📖 فرنگیس
#خاطرات_فرنگیس_حیدریپور
🖋قسمت ۶۲م
یکی از خانوادۀ فریدونی فوت کرده بود. از تمام دهات و طایفهها برای مراسم به گورسفید آمده بودند. ده شلوغ بود. همه به قبرستان رفتیم تا جنازه را خاک کنیم. حدود دویست تا ماشین آمده بود. همه دلهره داشتیم که نکند هواپیماهای عراقی سر برسند.
وقتی جنازه را خاک کردیم، به طرف آبادی برگشتیم. من زودتر به منزلِ صاحبعزا رسیدم. دم در ایستادم. رسم بود بایستیم
تا صاحب عزا بیایند و بعد همه با هم داخل خانه شویم. چادرم را زیر بغل زدم و به طرف جاده نگاه کردم. ماشینها به طرف خانه میآمدند. قبرستان آن سمت جاده بود و روستا این طرف جاده.
یک ماشین نیسانوانت که عدۀ زیادی رویش نشسته بودند، به سمت خانۀ صاحبعزا میآمد. زن و مرد پشت نیسان ایستاده و نشسته بودند. بیشتریها زن بودند.
ماشین نزدیک شد و نزدیک خانه دور زد بایستد که یکدفعه زیر آن مین ترکید صدای وحشتناکی بلند شد. تایر ماشین روی مین ضدتانک رفته بود.
نگاه کردم؛ تمام کسانی که پشت نیسان نشسته بودند، توی آسمان بودند. تکهتکه بودند. وانتنیسان هجده نوزده نفر مسافر داشت. مردم توی هوا، مثل گردباد، چرخ میخوردند و روی زمین میافتادند. باورم نمیشد. زنی به اسم حمیده و دخترش کافیه که جوان بود، توی هوا داشتند چرخ میخوردند. چیزی را که میدیدم، نمیتوانستم باور کنم. انگار باوهگیجان (گردباد) بود که میآمد و مردم توی آن چرخ میخوردند.
به صورتم کوبیدم و دویدم. چند نفر شهید شده بودند. رفتم سراغ زنهایی که زخمی بودند. همگی روی زمین افتاده بودند و ناله میکردند. مردم همه به طرفشان میدویدند. بین آنها خیلیها را شناختم. اول از همه، ریحان زن قهرمان را شناختم و به سینه کوبیدم. پاهایش به شدت آسیب دیده بود.
جوی خون راه افتاده بود. تکههای بدن آدمها این طرف و آن طرف افتاده بود. تا آن موقع چنین صحنهای ندیده بودیم
دختری بود که دستش قطع شده بود. وقتی او را بلند کردم، دستش به کناری افتاد.
زنها کنار دیوار بودند و جیغ میکشیدند. میخواستم زخمیها را بگذارم توی ماشین. طوری زخمی بودند که نمیشد بلندشان کرد. نرسیده به جاده، خیلی از زخمیها فوت کردند.
زخمیها را رساندند شهر تا معالجه شوند. و باز هم مراسم عزاداری و خاکسپاری شروع شد. تمام روستا سیاهپوش شده بود.
ریحان یک ماه بیمارستان بود. پاهایش به شدت آسیب دیده بود. تکههای مین در بدنش فرو رفته بودند. او را با بدنی زخمی برگرداندند
جنگ بین ما و مینها تازه شروع شده بود. هر بار کسی روی مین میرفت،
در اصل، مین ما را بیچاره کرد، نه هواپیماها. هر چه رحیم و ابراهیم و خوشروان و بقیۀ نیروها به بچهها هشدار میدادند، فایده نداشت. بچهها وقتی چیز عجیبی میدیدند، برمیداشتند یا میرفتند جاهای مختلف برای بازی و گرفتار مین و نارنجک میشدند. توی ده، مردم مرتب مین پیدا میکردند یا روی مین میرفتند. اکثر بچهها نمیتوانستند مینها را تشخیص بدهند.
وقتی برای پاکسازی مینها آمدند، برادرم رحیم و ابراهیم با صفر خوشروان همراه شدند. صفر خوشروان که میآمد، با برادرهایم به تنگه میرفتند تا مینها را پاکسازی کنند. هر روز که توی آوهزین جمع میشدند تا بروند پاکسازی، مردم برایشان صلوات میفرستادند.
هیچ وقت از یاد نمیبرم. روزی که صفر خودش هم با مین شهید شد.
