#لطیفه_نکته ۱۳۸
*به نام خدای خالق امام باقر*
*با سلام و ادب و تسلیت شهادت جانسوز مولا امام باقر علیه السلام محضر مبارکتان*
*امام باقر علیه السلام فرمودند*
*همه جنبندگان زمین، حتی ماهیان دریا، بر جوینده دانش درود میفرستند.*
*إِنَّ جَمِيعَ دَوَابِّ الْأَرْضِ لَتُصَلِّي عَلَى طَالِبِ الْعِلْمِ حَتَّى الْحِيتَانُ فِي الْبَحْرِ.*
*بصائر الدرجات، ج۱ ص۴*
*خداوند متعال از میان مومنین کسانی که علم دارند را درجات افزونی داده نسبت به دیگران و می فرماید:
یَرفَعُ اللهُ الذینَ آمَنُوا مِنکُم وَ الذینَ أوتُوا العِلمَ دَرَجَاتٍ
علم و تقوا دو بالی هستند که انسان می تواند با آنها تا بیکران پرواز کند.
ارزش هر انسان با میزان علم و تقوا و با چگونگی به کارگیری علم و دانش معین می شود.
علم و دانش، آگاهی و معرفت او را به جایی می رسانند که حتی فرشتگان هم بدان دست نمی یابند.
هر چه دانایی انسان بیشتر شود، نقش رهبری او در زندگی پر رنگ تر می شود.
بسیار اتفاق افتاده که با دیدن شخصی و یا صحبت کردن کسی، به دانش وی پی برده اید.
این مسئله بیانگر این نکته است که هر دانشی که انسان فرا می گیرد در رفتار او نمود پیدا می کند و از کردار بسیاری از افراد می توان به میزان علم آنها پی برد.
در ارزش علم همین بس که خداوند متعال در سوره زمر ایه ۱۱ می فرماید: «قُل هَل یستَوی الذَّینَ یعلَمُونَ و الذین لا یعلَمُونَ …؛بگو آیا کسانی که می دانند با کسانی که نمی دانند برابر هستند؟…»
این استفهام انکاری است یعنی هرگز برابر نیستند.
یادگیری و کسب علم همزاد بشر است؛ خداوند نیز به این نکته در قرآن اشاره فرموده آنجا که می فرماید:
«و عَلَّمَ ادَمَ الاَسماءَ کُلَّها…؛ و یاد داد به آدم همه نام ها را …»
عزیزان فرزندان خویش را بر علم و دانش و ملکه تقوا تشویق کنید و در این زمینه هر چه می توانید آنان را جهت دهید و برای این مسیر هزینه کنید*
--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
KayhanNews75979710412149525469208.pdf
9.77M
بسم الله الرحمن الرحیم
تمام صفحات #روزنامه_کیهان
امروز پنجشنبه ۱۶ تیر ۱۴۰۱
--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
📖 فرنگیس
#خاطرات_فرنگیس_حیدریپور
🖋قسمت ۹۶م
هواپیما رو به زمین میآمد و این طرف و آن طرف میرفت. مردم همه نگاه میکردند ببینند هواپیما کجا زمین میخورد. هواپیما پایین و پایینتر آمد و کنار روستا زمین خورد. صدای برخورد هواپیما با زمین، تمام روستا را لرزاند. انگار زمینلرزه آمده بود.
همۀ مردم روستا شروع کردند به دویدن به سمتی که هواپیما زمین خورده بود. فریاد زدم: «ایهاالناس نروید!»
سعی داشتم جلوی مردم را بگیرم. از ابراهیم و رحیم شنیده بودم که هر وقت هواپیما زمین میخورد، نباید دور و برش جمع شد؛ چون ممکن بود بمب عمل نکرده داشته باشد. اما مردم به حرفم گوش نمیدادند.
