eitaa logo
سالن مطالعه
196 دنبال‌کننده
10.3هزار عکس
2.8هزار ویدیو
1.1هزار فایل
امروز کتابخوانی و علم‌آموزی نه تنها یک وظیفه‌ی ملّی، که یک واجب دینی است. امام خامنه‌ای مدیر: @Mehdi2506
مشاهده در ایتا
دانلود
📚کتابخانه مسجد حضرت زینب برگزار میکند: (ویژه برادران ۱۴ سال به بالا ) 🎉بمناسبت میلاد امیر المؤمنین(ع) و ایام ماه مبارک رجب تا مبعث رسول اکرم (ص) مسابقه کتابخوانی با محوریت کتاب: "ناقوس‌ها‌به‌صدا‌در‌می‌آیند" برگزار میگردد . جهت تهیه کتاب و شرکت در مسابقه میتوانید هر روز بعد از نماز عشا به کتابخانه مراجعه فرمایید . 🎁جوایز مسابقه : نفر اول : ۱۵۰ هزار تومان نفر دوم : ۱۰۰ هزار تومان نفر سوم : ۵۰ هزار تومان نفر چهارم و پنجم : ۲۵ هزار تومان بن خرید از فروشگاه همسایه ------------ 🔺مژده: 😍ارسال رایگان در محدوده بنیاد😍 ------------ جهت اطلاع بیشتر با آیدی زیر در ارتباط باشید: @Zare108 ----------- @salonemotalee
۱ کتاب : "سقای آب و ادب" نویسنده : "سید مهدی شجاعی" موضوع : "روایتی از فضائل اخلاقی حضرت عباس (ع)" 🔺خلاصه ای از این کتاب زیبا : ✍شریعه فرات، پیش روست و چند هزار سوار دشمن پشت سر. سوار تشنه‌لب، لحظه به لحظه به آب نزدیک‌تر می‌شود، با مشک خالی بر دوش و شمشیری در دست و لبخند شیرینی بر لب. لبخند، لب‌های ترک خورده‌اش را به خون می‌نشاند. اسب در زیر پایش، به عقابی می‌ماند که مماس با زمین پرواز می‌کند. آنقدر رعنا و رشید و بلند بالاست که اگر پا از رکاب، بیرون کشد، سرانگشتانش، خراش بر چهره زمین می‌اندازد. «وقتی که تو بر اسب سوار می‌شوی، ماه باید پیاده شود از استر آسمان» 🔷چشمانی سیاه و درشت و کشیده دارد و ابروانی پر و پیوسته و گیسوانی چون شبق که از دو سر فرو ریخته و تاب برداشته و چهره‌ی درخشانش را چونان شب سیاه که ماه را به دامن بگیرد، در قاب گرفته است. 📕«ماه اگر در روز طلوع کند، از جلای خودش می‌کاهد. این چه ماهی است که رنگ از رخ روز می‌زداید و با ظهورش روشنایی روز را کمرنگ می‌کند؟!» ✍چیزی به آب نمانده است. برق آب در چشم‌های اسب و سوار می‌درخشد و جان تازه ای به آنان میدهد اما... ------------ @salonemotalee
۲ 📚کتاب: "دیدم‌که‌جانم‌میرود" 📝نویسنده: "حمید‌داوود‌آبادی" 📌موضوع: "شهدایی" ♦️خلاصه ای از این کتاب زیبا و جذاب: ✍برگه‌ی اعزام میان انگشتان دستم تاب می‌خورد. آفتاب گرم تیرماه، بی‌محابا بر سر و روی‌مان می‌تابید. علی درحالی که سعی می‌کرد با برگه‌ی اعزام خودش را باد بزند، گفت:    🗣- این‌جا که هوا این قدر گرمه، حسابش رو بکن جنوب چه خبره، اون‌جا حتما آتیشه.    جلوی خروجی راهروی پایگاه شهید بهشتی، مقابل شیشه‌ی ماتی که جای ده‌ها تکه چسب روی آن خشک شده بود، چشمانم را به مقوای مچاله شده‌ای دوختم و نوشته‌اش را با صدا برای خودم خواندم:  📜«بسمه تعالی   کلیه‌ی برادران اعزامی روز شنبه ۲۶/۴/۶۱ راس ساعت ۸ صبح در محل اعزام نیروی تهران واقع در خیابان آیت الله طالقانی حضور بهم برسانند.»     ناخودآگاه نگاهی به برگه‌ی خودم انداختم تا از تاریخ آن مطمئن شوم که یک دفعه از دیدن برگه جاخوردم😨.... 🔸🌺🔸----------------- @salonemotalee
۳ 📚کتاب شنود؛ تجربه‌ نزدیک به مرگ، در این کتاب خاطرات یکی از مسئولین را می‌خوانیم که از مرگ بازگشته است. ------------ ✍سال‌ها قبل، وقتی در دوره آموزشی مشغول غواصی بودم، در چند متر زير آب گير كردم و نزديك بود غرق شوم. آن لحظات وقتی به سطح آب نگاه می‌كردم، خورشيد را مانند يك گوی نورانی بر سطح آب می‌ديدم كه هر لحظه آرزو داشتم به آن نزديك شوم. آنجا مسير نور خورشيد را شبيه يک دالان نورانی به سمت بالا مي‌ديدم. حالا پس از سال‌ها كه از آن روز می‌گذشت، يكبار ديگر همان اتفاق افتاد! تمام دنيا سياه شد. فقط بالای سرم را می‌ديدم که يک نقطه بسيار روشن می‌درخشيد. سينه‌ام سنگين بود. توجه من از آن نقطه نورانی به پايين پايم در همان اتاق کوچک جلب شد. يكباره ديدم پيرمردی بسيار نورانی و مهربان كه نمی‌توانم زيبايی چهره و محبتش را وصف كنم، با فاصله کمی روی سينه‌ام نشسته! با مهربانی به من لبخند زد و گفت: می‌خواهی با من بيايی؟ آمده‌ام جان تو را بگيرم، آماده هستی؟⚰ من كه وحشت تمام وجودم را گرفته بود، مات و مبهوت نگاهش كردم. مثل نگاه ملتمسانه يک دانش آموز در سر جلسه امتحان، وقتی امتحان تمام شده و او هيچ جوابی ننوشته نگاهش کردم. به خودم قوت قلب دادم و گفتم: بد نيست همراهش بروم. من که در زندگی خيلی کارهای مهم و خوب کرده‌ام و آدم خيلی خوبی بودم. برای همين دستانم را به سمت حضرت عزرائيل بلند کردم تا مرا همراهش ببرد. خيلی خيالم از خودم راحت بود. به خودم اعتماد داشتم و مطمئن بودم به بهشت خواهم رفت! تا اینکه فهمیدم.. ------- برای خواندن ادامه رای دهید: http://EitaaBot.ir/poll/jq6n
۴ 📚کتاب "صعود چهل‌ساله" 👈مروری بر دستاوردهای چهل‌ساله‌ی انقلاب اسلامی بر اساس آمارهای بین‌المللی است. کتاب صعود چهل‌ساله نوشته "سیدمحمدحسین راجی" و دیگران مروری دارد بر دستاوردهای چهل‌ساله‌ی انقلاب اسلامی بر اساس آمارهای بین‌المللی. ------------------ درباره کتاب صعود چهل‌ساله: ✍ این کتاب میزان دستیابی جمهوری اسلامی ایران به آرمان‌هایی از قبیل عدالت، استقلال، آزادی، معنویت، کرامت زن، مردم سالاری دینی، گسترش رفاه عمومی و دیگر آرمان‌های انقلاب را مورد کاوش قرار می‌دهد. 📑ارجاع به منابع معتبر بین المللی نظیر سازمان ملل متحد، بانک جهانی، سازمان جهانی غذا و کشاورزی ، دفتر برنامه توسعه ملل متحد و دیگر مراجع معتبر از شاخصه های اصلی کتاب صعود چهل ساله محسوب می‌شود. خواندن کتاب صعود چهل‌ساله را به چه کسانی پیشنهاد می‌کنیم؟! :👇 علاقه‌مندان به علوم سیاسی و اجتماعی را به خواندن این کتاب دعوت می‌کنیم. ------------------ @salonemotalee
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام خامنه‌ای مدظله: متاسفانه امروز وضع معیشت مردم خوب نیست. این غصه بزرگی‌ است برای ما 🔹🔹 بسته‌های معیشتی شب عید. 🔹 هر کس متناسب با وسع و کرمش 🔹 شماره کارت: ۶۲۷۳۸۱۱۱۶۴۰۳۸۲۷۲ بنام سیدعلیرضا رجایی قرارگاه فرهنگی اجتماعی مسجد حضرت زینب علیهاالسلام. شهرک شهید زین‌الدین
۵ 📚کتاب"خدای خوب ابراهیم" مجموعه خاطرات جمعی از اعضای خانواده، دوستان و همرزمان شهید ابراهیم هادی درباره ویژگی‌های قرآنی این شهید بزرگ است. کتاب خدای خوب ابراهیم ویژگی‌های شهید بزرگوار را بیان می‌کند و برای هرکدام از آن ویژگی‌ها آیه‌ای از قرآن را شاهدمی‌آورد. ---------------------- بخشی از کتاب خدای خوب ابراهیم: ✍ با ابراهیم به سمت مقر سپاه می‌رفتیم تا وسایل لازم را برای رزمندگان تحویل بگیریم. صدای اذان ظهر که آمد، ماشین را در مقابل یک مسجد نگه داشت. گفتم: آقا ابراهیم، بیا زودتر بریم مقر، همونجا نماز رو می‌خونیم. ما که بیکار نیستیم. داریم کار رزمنده‌هارو انجام می‌دهیم. این هم مثل نمازه. با لبخندی بر لب نگاهم کرد و گفت: تموم این کارها بازیه. هدف از جنگ و جبهه و... اینه که نماز زنده بشه. هدف تمام کارهای ما اینه که ما عبد خدا و اهل نماز اول وقت بشیم. ان شاءالله اثر اهمیت به نماز اول وقت رو تو زندگی خود می‌بینی... ----------------------- برای خواندن ادامه قسمت های این کتاب زیبا در نظر سنجی به آن رای دهید : http://EitaaBot.ir/poll/jq6n ----------------------- @salonemotalee
۶ 📚کتاب «سلام بر ابراهیم 1» کاری از گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی است. این کتاب زندگی‌نامه و خاطرات پهلوان بی مزار شهید ابراهیم هادی است. این کتاب علاوه بر زندگی‌نامه‌ای مختصر، ۶۹ خاطره از دوستان و اعضای خانواده این شهید بزرگوار و مفقودالاثر جمع‌آوری کرده است. این نوشتار حاصل بیش از پنجاه مصاحبه از خانواده، یاران و دوستان آن شهید است که همگی نگارنده را در گردآوری این مجموعه ارزشمند یاری رساندند. ------------- ✍در بخشی از این خاطرات می‌خوانیم: 🗣به همراه چند نفر از دوستان نشسته بودیم و در مورد ابراهیم صحبت می‌کردیم. یکی از دوستان که ابراهیم را نمی‌شناخت تصویرش را از من گرفت و نگاه کرد. بعد با تعجب گفت: شما مطمئن هستید اسم ایشون ابراهیمه!؟ با تعجب گفتم: خُب بله، چطورمگه؟! گفت: من قبلاً تو بازار سلطانی مغازه داشتم. این آقا ابراهیم دو روز در هفته سَر بازار می‌ایستاد. یه کوله باربری هم می‌انداخت روی دوشش و بار می‌برد. یه روز بهش گفتم: اسم شما چیه؟ گفت: من رو یدالله صدا کنید! گذشت تا چند وقت بعد یکی از دوستانم آمده بود بازار، تا ایشون رو دید با تعجب گفت: این آقا رو می‌شناسی!؟ گفتم: نه، چطور مگه! گفت: ایشون قهرمان والیبال وکشتیه، آدم خیلی باتقوائیه، برای شکستن نفسش این کارها رو می‌کنه. این رو هم برات بگم که آدم خیلی بزرگیه! بعد از آن ماجرا دیگه ایشون رو ندیدم! ------------------ برای خواندن ادامه این کتاب به صورت مجازی در نظر سنجی زیر شرکت کنید: EitaaBot.ir/poll/jq6n ----------------- @salonemotalee
۷ 📚در کتاب نیمه پنهان مکران نویسنده به سراغ علمای اهل سنت منطقه سیستان رفته است و باآنان مباحثه کرده است بخشی از نیمه‌ی پنهان مکران: ✍ - ما شیعیان اصلاً این حرف را قبول نداریم. شما چون نمی‌توانید به حضرت علی (ع) گیر بدهید، پدرش را مشرک می‌نامید. 🗣- اهل‌سنت در این زمینه روایاتی دارند که به عقیدهٔ ما، این روایات در دوران بنی‌امیه ساخته شده است. چون حضرت ابوطالب (ع) در دوران مکه و سال‌های نخستین اسلام، تمام‌قد از پیامبر (ص) دفاع و توطئهٔ ابوسفیان و معاویه را خنثی می‌کرد. ازاین‌رو، آن‌ها از او کینه به دل گرفتند و در دورانی که سوار بر گُردهٔ جامعهٔ اسلامی شدند، با جعل احادیث علیه ایشان عقده‌گشایی کردند. حضرت ابوطالب (ع) ایمانش به پیامبر (ص) را به زبان نیاورد، چون بزرگ قریش بود و پیامبر به حمایت‌های او در برابر توطئهٔ مشرکان نیاز داشت و درست هم همین بود. اگر اعلام اسلام می‌کرد، اعتبار و جایگاه خودش را از دست می‌داد و مهاجرتی را که پیامبر بعد از سیزده سال و پس از ارتحال حضرت ابوطالب (ع) انجام داد، مجبور بود همان ابتدا انجام دهد. حضرت ابوطالب (ع) به‌ظاهر در جلسات مشرکان شرکت می‌کرد و وقتی از توطئه‌های آن‌ها مطلع می‌شد، برای حفظ جان پیامبر (ص) تدبیر میکرد... ---- برای خواندن ادامه این کتاب رای دهید: http://EitaaBot.ir/poll/jq6n ---- @salonemotalee
حتما در نظر سنجی ها شرکت کنید و با ما بگویید چه کتابی را دوست دارید که هر روز قسمتی از آن در کانال گذاشته شود 🌹 http://EitaaBot.ir/poll/jq6n
سالن مطالعه
حتما در نظر سنجی ها شرکت کنید و با ما بگویید چه کتابی را دوست دارید که هر روز قسمتی از آن در کانال گ
🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹 تا امروز کتاب های شنود و نیمه پنهان مکران هر کدام با 6 رای در اولویت اند . برای خواندن کتاب محبوب خود روی کلمه نظر سنجی بزنید: نظر سنجی