وقتی صدای مین بلند شد، فهمیدیم یک نفر دیگر شهید شده است. هراسان به سمت کوههای آوهزین دویدیم. یعنی چه کسی روی مین رفته بود؟ فهمیدیم که صفر خوشروان خودش شهید شده است. مردی که تمام مینها را خنثی کرده بود، با انفجار مین در دستهایش شهید شد. مردم همه گریه میکردند. رحیم برادرم هم گریه میکرد. رزمندهها دور جنازهاش جمع شدند. مردها از زنها بیشتر گریه میکردند. جنازه اش را سریع از آنجا بردند.
ادامه دارد ...
--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
#پرونده_ویژه_جنگ_جهانی_غذا (۲)
مقاله اول
#تغییر_در_آرایش_جهانی_قدرت
🖋قسمت دوم
فرمانروایان آخرالزمانی
گذشته از سیر تحولات پارادایم نظام حکمرانی جهان، در سدههای بیستم و بیستویکم، ادبیات جدیدی در این نظام باب شد. در این دو قرن واژگانیچون حکومتواحدجهانی(۴)، جهانیسازی (۵)، نظم نوین جهانی (۶)، حکومت جهانی نخبگان و بانکداران (۷)، آرماگدون (۸) و این قبیل، مواردی هستند که در فرهنگ واژگان داعیهداران سرپرستی و فتح جهان، همواره تکرار شده و میشود.
اینک نگاه آخرالزمانی به اتفاقات جهان، نهتنها در میان خانوادههای متمول و نحلههای خاص آمریکایی، بلکه در میان بسیاری از اعضای شبکه متنفذان و رجال سیاسی آمریکا و حتی در میان رؤسای جمهور آمریکا باب شده است.
از جمله معروفترین افراد آمریکایی که تفکرات آخرالزمانی دارند، میتوان به رونالد ریگان (۹)، و جورج بوش پسر (۱۰) اشاره کرد. نیویورک تایمز در تاریخ ۲۰ اکتبر ۱۹۸۴ میلادی (۱۱) تصریح میکند:
«رونالد ریگان، رئیسجمهور وقت امریکا، حداقل ۱۱ نوبت از پایان جهان صحبت کرده است.» (۱۲)
ریگان در اظهارنظری میگوید:
«من فکر میکنم – فارغ از زمان یا نسلی که مقارن آن آرماگدون فرا میرسد – وقتی فرارسید، هر نسلی که در آن زمان حاضر است باید آنچه در باورش درست است انجام دهد.» (۱۳)
این نوع تفکرات در میان بسیاری از قدرتمندان سیاسی و اقتصادی آمریکا رواج دارد و بسیاری از کنشها و واکنشهای جهان از این موضوع متأثر است. (۱۴) بنابراین باید دقت کرد که علاوه بر تحول زیرساختها و آرایش جدید سیاسی و تجاری جهان، اغراض ایدئولوژیک گروههای خاص نیز در شکلگیری ساختارهای جدید قدرت تأثیرات جدی داشته است؛ بهگونهای که کشورها، نهادها و معاهدههای بینالمللی و چند ملیتی ر گوناگونی، مانند تشکیل رژیم اشغالگر قدس، سازمان ملل، شورای امنیت، بانک جهانی، سازمان جهانی بهداشت، فائو، یونسکو، صندوق بینالمللی پول، دادگاه لاهه، ناتو، آسهآن، بریکس، و حتی معاهدههایی چون جنبش عدم تعهد، و همچنین تعاملات منطقهای و دوجانبه عمیقاً تحتتأثیر این نگاههای ایدئولوژیک قرار دارد. (۱۵)
این ساختار جهانی قهراً بر روابط اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و سیاسی تکتک جوامع و کشورها تأثیرگذار بوده است.
ادامه دارد ...
قسمت بعد: https://eitaa.com/salonemotalee/1718
--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ترجمه و توضيح کوتاه آیات صفحه ۲۳ قرآن کریم
#روانشناسی_و_مشاوره
#تسویف
#امروز_و_فردا_کردن ۳
♦️امروز و فردا کردن کارها:
💠اختلال در روابط اجتماعی:
🔅امروز و فردا کردن نه تنها بر سلامت شما تاثیر منفی دارد بلکه میتواند به روابط اجتماعیتان هم آسیب بزند. با تاخیر در انجام امور در واقع باری بر دوش اطرافیان خود میگذارید.
اگر عادت کردهاید انجام کار مهمی را موکول به آخرین دقایق فرصتتان کنید، آنهایی که در ارتباط با شما هستند مانند دوستان، اعضای خانواده و یا همکاران ممکن است از این رفتار شما عصبانی شوند.
💠رابطهی متقابل تعلل و استرس و اضطراب:
🔅در مطالعهای محققان دریافتند در شروع ترم، دانشجویانی که اهل تعلل بودند، کمترین میزان استرس و اضطراب را داشتند اما در پایان ترم، این قضیه به طرز وحشتناکی تغییر کرد و بیشترین میزان استرس و اضطراب و حتی احساس ناخوشی مربوط به همین افراد بود.
💠سبک زندگی ناسازگار:
🔅در بیشتر موارد، تعلل کردن علامت مشکل حادی نیست، بلکه گرایشی است که همهی ما گاهی دچارش میشویم. اما زمانی که امروز و فردا کردن و پشت گوش انداختن، تاثیر جدی روی زندگی فرد بگذارد تبدیل به مشکلی جدی هم میشود.
‼️در چنین شرایطی، مسئله فقط ضعف در مهارتهای مدیریت زمان نیست؛ بلکه دلالت بر سبک زندگی ناسازگار یا سازش نیافته دارد.
--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
KayhanNews75979710412148515551153.pdf
11.39M
بسم الله الرحمن الرحیم
تمام صفحات #روزنامه_کیهان
امروز شنبه ۷ خرداد ۱۴۰۱
--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
📖 فرنگیس
#خاطرات_فرنگیس_حیدریپور
🖋قسمت ۶۳م
فردا شب برادرم برگشت. او را به خانه آوردم و پرسیدم چطور صفر خوشروان روی مین رفت؟ رحیم بغض کرده بود. با بغض و گریه تعریف کرد که آن روز قرار بوده از پشت تپۀ ابرویی، جاده را پاکسازی کنند و جادهای برای پیشروی به سمت دشمن درست کنند. صفر خوشروان به برادرم گفته بود که این قسمت مین ضدتانک دارد و با بولدوزر مینها را در بیاورند. برادرهایم با صفر خوشروان مشغول در آوردن مین شدند. صفر خوشروان دنبال نیروهای خودی میرود. ناگهان یکی از بچههای خودی روی مین میرود. رانندۀ بولدوزر هم گفته دیگر ادامه نمیدهد.
برادرهایم دو سنگر داشتند؛ یکی در کرجی و دیگری در ابرویی. سولهای داشتند که حدود هشتاد نفر در آن بودند. برادرهایم سنگری درست کرده بودند؛ با خاک و گونیهای شن و چیلی، تا داخل سوله نروند.
صفر خوشروان برگشته و وقتی فهمیده راننده بولدوزر ترسیده، چیزی نگفته. گفته خودمان ادامه میدهیم، اشکال ندارد. با یک فلاکس آب یخ، رفتهاند برای ادامۀ کار. صفر خوشروان مینهایی را که پیدا میکرده، روی هم جمع کرده بود. نیروهای ارتشی گفته بودند بگذارید مینها را با گلوله منفجر کنیم، اما صفر خوشروان قبول نکرده.
گوشهای نشسته بودند و همراه بقیۀ نیروها گیلاس خورده بودند و بعد ادامه داده بودند. سیاه مرجانی و جهانگیر مرجانی و شیرزادی هم با او بودند. به آنها گفته بود بروید توی سنگر. پرسیده بودند چرا؟گفته بود میخواهم این مینها را خنثی کنم، خطرناک است، شماها زن و بچه دارید. در همین حین، مین توی دست و شکم صفر خوشروان منفجر شده بود.
ترکش مین به دست یکی از همراهانشان خورده بود. دست صفر خوشروان از تنش جدا شده بود. دوستان صفر شیون و واویلا سر دادند. برادرم میگفت دست خوشروان از بدنش جدا شد و روی زمین افتاد.
توی ده شیون و واویلا بود. رزمندهها
و برادرهایم همراه جنازه رفتند. جنازه را جدا و دستش را هم جدا بردند. همه ناراحت بودند او را بردند که در ویژنان خاک کنند. وصیتنامه صفر را که از جیبش در آوردند و خواندند، فهمیدند که نوشته او را در گیلانغرب یا کاسهگران پیش علیاکرم پرماه که دوستش بود، خاک کنند
ادامه دارد ...
--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
#پرونده_ویژه_جنگ_جهانی_غذا (۳)
مقاله اول
#تغییر_در_آرایش_جهانی_قدرت
🖋قسمت سوم
شکلگیری کلنیهای زرسالار فراملی
مؤلفههای فوقالذکر موجب شد شبکه قدرت که طی سدههای متمادی، در انحصار تعداد انگشتشماری از خانوادههای ثروتمند، مانند مدیچی (۱۶)، مورگان (۱۷)، روچیلد (۱۸) و بعدها دوپونت (۱۹)، ملون (۲۰)، فورد (۲۱)، کارنگی (۲۲)، راکفلر (۲۳)، پولیتزر (۲۴)، بوش (۲۵) و کندی (۲۶) قرار داشت، طی دهههای اخیر به گروهها و کلنیهای نوظهور در قالب کمپانیهای بینالمللی انتقال یابد؛ (۲۷)
گو اینکه نظام حقوقی و نظارتی بینالمللی نیز عملاً در اختیار نهادهای بینالمللی است که آنها خود با تصمیم همین ابرکمپانیها تأسیس شده و طی چند دهه اخیر هدایت شدهاند.
دیدیم که مهمترین دلیل این تحولات راهبردی، تحول در ابزارهای روابط فراملی بشری – آن هم بهدلیل گسترش زیرساختهای تبادل اطلاعات و نیز حملونقل – است.
تأییدیهای از بیانات رهبر انقلاب
جالب است که رهبر فرزانه انقلاب نیز چندین نوبت به تبیین این مفهوم پرداخته و با وسیعتر کردن دایرهی اصطلاحات «زرسالاران» و همچنین «شبکه جهانی صهیونیسم» (۲۸) این شبکه را بسیار فراتر از «اسرائیل» معرفی کردهاند.
برای مثال ایشان در بیانات ۲۸ بهمن سال ۹۴ فرمودند:
دشمنان ما دشمنان بیپروایی هستند؛ در رأس آنها شبکه خطرناک و دور از انسانیّت صهیونیستی است که بر دولتها و بر قدرتهای غربی تسلط دارند؛ بخصوص بر آمریکاییها.
شبکه صهیونیستی – نه رژیم صهیونیستی؛ خود رژیم صهیونیستی یک گوشهای از مجموعه استکبار آمریکایی است – که تجّارند، پولدارهای درجه یک دنیایند، تبلیغات دنیا دست اینهاست، بانکهای دنیا دست اینهاست، متأسفانه بر بسیاری از کشورها مسلطند، بر دولت آمریکا مسلطند، بر سیاست آمریکا مسلطند، بر سیاست بسیاری از کشورهای اروپایی مسلطند؛ در مقابل اینها باید بیدار بود.
آمریکاییها طبق نظر آنها عمل میکنند، برطبقِ میل آنها عمل میکنند.
همچنین بیانات رهبری در ۱۹ دی ۹۳ نیز جای تأمل دارد:
دشمن، سرمایهداری آمریکا و استکبار جهانی است که امروز در رأس آن، آمریکا و صهیونیستهایند؛ عناصر صهیونیست، که دولت صهیونیست در فلسطین اشغالی هم یک بخشی از آن مجموعهی خطرناک و آن سرطان مهلکی است که صهیونیستها در دنیا بهوجود آوردند.
ایشان ۲۱ اسفند ۹۳ نیز بر این معنا تأکید میکنند:
اینکه امروز اسلام را آماج حملات خودشان قرار دادهاند [بهخاطر این است]؛ آن کسانی هم که آماج قرار دادهاند، مشخص است چه کسانی هستند و چه دستگاههایی و چه جریانهایی هستند؛ مشخّص است؛ اینها وابسته به یک مجموعهی قدرتمندِ زر و زور سیاسی و اقتصادیِ غالباً صهیونیست یهودی، و اگر صهیونیست یهودی هم نیستند صهیونیست غیریهودی – که امروز در دنیا صهیونیستهای غیریهودی داریم – هستند.
اما بهکاربردن اصطلاح «زرسالار» برای این شبکه به سالها قبل بازمیگردد.
رهبر انقلاب در خطبههای نماز جمعه مورخ ۲۶ اسفند ۱۳۷۹ فرمودند:
امروز تقریباً همه رسانههای تبلیغاتی مهم دنیا در انحصار دستگاههای زرسالارِ قدرتمندی است که بر بسیاری از حکومتها تسلّط دارند. بسیاری از آنها صهیونیست و یا از همپیمانهای صهیونیستهایند.
و در نهایت روشنترین بیانات در خصوص این شبکه را میتوان در بیانات رهبر انقلاب در تاریخ ۲۴ آبانماه ۱۳۷۹ مشاهده کرد:
محور سلطه در دنیا، امروز دستگاههای بسیار خطرناک و بسیار بیرحمی هستند که مجموعه کارتلها و تراستها – یعنی شرکتها و کمپانیهای اقتصادی – را در سرتاسر دنیا تشکیل میدهند و بیشترین تسلّط را هم اینها بر دولت امریکا دارند.
اینکه ما امریکا را یک دولت مستکبر میدانیم؛ اینکه ما وقتی میگوییم استکبار جهانی، به ذهن همه دولت امریکا خطور میکند؛ این به خاطر آن است که تسلّط دستگاههای استکبارىِ سودجوىِ قدرتطلبِ زرسالارِ عالم بر آن حکومت از همهجا بیشتر است و همهی ابزارهای علمی و تسلیحاتی و سیاسی آن دولت در راه استثمار ملتها به کار میرود.
موضوع تحول و تطور نظام قدرت جهانی طی چند دهه اخیر شایسته پرداخت بیشتر است، اما با توجه به لزوم پیوستگی پرونده، عجالتاً از این بخش عبور میکنیم؛ در قسمتهای بعد، به موضوع «زرسالاران جهانی» بازخواهیم گشت، و مصادیقی جذاب از این موضوع را در معرض دید شما قرار خواهیم داد. در قسمت بعد تغییرات جمعیتی جهان طی دو هزار سال اخیر بررسی خواهد شد.
ادامه دارد ...
قسمت بعد:https://eitaa.com/salonemotalee/1728
--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
#لطیفه_نکته ۱۰۷
آیا می دانستید تعداد مژه های هر شخص اندازه طول عمر اوست؟😳😳
منم نمی دونستم از خودم در آوردم 😂😂😂💪
آخه اینجوری راحت فکر می کنید منم دانشمندم😂😂😂
*به نام خدای خالق یوسف*
*سلام*
*خداوند حکیم در قرآن کریم فرمودند*
*قالُوا یا أَبانا ما لَکَ لا تَأْمَنّا عَلی یُوسُفَ وَ إِنّا لَهُ لَناصِحُونَ*
*گفتند پدر ما چتون شده که ما را در مورد یوسف امین نمی دانی، در حالی که قطعاً ما خیرخواه او هستیم؟*
*سوره یوسف آیه ۱۱*
*به قصد قتل، یوسف را از پدر می خواستند ولی به گونه ای صحبت می کردند که انگار بهترین دلسوزان او هستند. معمولا شیطان صفتان و منافقین چنینند.*
*با توجه به این آیه می توان نکات زیر را برداشت نمود*
*کسانی که پوچ ترند، ادّعا و تبلیغات بیشتری می کنند.*
*گاهی حتّی به برادر هم نمی توان اطمینان کرد. (گویا یعقوب بارها از اینکه یوسف همراه برادرانش برود جلوگیری کرده است که برادران با گفتن «ما لَکَ لا تَأْمَنّا» انتقاد می کنند.)*
*فریب هر شعاری را نخورید و از اسم های بی مسمّی بپرهیزید. (خائن نام خود را ناصح می گذارد) این مسئله هنگام رای و انتخاب و احزاب مختلف بیشتر محسوس است.*
*دشمن برای برطرف کردن سوء ظن، هر گونه اطمینانی را به شما ارائه می دهد.*
*خائن، تقصیر را به عهده ی دیگران می اندازد. (گفتند پدر ما چتون شده چرا)*
*از روز اوّل، بشر به اسم خیرخواهی فریب خورده است. شیطان نیز برای اغفال آدم و حوا گفت: من خیرخواه شما هستم. (معمولا دشمنان خود را خیر خواه ترین نشان می دهند)*
*حسد، آدمی را به گناهانی همانند دروغ و نیرنگ، حتّی به محبوب ترین نزدیکانش وادار میسازد.*
--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
KayhanNews75979710412148515651154.pdf
11.97M
بسم الله الرحمن الرحیم
تمام صفحات #روزنامه_کیهان
امروز یکشنبه ۸ خرداد ۱۴۰۱
--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
#روانشناسی_و_مشاوره
#تسویف
#امروز_و_فردا_کردن ۴
♦️امروز و فردا کردن کارها:
💠 تعللورزی و اعتماد بنفس:
🔅آنهایی که اهل تعلل نیستند روی کارهایی که باید انجام دهند تمرکز دارند. این اشخاص دارای هویت فردی قویتری بوده و اهمیت چندانی به اینکه «دیگران ما را چگونه میبینند» نمیدهند، اما در عوض اعتماد بنفس خوبی دارند و احساسشان هم نسبت به خودشان خوشایند است.
💠 تعللورزی و وجدان کاری:
🔅آنهایی که تعلل نمیکنند معمولا دقت و وجدان کاری ایدهآلی دارند و افرادی که وجدان کاری خوبی دارند عموما دارای انظباط فردی، پشتکار، سر سختی و مسئولیت پذیری نیز هستند. افتادن در تلهی امروز و فردا کردن متاسفانه راحت است اما خوشبختانه راهکارهای گوناگونی برای مبارزه با آن وجود دارد که کمکتان میکند هر کاری را سر وقت خودش انجام دهید.
--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
📖 فرنگیس
#خاطرات_فرنگیس_حیدریپور
🖋قسمت ۶۴م
بمبارانهای گورسفید باز هم شدت گرفت و مردم دوباره آوارۀ کوهها و روستاهای دیگر شدند. خوشحال بودم که حداقل اتاقی در دل کوهی در اسلامآباد دارم. این بار هم رحمان را بغل کردم و به اتاقم در دل کوه رفتم. کمی آنجا را تمیز کردم. میشد هنوز تویش زندگی کرد. رحمان از اینکه توی کوه زندگی میکردیم، ذوق میکرد. علیمردان همراهم بود اما پدر و مادرم توی آوهزین مانده بودند.
علیمردان باز هم توی شهرداری کار پیدا کرد. صبح میرفت و شب میآمد. من هم تنها با رحمان توی اتاقم مینشستم و منتظر علیمردان میماندم. یک هفته به عید مانده بود و من هنوز توی اسلامآباد بودم. دبۀ آب را دستم گرفتم تا بروم آب بیاورم. رحمان هم بغلم بود که یکدفعه هواپیماهای دشمن سر رسیدند و شروع کردند به بمباران. بمباران سختی بود. مردم زیادی شهید شدند. اعلام کردند که اینجا نمانید. شب توی کوه بودیم که سپاه ماشین زیادی آورد و اعلام کرد همه سوار شوید، تا وقتی اوضاع آرام شود، از اینجا بروید.
ما را با ماشینها به یک مرغداری نزدیک کرمانشاه بردند. مرغداری را خالی کرده بودند و با پارچه و پتو، قسمت قسمت کرده بودند. سالن بزرگ و مستطیلشکلی بود که جای زیادی داشت.
بیست خانواده بودیم. مرغداری را تمیز کردیم و آن را با چوب تقسیم کردیم. هر خانواده برای خودش مکانی داشت. هر کس قسمت خودش را با یک پتوی
سربازی جدا کرده بود. پتوها شده بودند دیوارهای ما. یک چراغ خوراکپزی و چند تا ظرف، شده بود وسایل زندگیمان.
اواخر اسفند سال 1362 بود. علیمردان به اسلامآباد رفت تا چند تکه از وسایلمان که مانده بود، بیاورد. وقتی برگشت، وسایل را زمین گذاشت و با ناراحتی سرش را پایین انداخت. جلو رفتم. رنگش پریده بود و سعی میکرد به چشمم نگاه نکند. پرسیدم: «علیمردان، چیزی شده؟»
سعی کرد خودش را با وسایل سرگرم کند. من من کرد و گفت: «قرار است چی بشود؟ هیچی!»
جلویش ایستادم و رحمان را که توی بغلم بود، زمین گذاشتم. رحمان به طرف بچهها دوید. روی زمین نشستم و گفتم: «علیمردان، بگو چی شده؟»
صدایم میلرزید. شوهرم روی زمین کنارم نشست و گفت: «فرنگیس، مرگ حق است.»
قلبم از حرکت ایستاد. علیمردان دستم را گرفت و گفت: «آرام باش، فرنگیس! برادرت جمعه.
دیگر هیچی نفهمیدم. فقط فریاد زدم. همه دورم جمع شدند. جمعه روی مین رفته بود. جمعه نوجوان، جمعه عزیزم...
باور نمیکردم. گریه میکردم. علیمردان هم بغض کرده بود و دائم میگفت: «فرنگیس، آرام باش! به خودت رحم کن.»
تا صبح یکسره بیدار بودم و اشک میریختم. علیمردان مرتب میگفت: «صبح که هوا روشن شود، با هم میرویم. آرام باش. سعی کن بخوابی. فرنگ، بخواب.
شب، خیالِ صبح شدن نداشت. نیمهشب آمدیم سر جاده. تحمل نداشتم صبر کنم. با چند ماشین، تکهتکه برگشتیم تا گورسفید. علیمردان رحمان را بغل کرده بود و پشت سرم میآمد. توی راه یک کلمه هم حرف نزدیم. با پای پیاده به آوهزین رفتم. توی راه گریه میکردم و خندههای جمعه جلوی چشمم میآمد. جمعه فقط شانزده سال داشت.
وارد خانۀ پدرم که شدم، شیون کردم. دیر رسیده بودم. بچهها گریه میکردند. ستار و لیلا و جبار و سیما به من نگاه میکردنداشک می ریختند . فریاد زدم: «صدام، خدا برایت نسازد. صدام، داغ به دلت بنشیند. صدام، داغ برادر ببینی.»
پدرم سرش را روی شانهام گذاشت و با گریه گفت: «دخترم، برادرت رفت.»
این حرفش، آتشم زد. پدرم را بغل کردم و توی بغل او از حال رفتم. وقتی رسیده بودم که جمعه را توی قبرستان میلیل خاک کرده بودند.
آخرین باری که دیدمش، دو ماه قبل بود. جمعه، رحمان را خیلی دوست داشت و مرتب بغلش میکرد و با خودش به گردش میبرد.
ادامه دارد ...
--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
هدایت شده از رسانه اجتماعی مسجد و محله
شرح و تفسیر
نهجالبلاغه
درخدمت حجةالاسلام استاد احمد غلامعلی
یکشنبهها پس از نماز عشا
مسجد حضرت زینب علیهاالسلام/شهرک شهید زینالدین
--------------
کانال عمومی فرهنگی مسجد حضرت زینب علیهاالسلام @ahlolmasjed
#پرونده_ویژه_جنگ_جهانی_غذا (۴)
مقاله دوم
#تغییرات_جمعیت_جهان_طی_دوهزارسال
🖋قسمت اول
اشاره
در قسمت قبلی پرونده، به این اشاره شد که طی نیم قرن اخیر، آرایش قدرتهای بزرگ عالم، از متمرکز و اقتدارگرا به منعطف و چندملیتی تغییر یافته است؛
اما یکی از مهمترین بهانههای برنامههای کاهش جمعیت که توسط افراد خاص پیگیری میشود، کمبود منابع در جهان است، و یکی از مهمترین دلایل کمبود منابع را افزایش تصاعدی جمعیت طی قرن اخیر میدانند.
البته این افراد و نهادهای خاص هرگز به این حقیقت اشاره نمیکنند که بشر، همپای افزایش جمعیت، به سطوحی از «تکنولوژی»، و «توان برنامهریزی» دست یافته که بهراحتی میتواند چند برابر ظرفیت فعلی جمعیت جهان، غذا تولید کند.
در این بخش، تحلیلی آماری از جمعیت جهان ارائه خواهیم داد.
دعوت میکنیم این بخش جذاب را از دست ندهید.
«جمعیت»؛ مؤلفهی زیرساختی رشد و اقتدار
نهتنها برآوردهای داخلی، بلکه شاخصهای جهانی بهروشنی حاکی از آن است که میزان جمعیت یک کشور بر حوزههای گوناگون اقتدار آن کشور تأثیرات عمیقی دارد.
در حوزه نظامی برای سنجش قدرت نظامی یک کشور، مؤلفههای گوناگون جمعیتی سنجیده میشود؛
جمعیت کل (۱)
نیروی در دسترس(۲)]،
نیروی نظامی مناسب برای خدمت (۳)،
نیروی نظامی به سن خدمت رسیده (۴)،
نیروی نظامی فعال (۵)
و نیروی نظامی رزرو (۶)
برخی شاخصهایی هستند که برای سنجش آمادگی قوای نظامی هر کشور، مورد سنجش قرار میگیرند.
در پایشهای بینالمللی مؤلفههای متعدد جمعیتی و نسبتهای آن، بهعنوان شاخص آمادگی دفاعی یک کشور سنجیده میشود.
در حوزه اقتصادی نیز درباره تأثیر عمیق نرخ باروری در اقتصاد هر کشور اتفاق نظر وجود دارد.
پل ساموئلسون (۷) در مقالهای به نام «یک مدل دقیق وام مصرفی با یا بدون قرارداد اجتماعی پول» اثبات کرد «نرخ باروری انسانی» بهترین عامل تحرک و تکامل اقتصاد هر کشور است.
هنری هارود (۸) اقتصاددان برجسته «کینز»ی رشد جمعیت را عامل رشد طبیعی اقتصاد میداند.
همچنین مطابق نظر رابرت سولو (۹) اقتصاددان مشهور آمریکایی، افزایش نرخ رشد جمعیت، گرچه «ذخیره سرانه سرمایه» و همچنین «تولید سرانه» کمتری را برای اقتصاد رقم خواهد زد، لیکن «رشد پایا» و «توان اقتصادی بالاتری» را بهوجود میآورد.
ادموند فلپس (۱۰) به رابطه دقیق بین رشد اقتصادی و رشد جمعیت دست یافت که به «قاعده طلایی رشد» (۱۱) مشهور شد.
بر اساس این قاعده، کارایی نهایی سرمایه، با نرخ رشد جمعیت برابر است.
به عبارت دیگر، رشد اقتصادی تابع مستقیم نرخ رشد جمعیت است.
این نظریه را اقتصاددانان دیگری مانند موریس اله (۱۲) و جان نیومن (۱۳) نیز تأیید کردهاند.
سیمون کوزنتس (۱۴) با بررسی آهنگ رشد درآمد سرانه و آهنگ رشد جمعیت در کشورهای مختلف، به این نتیجه رسیده که همبستگی معنیداری بین کاهش یا افزایش جمعیت با درآمد سرانه وجود ندارد. کنت آرو (۱۵) و همکارانش در سال ۲۰۰۳ اعلام کردند جمعیت شکلی از سرمایه است. بر این اساس، با کنترل جمعیت، رشد اقتصادی کنترل و محدود میشود. (۱۶)
در این زمینه انبوهی از نظریات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی وجود دارد، که ذکر آنها روند بحث را به حاشیه خواهید برد.
تا اینجا باید بپذیریم که جمعیت، بهعنوان یکی از مؤلفههای اساسی قدرت استراتژیک در مجامع علمی و اجرایی دنیا پذیرفته شده است.
ادامه دارد ...
قسمت بعد: https://eitaa.com/salonemotalee/1742
--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
#مستند_دستمال_سرخها
#دستمال_سرخها
برای اولین بار نام گروه چریکی «دستمال سرخها» با فیلم سینمایی «چ» به کارگردانی ابراهیم حاتمی کیا، سرزبانها افتاد، گروهی به فرماندهی شهید اصغر وصالی که عملیاتهای متفاوتی را انجام دادند، گروهی که تنها کمتر از ۳ سال فعالیت کرده و بعد از شهادت ۲ فرمانده جوان خود یعنی شهید اصغر وصالی و شهید علی تیموری و دیگر اعضای گروه، دیگر خبری از آنها نشد.
بعد از اینکه در سال ۱۳۹۲ حاتمی کیا در فیلم «چ» و با محوریت شهید چمران به عملیات پاوه و در کنار آن کمی هم به گروه «دستمال سرخها» پرداخت، رسانهها نیز مصاحبهها و نگارش مطالبی را از این گروه استارت زدند.
میتوان گفت مستند «دستمال سرخها» به کارگردانی حنظله تاجالدینی اولین اثری است که به صورت مستقیم به این گروه اشاره کرده است، البته پیش از این و در دهه ۷۰ مجموعه مستندی نیز توسط «روایت فتح» درباره این گروه ساخته شد که همان زمان از شبکه دو پخش شد.
انشاءالله از امشب؛ هرشب حدود شش دقیقه از این مستند بسیار زیبا و درسآموز در این کانال بارگذاری خواهد شد.
تا دوست که را خواهد و میلش به چه افتد.
یاعلی
--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee