سلام و عرض ادب
لطف دوستان بوده از دیروز که نبودم
پـــــــــیام دادن و حالـــــمو پرسیدن...
نیســـــتم چــــون معمولا بعد
ماه مبارک رمضان یه کمی حال
روحیم خراب میشه و احساس
دلتنگی عجیــــبی میاد سراغم...
طوری که دوســـت دارم بیشتر
از جمع و هیاهو بــــدور باشم
و لحظاتم رو تو سکوت بگذرونم...
تنها جایی که حالمو خوب میکنه
یه سفر زیارتیه که اونم شرایطش نیست...
از طرفی هم حرف رو باید اونایی
بزنن که تاثیرگذارن نه یکی مثل من
که فـــقط وقت دیــــگرانو میگیره...
اگه خاطرتون باشه تو برنامه ماه مبارک رمضان
یه گزینه بود به نام محاسبه جدی که باید هرشب
قبل خواب انجام میشد...
من هرشب به این فکر میکردم امروز چقدر با
پیام ها و حرفام وقـت شمارو گرفــــتم و برای
این مسئله استغفار می کردم...
بعد ماه مبارکم چندبار به ذهنم رسید ازتون
بپرسم تو این سه ماه(رجب، شعبان، رمضان)
که اینجا بودید دریافتی هم داشتید؟
من برای خودم مهم ترم؟
یا رفیقم برای من مهم تره؟
در یوم الحساب
اول از خودم میپرسن
یا از دوست و رفیقم؟
گاهی وقتا بواسطهی هدایت دیگری
از هدایت خودمون غافل میشیم
درصورتی که مقصود خود ماییم
مجازی جنسش اینه و این غم انگیزه که
اکثرا مثل من برای دیگری خوب حرف
میزنن ولی خودشون در مقام عمل لنگ
میزنن...