•┈┈• 🍃 #لطیفه_نکته ۲۸۷🍃••┈┈•
یه آقایی خانمش فوت کرده بود
زیر تابوتش قاه قاه میخندید 😂😂
گفتند:
چرا بجای گریه میخندی 😐😐🤔
گفت:
آخه اولین باریه که با این خدا بیامرز شونه به شونه راه میریم و غر نمیزنه.😑🤭😂
--------🔸😜🔸--------
🌸 به نام خداوند دوستدار گذشت
سلام
از پیامبر اکرم صلیاللهعلیهوآله؛
لَمْ يَزَلْ جَبْرَئِيلُ عَلَيْهِ السَّلاَمُ يَنْهَانِي عَنْ مُلاَحَاةِ اَلرِّجَالِ كَمَا يَنْهَانِي عَنْ شُرْبِ اَلْخَمْرِ وَ عِبَادَةِ الأَوْثَانٍ.
جبرئیل همواره مرا از بگومگو و جدال با دیگران نهی میکرد همانطور که از مشروبخواری و بتپرستی نهی میکرد.
بحار جلد۷۴ ص۱۲۳
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅
✍🏻 بگومگوها میدان جنگی است که هیچ برندهای ندارد و باعث میشود اولویتهای زندگی دیده نشود و کینه به وجود بیاید.
آنقدر بگومگو و مجادلات اجتماعی روح ایمان را از دل انسان بیرون میبرد که پیامبر فرمودند اولین چیزی که بعد از بتپرستی مرا از آن نهی کردند؛ مراء و بگومگو کردن با دیگران است.
از سکوت و گذشت استفاده کنیم و وارد بگومگو و این گونه تنشها نشویم تا قلبمان سیاه نشود.
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
KayhanNews759797104121504856171514.pdf
11.82M
┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄
امروز؛ چهارشنبه
۲۸ دی ۱۴۰۱
۲۵ جمادیالثانی ۱۴۴۴
۱۸ ژانویه ۲۰۲۳
تمام صفحات #روزنامه_کیهان
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
#تحلیل_تاریخی
#دشمن_شناسی
✡🔥 #تبار_انحراف 🔥✡
#پژوهشی_در_دشمنشناسی_تاریخی ۷۵
🖋 مقالهی هفدهم:
#تبارشناسی_بنیامیه
قسمت اول؛
🔹شاید ادعای گزافی نباشد اگر بگوییم دومین خاندان تأثیرگذار در جهان اسلام، پس از بنیهاشم، امویان هستند.
این خاندان، چنان نقش پیدا و پنهانی در عموم حوادث تاریخ اسلام دارند که کمتر ماجرای مهمی را میتوان یافت که ردپایی از آنها در آن نباشد؛
با این تفاوت که تعداد فراوانی از بنیهاشم نقش انسان سفید، و تمامی بنیامیه – به جز یکی دو نفر – نقش انسان سیاه را بر عهده دارند.
🔹اصرار بر اجرای نقش مخالف و پافشاری بر به ذلّتکشاندن و نابود کردن بنیهاشم، در هر ذهنی یک علامت سؤال بزرگ پدید میآورد و آن اینکه:
علت این خشونتِ رفتاری و وحشیگری تاریخی امویان در برابر بنیهاشم، چیست؟
🔹در کنار پاسخهای گوناگونی که میتوان به این پرسش داد، پیشینهی تاریخی و اصالت این طایفه را نیز باید در نظر داشت.
نگاه رسولالله (ص) به بنیامیه، نهتنها نگاه مثبتی نیست که نگاهی بسیار منفی و حاکی از انزجار درونی است.
آن حضرت «درخت نفرین شده» در قرآن را بر بنیامیه تطبیق فرمود. [۱]
🔹همچنین رسولالله (ص) شبی در خواب دید که بوزینگانی بر منبر او بالا میروند.
این خواب چنان بر آن حضرت گران آمد که پس از آن تا زمان شهادت، کسی ایشان را خندان ندید.
پیامبر (ص)، بوزینگان را بر بنیامیه منطبق فرمود. [۲]
در پلهی سوم، نقل شده که منفورترین خاندانها نزد رسولالله (ص)، بنیامیه و بنیحنیفه و ثقیف بودند. [۳]
🔹این تغییر ماهوی (تبدیل به بوزینه شدن)، در طول تاریخ تنها یک مورد مستند دیگر دارد و آن نیز مربوط به گروهی از یهودیان است که به بوزینه، مسخ شدند.
