eitaa logo
نجم الدین
10.4هزار دنبال‌کننده
693 عکس
27 ویدیو
7 فایل
🌟نجم الدین نشر بیانات استاد #صمدی_آملی 🚩کانال رسمی #نمیباشد ✔️استفاده از مطالب فقط با ذکر منبع کانال❌
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👈مثل حضرت زینب سلام الله علیه در پنج سالگی خواب دیده است، که طوفانی آمد، ایشون به یک درختی پناه برد، طوفان درخت را از جا کَند، سپس یک شاخه ای از این درخت آشکار شد، ایشون به اون شاخه پناه برد، اون شاخه رو هم طوفان شکست، به شاخه ی دیگر پناه برد، باز اون رو هم شکست. به دو شاخه ی دیگر هم پناه برد، اونها رو هم شکست، او رو برداشت داره با خودش میبرد. 👈بعد وقتی بیدار شد به محضر مادر گرانقدرش که استاد منزل اوست، حضرت زینب یه استاد داخلی منزلی بنام مادر جان فاطمه دارد، که به او قرآن تعلیم می دهد، علم و علم المنایا بهش تعلیم می دهد. و از امیرالمؤمنین تعلیم می گرفت، و این دو می دانند که چه شاگردی تربیت کردند، این شاگرد، اون چِنُن بلند مرتبه است که همه ی افراد اجتماع به این راحتی لیاقت دیدن جمال دلارای این شاگرد عزیزشون رو ندارند. 👈و لذا خواب رو به مادرش عرضه کرد، فرمود: برو پیش جد بزرگوارت از پدر عزیزم بپرس تا بهت جواب بده. رفت پیش پیغمبر، آقاجان فرمود: من هم منتظرم تا جبرئیل از حق متعال تعبیر خوابت را بیاورد. که تعبیر خواب آورد. 👈اون هم در سن پنج سالگی، یه دختر خانمی خواب می بینه بعد جناب جبرئیل بر پیغمبر نازل بشه، خواب رو برای پیغمبر مطرح بکنه، پیغمبر هم ظرفیت زینب رو می بیند، 👈و گرنه به یک بچه ی پنج ساله، انسان چجور بگوید که من از دست تو گرفته میشم، اون درخت من هستم. اون دوتا شاخه ی بعدی مادر و پدر توست. اون دوتا شاخه ی نهایی هم دوتا برادران تو اند. 👈آدم به یک بچه ی پنج ساله خواب او رو اینجوری تعبیر می کند? این معلوم است، ظرفیت ، یک ظرفیت طلقی علم المنایا و البلایا است. یه همچنین جربزه ای رو داره، یه همچنین قدرت نفسی رو داره که میتونه این رو حملش کنه. می تواند را حمل کند. صحنه های را حمل کنه. علم البلایا و منایا به نحو اَتَم، در دست حضرت سلام الله علیه و اصلش در نزد امام حسین علیه الصلوة و السلام بود و امیرالمؤمنین و اهلبیت، به بعضی از اصحابشون هم داده بودند. ________________________ 🌿نجم الدین🔰🔰🔰 @samad10001 http://eitaa.com/joinchat/616366083Cbe84eb6ec0
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
استادصمدی-رجعت.mp3
2.02M
⌛️زمان: ۲:۲۸ دقیقه ____________________ 🌿نجم الدین🔰🔰🔰 @samad10001 http://eitaa.com/joinchat/616366083Cbe84eb6ec0
🔰👈 🔰👈 یکی از بطونِ معانی رجعت همین است که انسانهای کُمَّلِ الهی ، به خصوص کُمَّلینِ در عصر ختمی ، اینها در هر هفته ، هی رجوع می کنند به سوی ما. ما به سوی اینها توبه می کنیم. ما به اینها پناه می گیریم، آنها به ما پناه می دهند؛ ما به میهمانیشان می رویم؛ آنها به ما پذیرایی می کنند. این یک معنا از معانی رجعت؛ که همیشه کُمَّلینِ اهلُ الله ، در حال رجعت اند؛ از آن سویِ عالم ، به این سویِ عالم می آیند و ما را در مرتبه ی طبیعت و عالمِ خشکیِ زمین پذیرایی می کنند. ما توان آن را نداریم که برویم محضرِ آنها در آن عالم و در اطوارِ وجودیِ غیبی، پذیرایی بشویم؛ آنها از آن نشئه ، به این نشئه می آیند. از آن طورِ وجودی به این طورِ وجودی می آیند ما را پذیرایی می کنتد. پس هر هفته به هفته، تمامِ دوازده تا معصوم، یعنی از پیغمبرِ اکرم گرفته تا امام حسنِ عسکری، علیهِ الصلوة والسلام رجعت می کنند ، از شنبه تا پنجشنبه و ما را پذیرایی می کنند. ما را میهمانی می آورند. به ما پناه می دهند. این مطلب را ، در بخش اعتقادیمون، برویم رویِ آن تحقیق کنیم. بیشتر فکر کنیم؛ تعمق کنیم.از مثلِ همین حدیث و روایت صدر ابن ابی دُرَم درس بگیریم، که آمد برای طولِ هفته، از امام ِ هادی علیه الصلوهة والسلام ، در هنگامِ محاصره ی امام، در دلِ ارتشِ عباسیان، در پادگانِ نظامیِ شان در سامرا، رفته پیشِ امام به یک نحوی مشرف شد. واین اصل را برایِ ما به ارمغان آورد که ما بدانیم: " میهمانِ کی هستیم" 👈 [[ از بیانات استاد در محرم سال جاری- 99 پیاده شده توسط گروه پیاده سازی کهف معرفتی صمدیون (کاف میم صاد) ]]👉 __________________ ⛔️ هرگونه نشر و کپی بدون ذکر نام کانال جایز نمی باشد. ◀️کانال نجم الدین🔰🔰 @samad10001 http://eitaa.com/joinchat/616366083Cbe84eb6ec0
🔴با عنایت و لطف خدا شروع شرح کتاب اثر ماندگار از علامه‌حسن زاده املی در بزرگترین بانک صوت ✅ آدرس کانال جهت استفاده همه همراهان کانال 🔰 http://eitaa.com/joinchat/3192193037C65b2c2e4d5
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Cut1 روزدوم.mp3
7.55M
الله علیها ⌛️زمان: ۱۱:۵۵ دقیقه ________________ 🌿نجم الدین🔰🔰🔰 @samad10001 http://eitaa.com/joinchat/616366083Cbe84eb6ec0
الله علیها توی همین قضایای کربلا، از حضرت زینب سلام الله علیها در یک شب منزلی که مرحوم محدث قمی در کتاب شریف نفس المهمومش نقل کرده و علامه ی شهرانی و دیگر بزرگواران این کتاب رو ترجمه کردند، که روایتش از ملهوف جناب سید بن طاووس است. می گوید که: چون به خُضَیمیّه فرود آمد، یکی از منازل چند دهگانه ی از مکه تا به کربلاست که امام حسین از هشتم ذی الحجه که از مکه بیرون آمد تا به دوم محرم، که امروز دوم محرم سال 1442 هجری است، به کربلا رسید در یکی از این شبها منزل ها بنام خضیمیه فرود آمد یک شبانه روز آنجا بماند. حالا هر منزلی که آقا فرود می آمد، به تناسب راهی که در مسیر، طی می کرد و چون خانواده همراه آقا بود، فرزندان بودند، زنان محترمه و مخدره تشریف داشتند، حضرت به تناسب حالشون در منازل بین راهی توقف های متنابهی می فرمودند، که یک شبانه