🔴 جهنمی زبان:
✍ استاد فاطمی نیا
✓ از صبح که پا میشه؛ فلان کس چی گفت،فلان کس چیکار کرد،فلان روزنامه چی نوشت...ول کن!
✓ روایت داریم که اغلب جهنمی ها، جهنمی زبان هستند... فکر نکنید همه شراب می خورند و از در و دیوار مردم بالا می روند. نه! یک مشت مومن مقدس را می آورند جهنم...
پنجره ای روبه #خدا 🔻
https://eitaa.com/joinchat/4123394284C0f7c1d37d0
وقتی حالت خوب نیست
حرفهای تند نزن
خیلی فرصت داری که
حالت رو عوض کنی
اماهیچوقت فرصت
این رو نداری
که بتونی حرفهایی که
گفتی رو عوض کنی
📨 #ناشناس
سلام علیکم
بنده خودم پیگیر مطالب آقای رائفی پور بودم
پس باهاشون پدرکشتگی ندارم، هیچ وقتم
با بردن آبروی مومنی آخرتمو به دنیام نمیفروشم... اینکه میگم مواردی هست که
ایشون مشکل داره موثقه و فردی که این
مطالب رو گفته، علنی گفته با سند و مدرک
و دوبار هم جلوی دوربین دست روی قرآن
گذاشته مطالبش دروغ نیست و از آقای
رائفی پور خواسته بره شکایت کنه یا
دست روی قرآن بذاره که اون مطالب کذبه
ولی ایشون تا حالا ک سکوت کردن...
واقعیتش علاقه ای هم ندارم اون
مطالب رو توی کانال قرار بدم...
من سرنخ رو دادم بهتون میتونید
خودتون پیگیری کنید...
📨 #ناشناس
تو نت بزنید اظهارات حسین اسدی
در مورد رائفی پور چندتا ویدیو میاره
یه ویدیو دو ساعته س اونو ببینید
البته غیر از اون بازم هست که تو نت
نیست و باید از جای دیگه ببینید
که بهتون نمیگم کجاست 😅
این موردیه که باید نهادهای امنیتی بهش
ورود کنن تا کم و کیف ادعاها و اسناد بررسی
بشه، ما کم از منبری ها و سخنران ها و... ضربه
نخوردیم... طرف یه عمری یه عده رو با خودش
همراه می کنه و در نهایت تهش باد میده...
📨 #ناشناس
این همه در مورد محاسبه نفس گفتیم
کافیه سرچ کنید توی کانال هست...
چی مد نظرتونه در این مورد بشنوید؟
روشنگری رائفی پور هم بکارمون میاد
چون اگر کسی شد الگو و به خطا رفت
باید خطاش رو علنی گفت...
📨 #ناشناس
تئوریک محاسبه نفس کار سختی نیست
نیاز به دفتر مخصوص و... هم نداره
یه قلم و کاغذ کافیه، اگه خواستید
خودتون میتونید جدول بکشید.
مهم عملی کردنشه که بعضا تو
این بخش میلنگیم...
البَلاءُلِلْوِلاء🇵🇸
🔰گزارشی ویژه از نابغه جنگ
نوشتن روی کاغذ اوایل چندان آسان نبود آدم میتواند با خودش فکر کند چه گناهانی انجام داده یا کجاها اشتباه کرده منتها نوشتنش عزم دیگری می خواهد. این طور وقتها صفحه سفید کاغذ، معلم سخت گیری میشود که ابرو در هم می پیچاند و رو ترش میکند همه چیز انگار واقعی تر و جدی تر میشود. سر اولی و دومی هم که راه بیاید از سومی و چهارمی نمی گذرد. برای همین بود که خودش را به محاسبه نفس روزانه عادت داده بود.
کسی چه می دانست وقتهایی که فرمانده این طور گوشه سنگر کز میکند و غرق یادداشت هایش میشود همیشه هم در حال طراحی عملیات و بررسی گزارش نیروها نیست، یک وقتهایی هم دارد گزارش خودش را می نویسد و از خودش حساب می کشد. نوشتن همیشه کارش را راحت میکرد. کمک میکرد حواسش را بیشتر از قبل جمع کند.
البته نوشتن تازه مرحله اول بود. بعد با همان
دقت و سخت گیری معروف نگاه میکرد که چه
کار کرده و رفتارهای کوچک و بزرگ روزانه اش
دارد او را به کدام سمت می برد. حساب خطا و
اشتباه هم از ترک واجب و گناه جدا بود. همین
چند ماه پیش بود که دو ماه تمام، صبح تا ظهر
آب نخورد ونماز نخوانده نخوابید تا یادشنرود
یک شب سهل انگاری کرده و نمازش قضا شده.
چشم های تیز فرمانده فقط به خاکریزهای
دشمن دوخته نشده بود کنار همه مشغله های
ریزو درشتی که حساب روز و شب را از دستش
در آورده بود، در دقیقه های کوتاه بین جلسات
طولانی و شناسایی های طاقت فرسا، حواسش
جمع خودش بود و مسیری که برای طی کردن
آن به این دنیا آمده بود.