در مجموع، بنیامیه و یهود، یا هردو از یک ریشهاند و یا لااقل هردو در یک مسیر و سیاست، گام برمیدارند و با یکدیگر مشارکت و همکاری دارند.
تطبیق «شجره ملعونه» بر آنان و به شکل بوزینه درآمدن آنها، گذشته از برداشت نخست، با برداشت دوم نیز سازگار است.
🔹انتساب بنیامیه به عبدشمس، با تردید جدّی روبهرو است.
قرائنی وجود دارد که دلالت آشکار یا ضمنی بر رومی و یهودی بودن این خاندان دارد.
روشن است که با توجه به جایگاه بنیامیه در تاریخ مسلمانان، نباید انتظار یافتن مستندات صریح و فراوان در این زمینه داشت.
از اینرو اندک گزارشهایی نیز که در این زمینه یافت میشود، صریح و بسیار بهشمار میآیند. [دقت کنید.]
🔹در ادامه، به ذکر تعدادی از قرائن و مستندات مرتبط با این زمینه میپردازیم.
برخی از این قرائن و مستندات، دلالت بر تردید در انتساب بنیامیه و بنیهاشم دارد.
در مرحلهی بعد، رواج تأملبرانگیز روابط نامشروع در بنیامیه مورد توجه قرار میگیرد.
و در مرحلهی سوم و چهارم، به ذکر شواهدی از اصالت غیرعربی امویان میپردازیم.
🔶🔸 ۱. رابطهی خصمانهی غیرعادی با بنیهاشم
یکی از مواردی که ما را نسبت به عدم ارتباط خانوادگی امیه با عبدمناف و هاشم مطمئن میسازد، رابطهی خصمانه عجیب و غریب اوست.
👈 امیه، هم با هاشم درگیر شد و هم با عبدالمطلب؛ و در هر دو مورد شکست خورد! [۴] کار به اینجا ختم نگردید و این خباثت، در نسل وی ماندگار گردید:
👈 حرب بن امیه با عبدالمطلب درگیرشد؛ [۵]
👈ابوسفیان با رسولالله (ص) درافتاد؛ [۶]
👈 معاویه با امیرالمؤمنین (ع) و امام حسن (ع) جنگید و اسباب شهادت ایشان را فراهم ساخت؛
👈 یزید، خون امام حسین (ع) را ریخت؛
👈 عبدالملک مروان با امام سجاد (ع) به مخالفت برخاست
👈 ولید بن عبدالملک، آن حضرت را به شهادت رساند؛
👈 هشام بن عبدالملک، امام باقر (ع) را به شهادت رساند؛
👈 و در آخرالزمان هم سفیانی، از همین تیره، به کشتار شیعیان امیرالمؤمنین (ع) میپردازد و با امام زمان (عج) به جنگ برمیخیزد.
🔗 ادامه دارد ...
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/7440
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
پینوشتهای این قسمت از مقاله هفدهم تبار انحراف:
[۱] در نامهای که مأمون به اطراف و اکناف برای لعن بنیامیه فرستاد، تصریح شده است که هیچ اختلافی بر تطبیق این آیه بر بنیامیه نیست. (تاریخ طبری، ج۸، ص۱۸۵) حتی در گزارشی که نام بنیامیه از آن حذف شده، محتوای آن کاملاً گویای تطبیق آیه بر آنان است. (تاریخ بغداد، ج۴، ص۱۱۳) این تطبیق چنان بر برخی گران آمده است که انواع تلاشها برای خنثیسازی آن به کار گرفتهاند! گذشته از اشکال به ضعف سند، تلاش شده متن آن نیز تحریف شود. از یکی از همسران رسولالله (ص) نقل شده است که آن را بر خاندان ابوالعاص تفسیر نمود. (عمدة القاری، ج۱۹، ص۳۰) در تلاشی دیگر، نام قبیله، به کنایه ذکر شده! (زادالمسیر، ج۵، ص۴۰).