توی دلم دعا میکردم اتفاقی نیفتد. روی تختهسنگی نشستم و از دور جماعت را تماشا کردم. سهیلا به اندازۀ کافی ترسیده بود. دیگر نمیخواستم جلوتر بروم
مردم وقتی برگشتند، میگفتند هواپیما تکه تکه شده. خانوادۀ فامیلمان با خنده و خوشحالی میگفتند: «فرنگیس، هواپیماها اینجا هم دنبالت آمده بودند!»
صبح روز بعد، به فامیلمان گفتم میخواهم به ماهیدشت برگردم. چند نفر از خانوادۀ زنبرادرم با من آمدند و گفتند: «ما هم با تو میآییم.»
سهیلا را بغل زدم و به سمت ماهیدشت به راه افتادم. دلم میخواست زودتر به ماهیدشت برسم و شوهرم و رحمان را ببینم توی جاده به سمت اسلامآباد که خواستیم حرکت کنیم، نیروهای خودی را دیدم. پرسیدم: «برادر، چه خبر؟»
وقتی که گفتند راه بسته شده، انگار درهای دنیا را به روی قلبم بستند. یکی از پاسدارها گفت: «منافقین از راه سرپلذهاب و کرند تا چهارزبر رفتهاند.»
خانوادۀ فامیلمان با تعجب و ناراحتی به من نگاه کردند. با عجله پرسیدم: «پس اسلامآباد چی؟»
پاسدار سری تکان داد و گفت: «اسلامآباد هم دست آنهاست.»
انگار کمرم شکست. این چه مصیبتی بود؟ با گریه گفتم: «پسرم توی ماهیدشت است.»
زنِ فامیل زیر بغلم را گرفت و گفت: «بلند شو، نگران نباش. خدا بزرگ است.»
اما نمیتوانستم بلند شوم.
تمام جاده پر از ماشینهای نظامی بود. نیروهای ما و نیروهای عراقی و منافقین با هم قاطی شده بودند. منافقین از کنار سرپلذهاب گذشته بودند و به اسلامآباد رسیده بودند. من مانده بودم این طرف، شوهرم آن طرف. دیگر راهی نبود که به اسلامآباد و ماهیدشت برسم. فکر اینکه دیگر رحمان را نبینم، دیوانهام میکرد. روی زمین نشستم و گریه کردم.
به کفراور برگشتیم. خانوادۀ زنبرادرم دوباره مرا به خانۀ خودشان بردند. شب توی کفراور ماندم. تا صبح خواب به چشمم نیامد. فکرهای مختلف داشت دیوانهام میکرد. با خودم میگفتم: «نکند تا آخر عمرم رحمان و علیمردان را نبینم؟ نکند توی درگیری کشته شوند؟ وقتی عراقیها و منافقین به علیمردان و رحمان برسند، چه کار میکنند؟»
صبح که از خواب بلند شدم، گفتم بروم شیان، پیش پدر و مادرم. بیقرار شده بودم. حداقل میرفتم پیش خانوادهام تا کمی آرام شوم. خداحافظی کردم و راه افتادم. روی جاده، منتظر ماشین بودم که مرا تا نزدیکی شیان ببرد. یکدفعه ماشینی جلویم ایستاد. خوب که نگاه کردم، فامیلمان ابراهیم نوربخش را شناختم. انگار دنیا را به من دادند. مردِ فامیل، دستش را جلوی دهانش گرفت و با تعجب گفت: «خدا خانهات را آبادکند. فرنگیس، این تویی؟ تک و تنها اینجا چه کار می کنی؟»
قبل از اینکه جوابی بدهم، در ماشینش را باز کرد و گفت: «سوار شو... سوار شو ببینم کجا میروی!»
پیکان مدل بالایی داشت. وقتی سوار شدم، احساس آرامش کردم. گفتم: «آمده بودم که به خانه بروم، اما عراق ما را توی داربادام بمباران کرد. تمام گلۀ داییام نابود شد. داییام زخمی شد...»
گفت: «فرنگیس، چقدر به هم ریختهای؟ پس شوهرت کجاست؟ پسرت؟»
وقتی این حرف را زد، اشک از چشمم سرازیر شد وگفتم دور مانده ام از آنها...
ادامه دارد ...
