eitaa logo
نجم الدین
10.4هزار دنبال‌کننده
693 عکس
27 ویدیو
7 فایل
🌟نجم الدین نشر بیانات استاد #صمدی_آملی 🚩کانال رسمی #نمیباشد ✔️استفاده از مطالب فقط با ذکر منبع کانال❌
مشاهده در ایتا
دانلود
🔘▪️ : لا إله إلّا اللّه بدون امام رضا حصن نیست. ________________________ ◀️کانال نجم الدین🔰🔰 @samad10001 http://eitaa.com/joinchat/616366083Cbe84eb6ec0
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_341713769937764435.mp3
4.69M
⌛️زمان: 22:26دقیقه __________________ ⛔️ هرگونه نشر و کپی فقط با ذکر نام کانال جایز است. 🌿نجم الدین🔰🔰🔰 @samad10001 http://eitaa.com/joinchat/616366083Cbe84eb6ec0
⏪برویم خدمت حضرت امام هشتم. ما به خلوص سلمان می‌آییم هر چه باداباد هر چه باداباد باشه، زجر مان می دهند سلمان هم آن‌قدر زجر کشید. ایشان هم خیلی کتک خورد خیلی در راه خدا فحش شنید. اما بهاء، بهاء سنگینی است. سلمان امشب قبرت نورانی باشد نبودیم در مدائن که قبر را بغل کنیم که بگوییم ممنونت هستیم با یک خلوص چکار کردی. به ما امام رضا دادی «هر کس قبر مرا در خراسان زیارت بکند خداوند او را از جهنم حرام می‌کند نمی‌گذارد جهنم او را بسوزاند بهشت بر او واجب است». ⏪ ای‌کاش این بهشت و جهنم را بفهمیم که ان‌ شاء الله می‌فهمیم. خداوند توفیق عطا می‌فرماید. 👈 رسید به نیشابور. در نیشابور جناب ابو زرعه و جناب اسلم می آیند خدمت آقا، چون آقاجان در داخل کجاوه است؛ خودشان را ظاهر نمی کنند، نشان نمی دهند؛ این دو بزرگوار در نیشابور آمدند، رفتند نزدیک کجاوه آقاجان: ⏪آقا ببینیمتان، ما دلمان که پاره شده ببینیمتان آقا. اجازه بدهید حرفی از شما بشنویم؛ یک حدیثی به ما بگویید. می گویند آقا در همین حال، افسار شتر خودشان را کشیدند توقف کردند؛ پرده ی این محمل عزیزشان را بالا زدند؛ وقتی چهره ی مبارک امام هشتم ظاهر شد نوشته اند در تاریخ، گفته اند آن روز حالا در چه ساعتی آقاجان وارد نیشابور شد، تشریف فرما شدند؛ تا نزدیکیهای ظهر مردم فقط گریه می کردند؛ به خاک افتاده بودند؛ یعنی کسی اصلا نمی توانست خودش را کنترل کند. که جناب مرحوم محدّث قمی می گوید: 👈من اینجا را وقتی که خواستم نقل کنم به یاد حضرت امام حسین افتادم در کربلا، که اینهم فرزند اوست، تا مردم چهره اش را می بینند اینجور به چهره ی او یک صبح تا ظهر گریه کردند، به سر و سینه زدند، به خاک افتادند، خاک روی سر می ریختند، اصلاً آقا دیدنی است. شتر ایستاد. 👈این کجا و کربلا حسین هی می آید چهره نشان می دهد برمی گردد. این کجا و آن کجا؟ نه تنها حسین چهره نشان می دهد، زینب او را می بینند حیا نمی کنند، آفرین بر مردم ایران. آفرین بر مردم نیشابور. آفرین. آفرین. آفرین بر مردم خراسان. 👈گفت تا ظهر نزدیکیهای ظهر، ابو زرعه می گوید من و محمد بن اسلم به مردم خطاب کردیم بابا خاموش باشید، آقا می خواهد فرمایش بفرماید. در حدود بیست و چهار هزار قلم به دست در نیشابور. اینها تشنگی مردم است؛ 24 هزار قلم به دست در نیشابور؛ سی هزار نیزه به دست در کربلا. 