eitaa logo
سالن مطالعه
194 دنبال‌کننده
10هزار عکس
2.6هزار ویدیو
1هزار فایل
امروز کتابخوانی و علم‌آموزی نه تنها یک وظیفه‌ی ملّی، که یک واجب دینی است. امام خامنه‌ای مدیر: @Mehdi2506
مشاهده در ایتا
دانلود
✡🔥 🔥✡ ۸۳ 🖋 مقاله‌ی نوزدهم: جولانگاه نفوذیان یهودی قسمت اول؛ پس از آن‌که امیرالمؤمنین علیه‌السلام تصمیم به جنگ با معاویه گرفت و به‌دنبال گردآوری لشکر بود و نامه‌ای هم برای معاویه نوشت، 🔹معاویه مردم شام را جمع کرد و در خطبه‌اش برای آن‌ها گفت: «خدایا ما را یاری کن بر کسانی که خوابیده را بیدار می‌کنند و آرامش را سلب، و خون‌های ما را می‌ریزند و ناامنی به بار می‌آورند. خدا می‌داند که آن‌ها هیچ بهانه‌ای برای این کار ندارند غیر از این‌که به حکومتی حسادت می‌کنند که خدا به ما بخشیده؛ ولی بدانند که ما هیچ‌گاه با رضایت خود، این لباس را از تن بیرون نخواهیم کرد. مردم، شما که می‌دانید من جانشین امیرالمؤمنین عمر و امیرالمؤمنین عثمان در میان شما بودم و من ولی دم و پسرعموی عثمان هستم و خدا هم گفته «هرکه مظلومانه کشته شد، ما به ولیّ او اختیار قصاص داده‌ایم». شما هم که می‌دانید عثمان مظلومانه کشته شد و من اینک می‌خواهم نظر شما را بدانم.» 🔹این‌جا بود که شامیان یک‌صدا فریاد زدند: «به خون‌خواهی عثمان برمی‌خیزیم. و با معاویه بیعت کردند و پیمان بستند که یا جان ببازند یا انتقام عثمان را بگیرند.» [۱] 🔹در معرکه‌های آن هفتادهزار نفر کشته شدند. ۵۴هزار نفر از شامیان و ۲۵هزار نفر از عراقیان که ۲۵ نفرشان از اصحاب جنگ بدر بودند. دو لشکر، صد روز در منطقه‌ی صفین باقی ماندند و در این مدت، ۹۰ درگیری با یکدیگر داشتند. [۲] 🔹هم‌چنین بزودی به نقش پررنگ اشعث بن قیس در قالب یهودی نفوذی حزب اموی در پیشبرد جنگ به‌سوی دلخواه معاویه، و نیز ارتباط وی با معاویه سخن خواهیم گفت. با دقت در آنچه خواهیم گفت، روشن می‌شود که اگر اشعث را – که به یقین نفوذیان دیگری نیز او را یاری می‌کردند – از تابلوی صفین پاک کنیم، تصویری بسیار متفاوت از آن جنگ ترسیم خواهد شد. 🔹رسول خدا (ص) حتی به فکر این شرایط حساس نیز بود و برای امیرالمؤمنین (ع) نشانه‌هایی دالّ بر حقانیّت آن حضرت نصب فرموده بود. از مهم‌ترین این نشانه‌ها، جناب عمار یاسر [۳] و نیز جناب اویس قرنی بودند. ولی همان‌گونه که شاهد آن خواهیم بود، معاویه و حزب اموی چنان نفوذی در روح و جان شامیان داشتند که هیچ نشانی از تأثیرگذاری نشانه‌های رسول خدا (ص) در میان آن‌ها و در این شرایط حساس نیست. 🔹درهرحال، معاویه در وقت اضافه به تمامی انتظارات و اهداف خود از به‌پا کردن آتش جنگ صفین رسید: 👈 ۱- امیرالمؤمنین (ع) به‌عنوان متهم اصلی و همیشگی کشته‌شدن عثمان، و معاویه به‌عنوان مظلوم و حامی از خون به ناحق ریخته‌شده‌ی عثمان، در ذهن شامیان و بسیاری از مردم دیگر جا افتاد و حقِ هرگونه بی‌نظمی و ایجاد ناامنی برای معاویه محفوظ ماند. 👈 ۲- عیار شامیان و عراقیان محک خورد معاویه نسبت به وفاداری کامل شامیان، حتی با وجود علم کامل شامیان به یاوه‌گویی‌های وی، و نیز دمدمی مزاج بودن کوفیان، حتی با علم کامل به حقانیّت خود، و عواقب شوم سرپیچی از فرمانده به اطمینان عملی رسید. به‌گونه‌ای که حتی حضور و به شهادت رسیدن امثال عمار یاسر و اویس قرنی – که از سوی پیامبر (ص) به‌عنوان نمادهای ویژه‌ی صفین معرفی شده بودند – نیز عملاً خاصیت خود را از دست دادند. و این یعنی شامیان پیامبر جداگانه‌ای به‌نام معاویه دارند! 👈 ٣- بار بدنامی‌های جنگ به دوش دیگران افتاد و معاویه خود را در برابر افکار عمومی شامیان تبرئه کرد. برای نمونه کُشتار گسترده‌ی صفین به پای امیرالمؤمنین (ع) نوشته شد – همان‌گونه که شهادت عمار نیز به گردن آن حضرت افتاد – و نیرنگ قرآن بر نیزه کردن و فریب‌کاری در حکمیّت هم به پای عمروعاص تمام شد. 👈 ۴- اعتقاد شامیان به معاویه دوچندان شد ولی عراقیان با دل‌هایی مالامال از دشمنی بازگشتند و یکدیگر را دشنام می‌دادند و با شلاق به جان هم می‌افتادند. [۴] بنابراین پایه‌های حکومت اموی مستحکم‌تر و ارکان حکومت امیرالمؤمنین (ع) لرزان‌تر از سابق شد. 👈 ۵- برخی از افرادی که بیمی از آن‌ها می‌رفت، تکلیفشان در این جنگ روشن شد. [۵] ادامه دارد ... قسمت بعد؛ https://eitaa.com/salonemotalee/7794 🔸🌺🔸-------------- 🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
هدایت شده از سالن مطالعه
🌷🇮🇷 🇮🇷🌷 روایتی از زندگی ۴۰ساله همسر گرامی سرلشکر شهید حاج حسین همدانی ◀️ قسمت هشتاد و چهارم؛ چند روز بعد خانمی زنگ زد و همان درخواست را داشت با چاشنی تهدید: «اگه مدارکی رو که می‌خوایم تحویل‌مون ندی، دو تا بچه‌هات رو می‌دزدیم." محکم و قاطع گفتم: "شما کوچک‌تر از این حرف‌هایید که بخواید بچه‌های منو بدزدید!" حسین گفته بود که خیلی با او تماس نگیرم و اگر گرفتم در مورد مباحث امنیتی یا جبهه‌ای چیزی را تلفنی نگویم. به ناچار به سپاه همدان رفتم و موضوع را مطرح کردم گفتند: "تشخیص شما درست بوده! اینا ته‌مونده‌های منافقین‌اند که برای صدام و حزب بعث جاسوسی می‌کنن. خوب جواب‌شون رو دادین." هوا داشت سرد می‌شد برگهای زرد و نارنجی درختان می‌ریخت که یک مورد مشکوک دیگری سر راهمان سبز شد. چند نفر با یک خودروری پیکان سر یک ساعت مشخص می‌آمدند و از آن طرف کوچه خانه ما را ورانداز می‌کردند وهب با هوشی که داشت زودتر از من به آنها مشکوک شده بود به او و مهدی گفتم: اگه کسی با ماشین یا موتور اومد و گفت می‌خوام ببرمتون پیش بابا؛ سوار نشید. از محل استقرار حسین بی اطلاع بودم نباید دل‌شوره و اضطراب می‌گرفتم به خانه حاج‌آقا سماوات رفتم تا از حسین خبری بگیرم گفت: "دقیقاً نمی‌دونم لشکر قدس گیلان کجاست شاید عقبه اونا تو اهواز باشه ولی حسین‌آقا که اهل پشت جبهه نیست با این حال اگه پیغامی دارین بگید بهشون برسونم." ساکت ماندم نمی‌توانستم بگویم که حامله‌ام دست وهب و مهدی را گرفتم به خانه برگشتم. چند روز بعد به سونوگرافی رفتم آرزوداشتم توراهی‌ام دختر باشد تا اسمش را «هاجر» بگذارم این آرزو را از وقتی که به حج رفتم و سعی صفا و مروه می‌کردم داشتم خانم دکتر پرسید: "از بمباران و موشک‌باران که نمی‌ترسی؟" گفتم: "شکر خدا؛ نمی‌ترسم" گفت: «آفرین چون برای این فرشته کوچولوت، اصلاً خوب نیست.» اشک شوق توی چشمانم جمع شد. ناخودآگاه یاد بچه اولم زینب افتادم و گفتم: "خدایا خودت نگهدار هاجر باش." اخبار تلویزیون، خبر از عملیاتی بزرگ و سراسری در جنوب را می‌داد حمله‌ای که منجر به فتح شهر فاو عراق شده بود همدان و بیشتر شهرها به تلافی موفقیت رزمنده‌ها در جبهه، بمباران می‌شدند بسیاری از مردم به باغات اطراف شهر رفتند اما در محله ما که به محله پاسداران معروف بود هیچ خانواده‌ای خانه و کاشانه‌اش را ترک نکرد. در این مواقع آنچه دلم را آرام می‌کرد دعا بود؛ دعای توسل سه شنبه ها دعای کمیل پنج شنبه ها دعای ندبه صبح جمعه و زیارت عاشورا در غروب جمعه چراغ دلم را روشن می‌کرد گاهی با سایر خانم‌ها به خانه شهدا سر می‌زدیم می‌خواستیم روحیه بدهیم ولی بیشتر جاها روحیه می‌گرفتم ادامه دارد ... 🔸🌺🔸-------------- 🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
راست می‌گفت... از دنیا که بگذری.. به راحتی از جانت هم می‌گُذری... باشیم... دیدم پاهاش زخمی و خونی شده به سردار بی‌سر شلمچه "ماشاالله رشیدی" گفتم: کفش‌هایت کو!!!؟ گفت: "دادم به اون بسیجی که کفشش پاره بود و نمی‌توانست تو ورزش صبحگاهی هم‌پای دیگران بدود" گفتم: "پس خودت چی؟! پاهات رو ببین خونی و زخمی شده!!!" گفت: "اشکال نداره" گفتم: "یعنی چی؟!" گفت: "اگه از یک کفش نتونم بگذرم چطور از جونم بگذرم!؟" 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹 سلیمانی از ناحیه دست راست، بازو، پای چپ، صورت و چشم و ریه و سایر نقاط بدن مجروح شده بود و جانباز هفتاد درصدی بود. هم حقوق جانبازی داشت هم حق پرستاری اما حتی یکبار هم از آن استفاده نکرد 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هر جمعه با یک؛ جمعه گذشته؛ نام فیلم: شاگرد جادوگر (انگلیسی: The Sorcerer's Apprentice) قسمت اول: https://eitaa.com/salonemotalee/7463 امروز؛قسمت دهم: ◀️ خلاصه داستان فیلم(گذشت) ◀️ مؤلفه‌های کابالایی فیلم. ۸ 🔸۱. جادومحوری(گذشت) 🔸۲. ماده‌گرایی(گذشت) 🔸۳. شرگرایی 🔸۴. شریعت‌گریزی 🔸۵. انسان‌خدا‌انگاری 🔸۶. آخرالزمان‌سازی و منجی‌گرایی 🔹نکته بعدی «تقدیرگرایی» و پافشاری بر «برگزیدگی» است. «دیوید» به‌شکل اتفاقی به «بالتازار» می‌رسد: او که در دوران ابتدایی به‌همراه هم‌کلاسی‌هایش در گردش علمی حاضر بود، برای دختر مورد علاقه‌اش «بکی» نامه‌ای می‌نویسد، «بکی» جواب نامه را گوشه‌ی سکویی می‌گذارد که رویش نشسته بود و می‌رود؛ وقتی «دیوید» به سراغ نامه می‌رود باد آن را حرکت می‌دهد، نامه به چرخ دوچرخه‌ای و سپس به پای سگی می‌چسبد و این تعقیب و گریز ادامه پیدا می‌کند تا جایی که نامه به درب مغازه «بالتازار» برخورد می‌کند و درست در لحظه‌ای که «دیوید» می‌خواهد آن را بردارد، نامه از ورودی پست، وارد مغازه می‌شود. «دیوید» با نگرانی وارد شده و پس از روبه‌رویی با صاحب مغازه «بالتازار» می‌گوید کاغذ من به داخل مغازه شما آمد و این یک اتفاق است؛ اما «بالتازار» این تصادف را «حکمت» تفسیر می‌کند؛ سپس اژدهای کوچک مرلین را به «دیوید» می‌دهد، «دیوید» در ابتدا از قبول آن اِبا می‌کند، اما پس از مدتی به‌ناچار آن را در دست می‌گیرد و اژدهای کوچک به‌شکل انگشتری به دور دست او می‌پیچد و این خبر از «برگزیدگی» او می‌دهد. 🔹نکته دیگر، سبک زندگی منجی در این فیلم است. زندگی «دیوید» نمونه‌ای از سبک زندگی امریکایی [۱۴] است؛ سبک زندگی که اکثر منجیان فیلم‌های آخرالزمانی هالیوود، مطابق با آن رفتار می‌کنند؛ 🔹برای نمونه می‌توان به چند مورد در این فیلم اشاره کرد: شناختی که انسان در اولین دیدار با فردی پیدا می‌کند، بسیار ماندگار است و شخصیت آن فرد را بر اساس منش اولیه او ارزیابی می‌کند. اولین صحنه‌ای که از «دیوید» می‌بینیم، وقتی است که روی تخت خوابیده و سگش در حال بازی با صورت او است. کارگردان با قراردادن این صحنه برای معرفی «دیوید»، می‌خواهد شخصیت او را برای مخاطب شخصیتی آزاد و رها از قیودات معرفی کند. 🔹در طول فیلم نیز تصویری از خانواده «دیوید» به‌ویژه پدرش مشاهده نمی‌شود و در جوانی هم می‌بینیم او با سیاه‌پوستی شهوتران هم‌خانه شده است. فیلم می‌خواهد تأکید کند که «دیوید» قید و بند مذهبی و اخلاقی ندارد و یکسره آزاد زندگی می‌کند. ◀️ نمادهای فیلم اندیشه‌ی کابالا وابستگی خاصی به جهان اسطوره دارد. از بطن یهودیت، اندیشه‌ها و مفاهیمی ظهور کرده که آماج آنها تعبیر معنای اسطوره بوده و نمایانگر باز زنده‌سازی آگاهی اسطوره‌ای است. این مسأله به‌ویژه در مورد کابالای زوهری و لوریایی صادق است فیلم «شاگرد جادوگر» نیز برای القاء مفاهیم خود از نمادهای اسطوره‌ای متفاوتی استفاده کرده است؛ برای نمونه به چند مورد اشاره می‌شود: 🔸۱. داوود (دیوید) یهودیان او را پادشاه و نماد قدرت و شوکت دولت یهود می‌دانند داوود نمونه‌ی یک پادشاه یهودی و الگوی جاودانی شخص مسیحا گردید و در واقع، برخی انبیا و حکیمان او را مسیحا می‌دانستند. او قهرمانی نمونه بود که با شجاعت و بی‌باکی به جنگ دشمن می‌رفت، امت‌ها را مقهور می‌کرد و قلمرو بنی‌اسرائیل را گسترش می‌داد داوود از قهرمانان قوم یهود شمرده می‌شود و سلطنت داوودی و تشکیل دولت یهودی آرزوی تمام یهودیان است. انتخاب نام داوود برای این شخصیت و تأکید بر برگزیدگی او و منجی بودنش برای نجات بشر از دست جادوگران بدسرشت و غلبه‌ی او بر دشمنان، همگی نشان از قدرت و شوکت پادشاهی داوودی در آخرالزمان است که در متون یهودیان به آن اشاره شده است. ادامه دارد ... 🔸🌺🔸-------------- 🖋"سالن مطالعه" با کلی رمان، داستان، مقاله و ... مفید و خواندنی @salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥رهبر انقلاب: الان از مواد اولیه داروهای کشور چقدرش تولید داخلیه؟ ‌‌● تولید کننده: ۷۲ درصد مواد اولیه تولید داخلی، خود دارو هم ۹۷ درصد. ‌‌● رهبر انقلاب: خود دارو رو میدونم. قبلا ۹۰ و خورده ای درصد مواد اولیه وارد می کردیم. 📌بخشی از بازدید سه ساعته رهبر انقلاب از نمایشگاه توانمندی‌های داخلی 🔸🌺🔸-------------- @salonemotalee