--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
#عقاید
#شیطانپرستی
#مارینا_آبراموویچ_شیطانپرستی_در_میان_ما
اخیراً در حوزهی نشر، کتبی منتشر شده است که با توجه به سوابق نویسندهی کتاب، میبایست بیشتر به آن توجه شود، مقولاتی که مؤلف یا موضوع آن دربارهی شیطانپرستی است.
فردی بهنام سحر دولتشاهی مترجم کتبی است که شخصیت محوری در این ترجمهها، بهعنوان یکی از چهرههای منفور و مطرح در حوزهی رفتارهای شیطانپرستی است.
اما آخرین کار ترجمهای که از دولتشاهی به بازار آمده، بسیار قابل توجه است؛
چرا که یک نام بهشدّت جنجالی و چالشبرانگیز در غرب (البته نهچندان شناختهشده در داخل کشور) روی آن خودنمایی میکند:
#مارینا_آبراموویچ
پیش از این کتابی با عنوان «عبور از دیوارها» از #مارینا_آبراموویچ توسط دولتشاهی ترجمه شده بود که توسط نشر اورکا به چاپ رسید و در سال ۱۴۰۰ برای چندمین بار تجدید چاپ شد (البته تیراژ پایین کتابها را باید در نظر داشت).
اما تازهترین ترجمهی دولتشاهی مربوط به امسال است که:
«شیوه #مارینا_آبراموویچ: دستور کارهای لازم برای شروع دوباره زندگی»
نام دارد و توسط نشر نظر به چاپ رسیده است.
اما #مارینا_آبراموویچ کیست؟
چهرهی پیشروی سبک هنری موسوم به «پرفورمنس آرت» (Performance art) [۱]، «مارینا آبراموویچ» (Marina Abramović)، متولد ۱۹۴۶ از تباری یهودی در شهر بلگراد یوگسلاوی سابق به دنیا آمد.
زن یهودیتبار ۷۶ ساله، متولد شهر بلگراد (پایتخت یوگوسلاوی سابق)، بهعنوان «ملکه پرفورمنس» یا به تعبیر خودش، «مادربزرگ پرفورمنس» شناخته میشود.
او که به مدد وجوه عجیب و اصطلاحاً گروتسک (Grotesque) [۲] اجراهای خود و همچنین مداومت حضور در صحنه و البته پشتیبانی و حمایت بیوقفهی رسانههای جریان اصلی، شهرت یگانهای در بین آرتیستهای «کانسپچوآل آرت» (Conceptual art) [۳] و «پرفورمنس» دارد، وجوه و ابعاد جدیدی را وارد این حوزه کرد که وجوهی تاریک، خوفناک و سیاه هستند.
مشخصهی بارز او، ابداع شاخهای در پرفورمنس به نام «هنر تحمل» است.
این سبک، مبتنی بر ایجاد انواع درد و اِعمال انواع خشونت بر بدن است.
بهعلاوه، او در واقع مبدع اصلی حرکات پیچیده و عجیب بدنی پرفورمر در اجراست که همراه با زجر و درد در اجراکننده و ایجاد احساسات آنی و شدید چون خشم، نفرت و هراس است.
یکی از دلایل شهرت آبراموویچ، بهکارگیری خون، جسد و اجزاء بدن در بهاصطلاح آثار هنری خود است.
منتقدانش میگویند، او از خون واقعی و اجزاء واقعی بدن انسان استفاده میکند و «جادوی سیاه» را بهصراحت وارد پرفورمنس کرده و بیشتر آثاری که مستقیماً ساخته یا در پشتپرده در ساخت آنها نقش ایفاء کرده، در واقع «مناسک» (ریچوآل) جادوی سیاه بوده است.
آبراموویچ نام این اقدامات تهوعآور خود روی صحنه را «پختن روح» (spirit cooking) گذاشته است و نخستین بار، در سال ۱۹۹۷ بود که پرفورمنس او با این نام منتشر شد که بسیار حیرتآور بود.
