریه و تصدیقیه آن علم جدا ساخت و به ترتیب اولویت، بین خودشان نیز ترتب منطقى قائل شد. اما این نوشتار بر آن است تا گزارشى از تحول تاریخى تبویب در علم اصول تا زمان حاضر ارائه کند و نشان دهد که در طول تاریخ علم اصول، چه تبویب‌هایى استحکام داشته و ملاک‌هاى تبویب صحیح در آن‌ها رعایت شده است و چه تبویب‌هاى دیگرى از این قوت بی‌بهره بوده و بیش‌تر بر ذوق و سلیقه صاحبان آن استوار بوده[۲] در اینجا به تبویب محقق گران‌قدر آیت الله صدر نیز به تفصیل پرداخته و میزان استحکام، دقت و رعایت ملاک‌هاى تبویب صحیح را در آن جست‌وجو می‌کند. اصول فقه، دوره‌هاى گوناگونى را پشت سر گذاشته است و محقق یا محصلى که این سیر و نگاه تاریخى را در اختیار داشته باشد، به جامعیت و انسجام حرکت و نظام و تبویب مناسب و بهره‌هاى تازه و بدیع، دسترسى بیش‌ترى خواهد داشت. البته بهترین شیوه براى آگاهى به چنین تحولى، نگرش دقیق به تبویب‌هایى است که در این علم ارائه شده است. با مقایسه مختصرى میان عده، معارج، معالم، قوانین، کفایه، حلقات و… می‌توان به وضوح این سیر تاریخى و این تحول اساسى و کلى را دریافت. بنابراین، نگاه به تاریخ تبویب در اصول ضرورى می‌نماید. که این نوشتار عهده‌دار آن است. شاید بجا باشد که پیش از پرداختن به موضوع مقاله بر پراهمیت بودن بحث از تاریخ علم اصول براى کشف تحولات آن و عوامل تحول و اینکه آیا تکامل در اصول، همزمان و مطابق با تحولات در فقه بوده است یا خیر؟ و اگر خیر، چگونه می‌توان این همگامی و همسانى را ایجاد کرد؟ هم‌چنین باید مشخص کرد، فراز و فرودها و بالندگى‌ها و رکودهاى علم اصول چگونه و به چه شکلى بوده است؟ و آیا عوامل آن‌ها کشف شده‌اند؟ و در صورت کشف، آیا فکرى براى آینده این علم جهت مصون ماندن از گزند موانعى که در گذشته بوده، شده است؟ و اگر کشف نشده است، آیا تا کنون تحقیقى جهت شناخت و شکارشان صورت گرفته است یا خیر؟ خلاصه این‌که، ما نیازمند تحقیقى گسترده از دوره‌هاى تحول در اصول و شکل و عوامل آن هستیم. البته براى پاسخ دقیق به پرسش‌هایى از این دست، نیاز به نوشتار دیگرى است که در گسترده این مقاله نمی‌گنجد؛[۳]در این نگاشته، تنها شکل تحول را به تفصیل کاوش می‌کنیم. 🔅پاورقی [۱]‌ مراد از موضوع در این جا، صرفاً موضوع حقیقى نیست، بلکه جامع انتزاعى نیز کافى است. [۲] مراد ما از سلیقه و ذوق در این جا بیش‌تر بى‌ملاک بودن تبویب و پریشانى آن است و الا، اصل تأثیر ذوق و سلیقه، به معناى مثبت آن، در تبویب جاى انکار ندارد. [۳] برای مطالعه تاریخ علم اصول ر.ک: محمدباقرصدر، معالم الجدیده ص ۴۶–٨٩؛ ابوالقاسم گرجی، تحول اصول و همو تاریخ فقه و فقها ص٢٩٩–٣٣۵ 🔆اجتهاد روشمند 🔆 @salmanraoofi
باسمه تعالی هر حوزه ای تمایل داشته باشد برای تدریس اصول الموجز یا حلقات و فقه هر بابی خصوصا فقه ۵ (متاجر) آمادگی دارم. دوستانی که تمایل دارند در خدمت باشم می توانند به مسئولین محترم مدرسه پیشنهاد بدهند سوابق علمی بنده با شرمندگی به شرح زیر است https://eitaa.com/salmanraoufi/2163 https://eitaa.com/salmanraoufi/2164 والسلام
باسمه تعالی 🔆سوالاتی بسیار مهم که بعضی بزرگواران از بنده جواب خواسته اند ✅البته به نظرم بهتر است این سوالات از رهبر معظم انقلاب پرسیده شود 🔆بنده هم چون مخاطب سوال قرار گرفتم جواب میدهم بسم الله الرحمن الرحیم 1. مهمترین بارهایی بر زمین افتاده «علمی/فرهنگی/سیاسی/اجرایی و مدیریتی» در «جهان/دنیای اسلام/دنیای تشیع/ایران/حوزه علمیه/دانشگاه/آموزش و پرورش/رسانه» را که یک «طلبه/جمع طلبگی/حوزه/فعالان فرهنگی/ مدیران ارزشی» باید بردارند، چه میدانید؟ 2. اگر یک خیّر پیدا شود و به شما بگوید «هر چه پول بخواهید، تأمین میکنم و شما کار را بگویید، تأمین مالی آن با من!» چه کارهایی را به او در سطح «جهانی/دنیای اسلام/ دنیای تشیع/ ایران/حوزه علمیه/دانشگاه/آموزش و پرورش/رسانه» در زمینه «علمی/فرهنگی/سیاسی/اجرایی و مدیریتی» توصیه میکنید؟ 3. اگر به سی سال قبل برگردید و بخواهید بر روی یکی دو تا مسأله اساسی «علمی/فرهنگی/سیاسی/اجرایی و مدیریتی» در سطح «جهان/دنیای اسلام/دنیای تشیع/ ایران/حوزه علمیه/دانشگاه/ آموزش و پرورش/رسانه» تمرکز کنید، با توجه به دانش موجودتان، روی چه مسائلی تمرکز خواهید کرد؟ 4. مهمترین آسیبهایی که برای کارهای موجودی که در زمینه «علمی/فرهنگی/سیاسی/اجرایی و مدیریت» توسط «سازمانها/طلاب/حوزه/جمهوری اسلامی/دانشگاه/رسانه» انجام میشود، چه میدانید؟ 5. مهمترین توصیه های «علمی/فرهنگی/سیاسی/اجرایی و مدیریتی» شما به طلاب چیست؟ 6. اگر بخواهید «ده بار بر زمین مانده اساسی» در کل، معرفی کنید، چه خواهید گفت؟ 🔆اجتهاد روشمند 🔆 @salmanraoofi
۲ 🔆چشم‌اندازى به سیر تاریخى تبویب در علم اصول ✍️مهدى علی‌پور دوره های تحول در علم اصول براى بررسى شکل و چگونگى تحول در اصول، ابتدا باید بر دوره‌هاى تحول مرور کنیم تا با دقت در تبویب‌هاى هر دوره، به نتیجه‌ای مطلوب برسیم. سه مرحله تحول اصول از نظر شهید صدر مرحله اول زمینه سازی عصرشهید صدر، تحول اصول را در ضمن سه مرحله شرح می‌دهد:[۴] عصر تمهید و زمینه‌سازى، عصر علم و عصر کمال. وى عصر تمهید را با ابن عقیل عمّانى، ابن جنید اسکافى، شیخ مفید و سید مرتضى آغاز نموده و با ظهور شیخ طوسى به پایان می‌رساند. در پایان این دوره، اصول رو به ضعف و تقلیدى شدن می‌رود. در این دوره کتاب کشف التمویه و الإلتباس» از ابن جنید و رساله شیخ مفید که در کتاب کنز الفوائد کراجکى آمده و ذریعه سید مرتضى و نیز عده الاصول، تصنیف شده‌اند. مرحله دوم عصر علم شهید صدر عصر علم را پس از صد سال، از اوایل قرن ۶ تا قرن ۱۲ می‌داند که با سید مکارم، ابن زهره و ابن ادریس آغاز شده و به محقق حلى، علامه حلى، شهید اول و دوم، فاضل مقداد، صاحب معالم و شیخ بهایى ختم می‌شود. این دوره، دوره شکوفایى علم اصول است. محقق حلى، نهج الرسول و معارج را تألیف می‌کند. علامه نیز تهذیب الوصول، مبادى الاصول، غایه الوصول، نُکت البدلیه، شرح غایه الاصول غزالى و منتهى الاصول إلى علمى الکلام و الاصول را دارد که برخى از این رساله‌ها اکنون هم موجود است. فخر المحققین فرزند علامه، شرح تهذیب و مبادى را دارد. شهید ثانى، القواعد را نوشت، شیخ محمد حسن، معالم الاصول را به رشته تحریر درآورد و شیخ بهایى نیز زبده الاصول را آفرید. باز، دوره ضعف اصول و هجوم اخبارى‌هاست که طى دو قرن ۱۱ و ۱۲ ادامه می‌یابد. مرحله سوم شکوفایی محقق صدر، عصر کمال علم اصول را از اواخر قرن ۱۲ با ظهور وحید بهبهانى تا امروز که اوایل قرن ۱۵ است، معرفى می‌نماید. در این مرحله، شاگردان مستقیم وحید بهبهانى هم‌چون: سید مهدى بحرالعلوم، شیخ جعفر کاشف‌الغطاء، میرزاى قمى، سید على طباطبائى و شیخ اسدالله تسترى و سپس کسانى که از این نوابغ بهره‌مند شده بودند، مثل: صاحب فصول، شریف العلماى مازندرانى، سید محسن اعرجى، حاجى نراقى و صاحب جواهر و سپس شاگردان اینان که در رأس همه، شیخ انصارى قرار دارد، این‌ها همه، اصول را بارور کردند و در نهایت کسانى هم‌چون: صاحب کفایه، مرحوم نایینى، مرحوم عراقى، مرحوم اصفهانى، اصول را به بزرگانى هم‌چون: امام و آیت الله خوئى و معاصران سپردند. دکتر ابولقاسم گرجى، تحول اصول را در ۸ دوره تبیین می‌کند[۵] که البته این تقسیم‌بندى جامع‌تر و دقیق‌تر است و اختلاط کلام و منطق و فلسفه را با اصول نشان می‌دهد. اما به دلیل آن‌که این نوشته هدف دیگرى دنبال می‌کند، تنها به کلام شهید صدر در باب ادوار تحول، بسنده می‌کنیم. اینک با توجه به تقسیمى که محقق صدر از دوره‌هاى تحول اصول ارائه کرده است، از هر دوره به چند تبویب اشاره کرده و ضمن مقایسه آن‌ها با یکدیگر، چگونگى و شکل تحولشان را نیز به وضوح نشان می‌دهیم. از این رو از دوره اول، یعنى دوره تمهید، به تبویب الذریعه سید مرتضى و عدّه شیخ اشاره می‌کنیم. از عصر علم، تبویب‌هاى معارج محقق حلى، مبادى علامه حلى و معالم شیخ حسن را بررسى خواهیم کرد؛ از دوره کمال، قوانین میرزاى قمى و فصول شیخ محمد حسین را متذکر می‌شویم. از دوره نهایى هم تبویب‌هاى رسائل شیخ، کفایه الاصول آخوند خراسانى و تقریرات اعلامى هم‌چون: مرحوم نایینى، مرحوم عراقى، مرحوم اصفهانى، مرحوم امام خمینی و مرحوم خوئى (قدس سرهم) را به همراه تبویب‌هاى اصول فقه مظفر و حلقات محقق صدر و… بررسى خواهیم کرد.[۶] در الذریعه إلى اصول الشریعه[۷] تألیف سید مرتضى این مباحث دیده می‌شود: الفاظ، علم و ظن، امر، مقدمه واجب، نهى از ضد، اجزاء، نهى، عام و خاص، مجمل و مبیّن، مفاهیم، نسخ، خبر و نقل خبر، افعال و احکام آن، اجماع، قیاس، اجتهاد، حظر و اباحه و استصحاب. همان‌طور که ملاحظه می‌کنید، بیش‌تر مباحث این کتاب، با این‌که از اولین کتب اصولى ماست، در اصول امروز نیز موجود است که البته این مباحث توسط سید مرتضى به صورت خام و بدون نظام مطرح شده است. 🔅🔅 [۴]محمدباقر صدر، معالم الجدیده، ص ٨٧–٨٩ [۵] ابوالقاسم گرجى، تحول اصول، ص۵١ و رک: ابراهیم جنّاتى، ادوار اجتهاد در این کتاب، ادوار اجتهاد به ۸ دوره تقسیم می‌شود که دوره هشتم «عصر کلیت کاربرد اجتهاد با شیوه نوین آن» است و نویسنده، طلایه‌دار این دوره را امام خمینى برمی‌شمرد [۶]افزون بر تبویب‌هایى که در متن آوردیم، تبویب‌هاى دیگرى نیز از برخی معاصران نظیر: دکتر هادى فضلى، آیت الله مکارم شیرازى و آیت الله سیستانى ارائه شده که نشان‌دهنده ادامه حرکت و پویایى در تنظیم علم اصول است [۷]این کتاب با تحقیق دکتر گرجى، توسط انتشارات دانشگاه تهران در ۲ جلد چاپ شده 🔆اجتهاد روشمند @salmanraoofi
هدایت شده از میرهاشم حسینی
💠 ۲۳دی ماه چهاردهمین سالگرد شمسی رحلت ملکوتی عالم ربانی و معلم اخلاق، مرحوم آیت الله مجتهدی رضوان الله تعالی علیه، موسس عظیم الشان حوزه علمیه مقدسه مان می باشد. 👈 از همه عزیزان، اساتید ، طلاب و ارادتمندان درخواست می شود جهت شادی روح ایشان و علو درجات استاد راحل عظیم الشان مان فاتحه و صلواتی هدیه بفرمایند. ---------- 📬 تنها کانال رسمی استاد میرهاشم حسینی ▫️اينستاگرام https://www.instagram.com/Mirhashem_ir ▫️ايتا https://eitaa.com/Mirhashem_ir
۳ 🔆چشم‌اندازى به سیر تاریخى تبویب در علم اصول ✍️مهدى علی‌پور در عده الاصول تألیف شیخ طوسى [۸] این تبویب مشاهده می‌شود: علم و ظن، دلالت و اماره، ارتباط دلیل و خطاب، امر و نهى، عام و خاص، مطلق و مقید، مجمل و مبیّن، ناسخ و منسوخ، طریق اثبات خطاب، فعل و احکام افعال، اجماع، قیاس، اجتهاد، مفتى و مستفتى، حظر و اباحه. تنظیم شیخ استوارتر و قوى‌تر بوده و از ذوق بیش‌ترى حکایت می‌کند. محقق حلى در معارج الاصول[۹] مسائل و مباحث اصولى را به صورت فشرده و بسیار کوتاه مطرح کرده و از آن‌ها رد می‌شود. وى کتاب خود را در ده باب تنظیم کرده است: تعریف اصول و اصل، فقه و احکام شرعى، طریق حکم، علم و ظن، دلالت اماره، دلالت، کلى و جزئى، متواطى و مشکک، ترادف و اشتراک، حقیقت و مجاز، علائم کشف حقیقت و مجاز، حقیقت وضعیه و عرفیه، عرف خاص و حقیقت شرعیه، احکام مجاز، احکام حروف، امر و نهى، عموم و خصوص، مجمل و مبیّن، افعال، اجماع، اخبار، ناسخ و منسوخ، اجتهاد، قیاس، مفتى، مجهول الحکم، استصحاب، نافى حکم و ملحقات اصول. اما مبادى الاصول علامه حلى [۱۰] در دوازده فصل، تبویب شده است: فصل اول: در لغات و تعمیم الفاظ و احوال لفظ و تعارض، احوال و تغییر بعضى از حروف؛ فصل دوم: در احکام، که شش بحث دارد: فعل، حکم، اجزاء، حُسن و قُبح، شُکر مُنعِم و اباحه؛ فصل سوم: در امر و نهى که بیست و دو بحث دارد؛ فصل چهارم: در عموم و خصوص با نه بحث؛ فصل پنجم: در مجمل و مبیّن با پنج بحث؛ فصل ششم: در افعال با چهار بحث که بیش‌تر، مباحث کلامى مطرح می‌شود؛ فصل هفتم: در نسخ با پنج بحث؛ فصل هشتم: در اجماع با چهار بحث؛ فصل نهم: در اخبار و جرح تعدیل با نه بحث؛ فصل دهم: در قیاس با پنج بحث؛ فصل یازدهم: در تعادل و تراجیح با چهار بحث؛ و فصل دوازدهم: در اجتهاد و تقلید با نه بحث که بحث نهم درباره استصحاب است. همان‌گونه که می‌بینید اکثر مباحث این چهار کتاب که متعلق به دوره‌هاى اول و دوم است، مشابه یکدیگر است، با وجود این، سیر تکاملى مباحث را نیز به خوبى می‌توان مشاهده کرد؛ مثلاً بی‌نظمی‌اى که در طرح مباحث در الذریعه سید مرتضى مشاهده می‌شود، به هیچ وجه در مبادى علامه وجود ندارد، بلکه علامه با زیبایى تمام مباحث را تا آن‌جا که ممکن بوده سیر منطقى داده و در دوازده فصل تبویب نموده است. تفاوت‌هاى جزئى نیز بین هر یک از این تبویب‌ها دیده می‌شود که این تمایزات در دو تبویب الذریعه سید مرتضى و مبادى علامه به خاطر فاصله زمانى زیاد، برجسته‌تر و محسوس‌تر است؛ به عنوان مثال، در عده، شیخ تمام مباحث از امر و نهى تا ناسخ و منسوخ و خبر را تحت یک عنوان عام به نام خطاب مطرح می‌کند، در حالى که در الذریعه این طور نیست. نیز بحث استصحاب در عده شیخ یافت نمی‌شود؛ در حالى که در الذریعه، معارج و مبادى این بحث، در فصلى مستقل یا در ضمن بحث دیگرى طرح شده است. تفاوت‌هاى جزئى دیگرى نیز موجود است که در صورت مقایسه چهار تبویب با یکدیگر، روشن می‌شود. اما آن‌چه مهم است این‌که، تا این زمان هنوز اصول عملیه جایگاه خود را نیافته و به صورت مستقل و جامع مورد بحث قرار نگرفته است. تبویب معالم در کتاب معالم الاصول تألیف شیخ محمد حسن، فرزند شهید ثانى که آن را به عنوان مقدمه‌ای براى کتاب فقهى‌اش به نام منتقى الجمان فى الاحادیث الصحاح و الحسان نگاشته است، این تبویب به چشم می‌خورد: کتاب داراى دو مقدمه است؛ یکى، درباره علم و تکالیف علما و شرافت فقه و نیاز به آن و…، دیگرى، درباره مباحث اصول که در طى نه مطلب بیان می‌شود. مطلب اول: مباحث الفاظ؛ مطلب دوم: اوامر و نواهى؛ مطلب سوم: عموم و خصوص؛ مطلب چهارم: مطلق و مقید و مجمل و مبیّن؛ مطلب پنجم: اجماع؛ مطلب ششم: اخبار؛ مطلب هفتم: نسخ؛ مطلب هشتم: قیاس و استصحاب؛ مطلب نهم: اجتهاد و تقلید و خاتمه کتاب نیز در تعارض ادله (تعادل و تراجیح) می‌باشد. این نه باب شامل همه مسائلى است که صاحب معالم معتقد به اصولى بودن آن‌هاست و اگرچه تبویب و تنظیم آن نسبت به کتاب‌هاى معاصر و پیش از خود، کارى ارزشمند و گران‌قیمت است، اما در کنار محاسنى که دارد، معایب زیادى نیز دارا می‌باشد؛ از جمله این‌که، ملاک تبویب در آن چندان مشخص نیست؛ لذا بسیارى از مباحث از گردونه اصول خارج شده و طرح نگردیده است. هم‌چنین مباحث کتاب هنوز به آن پختگى نرسیده بود که بتواند ادله را به فقاهتى و اجتهادى تقسیم کند تا به این ترتیب، اصول عملیه جایگاه خویش را بیابند. 🔅🔅🔅 [۸] این کتاب با تحقیق آقاى محمد رضا انصارى قمى، توسط انتشارات ستاره در دو جلد و در سال ١٣٧۶ چاپ شده است. [۹] این کتاب با تحقیق آقاى محمد حسین رضوى، توسط انتشارات مؤسسه آل البیت در قم چاپ شده است. [۱۰] این کتاب با تحقیق آقاى عبدالحسین محمد على البقال، توسط مرکز نشر، مکتب الأعلام الإسلامى در قم چاپ شده است. 🔆اجتهاد روشمند 🔆 @salmanraoofi
✍️این سایت کُتب شیعه را بصورت رایگان در اختیار می گذارد. موضوعات مختلف علوم اسلامی منطق فلسفه عرفان و.... از نویسندگان شیعه را می توانید بارگیری کنید. 📚نشانی درگاه http://alfeker.net 🔆اجتهاد روشمند 🔆 @salmanraoofi
🔆گفتگو با استاد حجت الاسلام و المسلمین علی امینی‌نژاد درباره شخصیت علامه حسن‌زاده آملی - آبان 1400 https://simafekr.com/video/26738/ 🔆اجتهاد روشمند 🔆 @salmanraoofi
۴ 🔆چشم‌اندازى به سیر تاریخى تبویب در علم اصول تبویب میرزاى قمى بعد از صاحب معالم تا مدت‌ها تبویب وى در علم اصول مورد تقلید بوده است، تا این‌که میرزاى قمى با تبویب خود، اصول را بازتر می‌کند. میرزاى قمى پس از نهضت علامه بهبهانى و ضعیف شدن مکتب اخباری‌گری در حوزه‌هاى دینى، کتاب قوانین الاصول[۱۱] را بر یک مقدمه، هفت باب و یک خاتمه بنا نهاده است. در مقدمه، مباحث الفاظ و تعارض احوال و مبحث مشتق طرح شده است. باب اول: امر و نهى است؛ باب دوم: مفهوم و منطوق است؛ باب سوم: عام و خاص است؛ باب چهارم مطلق و مقید است؛ باب پنجم: مجمل و مبیّن است و باب ششم: ادله شرعیه می‌باشد که در چهار قسمت از اجماع، کتاب و سنت، هم‌چنین از فعل، قول و تقریر معصوم و در کنار آن‌ها از عقل مستقل و تابع خطاب بحث کرده و آن‌گاه به بررسى برائت، اشتغال و استصحاب عقلى و شرعى پرداخته و قاعده لاضرر را نیز مورد بحث قرار داده است؛ در باب هفتم: به اجتهاد و تقلید اشاره نموده و خاتمه را به تعارض ادله (تعادل و تراجیح) اختصاص داده است. در قوانین، گذشته از مباحث مشتق و بحث مستقل از مفاهیم، گام اول در تنظیم ادله برداشته شده و اجماع، کتاب، سنت و عقل نیز بررسى گردیده است؛ گرچه در بحث عقل، هنوز در مورد اصول عملیه، گفت‌وگوى مستقلى صورت نمی‌پذیرد. افزون بر این، میرزاى قمى بحث‌هایى جدا از استصحاب، برائت و اشتغال دارد. وى قاعده لاضرر را نیز داخل اصول می‌کند که بعدها هم‌چنان این بحث در اصول باقى مانده و هم اکنون نیز این بحث به تفصیل در اواخر مبحث اشتغال مطرح می‌شود. یکى از مباحث بسیار مهمى که میرزاى قمى در اصول طرح کرده، بحث «انسداد باب علم» است که جاى توجه دارد. تبویب صاحب فصول تبویب صاحب الفصول الغرویه فى الاصول الفقهیه[۱۲] در حقیقت ناظر به کلام میرزاى قمى و نقد آن است که شامل یک مقدمه، سه مقاله و یک خاتمه می‌باشد. در مقدمه به تعریف علم اصول می‌پردازد و موضوع آن را «ذات الادله» نه «بما هى دلیل» می‌گیرد، تا به مشکلى که صاحب قوانین در تعریف علم اصول به آن دچار شده، برخورد نکند. در ادامه مبادى لغویه، حقیقت و مجاز، وضع، دلالت و احوال لفظ و تعارض آن، حقیقت و مجاز و علائم آن، حقیقت شرعیه، صحیح و اعم، استعمال لفظ در اکثر از معنا و مشتق را مطرح می‌کند. در مقاله اول، درباره دلالت بحث می‌کند. در مقاله دوم، درباره ادله سمعیه و در مقاله سوم، از ادله عقلیه گفت‌وگو می‌کند. و در خاتمه، بحث اجتهاد و تقلید و تعارض ادله را مطرح می‌نماید. در فصول نیز هم‌چنان تفکیک میان ادله و اصول صورت نگرفته و اصول جاى درست خود را نمی‌یابد. [۱۱] و [۱۲]. متأسفانه این کتاب تحقیق و چاپ حروفى نشده است؛ اما چاپ سنگى‌اش در دو مجلد یافت می‌شود. 🔆اجتهاد روشمند 🔆 @salmanraoofi