👈تفاوت ره از کجا تا به کجا؟ دیگر من نگویم گریه کنید. اینها صدا می زنند: خاموش باشید که آقا می خواهد فرمایش بفرماید، کربلا آقا فرمایش می کند، هورا می کشند. کجا به کجا؟ عجباً عجبا. عجباً عجبا. 👈اینجا مردم وقتی ساکت می شوند آقا کلمه به کلمه به ابو زرعه و محمد بن اسلم می گوید اینها داد می کشند به مردم می گویند، 24 هزار نفر می نویسند؛ اما آنجا حسین بن علی وقتی می خواهد ساکت کند که حرف بزند همه هورا می کشند حسین ما نمی شنویم چه می گویی. ما نمی دانیم چه می گویی، این مردم ایرانند. ⏪رزمندگان هشت سال جنگ، اگر من و شما رزمنده بودیم یک چنین اجداد خوبی داریم؛ خدا رحمتشان کند. 👈 در این زمان اباصلت گفت چون روز دیگر حضرت امام رضا نماز بامداد ادا نمود، جامه‌های خویش را پوشید، در محراب نشست منتظر بود تا غلامان مامون بطلب وی آمده‌اند، آنگاه کفش خود را پوشید، ردای مبارک خود را بر دوش افکند، و به مجلس مأمون درآمد من در خدمت آن حضرت بودم در آن وقت طبقی چند از الوان و میوه ها نزد وی نهاده بودند خوشه انگور که زهر را به برخی از دانه های آن آغشته کرده بودند، در دست داشت. 🛑ادامه👇👇
🛑قبل👆 🛑ادامه👇 ⏪نزد وی نهاده بودم خوشه انگور را که زهر به آن قرار داده بودند در برخی از دانه‌های آن در دست داشت بعضی از آن دانه‌ها که به زهر نیالوده بودند و برای رفع تهمت زهر مار می کرد چون نظرش به آن حضرت افتاد مشتاقانه از جای خود برخاست، دست بر گردن مبارکش انداخت میان دو دیده آن قرةالعین مصطفی را بوسید و ای کاش آن دهن نحسش شراب‌خوار به صورت آقا نمی‌رسید. 👈 آن وقت لوازم اکرام و احترام ظاهری بود، دقیقه ای فرو نگذاشت آن جناب را بر بساط خود نشانیده. آن خوشه انگور را به وی داد گفت یابن رسول‌الله از این نکوتر‌ انگور ندیدم حضرت فرمود شاید انگور بهشت از این نکوتر باشد. مأمون گفت: از این انگور تناول نما حضرت فرمود: 👈مرا از خوردن این انگور معاف دار ماموم مبالغه ای بسیار کرد و گفت البته می باید تناول نمود مگر مرا تهمت نمی‌داری؟! با این‌ همه اخلاص که از من مشاهده می‌کنی این چه گمان‌هایی است که به من می‌بری، آن خوشه انگور را گرفته دانه چند از آن خورد باز به دست آن جناب داد تکلیف خوردن نمود آن امام معصوم آن انگور زهر آلود را تناول کرد، حالش دگرگون شد و بقیه خوش ها را بر زمین افکند، متغیر الاحوال از مجلس برخاست مأمون گفت کجا می‌روی؟ 👈گفت آنجایی که مرا فرستادی. آن حضرت حزین و غمگین و نالان سر مبارک را پوشید از خونه مأمون بیرون آمد قبل که می‌رفت گفت ابا صلت اگر دیدی با سرم عبا گذاشتم با من حرف نزن و ابا صلت می گوید وقتی دیدم آقا به سر عبا کشیده است از منزل بیرون آمد با آن حضرت سخن نگفتم به سرای خانه خودش وارد گردید. 👈 فرمود در سرای را ببند. رنجور و نالان بر فراش خود تکیه فرموده. بعضی از نقل‌ها نوشته است وقتی آمد گفت اباصلت فرشهای حجره را برچین برای اینکه مثل جدم حسین برخاک جان بدهم. یا حسین یا حسین یا حسین یا حسین اباصلت میگوید آن امام معصوم بر بستر قرار گرفت در سراها بسته در میان خانه‌ محزون و غمگین ایستاده بودم که ناگهان جوان خوش بوی مشکین موی در میان سرا دیدم سیمای ولایت و امامت از جبینش ظاهر بود. 👈شبیه‌ترین مردمان بود به جناب امام رضا.‌ سوی وی شتافتم از کدام راه وارد شدی؟ من که درها را محکم بسته بودم فرمود: ⏪آن قادری که مرا از مدینه به یک لحظه به طوس آورده، از درهای بسته مرا به داخل ساخت. پرسیدم تو کی هستی؟ فرمود من حجت خدا بر تو ای اباصلت من. محمدبن‌علی و آمده‌ام که پدر غریب و مظلوم، مسموم خود را ببینم و وداع کنم آنگاه در حجره ای که حضرت امام رضا بودند در آن‌جا رفت چون چشم آن امام معصوم به فرزند معصوم افتاد از جای جست، یعقوب وار یوسف گم گشته خود را در آغوش کشید دست در گردن وی قرارداد او را به سینه خود فشرد میان دو چشم او را بوسید. آن فرزند معصوم را در فراش خود داخل کرد و بوسه بر روی وی می داد، با وی اسرار ملک و ملکوت، خزائن علوم حی لایموت را گفت که من نفهمیدم. ابواب علوم اولین و آخرین و بداء حضرت سید المرسلین را به وی تسلیم کرد. 👈حضرت امام محمدتقی دست در میانه سینه پدر بزرگوار خود برد چیزی مانند گنجشک بیرون آورد و فرو برد آن طائر قدس به بال ارتحال، گرد تعلقات جسمانی از دامن مطهرخود جدا کرده روی زانو جان به جان تسلیم کرد. اما بریم کربلا........... __________________________________ ⛔️ هرگونه نشر و کپی فقط با ذکر نام کانال جایز است. 🌿نجم الدین🔰🔰🔰 @samad10001 http://eitaa.com/joinchat/616366083Cbe84eb6ec0
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
4_341713769937764400.mp3
3.75M
⌛️زمان: ۱۸:۴۹دقیقه __________________ ⛔️ هرگونه نشر و کپی فقط با ذکر نام کانال جایز است. 🌿نجم الدین🔰🔰🔰 @samad10001 http://eitaa.com/joinchat/616366083Cbe84eb6ec0
👈به عرض رساندیم که امربه معروف ونهی از منکر به خصوص فریضه ی نهی از منکر، اگر در امور جزئیه ای باشد که برگشتش به افراد قلیل و یا احیانا افرادی که در محدوده ی یک روستا، یک شهر، یک خانواده در محدوده ی یک خیابان، یک کوچه در حد معاشرت با دوستانی خاص یا غیر خاص در این امور باشد حکم آن یک حکم کلی است. 👈در شرع مقدس است که همگان را توان دخالت در این امر مهم هست و اینکه هم شرع مقدس امر به معروف ونهی از منکر را تقریبا به عنوان یک واجب شرعی وتکلیفی در حد تمام مکلفین آحاد اجتماع مقرر فرمود و تکلیف فرمود در این محدوده ی کم برای همگان موءثر است 👈اما اگر یک وقتی منکر در حد منکر افراد جزئی که به عرض رسید در محدوده های کم نباشد، منکر به صورت یک حکومت در بیاید به صورت یک مکتب و عقیده در سطح جهان گشایش پیدا کند، همانطور که مکتب اسلام مثلا به یک مذهب و دینی است که فرا گیر شد به عنوان عقاید حقه ی الهیه در بین تمام عاقلان عالم مطرح است، اگر منکر به صورت عقاید در بیاید در میان عموم مردم‌اجتماع به صورت یک سنت کذایی بخواهد مطرح بشود در اینگونه از موارد نهی از منکر تقریبا از عموم افراد جزئی هم بر نمی آید، هم ساخته نیست، هم تاثیر ندارد و هم اینکه شاید نتیجه ی معکوس هم احیانا داده بشه. 👈اگر منکر به صورت عقاید باطل در سطح اجتماع به نحو یک مذهب مطرح بشود که در زمان امام حسین(ع) به همین صورت در آمد، چون عقایدی را بنی امیه آورد برای مردم به عنوان مذهب رسمی شناخت. 👈درست است که پیامبر در مکه ظهور کرد دین اسلام به عنوان یک دین کلی در سراسر حجاز پذیرفته شد، در منطقه ی عراق هم با آن وسعت آن روز پذیرفته شد. باز در منطقه ی ایران هم بعد از فتح ایران در زمان خلیفه ی غاصب دوم، اسلام در ایران هم پذیرفته شد، در شامات هم شبیه خود دمشق وترکیه ی فعلی که مرکز آن قسطنطنیه ی آن روز بود و در مصر و کشورهایی که در این حول وحوشند شبیه فلسطین اشغالی، لبنان، اردن، اینها تقریبا در محدوده ی شامات می افتند! در سراسر اینها دین اسلام به عنوان یک مذهب رسمی پذیرفته شد. 🛑ادامه👇
🛑قبل👆 🛑بعد👇 👈اما چون بعد از واقعه ی رحلت خاتم الانبیا ص و غصب خلافت توسط غاصب اول و بعد از اون توسط غاصب ثانی و سپس ثالث که در این محدوده ی سه غاصب بنی امیه آمد ریشه دوانید در مرکز حکومت. 👈 در اینجا باز ماصحنه ی یهودیت در اسلام را می بینیم مثل همین زمان ما، حالا چطور انگلیس همه جا جا پا دارد؟ چطور صهیونیست جهانی ویهودیت در همه جا جای پا دارد؟ چون ما یهود اصیل را که اصلشان اسرائیلی هستند با یهودیت آنها بخشیشان که به صورت حضرت اسرائیل الهی بودند که پیامبر خدا بود! آنها خوب بودند. یهودیتی که بر اساس انحراف از تورات به میان آمده این ها خطرناک شدند. 👈 یعنی یر یهودیتی که آمد تورات را تحریف کرد به چیزی که خودش می خواست، این ها جا باز کردند در حجاز به خصوص که مر کز وحی بود یعنی در مکه ومدینه، کعب الاحبار یهودی را فرستادند. 👈 حال کعب الاحبار یک دانشمند خیلی سطح بالا ی یهودی است که او را آوردند، ابی سفیان در مکه ومدینه فقط احادیث جعل می کرد، کار او(کعب الاحبار) جعل احادیث بود. 👈یک تعداد کمی امیرالمو منین که خانه نشین شد ،با آن وضعی که بعد از رحلت پیامبر(ص) در آوردند اباذر و سلمان که تبعید شدند. سلمان یک نیروی بسیار قوی بود در حرف زدن این را بالا خره ابوسفیان دسیسه کرد به ربذه تبعیدش کردند، حکم تبعیدش را هم همین مروان بن حکم از ناحیه ی عثمان می گیرد او را آنجا با گرسنگی وتشنگی بالاخره کشتند. یک یک اصحاب درست پیامبر را همه را در به در کردند، بعد اینها ماندند صفحه دار میدان شدند. 👈جعل احادیث یهودی ها و مسیحی ها شد به عنوان مذهب اسلام! هی می آمدند پیامبر این را گفت، آن را گفت، یعنی صاف کعب الاحبار روز در خیابانهای مکه و مدینه راه میرفت و رسما برای مردم احادیث رسول الله را می خواند. مردم هم صاف دنبال او راه می افتادند. که ابوذر می آمد مقابله می کرد. 👈بالا خره مجبور شدند اورا از سر راه بردارند که برداشتند! کسی هم نبود که با او مقابله کند. تازه کعب الاحبار یک دانشمند سرشناس بود. دانشمندان غیرسرشناس دیگری هم بودند که این ها هم مشغول تبلیغ بودند در محدوده ی مدینه و حجاز و لذا آمدند به طور کلی مسیر اسلام منحرف شد. 👈مسیر اسلام از مسیری که پیامبر(ص) ترسیم فرموده بود بعد از رحلت آن جناب با آمدت خلفای غاصب سه گانه و سرکار آمدن طائفه ی بنی امیه که اصلشان از شجره ی خبیثه ی ابوسفیان شروع می شود، آن صحنه هایی که گذشت به طور کلی مسیر دین منحرف شد. 👈اگر جایی انحراف در عقاید عمومی مردم پیش بیاید، حاکمان مردم کسانی باشند که در عقاید مردم دست ببرند مثل بنی امیه و لذا شام را احادیث کذبیه ی بنی امیه گرفت. در کوفه هم باز احادیث کذبیه شان سرایت کرد، حالا با اینکه کوفه و عراق تقریبا از ریشه به اهل بیت مرتبط بودند، یعنی بعد از پیامبر ص خلیفه امیرالمومنین (ع) آمد کوفه، اما بعد از ۲۵ سال آمد! چون در زمان آن سه غاصب، اول که کوفه دست فرمانروایان از ناحیه ی آن ها بود، پس باز می بینید احادیث جعلیه ی کعب الاحبارها امده به کوفه هم رسید. 👈درست است ایران فتح شد اما کسانی که از ناحیه ی غاصبان ثلاث آمدند در ایران، به خصوص از دومی به بعد آمدند در ایران حاکم شدند! باز هم می بینید وارث همان اخبار مخلوط شده ی کعب الاحبارها بود. یک انحراف کلی در مسائل حکومتی است وقتی انحراف کلی باشد نهی از منکر به عنوان یک وظیفه است. 🛑ادامه👇
🛑قبل👆 🛑ادامه👇 👈ابی عبدالله اگر در زمان برادرش امام حسن ع و بعد از شهادت آن بزرگوار تا معاویه به درک واصل بشود حضرت سکوت کردند برای اینکه معاهده ای بود بین امام حسن(ع) و معاویه، و حضرت نمی خواست معاهده را بشکند واین تعهد و این توافق که بین طرفین شده! اما حالا می بیند که منکر به نحو ریشه ای و اساسی دارد سطح کره ی زمین را می گیرد. 👈 اینجا دیگر معنا ندارد که بگوییم آقا حالا اگر ما قیام هم بکنیم احیانا اگر کشته می شویم، پس دیگر نهی از منکر نکنیم! اینجا اصلا انحراف عقاید است. 👈خوب حال از شما سوال می کنم: اگر واقعا کسی آمد جلوی چشم شما رسما دارد به پیامبر ص جسارت و بی احترامی می کند، طوری که واجب القتل است، آیا می شود اینجا بگوییم خوب حالا اگر من بخواهم برعلیه او قیام کنم و بعد علیه او مثلا بشورم، کشته می شوم پس دیگر بایستم؟ بعد می بینید که راه ندارد! جایی که اصل دین در خطر افتاد ان جا دیگر معنا ندارد یک کسی بخواهد مواظب جان خودش باشد. 👈پس ان مسائلی که در شرایط امر به معروف و نهی از منکر گفته شد که مواظب باشید، احتمال تاثیر بدهید، وخطر مالی اگر هست نکنید و خطرهایی هست نکنید، حالا تا چه رسد به خطرهای ناموسی، این ها مال کجاست؟ این ها مال این نهی منکر های متعارف است. مثل همین اجتماع خودمان حالا دو تا جوان منحرفند، الان یک بزمی دارند، یک زور و یک قدرتی دارند، حالا شما هم یک آدم ضعیفی هم هستی اگر بخواهی بروی پیش آن ها بایستی خلا صه اینها فردا حمله می کنند منزل را ازبین می برند حالا اگر هم نکردی فوقش این است که او یک دزدی می کند، حالا دیگر نمی آید برای مردم حدیث جعل کند. الان در جامعه ی ما کسانی که بخواهند مردم را انحراف عقاید بدهند چه قدرند؟ از این مفسدینی که هستند، این ها خیلی کمند. 👈نیستند مگر کسانی باشند که از ناحیه ی دشمنانی مثل آمریکا و امثال این ها یک برنامه های درون گروهی و باطل وپشت پرده داشته باشند، وگرنه این جوانی که بیچاره حالا دارد کمی سر کوچه حالت بزمی بازی در می آورد، چهار تا دختری هم که دارند به یک وضع ناجور راه می روند، بعد می بینی باز هم روز عاشورا رفتند حسین حسین هم می کنند، باز نشسته پای منبر دارد حدیث هم می شنود دو روز بعد هم توبه می کند. پس این فسادی نیست که بیاید موجب انحراف عقاید اجتماع شود این فسادیست مربوط به مفاسد اجتماعی مردم. 👈اما اگر واقعا کسی دارد فساد عقاید مردم می کند، دارد احادیث جعل می کند دارد قران را تحریف می کند، می خواهد بیاید اصلا به طور کلی مسیر دین را عوض کند. ببینید الان ما در ۲۵ سال انقلاب کم مشکلات داشتیم؟ کم با همدیگر زد و خورد داشتیم؟ کم گروه گروهی شدند؟ کم به همدیگر تاختند؟ کم بر علیه یکدیگر حرف زدند؟ همه بود اما هیج یک از این ها تصمیم نگرفتند بیایند مسیر دین را به طور کلی منحرف کنند. این نبود. 👈خوب از یک طرف رهبری هم گذاشتیم این رهبری بزرگوار بزرگترین وظیفه اش صیانت از حریم دین خداست. این مهمترین وظیفه ی ایشان است! که خوب، دارد می کند. 👈بله حالا جایی به بیت المال دستبرد نشده؟ شده، اختلاس نشد؟ شد، اختلاس های سبک؟ نه خیلی سنگین، منابع مالی کشور ضربه نخورد؟ خورد، این ها هست. این ها انحرافات فساد اجتماعی پیش می آید. اما انحرافاتی که بیاید اصلا به طور کلی دین را عوض کند، این که نداریم، نداشتیم. 👈اگر خاطر شریفتان باشد، اوایل منافقین آمده بودند یک سری عقایدی داشتند بین جوانان ما القا می کردند، آنجا بله بزرگان ما قیام کردند جوان های حزب الهی آن روز قیام کردند، با این ها بحث ها گرفت، وقتی دیدند نه با این بحث ها محکومند و نمی توانند جوابگو باشند، دست به ترور ها و امثال کارهای نظامی زدند. 👈خوب جوانان ما هم در مقابلشان ایستادند. خلاصه کار کشید به مثل کار جنگل و در گیری های خیابانی وامثال این ها. 🛑ادامه👇
🛑قبل👆 🛑بعد👇 👈این ها باز چیز مهمی نیست همیشه در درگیری ها آدم چهار تا شهید می دهد، دو تا زخمی می دهد، چهار نفر را می کشد، دستگیر می شوند خودشان اقرار می کنند، مطلب حل می شود. 👈اما یک وقت بیایند عقاید مردم را از مسیر به در ببرند آن خطرناک است. چیزی که زمان امام حسین(ع) پیش آمد، واقعا انحرافات کامل بود! در سطح اصل حکومت در شام در عراق در ایران، اصلا به طور کلی حکومت منحرف شد. 👈حکومت اولا از مدینه و مکه که مرکز وحی بود رفت شام، که اصلا شام مرکز وحی پیغمبر(ع) نبود، آن هم حکومت رفت دست معاویه وبعد از او به یزیدی که رسما دارد با سگ بازی بزرگ می شود، کسی که وقتی سر مبارک ابی عبدالله (ع) را پیشش گذاشتند، رسما اشعار آن کسانی که یهودی ها بودند بر علیه پیامبر(ص) می خواندند، همانها را می خواند. می گفت: بابا بی خود می گویند نعوذ بالله این محمد(ص) اصلا خبری هست نه وحی و نه احادیث، هیچ چیزی نیست، همین ها را می خواند ببینید این انحراف است. 👈این انحرافات را امام حسین (ع) شروع کردند با او مبارزه کردن، گرچه هنوز شکست وپیروزی یک انقلاب را نباید به خود زمان آن انقلاب محصور کرد، باید ببینیم بعد چه می شود؟ حالا بعد که واقعیت روشن شد، حضرت آمد در کربلا شهادت پیش آمد و بعد از او عزیزان رفتند کوفه را بیدار کردند. 👈باز هم مردم کوفه، البته مردم کوفه یک طبعی دارند، طبع پیمان شکنی، اصلا معروف شدند به بی وفایان، این ها اصلا طبعشان این است. خیلی در کوفه انحرافات فکری پیش نیامد، مشکل اساسی کوفه همیشه پیمان شکستن بود، این ها وفا نداشتند به هرچه پیمان می بستند. اما شام چرا، شام متحول شد. مصر متحول شد. دمشق متحول شد، قسطنطنیه متحول شد، ایران متحول شد. 👈سطح جهان با آمدن اسرا به اطراف شام واقعا متحول شد، عدو هم سبب خیر شد این ها برای این که جشن ها وپیروزی خود را در سطح جهان منتشر کنند، دعوت داشتند از همه ی سران کشورها آمدند. 👈خطبه ی امام زین العابدین(ع)، خطبه ی حضرت زینب، خطبه ی ام کلثوم، چه در کوفه چه در شام. 👈بعد مطلب دیگر عزاداری هفت روزه ای که حضرت در شام به پا کرد. حضرت زینب کبری که این جا واقعا جایگاه زنان را در ادامه نهضت عاشورا، به غیر از زنانی که اهل بیت پیغمبر‌ ص بودند، باید از ناحیه ی زنان شام و کوفه هم دانست، البته نه کوفه، شام خیلی! 👈این است که آن بحثی که قبلا به عرض رسید از شرایط امر به معروف ونهی از منکر این است که، احتمال اثر باشد اولا، و خطر جانی و مالی نباشد و فرمایشات دیگر، این ها از این جنبه که مصداق اتم منکرات هست اصلا راه ندارد. این است که جناب رسول الله(ص) به فرزندشان ابی عبدالله(ع) فرمودند برو باید کشته شوی. __________________ ⛔️ هرگونه نشر و کپی فقط با ذکر نام کانال جایز است. 🌿نجم الدین🔰🔰🔰 @samad10001 http://eitaa.com/joinchat/616366083Cbe84eb6ec0
⁣علامه حسن زاده آملی (حفظه الله): ⁣«17 سال شب و روز در خدمت علامه طباطبایی بودم اما یک مکروه از ایشان ندیدم» 🔸شرح دروس معرفت نفس 🔸 استاد صمدی آملی ________________________________ 🌿نجم الدین🔰🔰🔰 @samad10001 http://eitaa.com/joinchat/616366083Cbe84eb6ec0