او در آن ویدئو، با خونی که ادعا میشد خون خوک است، روی دیوار دستورالعملهای کثیف مناسک جادوی سیاه را مینوشت و در طول ویدئو، بارها ظرفی حاوی خون و امحاء و احشاء یک موجود زنده را روی چیزی که شبیه کودکی مومیایی شده در کنج دیوار بود، میپاشید.
شواهد و مدارک دربارهی مشغولیت درازمدت و ریشهدار او با جادوی سیاه و مناسک شیطانی، آن اندازه زیاد بود که او مجبور شد در سال ۲۰۲۰، تلویحاً اعتراف کند که از این ابزارهای سیاه در کار و زندگی خود استفاده میکند اما «شیطانپرست» نیست.
آبراموویچ «استاد» (mentor) بسیاری از ابرستارگان موسیقی همچون لیدی گاگا (Lady Gaga)، بیانسه (Beyoncé) و جِی زی (Jay-Z) بوده است؛ به عبارت دیگر، طبق گزارشهای منتشر شده، بسیاری از ستارگان زن امروز دنیای موسیقی، چند سال قبلتر، یک دورهی کارآموزی را نزد آبراموویچ گذراندهاند که طبق گفتههای او در یک مصاحبه جنجالی، شامل تمرینها و ریاضتهای عجیب همچون حضور چند شب به صورت برهنه در جنگل و عذابهای بدنی برای افزایش تحمل درد میشود!
او اسم این روشها را، «متد آبراموویچ» (Abramovic Method) گذاشته و مبنای آن دریافت «انرژی» از منبعی نامعلوم است.
البته اهل فن میدانند که این چیزی جز نام دیگری برای ارتباط گرفتن با ارواح شریر و اجنه یا بهاصطلاح فارسی «موکل» گرفتن نیست.
ادامه دارد ...
--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
#عقاید
#شیطانپرستی
#مارینا_آبراموویچ_شیطانپرستی_در_میان_ما
قسمت دوم؛
آبراموویچ ورکشاپهایی خاص با تعداد اندکی شاگرد از آرتیستهای جوان (که خود شخصاً گزینش میکند) برگزار میکند و در واقع روح و جسم آنها را در اختیار میگیرد و جهت میدهد.
برای اینکه معلوم شود آبراموویچ در خودِ ایالت متحده چه اندازه جنجالی و البته منفور است، فقط به این نکته اشاره میکنیم که افشای ارتباطات این زن با مسئول کمپین انتخاباتی هیلاری کلینتون در سال ۲۰۱۶، یعنی جان پودستا و برادرش تونی (در پروندهی لو رفتن صدها هزار ایمیل مرتبط با پودستا) و دعوت از این دو برادر برای حضور در یکی از همان مهمانیهای کذایی آبراموویچ موسوم به «اسپیریت کوکینگ»، مثل یک زلزله فضای انتخاباتی آمریکا را تکان داد و کارشناسان سیاسی یکی از دلایل شکست غیرمنتظره هیلاری کلینتون را در انتخابات ریاستجمهوری آن سال، افشای همین مسأله میدانند.
نکته مهم"
بهراستی مترجم و ناشر ایرانی آثار آبراموویچ بر اساس کدام شاخص و معیاری آثار چنین فردی را برای عرضه به بازار نشر ایران انتخاب کردهاند؟!
آیا «شیوههای» کذایی آبراموویچ که در عنوان کتاب ترجمه شده توسط دولتشاهی هم آمده، مرتبط با همان متدهای سیاه و شوم از نوع «اسپیریت کوکینگ» نیست؟!
پینوشتها:
[۱] «پرفورمنس آرت» یا «نمایش اجرامحور» را به فارسی «هنر اجرا» یا «هنر نمایشگون» ترجمه کردهاند و هنریست مرتبط با دیگر رشتههای هنری که برای بینندگانی اجرا میشود. این اجرا میتواند از پیش نوشته شده یا فیالبداهه، تصادفی یا کاملاً هماهنگشده باشد؛ همراه با شرکت بینندگان یا بدون حضور آنها باشد. در واقع میتواند هر موقعیتی را که دارای چهار عنصر پایهای: زمان، مکان، بدن اجراکننده یا حضور رسانهای آن و رابطهٔ میان اجراکننده و بیننده است. هنر اجرا گونهای هنر است که عناصر تئاتر، موسیقی و هنرهای تجسمی را با هم ترکیب میکند.