روز طبق این نقل در سر منزل خضیمیه، آقا بماند، چون بامداد شد خواهرش زینب علیه سلام روی بدو کرد و گفت: حضرت زینب محضر آقا آمد، گفت که آیا به تو خبر بدهم که دوش چه شنیدم? دوش یعنی دیشب؛ که دیشب چی شنیدم? حسین علیه السلام فرمود چه شنیدی? متن عربی اش این است. فَلَمّا اَصبَحَ اَقبَلَت عَلَیهِ اُختُهُ زِینَب عَلیه السلام فَقالَت: یا اَخي اَلا اُخبِرُک بِشیِِ سَمِعتُه البارِهَ میخواهی ببینی دیشب، برادر جان چی شنیدم? فَقالَ الحُسين عَلَیهِ السَّلام وَ ما ذاکَ آقا فرمود چی شنیدی? فَقَالَ خَرَجتُ في بَعدِ الَیل لِقَضاءِ حاجَةِِ من مقداری از وقت دیشب را، از خیمه گاه مون بیرون آمدم برای رفع حاجتی، بعد هم فَسَمِعتُ هاتِفََ دیدم یه گوینده ای، 👈هاتف: اون گویندهای رو می گویند که صدای او به گوش می رسد، اما خود او دیده نمی شود، مثل تلفن های متعارفی که فقط صدا میاد، عرب بهش میگه هاتف. الان پست کتاب ها،جمله ها، عبارات آمده که هاتف. هاتف یعنی تلفن. هاتف یعنی گوینده ای که حرف می زند، صدای او به گوش می رسد اما خود او دیده نمیشه. به حضرت عرض کرد، خواهرش زینب عزیز، که من دیشب شنیدم که هاتفی می گفت. وَ هُوَ یَقول اَلا یا عَینُ فَهتَمی بِجُردِِ یا بِجَهدِِ وُ مَن یَبکي عَلَی الشُهَداءِ بَعدي اَلا قُومِِ تَسُوقُهُمُ المَنایا بِمِقدارِِ اِلی اِنجازِ بَعدِِ معناش اینه که: اون هاتف، اون گوینده ،که صدای او به گوشِ مبارک زینب می رسد، در اون وقت از شب، که حضرت زینب، خود او رو نمی بیند، می گوید ای چشم، گریه کن، با کوشش و تلاش گریه کن، یه وقتی آدم خودش گریه دارد، گریه می کند، میشه بَکاء. اما یه وقتی گریه، نمی آید، ولی تلاش می کند که بگرید. میگه ای چشم، تلاش کن که، گریه کنی چون برای اینکه: وَ مَن یَبکي عَلَی الشُّهَداءِ بَعدي چه کسی می خواهد، بر شهدا، بعد از من گریه کنه? اَلا قُومِِ تَسُوقُومُهُ المَنایا بر یه قومی که "منایا : جمع مُنیه است، منیه یعنی مرگ، مرگها جلوی این قوم و طایفه این کاروان همینطور جلودار میره. چطور نیروهای اطلاعات عملیات شب در هنگام عملیات جلوی نیرو می روند. میگه ای چشم گریه کن بر این قومی،‌بر این کاروان امام حسینی که جلوی این کاروان مرگها دارند که اینها سائفند، رانندگی می کنند دارند می برند. بِمِقدارِِ اِلی اِنجازِ وَعدِِ ببرند اینها را اونجایی که به اصطلاح اون وعد و وعده ی الهی مُنَجَّز بشه که اینها به شهادت برسند بر اینها گریه کن. این جمله رو به امام حسین عرض کرد، فرمود: این دو بیت رو من دیشب شنیدم. معلوم میشه حضرت زینب در این مسیرش در کربلا خیلی از حقایق رو می شنید، خیلی از حقایق رو اسرار رو می دید که برادر زاده اش امام زین العابدینِ صاحب عصمت ،انسان کامل، امام چهارم ما شیعیان جهان، به عمه اش زینب می گوید که بحمدالله تو عالمه ی غیر مُعَلَّمَه و فَهِمِیِ غیر مُفَهِمِه هستی که علمت علم لَدُن است فهم تو فهم لَدُنی است. ادامه👇👇👇👇
قبل👆👆 ادامه👇👇 و لذا زینب، یه همچون علمی را دارا بود. حضرت زینب در تمام زندگی شریفش همیشه در کنج عزلت بود، هرگز کسی حضرت زینب را در خیابان مشاهده نمی کرد. این یک گوهری بود که امیرالمومنین این دختر نازنین را، در یک دژ حفاظت شده ای قرار داد که هر چشمی به ایشون نیفتد و لذا اون خلوت نشینی حضرت زینب، اون شاگردی و تتلمذ او در محضر مادرش فاطمه ی زهرا و امیرالمؤمنین پدر گرانقدرش باعث شد که زینب آموخته شد، تعلیمات الهیه گرفت، حقایق بهش القاء شد. حتی این روایت رو بیشتر آقایان اهل سنت هم نقل میکنند که یکی از شهدای عزیزی که در کربلا، در پای رکاب امام حسین شهید شد، از عزیزانی است که در مدینه در همسایگی خانه ی امیرالمؤمنین خانه دارد. به یک تعبیری همسایه ی خانه ی امیرالمؤمنین بود. 👈به یک تعبیری ، همسایهِ خانه امیر المومتین بود. ایشان که از شهداِ کربلا هم، هست. می گوید، من که همسایه، خانهِ آقا امیر المومنین، بودم. در طولِ عمرم، نشد که یکبار، زینب، را در کوچه مان، زیارت کنم. او را ببینم. قامتش را ببینم. فقط، بعضی از شبها، او می گوید. برای همین است که این روایت را اهل سنت، نقل کردند. و اهل سنت، هم در ایامِ این دههِ محرم، و صفر، می بینید که راجه به این، روایت، نقل می کنند و اشک می ریزند. که صحنهِ کربلا، را جوری پیش آوردند. که زینبِ مخدره، عقیلهِ بنی هاشم، یعنی مهین بانویِ بنی هاشم، فرزندانِ هاشم، یک مهین بانو دارند. یک عظیم دختر و زنی دارند، بنام زبنب، دخترِ علی. انهم اسمِ او زینب است. از بابِ اینکه، زینِ، اب است. زینتِ پدر است. و لذا، می گوید که، من تنها، بعضی از شبها، می آمدم از درِ متزل، بیرون، ببینم این صحنه را. زیارت کنم، و تماشا کنم. فقط بعضی از شبها، آقاجان، امیر المومنین، می دیدم از متزل، از دروازه اش بیرون می آید. بعد از او امام حسن، و امام حسین را زیارت می کردم. که در دوتا طرفِ، این خانم بودند. و وسطشان، حضرتِ زینب بود. و پشتِ سرِ این سه تا، بزرگوار، حضرت عباس علیه السلام را زیارت کردم. که این دخترِ عزیزِ امیر المومنین را چهار نفره، مثل نگینِ انگشتر، در نگینشان؛ در حلقه اشان گرفتند. امیر المومنین جلو، امام حسن و امام حسین دو بغل، حضرت عباس در پشت سر. می رفتند به سویِ روضهِ مطهره، محضرِ مبارکِ تربتِ جنابِ رسول الله. وقتی به آنجا می رسیدند. گاهی می دیدم چراغی، که روشن بود، مقداری روشنایی چراغ زیاد بود، امیرالمومنین جلو می افتاد. می رفت آن روشنایی را، از آن شدتش، کم می کرد که تا قامتِ دخترش زینب به چشم هر کسی نیفتد آقا. __________________________________ ⛔️ هرگونه نشر و کپی بدون ذکر نام کانال جایز نمی باشد 🌿نجم الدین🔰🔰🔰 @samad10001 http://eitaa.com/joinchat/616366083Cbe84eb6ec0
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا