eitaa logo
سالن مطالعه
193 دنبال‌کننده
10هزار عکس
2.6هزار ویدیو
1هزار فایل
امروز کتابخوانی و علم‌آموزی نه تنها یک وظیفه‌ی ملّی، که یک واجب دینی است. امام خامنه‌ای مدیر: @Mehdi2506
مشاهده در ایتا
دانلود
آغاز خونین زرسالاری جهانی 🖋قسمت سیزدهم در اواخر سده شانزدهم، به تدریج قدرت دریایی پرتغال رو به افول نهاد و استفاده از راه «دماغه امید نیک» برای سایر اروپاییان ممکن شد. نخستین کسانی که این انحصار را درهم شکستند هلندی‌ها بودند. آنها در سال ۱۵۹۵ موفق شدند از این مسیر چهار کشتی تجاری خود را به هند برسانند. سه سال بعد، هلندی‌ها تهاجم به مستملکات پرتغال در سواحل قاره آفریقا را آغاز کردند. مع‌هذا، تا اوایل سده هفدهم برتری پرتغالی‌ها در دریاها و سواحل و جزایر شرق تداوم یافت و تنها در این زمان بود که در پی یک رشته از حوادث این اسطوره درهم شکست: تصرف گجرات (۱۵۷۳) و بنگال (۱۵۷۹) به وسیله اکبرشاه گورکانی و امتداد اقتدار دولت مرکزی دهلی به سواحل هند تصرف جزایر ملوک (شرق اندونزی) که از مستملکات مهم پرتغال و مرکز مهم تجارت فلفل به شمار می‌رفت به وسیله هلندی‌ها (۱۶۰۵) (۸۰)، جنگ دریایی پرتغالی‌ها با ناوگان «تجاری» کمپانی هند شرقی انگلیس به فرماندهی کاپیتان بست (۸۱) (۱۶۱۲) که به شکست پرتغالی‌ها انجامید، اخراج پرتغالی‌ها و سایر اروپاییان از جزیره هرمز و پایان دادن به سلطه ۱۰۸ ساله آنان بر این بندر مهم تجاری به وسیله امامقلی خان حکمران فارس و سردار شاه عباس صفوی (۱۶۲۲)، پایان دادن به قریب به یک سده سلطه پرتغالی‌ها و سایر اروپاییان بر بندر حقلی به وسیله قاسم خان حکمران بنگال و سردار شاه جهان گورکانی (۱۶۳۲)، تصرف مستملکات پرتغال در مالاکا (۱۶۴۱) و سیلان (۱۶۵۸) و سواحل مالابار (۱۶۶۳) به وسیله کمپانی هند شرقی هلند، و سرانجام انضمام مدرس و بنادر جنوبی هند به دولت مرکزی دهلی به‌وسیله اورنگ زیب و پایان دادن به بیش از یک و نیم قرن سلطه اروپاییان بر این منطقه (۱۶۸۷). مجموعه حوادث فوق، بر سلطه بلامنازع این نخستین امپراتوری مستعمراتی معاصر غرب نقطه پایان نهاد؛ هر چند تا سده نوزدهم پرتغال همچنان یکی از قدرت‌های مهم استعماری در آسیا، آفریقا و آمریکای جنوبی به‌شمار می‌رفت و تا سال ۱۸۸۹ اعضای خاندان سلطنتی پرتغال به نام «امپراتور برزیل» کنترل این سرزمین پهناور را، که دارای معادن غنی طلا و الماس بود، به دست داشتند. پس از افول قدرت پرتغالی‌ها، آنها تنها بنادر گوا، دامان و دیو را در سواحل هند حفظ کردند. پرسیوال اسپیر (۸۲) بندر گوا در سده هیجدهم را «موزه امپریالیسم سده شانزدهمی می‌خواند که در آن تعداد کلیساها بیش از تجارتخانه‌هاست و تعداد کشیشان بیش از سربازان»! (۸۳) این بنادر تا سال ۱۹۶۱، یعنی دوازده سال پس از استقلال هند، همچنان در تملک دولت پرتغال بود. بدین‌سان در سده هفدهم میلادی امپراتوری مستعمراتی پرتغال در شرق فروپاشید و میراث آن به «ملت»های دیگر اروپایی، به ویژه انگلیسی‌ها و هلندی‌ها انتقال یافت -------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
صفحه ۱۹
۱۰۳ 🌺👌 بابام مریض شده بود کلی واسه عیادت کمپوت و آبمیوه اوردن،خیلی حال داد ❤️ قراره این آبمیوه ها که تموم شد ایندفعه پای دادشمو بشکونیم😂😂 خب چیه اینم ی جور کاره با درآمده دیگه😂😂😂 *به نام روزی رسان بی منت* *سلام* *انس بن مالک می گوید: روزی که رسول خدا از غزوه تبوک باز می گشت، سعد انصاری به استقبال آن حضرت شتافت و با پیامبر دست داد. حضرت فرمود: چه باعث شده که دست هایت این گونه سفت و پینه بسته باشد؟ جواب داد: با بیل برای کسب نفقه خانواده ام کار می کنم. حضرت دست وی را بوسید و فرمود: این دست هرگز آتش جهنّم را حس نمی کند.* *تاریخ بغداد، ج۷، ص۳۴۲* *بنابراین با اینکه طبق آیه ۵۸ در سوره ذاریات روزی رسان خداوند متعال است: إنَّ الله هُوَ الرَّزّاق امّا همه موظفند منبع درآمدی حلال داشته باشند؛ زیرا خداوند به وسیله اسباب روزی می دهد. بندگان خدا باید به دنبال کسب حلال باشند و شغلی را پیشه خود سازد.* *امام صادق علیه السلام نیز می فرماید: به دنبال روزی حلال رفتن را رها نکن؛ زیرا این در تقویت دینت مؤثر است. بحارالانوار، ج۷۱، ص۱۲۸و ۱۳۷.* -------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
خطبه ۴۱.mp3
4.16M
شرح و تفسیر خطبه ۴۱ نهج‌البلاغه درخدمت حجةالاسلام یک‌شنبه‌ ۱ خرداد مسجد حضرت زینب علیهاالسلام/شهرک شهید زین‌الدین -------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
KayhanNews75979710412148515050151.pdf
9.83M
بسم الله الرحمن الرحیم تمام صفحات امروز دوشنبه ۲ خرداد ۱‌۴۰۱ -------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
: 6️⃣ استمداد از امور معنوی 🔅از آن جا که توجه به معنویات عملکردی مطابق با آفرینش و خلقت انسان است اصل ارتباط با امور معنوی و در رأس آن ارتباط با خداوند امری است فطری؛ لذا توجه به این امور برای هر فردی موجب آرامش است. 🔰برخی از شاخصه‌های معنوی در ایجاد امنیت و آرامش انسان: ✳️نماز: 🔅این عمل عبادی به عنوان جلوه‌ای از یاد الهی مطرح است. به فرموده قرآن کریم "و اقم الصلاة لذکری نماز را به پای دار به جهت یاد من" 📚(سوره‌مبارکه طه، آیه۱۴) 📌خداوند متعال در این آیه شریفه یکی از وسایل ذکر و یاد خودش را اقامه نماز می‌داند. با توجه به حدود و شرایط خاص این عبادت، مشخص می‌شود کاری که از ابتدای آن با طهارت و نظافت مخصوص تعظیم و تجلیل خداوند است و تا پایان آن با قرائت و ذکر های مخصوص و حرکات متناسب، غیر خداوند را نفی می‌کند و تنها دلبستگی به او را بارور می‌سازد؛ مصداق بالایی از ذکر اللّه خواهد بود. در قرآن کریم می خوانیم ذکر و یاد خداوند وسیله آرامش انسان است: "الا بذکر اللّه تطمئن القلوب" (سوره مبارکه رعد، آیه۲۸) ‼️پس نماز وسیله احیای ذکر خداوند و ذکر و یاد خداوند وسیله آرامش و قرار انسان است و لذا در دستیابی به آرامش باید از نماز کمک گرفت. -------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
📖 فرنگیس 🖋قسمت ۵۹م همان روز اول، نیروهای خودی همۀ مردم روستا را جمع کردند. رحیم و ابراهیم هم توی آن نیروها بودند. دوباره برادرهایم را می‌دیدم. آخرین بار کی دیده بودمشان؟ یادم نمی‌آمد. نیروها برای مردم حرف زدند و گفتند که تمام دشت و روستا پر از مین است. می‌گفتند نیروهای صدام موقعی که اینجا بودند، مین‌کاری کرده‌اند تا وقتی نیروهای خودمان به اینجا می‌رسند، کشته شوند. از رحیم پرسیدم: «مین چه شکلی است؟» سرش را تکان داد و گفت: «به هر شکلی هست. باید هر جا پا می‌گذارید و بچه‌ها هر کجا می‌روند، حواسشان باشد.» نیروهای خودی هشدار دادند و گفتند: «مین از بمباران بدتر است. نقص عضو می شوید حواستان باشد.»‌ نیروهای جهاد، سریع خاکبرداری را شروع کردند. ما در گورسفید، شورای ده داشتیم و شورا مشخص کرد خانۀ هر کس کجا ساخته شود. نصرت کمری و حسین علی‌خانی و بهروز کیانی شورای ما بودند. یک روز مردم را جمع کردند و خودشان هم کاغذ دست گرفتند. ردیف‌ردیف جای خانه‌ها را مشخص کردند. جهاد که می‌خواست برایمان خانه بسازد، اعلام کرد که باید خانه‌ها را آن طرف خانه‌های قبلی بسازند. جایی که مشخص کردند،از خانه های قبلی‌مان زیاد دور نبود. مهم این بود که سرپناهی داشته باشیم. به نوبت خانه‌های مردم را می‌ساختند. مردم هم کمکشان می‌کردند و برایشان غذا می‌پختند. تا وقتی خانه‌ها درست شود، با چوب و شیروانی برای خودمان کپر درست کردیم. حتی داخلش را گِل و گچ کردیم و خوشگل شد. وقتی یک روز آمدند و گفتند امروز نوبت شماست تا خانه‌تان را بسازند و بعد کاغذ و خودکار دستشان گرفتند و گفتند اینجا خانۀ علیمردان حدادی است، دلم پراز شادی شد. خانه‌ها را با سنگ و چوب و تخته بالا آوردند. هر روز برایشان غذا درست می‌کردم و دم دستشان این طرف و آن طرف می‌رفتم. همه‌اش می‌گفتند: «فرنگیس خانم، شما نمی‌خواهد کار کنید.» اما دلم طاقت نمی‌آورد. می‌گفتم خودم دوست دارم کمک کنم. علیمردان هم کمک می‌کرد. گاهی من مواظب رحمان بودم و او کار می‌کرد، گاهی او از رحمان مراقبت می‌کرد و من کار می‌کردم. وقتی برق و آب هم کشیدند، خانه را تحویلمان دادند. ساختن خانۀ ما حدود دو ماه طول کشید. در آن زمان، رحمان خیلی بی‌قراری می‌کرد و من مجبور بودم، هم از بچه‌ام نگهداری کنم و هم مشغول کارهای دیگر شوم. اما خوشحال بودم از اینکه به ده برگشته‌ام و به زودی خانه خواهم داشت. بعد از چند ماه، همۀ مردم ده خانه‌دار شدند. گورسفید دوباره زنده شده بود. مردم برگشته بودند و می‌خواستند دوباره کار و زندگی کنند. همه خوشحال بودیم از اینکه باز توی خانۀ خودمان هستیم. شوهرم ارام ارام کارگری توی مزرعه‌ها را از سر گرفت و من بیشتر حواسم به رحمان بود. گاهی به آوه‌زین می‌رفتم و به خانواده‌ام سر می‌زدم. برای آن‌ها هم خانه ساختند. همه دارای سرپناه شده بودند. اما دوباره عراقی‌ها بدتر و بیشتر شروع کردند به بمباران هوایی. انگار گورسفید نقطۀ اصلی و هدف آن‌ها بود. بیشتر بمب‌های خوشه‌ای می‌زدند. گاهی هم از نزدیک، رگبار می‌گرفتند به مردمی‌ که توی دشت و ده بودند. یک بار که آوه‌زین بمباران شد، سریع خودم را به خانۀ پدرم رساندم. تمام روستا بمباران شده بود. وارد خانه که شدم، دیدم پدر و مادرم می‌لرزند و بالشی را جلوی خودشان گذاشته‌اند. سریع بغلشان کردم و گفتم: «چیزی نشده، نگران نباشید.» بعد لیلا از چشمه آمد. پرسیدم: «تو کجا بودی؟» گریه کرد و گفت: «رفته بودم چشمه.» خواهر کوچک‌ترم رفته بود توی چشمه قایم شده بود. شنیده بود کنار چشمه بهتر است. از پدرم پرسیدم: «این بالش برای چیست؟ گفت «فکر کردم بمب‌ها دارد روی سرم می‌ریزند. گفتم بهتر است اصلاً نبینم!» روکش بمب خوشه‌ای، افتاده بود توی حیاط و پدرم که دیده بود، فکر کرده بود اصل بمب است و از ترس بالش را جلوی چشمش گرفته بود تا انفجار را نبیند و به مادرم گفته بود چشمت را ببند و اشهدت را بخوان! بمب خوشه‌ای این‌طور است که در هوا، از داخلش بمب‌های کوچکِ زیادی بیرون می‌آید. پوکه‌اش که دراز و بزرگ است، جدا می‌شود و همان پوکه افتاده بود توی خانه و پدرم فکر کرده بود بمب است و الآن عمل می‌کند. از ناراحتی، دستم را رو به آسمان بلند کردم و گفتم: «خدایا، حق ما را از صدام بگیر.» به پدرم گفتم: «از پشت بالش بیا بیرون، نترس. این پوکۀ بمب خوشه‌ای است.» پدرم هنوز می‌ترسید. بلند شدم و پوکه را به هر سختی که بود، از حیاط بیرون انداختم. پدرم را که در آن حالت دیده بودم، انگار دنیا را توی سرم زده بودند ادامه دارد ... -------------- 🖋"سالن مطالعه محله زینبیه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
🍃🌸🇮🇷🌸🍃 امروز ۲۱ شوال سالروز فتح آندلس در سال ۹۲ ه.ق و ۷۱۱ میلادی است. آندلس(شبه جزیره ایبِری) در جنوب غربی اروپا قرار دارد و کشورهای اسپانیا، پرتغال، آندورا و جبل‌طارق را در بر می‌گیرد. شبه‌جزیره ایبری سرزمینی است که مردم آن برای رهایی از ستم حکمرانان بیگانه داوطلبانه به سرداران عرب پیوستند. به یاری این مردم بود که اسلام با سرعتی شگرف سراسر این شبه جزیره پهناور را فراگرفت. همین مردم گروه‌گروه به اسلام گرویدند و در پیوند با مهاجرین مسلمان تمدنی درخشان و شکوهمند را بنا نهادند. مردم شبه‌جزیره ایبری قریب به شش سده حکومت اشغالگران رومی را آزمودند و آنگاه نوبت به تاراج اقوام متعدد اروپایی رسید؛ و سرانجام قبایل ویسیگوت آلمانی در سال ۴۱۵ میلادی بر ایشان تاختند و حکومتی خشن و ستمگر را بنیاد نهادند. این حکمرانان هیچ‌گاه آرام نداشتند؛ یا با قبایل مهاجمی که از قلب قاره اروپا سرازیر می‌شدند در ستیز بودند یا در کوران جنگ‌های خونین خانگی سرزمین ایبری را به آتش می‌کشیدند. سرانجام؛ همین مردم، طارق بن زیاد سردار مسلمان، را از شمال آفریقا فراخواندند، به او راه نمودند و آنگاه که هفت هزار سپاهی طارق به خاک ایبری پا نهادند، ارتش انبوه پادشاه ویسیگوت بناگاه فروپاشید. آنچه رخ داد یک انقلاب اجتماعی سترگ بود و ربطی به کشورگشایی نداشت. طارق کاری جز گشودن راه برای مردمی به ستوه آمده نکرد. راز شکوفایی سریع و حیرت‌انگیز تمدن اسلامی اندلس در این است. معماران واقعی این تمدن همان مردم بودند؛ نه مهاجرین مسلمان که هماره اقلیتی ناچیز به شمار می‌رفتند. 🔸🌺🔸----------- @salonemotalee
صفحه ۲۰