[۲] المستدرک، ج۳، ص۱۷۱؛ دلائل النبوة، ج۶، ص۵۱۰، شعب الایمان، ج۳، ص۳۲۳؛ تفسیر ثعلبی، ج۷، ص۲۵۷؛ سنن ترمذی، ج۵، ص۱۱۵؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۵۷، ص۳۴۰؛ المحرر الوجیز، ج۵، ص۵۰۵؛ الکامل، ج۳، ص۴۰۷. ابنکثیر پس از دفاع از سند این حدیث، یکی از ایرادهایی را که از استاد خود برای اثبات ضعف متن این روایت نقل کرده است، عدم امکان شمول آن نسبت به حکومت یکی از سران صحابه و عمر بن عبدالعزیز است. (البدایة و النهایة، ج۶، ص۲۳۳و۲۷۴؛ تفسیر ابنکثیر، ج۴، ص۵۶۶و۵۶۷) غافل از آنکه این اشکال، حداکثر باعث نپذیرفتن تفسیر راوی است، نه باطل بودن اصل روایت. (برای نقلهای دیگری از روایت، ر.ک: الدرالمنثور، ج۴، ص۱۹۱). این روایت نیز با تحریفهایی روبهرو شده است؛ بهگونهای که گفته شده رسولالله (ص) این خواب را دربارهی خاندان حکم بن ابیالعاص دید. (المستدرک، ج۴، ص۴۸۰)؛ مسند ابویعلی، ج۱۱، ص۳۴۸؛ مجمع الزوائد، ج۵، ص۲۴۴ و در پردهی بعدی، نام این گروه، به کنایه ذکر شده! (جامع البیان، ج۱۵، ص۱۴۱؛ تفسیر ثعلبی، ج۶، ص۱۱۱).
[۳] المستدرک، ج۴، ص۴۸۰و۴۸۱؛ مسند ابویعلی، ج۱۳، ص۴۱۷؛ مجمع الزوائد، ج۱۰، ص۷۱؛ البدایة و النهایة، ج۶، ص۲۶۴؛ دلائل النبوه بیهقی، ج۶، ص۴۸۱ [پس از نقل عبارت «شرّ قبایل العرب بنو أمیة و بنو حنیفة و ثقیف» از رسولالله (ص)، نسبت به سند روایت مینویسد: قلت و لحدیثه هذا فی المختار بن أبیعبید الثقفی شواهد صحیحة.] عجیب آنکه احمد حنبل این روایت را با حذف نام بنیامیه نقل کرده! (مسند احمد، ج۴، ص۲۴۰) بخاری هم تنها به ذکر بنیحنیفه بسنده کرده است! التاریخ الکبیر، ج۵، ص۳۱۷).
[۴] دراینباره در آینده، بیشتر سخن خواهیم گفت. حتی رفتار زشت او با زنی از بنیزهره باعث جبههگیری طوائف مکه در برابر یکدیگر شد!
[۵] عبدالمطلب از بزرگان قریش بود و حرب بن أمیة بن عبدشمس هم از ندیمان او بود. عبدالمطلب همسایهای یهودی به نام ادینه داشت که در بازار تهامه به کاسبی مشغول بود. حرب که از این کار خوشش نیامد، گروهی از جوانان قریش را تحریک کرد تا او را کشتند. عبدالمطلب آنقدر پیگیر شد تا بالاخره ماجرا را فهمید. حرب، قاتلان ادینه را در پناه خود درآورد و کار چنان بالا گرفت که نفیل بن عبدالعزی را به قضاوت گرفتند. نفیل به نفع عبدالمطلب حکم کرد و خشم حرب را برانگیخت. عبدالمطلب از آن به بعد رفاقت با حرب را کنار گذاشت و به سراغ عبدالله بن جدعان رفت. عبدالمطلب همچنین حرب را رها نکرد تا صد شتر بهعنوان دیهی یهودی از او گرفت. (ر.ک: المنمق، ص۹۰ به بعد؛ انساب الاشراف، ج۱، ص۷۲ به بعد؛ الکامل ابناثیر، ج۲، ص۱۵).
[۶] ابوسفیان در رفت و آمدهای تجاری خود به شام در زمان جاهلیت، زمینی در منطقه بلقاء به نام قبش خریداری کرده بود که بعد از وی به معاویه رسید. (فتوح البلدان، ج۱، ص۱۵۳) از خود ابوسفیان گزارش شده است، در ایامی که آتش جنگ میان قریش مکه و رسولالله (ص) که به مدینه هجرت کرده بود، شعلهور بود، برای تجارت به غزه رفت. آنجا او را برای تحقیق از اوضاع حجاز به دربار هرقل بردند و پس از پرسش و پاسخهایی که میان هرقل و او ردّ و بدل شد، هرقل به حقانیت رسولالله (ص) پی برد. (الاغانی، ج۶، ص۵۲۳ به بعد) براساس گزارشی دیگر، ابوسفیان با یکی از احبار منطقهی یمن، نشست و برخاست داشت. یک روز، حبر یهودی از ابوسفیان دربارهی خبر نبوّت رسولالله (ص) جویا شد و ابوسفیان، اخبار غلط به او داد. فردای آن روز، عباس، در حضور ابوسفیان، اطلاعات غلط او را تصحیح کرد و حبر یهودی با شنیدن اخبار درست سراسیمه بیرون رفت و فریاد برداشت: سر یهود، بریده شد! یهود کشته شد!… (الاغانی، ج۶، ص۵۲۶و۵۲۷) ابوسفیان یکی از پناهگاههای منافقان در روزگار خود بود! (الاغانی، ج۶، ص۵۲۲) پس از به حکومت رسیدن خلیفه سوم، ابوسفیان به ملاقات او رفت و امویان را خطاب کرد: حالا که حکومت به شما رسیده، همچون گوی آن را میان خود ردّ و بدل کنید که به خدا سوگند بهشت و دوزخی در کار نیست! (الاغانی، ج۶، ص۵۲۹) ازدواج رسولالله (ص) با امّ حبیبه دختر ابوسفیان، در سال شش هجری رخ داد. (مروج الذهب، ج۲، ص۲۸۹).
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
#رمانهای_دفاع_مقدس_و_شهدا
🌷🇮🇷 #خداحافظ_سالار 🇮🇷🌷
روایتی از زندگی ۴۰ساله همسر گرامی
سرلشکر شهید حاج حسین همدانی
◀️ قسمت هفتاد و ششم؛
عمه هم گریهکنان آمد و توی ظرف اسپند فوت کرد و دور سرم چرخاند.
پدرم را دیدم
یاد مادرم افتادم اما بغضم را خوردم.
هوا سرد بود و از دهان هرکسی که چاق سلامتی
میکرد و زیارت قبول میگفت بخار در میآمد.
تا سه روز میهمان داشتیم
دنیا بیشتر به کام بچهها بود که با سروصدا بازی میکردند
روز چهارم حسین با میهمانها رفت.
آنها به خانههایشان و حسین به جبهه
من ماندم و دو تا پسربچه که از دیدنشان سیر نمیشدم.
گرمی و شور میهمانی خیلی زود جایش را به سردی زودرس زمستان داد.
آن روزها عصای دستم افسانه خواهر کوچکترم بود که بعد از ازدواج سر زندگی و خانه خودش رفت.
میماند خانم حاجآقا سماوات که از او هم دور شده بودیم و نبود که هوایم را داشته باشد.
همه چیز از ارزاق عمومی کوپنی بود.
از مرغ و تخم مرغ و گوشت تا روغن و پنیر و قند و شکر و چای
با وهب و مهدی میرفتیم و کوپنها را میدادیم و با ساک یا زنبیل بر میگشتیم
مهدی هم ناچار بود راه بیاید.
گرفتن ارزاق نسبت به تهیه نفت برای بخاری تفریح به حساب میآمد.
سرمای زمستان زیر ۳۵ درجه رسیده بود.
از آن سرماهایی که مثل برگ خزان آدمهای بیخانمان را میریخت.
آنها که مثل ما خانه داشتند؛ اگر نفت نمیرسید حال و روزشان با گداها فرقی نمیکرد
مردم با بمباران خانههایشان راحتترکنار میآمدند تا با بینفتی.
اواسط زمستان نفتمان تمام شد.
مدت زیادی از رفتن حسین میگذشت.
دوستانش کموبیش به خانوادههایشان سر میزدند و خبر سلامتیاش را میدادند.
غرورم اجازه نمیداد که به آنها بگویم، نفت نداریم.
مهدی را بغل کردم
یک بیست لیتری دست دیگرم گرفتم
سه تا کوپن بیست لیتری سهمیه داشتیم اما نمیتوانستم بیشتر از یک پیت با خودم ببرم
چرخیها توی بیشتر کوچهها میچرخیدند و نفت جابهجا میکردند.
رسیدم سر خیابان
جایی که نزدیکترین شعبه توزیع نفت بود.
صف طویل مردمی که با طناب پیتهای نفتشان را بسته بودند؛ نشان میداد که حالاها نوبت من نمیشود
پیت را داخل صف گذاشتم و نفر آخر شدم.
آفتاب بیرمقی به برفها میخورد
پولکهای سفید برف چشمها را میزد
وهب و مهدی سردشان بود.
باوجود شال و کلاه و دستکش و چکمه لپهایشان از سوز سرما سرخ شده بود.
نیم ساعت بعد همان آفتاب کم رمق هم رفت
بچهها میلرزیدند
اول مهدی به گریه افتاد و بعد وهب.
تنها کسی که توی آن صف طولانی با دو بچه ایستاده بود من بودم.
پیرمردی بیست لیتریها را شانهبهشانه هم چید و به زور چرخ را از میان برف و یخها به طرف خانه حرکت داد.
وهب با گریه میخواست او را هم مثل مهدی بغل کنم
یکی دوبار بغض کردم اما پیش پیرمرد که هر از گاهی به عقب سر میچرخاند، بغضم را خوردم
نزدیک خانه یک دفعه ماشین «آریا» کنارم ترمز زد.
ادامه دارد ...
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
#امام_خامنهای
#متن_سخنرانی
#روز_زن
۱۴ دی ۱۴۰۱
قسمت یازدهم؛
غربیها با انواع و اقسام همین مسائلی که قبلاً اشاره کردم، خانواده را واقعاً متلاشی کردند
و به فروپاشی تدریجی خانواده انجامیده که صدای خود متفکّرین غربی را هم بلند کرده؛
خیلی از خیرخواهانشان، مصلحینشان به این توجّه کردهاند و فریاد میکنند؛
منتها من گمانم این است که الان چارهای ندارند دیگر؛
یعنی در بعضی از کشورهای غربی، سرازیری جوری تند شده که دیگر قابل توقّف نیست،
رفتنیاند؛ یعنی خانوادهها اصلاحپذیر نیست. این هم مسئلهی خانواده.
چند مطلب دیگر هم هست که متأسّفانه دیگر نمیتوانم به تفصیل صحبت کنم؛
یکی مسئلهی حجاب است.
حجاب یک ضرورت شریعتی است؛
شریعت است؛
ضرورت شرعی است؛
یعنی هیچ تردیدی در وجوب حجاب وجود ندارد!
این را همه باید بدانند.
این که حالا خدشه کنند، شبهه کنند که آیا حجاب هست، لازم است، ضروری است، نه، جای خدشه و شبهه ندارد؛
یک واجب شرعی است که باید رعایت بشود،
منتها آن کسانی که حجاب را به طور کامل رعایت نمیکنند،
اینها را نباید متّهم کرد به بیدینی و ضدّانقلابی؛ نه.
من قبلاً هم گفتهام؛
یک وقتی در سفری از سفرهای استانی که میرفتم،
در جمع علما گفتم این را؛
علمای آنجا جمع بودند؛
گفتم چرا گاهی بعضی از شما این خانمی را که حالا فرض کنید یک مقداری موهایش بیرون است یا به تعبیر رایج بدحجاب است ــ که حالا باید گفت ضعیفالحجاب؛ حجابش ضعیف است ــ متّهم میکنید؟
بنده وارد این شهر شدم،
جمعیّت آمدند استقبال؛
شاید اقلّاً یکسوّم جمعیّت این جور خانمها هستند،
دارند اشک میریزند؛
این را نمیشود گفت ضدّانقلاب است؛
این چطور ضدّانقلابی است که این جور با شوق و با حرارت و با انگیزه میآید
و مثلاً فرض کنید در فلان مراسم دینی یا فلان مراسم انقلابی شرکت میکند؟
اینها بچّههای خودمانند،
دخترهای خودمانند.
من چند بار تا حالا در خطبهی نماز عید فطر این را تکرار کردهام
که در مراسم ماه رمضان، در شبهای اَحیاء ــ عکسهایش را برای من میآورند، حالا من که آنجاها را نمیتوانم [بروم] امّا تصویرش را برای من میآورند ــ زنها با ریختهای مختلف، قوارههای مختلف اشک میریزند؛
من حسرت میخورم به آن جور اشک ریختن!
میگویم ایکاش من هم میتوانستم این جور مثل این دختر، مثل این زن جوان اشک بریزم؛
این را چطور میشود متّهم کرد؟
بله، کار درستی نیست،
بدحجابی یا ضعف حجاب درست نیست
امّا این موجب نمیشود که ما این [افراد] را از حوزهی دین و انقلاب و مانند اینها خارج بکنیم و خارج بدانیم؛
چرا؟ البتّه همهی ماها یک نقصهایی داریم،
باید نقصها را برطرف کنیم؛
هر چه بتوانیم برطرف کنیم، بهتر است.
این یک مسئله و یک موضوع دیگر که راجع به مسئلهی حجاب بود.
ادامه دارد ...
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
📖 #متن_قانون_اساسی
🇮🇷 #جمهوری_اسلامی_ایران
🔷 قسمت سی و هشتم؛
🔷🔹فصل چهاردهم- بازنگری در قانون اساسی
🔸اصل یكصد و هفتاد و هفتم
بازنگری در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، در موارد ضروری به ترتیب زیر انجام میگیرد:
مقام رهبری پس از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام طی حكمی خطاب به رئیس جمهور موارد اصلاح یا تتمیم قانون اساسی را به شورای بازنگری قانون اساسی با تركیب زیر پیشنهاد مینماید:
۱- اعضای شورای نگهبان
۲- رؤسای قوای سهگانه
۳- اعضای ثابت مجمع تشخیص مصلحت نظام
۴- پنج نفر از اعضای مجلس خبرگان رهبری
۵- ده نفر به انتخاب مقام رهبری
۶- سه نفر از هیئت وزیران
۷- سه نفر از قوه قضائیه
۸- ده نفر از نمایندگان مجلس شورای اسلامی
۹- سه نفر از دانشگاهیان.
شیوه كار و كیفیت انتخاب و شرایط آن را قانون معین میكند.
مصوبات شورا پس از تأیید و امضای مقام رهبری باید از طریق مراجعه به آراء عمومی به تصویب اكثریت مطلق شركتكنندگان در همهپرسی برسد.
رعایت ذیل اصل پنجاه و نهم در مورد همهپرسی «بازنگری در قانون اساسی» لازم نیست.
محتوای اصول مربوط به اسلامی بودن نظام و ابتنای كلیه قوانین و مقررات بر اساس موازین اسلامی و پایههای ایمانی و اهداف جمهوری اسلامی ایران و جمهوری بودن حكومت و ولایت امر و امامت امت و نیز اداره امور كشور با اتكاء به آراء عمومی و دین و مذهب رسمی ایران تغییرناپذیر است.
پایان
#داستان ۲
#دمشق_شهرِ_عشق
قسمت پنجم؛
بیتوجه به حرفم در زد
نمیخواستم وارد این خانه شوم
دستش را کشیدم و اعتراض کردم:
«اینجا کجاس منو اوردی!؟»
به سرعت سرش را به سمتم چرخاند،
با نگاه سنگینش به صورتم سیلی زد تا ساکت شوم
نمیتوانستم اینهمه خودسریاش را تحمل کنم
از کوره در رفتم:
«اگه نمیخوای بری خونه بابات، برو یه هتل بگیر! من اینجا نمیام!»
نمیخواست دستش را به رویم بلند کند
با کوبیدن چمدان روی زمین، خشمش را خالی کرد و فریاد کشید:
«تو نمیفهمی کجا اومدی؟ هر روز تو این شهر دارن یه جا رو آتیش میزنن و آدم میکُشن! کدوم هتل بریم که خیالم راحت باشه تو صدمه نمیبینی؟»
بین اینهمه پرخاشگری، جمله آخر بوی محبت میداد رام احساسش؛ ساکت شدم
فهمیده بود در این شهر غریبی میکنم
با هر دو دستش شانههایم را گرفت و به نرمی نجوا کرد:
«نازنین! بذار کاری که صلاح میدونم انجام بدم! من دوستت دارم، نمیخوام صدمه ببینی!»
و هنوز عاشقانهاش به آخر نرسیده، در خانه باز شد.
مردی جوان با صورتی آفتاب سوخته و پیراهنی بلند که بلندیِ بیش از حد قدش را بیقوارهتر میکرد.
شال و پیراهنی عربی پوشیده بودم تا در چشم مردم منطقه طبیعی باشم
باز طوری خیره نگاهم کرد که سعد فهمید و نگاهش را سمت خودش کشید:
«با ولید هماهنگ شده!»
پس از یک سال زندگی با سعد، زبان عربی را تقریباً میفهمیدم ولی نمیفهمیدم چرا هنوز محرمش نیستم که باید مقصد سفر و خانه مورد نظر و حتی نام رابط را در گفتگوی او با بقیه بشنوم.
سعد دستش را به سمتش دراز کرد
او هنوز حضور این زن غیرسوری آزارش میداد
دوباره با خط نگاه تیزش صورتم را هدف گرفت و به عربی پرسید :«ایرانی هستی؟»
از خشونت خوابیده در صدایش، زبانم بند آمد
سعد با خندهای ظاهرسازی کرد:
«من که همه چی رو برا ولید گفتم!»
ایرانی بودن برای این مرد جرم بزرگی بود
دوباره بازخواستم کرد:
«حتماً رافضی هستی! نه؟»
و اینبار چکاچک کلماتش مثل تیزی شمشیر پرده گوشم را پاره کرد
اصلاً نفهمیدم چه میگوید
دوباره سعد با همان ظاهر آرام پادرمیانی کرد:
«اگه رافضی بود که من عقدش نمیکردم!»…
انگار گناه ایرانی و رافضی بودن با هیچ آبی از دامنم پاک نمیشد.
ادامه دارد ...
قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/7450
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee
مسئله بیداری انسان برای سحر به اعمال روز بستگی دارد. به غذایی که میخورد ، چیزهایی که میبیند ، میشنود و سخنانی که میگوید.
#نیمهشب
#نماز_شب
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
سالک را لازم است تا با بارش اشک و سوز شبانه، به درگاه رحمت و غفران الهی، بار یابد و آتش نفس اماره را فرونشاند.
#نماز_شب
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸
#نماز_شب
💠حجتالاسلام مومنی؛
🔸همین یازده رکعت که حتی سوره هم ندارد آثار و برکات عجیبی در دنیا و آخرت دارد که باعث برکت در عمر میشود.
🍃 پس اگر میخواهید عمرتان با برکت شود نماز شب بخوانید که همه معصومین (علیهمالسلام) ،علما و مراجع تقلید ما سفارش به خواندن نماز شب نمودهاند.
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
هرکس قنوت نماز وترش در دنیا طولانی تر باشد، آسایش او در موقف قیامت طولانی تر است.
پیامبر اکرم ص
#نماز_شب
🔸🌺🔸--------------
@salonemotalee
•┈┈• 🍃 #لطیفه_نکته ۲۸۸🍃••┈┈•
پسره به باباش میگه:
بابا چرا من نمیتونم سیگار بکشم ولی شما میتونی😢😢
باباهه گفت:
چون من میتونم بزنم تو گوش تو ولی شما نمیتونی 😡😃😜
خداییش خیلی قانع شدم😐
--------🔸😜🔸--------
🌸 به نام خالق مادر به نام خداوند داور
سلام
از پیامبر رحمت صلیاللهعلیهوآلهوسلم؛
اَلْعَبْدُ الْمُطيعُ لِوالِدَيْهِ وَلِرَبِّهِ فِى اَعْلى عِلّييّنَ.
بندهای که مطیع پدر و مادر و پروردگارش باشد، روز قیامت در بالاترین جایگاه است.
کنز العمال، ج۱۶، ص۴۶۷
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅
✍🏻 در این حدیث نورانی اطاعت والدین با اطاعت خداوند در کنار هم قرار گرفته و به اهمیت این اطاعت اشاره دارد.
راه رضای خداوند کریم از کوچه رضایت و اطاعت از والدین عبور میکند و خارج از آن بیراهه است.
خود را در مسیر درست قرار دهیم.
🔸🌺🔸--------------
🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی
@salonemotalee