[۲] «گروتسک» یا «عجییبپردازی» سبکی از هنر است که با تحریف و تخریب اشکال معمول حیوانات و شخصیتها پدید میآید. اگر بخواهیم بهتر بگوییم، گروتسک ترکیبی است از اشکال، تصاویر و چهرههای زشتی که آراسته شده باشند و این زشتیِ همراه با آراستگی، چیزی عجیب و غریب، ترسناک، خندهدار و غیرواقعی را خلق کند.
[۳] «هنر مفهومی» یا «کانسپچوآل آرت» گونهای از «هنرهای تجسمی» است که در آن مفهوم یا ایدهی موجود در اثر، بر زیباییشناسی معمول و مواد بهکار رفته برای خلق آن اولویت دارد. در هنر مفهومی، ایده یا مفهوم مهمترین جنبهی کار است.
««« پایان »»»
--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
"پختن روح"
مارینا در ویدئویی، با خونی که ادعا میشد خون خوک است، روی دیوار دستورالعملهای کثیف مناسک جادوی سیاه را مینوشت و در طول ویدئو، بارها ظرفی حاوی خون و امحاء و احشاء یک موجود زنده را روی چیزی که شبیه کودکی مومیایی شده در کنج دیوار بود، میپاشید.
--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
عکس عجیب نوجوانان دهه هشتادی در پارک های تهران که در اینستاگرام منتشر شده است را تماشا کنید
گسترش روزافزون ابزارهای ارتباط جمعی در میان خانواده ها و استفاده سوء و بدون سواد رسانه ای فرزندان خانواده از این ابزارها موجب شده تا سبک زندگی غربی که چیزی جز توحش و جنسیت گرایی ندارد در میان نوجوانان دهه هشتادی و حتی در جمع برخی دهه نودی ها رواج پیدا کند.
این موضوع لزوم اهتمام هرچه بیشتر دستگاه های فرهنگی کشور برای مقابله با جنگ نرم دشمنان و نفوذ فرهنگ غرب و شرق [آنچه در تصویر منتشره مشهود است] در میان نوجوانان ایرانی را نشان می دهد.
--------------
🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
#پرونده_ویژه_جنگ_جهانی_غذا (۳۵)
مقاله پانزدهم
#بیلگیتس_و_خزانه_جهانی_بذر_سوالبارد
🖋قسمت اول
اشاره
پیش از این، در پرونده «جنگ جهانی غذا»، پس از بررسی جنگ جمعیتی غرب با کشورهای دیگر طی حدود دو قرن اخیر، به ساختار قدرت و تطور و تغییر این ساختار طی دو سده گذشته اشاره شد؛ سپس سابقه خانواده راکفلر و فعالیتهای آنان در کشاورزی فراملی و صنعتی طی ۱۲۰ سال گذشته مورد بررسی قرار گرفت.
در بخشهای قبل ضمن معرفی خانواده «گیتس»، پروژههای مشترک آنان با بنیاد راکفلر معرفی شد.
این بخش نیز یکی از این پروژهها را معرفی میکند.
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سوالبارد (۱) -به معنای کرانهی سرما- مجمعالجزایری به وسعت ۶۱ هزار کیلومترمربع است که در شمال محور شمالگان در اقیانوس منجمد شمالی واقع شده است.
این مجمعالجزایر شمالیترین نقطه اروپا و همچنین شمالیترین منطقه تحتکنترل کشور نروژ است.
در سالهای ابتدایی هزاره سوم، بنیاد گیتس و بنیاد راکفلر با مشارکت پادشاه نروژ، «مرکز ذخیره بذر»ی در این منطقه پایهگذاری کردند که شرایطش بسیار خواندنی و جالب توجه است.
🔹شرایط محیطی سوالبارد
منطقه سوالبارد بهنوعی خودمختار محسوب میشود؛
برای ورود به این جزایر نیازی به روادید و اجازه اقامت نیست و مدت مجاز اقامت در آن نامحدود است.
به این جزایر دامنه اینترنتی جداگانه “sj” اختصاص داده شده ولی عملاً از همان دامنه نروژ “no” استفاده میشود.
جزایر اصلی سوالبارد، «اسپیتسبرگن» (۲)، «نورداستلندت» (۳) و «ادگئویا» (۴) هستند.
مرکز اداری و اجرایی این مجمعالجزایر، شهر «لانگییربین» (۵) است که جمعیتی حدود ۱۸۰۰ نفر در آن ساکنند.
حاکمیت این مجمعالجزایر، نوعی فرمانداری است.
علاوه بر «خزانه جهانی بذر سوالبارد»، گردشگری و معدن مهمترین فعالیتهای اقتصادی در این منطقه بهشمار میرود.
سابقهی فعالیتهای اقتصادی در حوزههای معدن و گردشگری در این جزایر به سالهای پایانی سده ۱۹ میلادی، باز میگردد. در کنار این فعالیتهای اقتصادی، دانشگاه مرکزی سوالبارد نیز تأسیس شده است.
در این جزایر در فصل سرما خودروهای مخصوص سرزمینهای برفخیز، هواپیماها و قایقها، بهعنوان وسائل نقلیه عمومی تردد میکنند. فرودگاه «سوالبارد ایرپورت لانگییر» (۶)، یکی از مهمترین دروازههای ورودی این سرزمین است.
احتمالاً ساکنان شبهجزیره اسکاندیناوی در قرن دوازدهم اولین کسانی هستند که این جزایر را کشف کردهاند. چه اینکه در برخی متون باستانی اسکاندیناوی نیز به سرزمینی با نام «سوالبارث» اشاره شده است. در خلال قرنهای ۱۷ و ۱۸ میلادی این مجمعالجزایر پایگاه شکار نهنگ بود. قرارداد ۱۹۲۰ اسپیتسبرگن، سوالبارد را تحت حکومت پادشاهی نروژ قرار داد. همچنین پیماننامه ۱۹۲۵، سوالبارد را کاملاً جزو خاک حکومت پادشاهی نروژ برشمرد. سوالبارد پس از آن تبدیل به منطقه آزاد تجاری و غیرنظامی گردید. پس از آن شرکت نروژی «استور نورسک» (۷) و شرکت روسی «آرکتیکوگال» (۸) بهعنوان تنها شرکتهای اکتشاف معدن در این جزایر باقی ماندند.
واقع شدن سوالبارد در شمال مدار قطب شمال باعث شده این سرزمین در تابستانها با پدیده خورشید نیمهشب و در زمستانها نیز با پدیده شب قطبی مواجه باشد.
سوالبارد
تودههای یخ ۶۰ درصد، زمینهای سنگی و صخرهای ۳۰ درصد و زمینهای دارای پوشش گیاهی ۱۰ درصد خاک سوالبارد را تشکیل میدهند. این منطقه تحتتأثیر آب و هوای قطبی قرار دارد؛ مجمعالجزایر سوالبارد محل زندگی انواع مرغ دریایی، گوزن شمالی، پستاندار دریایی و خرس قطبی است.
این سرزمین دارای فضاهای سبز طبیعی حفاظت شده و دست نخورده فراوانی است. ۷ پارک ملی و ۲۳ اندوختگاه طبیعی، ۷۰ درصد مجمعالجزایر را به خود اختصاص دادهاست. ۶۰ درصد مجمعالجزایر سوالبارد از رودهای یخی، تودههای یخ غلتان، یخچالهای طبیعی، کوههای یخی و آب درهها تشکیل شدهاست. زمستانها میانگین دمای هوا در سوالبارد ۱۲ درجه زیر صفر است.
ادامه دارد ...
--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee