eitaa logo
سیمای صالحان -ثامن فلاورجان
218 دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
7.3هزار ویدیو
1.1هزار فایل
اللهم عجل لولیک الفرج
مشاهده در ایتا
دانلود
نه عذرخواهی، نه عبرت! درنگی در سلوک سیاسی خط سازش در عهد جمهوری اسلامی [صفحه ۳ از ۳] اختصاصی|| صادق علیپور 🔻🔻🔻 🔸 اما در این رابطه چند بن بست وجود دارد که نه هاشمی رفسنجانی و نه انصاف‌نیوز، نمی‌توانند از آنها فرار کنند: ▫️ اول از همه: سخنان هاشمی رفسنجانی در فیلم به نمایش درآمده، نشان می‌داد که اولا موضوع مورد بحث صرفا برای زمان‌های بسیار دور یعنی زمانه ریاست‌جمهوری هاشمی رفسنجانی نیست زیرا هم سخنان هاشمی رفسنجانی در حوالی سال ۹۱خلاف این ادعاست و هم آنکه شخص او در آن جلسه، استنکاری در رابطه با قدیمی بودن این موضوع نداشته است. اگر این موضوع بسیار قدیمی بود نه تنها هیچ وجهی برای گفتن آن وجود نداشت بلکه هاشمی رفسنجانی- به عنوان سیاست‌مداری با فراست و بسیار باهوش و حاضر جواب(!) می‌بایستی همان جا می‌گفت که اصلا چنین چیزی در گذشته نزدیک مطرح نشده و موضوعی بسیار قدیمی است! ⚪️ بلکه کاملا برعکس او بدون هیچ انکاری، پذیرفته است که پاسخی در برابر استدلال‌های روشن رهبری در مضر بودن مذاکرات ندارد. هاشمی رفسنجانی به صراحت در این فیلم بیان داشت که «بله من گفتم.» او این سخن را پس از گفته روشن مقام معظم رهبری در این باره که او هیچ پاسخی علیه استدلال ایشان ندارد، بیان کرده که در نزد هر عاقلی که اندکی وجدان داشته باشد،هیچ معنایی غیر از تایید مفاد کلام مقام معظم رهبری بر نبود هیچ گونه پاسخ منطقی ندارد. با وجود این سند صوتی و تصویریِ غیر قابل انکار، هیچ مجالی برای خلق روایت‌های تخیلی از اصل ماجرا، قابل اعتنا نیست! ⚪️ بسیار جالب است که این قسمت از جملات هاشمی رفسنجانی - یعنی عبارت «بله من گفتم»- که بی‌شک مهم‌ترین بخش از سخنان وی در این جلسه بود، توسط انصاف نیوز حذف شده است! چنین چیزی نشان می‌دهد که توصیف رهبری از همگامی و هم‌کاری جریان تحریف و تحریم، چقدر مطابق با واقع بوده و هست! ▫️ دوم: اگر هاشمی رفسنجانی و طیف غربگرایِ لانه کرده در مجامع نزدیک به او، استدلال‌هایی در پاسخ به استدلال‌های رهبری داشته‌اند، بسیار خوب است اکنون آنها را مطرح کنند! وقتی تا به حال هیچ دلیل منطقی از آقای هاشمی رفسنجانی در پاسخ به مقام معظم رهبری نقل نشده است، سخن از هر نوع تفسیر دیگری، نوعی فرافکنی و فریب‌کاری است. جریان غرب‌گرا و به طور خاص مریدان سینه‌چاک مرحوم هاشمی و پادوهای رسانه‌ای روحانی، به جای تحریف و فرافکنی، بهتر است متن مورد بحث مبنی بر فواید مذاکراه با امریکا از منظر هاشمی و روحانی را منتشر کنند تا مشخص شود در سال‌های متمادی غرب‌گرایی و سازش‌کاری و مذاکرات پنهان و آشکار این جریان با امریکا، تا چه حد توانسته‌اند فواید ادعایی خود را تامین کنند؟! ▫️ سوم: آنکه تمامی مفاد دلایل رهبر انقلاب بر نادرستی رویکرد مذاکره با امریکا به صورت علنی تحقق یافته است! ایشان فرموده بودند که این مذاکرات هیچ بخشی از مشکلات اقتصادی را حل نخواهد کرد و بلکه بر آنها خواهد افزود! رئیس سابق بانک مرکزی یعنی آقای سیف، در اعترافی دردناک به این مطلب اقرار کرد و تحقق یافتن انتظارات ایران از برجام را «تقریبا هیچ!» خواند! وضعیت امروز با توجه به گره خوردن همه چیز به برجام توسط دولت، کاملا نشان می‌دهد که انتظار حل مشکلات از طریق مذاکرات سیاسی، یک رؤیای تلخِ شکست‌خورده است و انکار این حقیقت مسلم با اولیات انصاف، اخلاق و عقلانیت نمی‌سازد! ⚪️ ایشان بارها فرمودند که من به مذاکرات خوش‌بین نیستم و این عدم خوش‌بینی را بر اساس تجربه تاریخی ملت و نظام در مواجهه با دولت متخاصم امریکا عنوان کرده‌اند. 🔻 جالب است ‌که تجربه‌های پیشین جمهوری اسلامی و از قضا تجربه‌های شخص جناب آقای کاملا بر صحت این گفته مقام معظم رهبری دلالت می‌کند. در همان کتاب مورد اشاره انصاف‌نیوز، اعتماد ساده‌لوحانه به امریکایی‌ها در ماجرای گروگان‌گیری در بیروت ذکر گردیده است. در آنجا آمده که چگونه در یک خام‌اندیشیِ بسیار اسف‌ناک، هاشمی رفسنجانی گول وعده‌های چرب و نرم امریکایی‌ها برای آزادی اتباع خود در کشور لبنان را خورد! امریکایی‌ها به هاشمی رفسنجانی گفته بودند که در صورت نشان داده شدن حسن نیت از سوی ایران در این ماجرا، این کشور چیزهایی فراتر از حد تصور مسئولین دولتی ایران به آنها خواهد داد! سران دولت سازندگی نیز تصور می‌کردند که می‌توانند از این طریق، میلیاردها دلار پول‌های بلوکه شده ایران در امریکا را پس بگیرند اما کاملا برعکس، شخص هاشمی رفسنجانی به تلخی اعتراف می‌کند که امریکایی‌ها نه تنها به وعده‌های خود عمل نکردند، بلکه تلاش جمهوری اسلامی برای نجات گروگان‌های امریکایی را به عنوان شاهدی بر دست داشتن ایران در فعالیت‌های ضد امریکایی عنوان کرده و تخاصم علیه جمهوری اسلامی را تشدید کردند! هاشمی رفسنجانی به طرز عجیبی فریب خورد اما نه عذرخواهی کرد و نه عبرت گرفت!
حکم تنفیذ سیزدهمین دوره ریاست جمهوری اسلامی ایران‌ بسم اللّه الرّحمن الرّحیم و الحمد للّه ربّ العالمین و صلّی اللّه‌ علی محمّد و آله الطّاهرین سیّما بقیّة اللّه فی ‌الارضین. 🔹 خداوند علیم و قدیر را سپاس میگویم که با فضل و عنایت خود، ایران را بار دیگر در آزمون سیاسی و اجتماعی انتخابات سرافراز فرمود و ملّت عظیم‌الشّأن در شرایطی پیچیده و دشوار، با حضور پُرمعنا و عزّت‌آفرین خود، حاکمیّت رأی مردم بر اداره‌ی امور کشور را نمایان ساخت، و با انتخاب شخصیّتی مردمی و عالیقدر از تبار سیادت و علم، و مزیّن به پرهیزکاری و خردمندی، و دارای سوابق درخشان مدیریّت، عزم راسخ خود را بر پیمودن مسیر نورانی انقلاب که مسیر عدالت و پیشرفت و آزادی و عزّت است نشان داد. 🔹 امروز میهن عزیزمان، تشنه‌ی خدمت و آماده‌ی حرکت جهشی در همه‌ی عرصه‌ها، و نیازمند مدیریّتی باکفایت و جهادی و دانا و شجاع است که بتواند توانمندی‌های آشکار و نهفته‌ی ملّت، بویژه جوانان را که بسیار فراتر از مشکلات است، بسیج کرده و به میدان کار و تلاش سازنده آورَد؛ موانع را از سر راه تولید بردارد؛ سیاست تقویت پول ملّی را بِجِد دنبال کند، و قشرهای متوسّط و پایین جامعه را که سنگینیِ مشکلات اقتصادی بر دوش آنها است، توانمند سازد؛ مدیریّتی که با مشی فرهنگی خردمندانه، مسیر اعتلای مادّی و معنوی ملّت ایران را هموار کرده، حرکت کشور به سمت جایگاه شایسته‌اش را شتاب بخشد. 🔹 اکنون با تشکّر از مردم عزیز و با پیروی از گزینش آنان، رأ‌ی به عالِم فرزانه و خستگی‌ناپذیر و کارآزموده و مردمی، جناب حجّت‌‌الاسلام آقای سیّدابراهیم رئیسی را تنفیذ و ایشان را به ریاست جمهوری اسلامی ایران منصوب میکنم، و از خداوند متعال توفیق و سربلندی ایشان و همکارانشان را مسئلت مینمایم و یادآوری میکنم که رأی ملّت و تنفیذ اینجانب تا هنگامی است که مشی همیشگی ایشان در پیمودن صراط مستقیم اسلام و انقلاب ادامه داشته باشد، که به فضل الهی چنین خواهد بود؛ ان‌شاءاللّه. والسّلام علی عباداللّه الصّالحین سیّدعلی خامنه‌ای ۱۲ مرداد ۱۴۰۰ 🏷
روایت کمتر شنیده شده آیت الله بهجت٬ پیرامون نقش و دخالت در 🔹کسانی بودند ـ همچون مرحوم آقا سید محمدکاظم یزدی رحمه‏الله‏ و مرحوم شیخ فضل‌الله‏ نوری ـ که دوربین و آینده‏نگر بودند و می‏گفتند: مشروطه، «کلِمَةُ حَق یرادُ بِهَا باطِلٌ؛ سخن حقی است، ولی باطل از آن اراده شده است». 🔹ولی دیگران آخر مطلب را از اول کار نمی‏دیدند که چگونه هر کس بیشتر صرف کند می‏شود و را در اختیار می‏گیرد. 🔹درباره‏ی حضرت رسول صلی‏الله‏علیه‏وآله‏وسلم در روایت داریم: «إِن الله‏َ أَدّبَ نَبِیهُ صلی‏الله‏علیه‏وآله‏وسلم ... وَ فَوّضَ إِلَیهِ أَمْرَ دینِهِ؛ خداوند، پیامبر اکرم صلی‏الله‏علیه‏وآله‏وسلم را تربیت نمود سپس امر دینش (تشریع و قانون‌گذاری) را به او واگذار کرد». ولی ما می‏خواهیم با پول و بذل سفره‏های غذا به مقام قانون‌گذاری برسیم، نه بر پایه‏ی ‏ها و ‏ها و و . 🔹بساط زر و زور فقط برای این بود که ایران از حلقوم روسیه به حلقوم سرازیر شود، که شد، به همان ملاک هم آمریکا از دست انگلیس گرفت؛ یعنی با ملاک سرمایه‌داری بیشتر و خرج و وعده و رشوه‏ی بیشتر و… 🔹خدا به ما در جزئیات و کلیات امور، و عطا کند. (در محضر بهجت، ج۳، ص۳۷)
شهادت نامه نوری/ یادداشت پنجم [سلسله یادداشت هایی پیرامون مبارزات و شهادت شیخ فضل الله نوری] 🔹بازتاب اعدام مظلومانه شیخ شهید🔹 💥اختصاصی 🔹«پس از کشته شدن آقا شیخ فضل‌الله هیجانِ باطنی در عموم مردم پیدا شد، به حدّی که رؤسای آن‌ها حاشا کردند که این قتل، بدون تصویب و اجازه‌ی ماها بوده است و خودِ مجاهدین این کار را کرده‌اند. حتی آن‌که مذکور داشتند سپهدار [تنکابنی] و علی‌قلی خان [سردار اسعد بختیاری] تعرّض کردند و در ظاهر، نصفه روزی خود را به ناخوشی زده قهر کردند و روز بعدش هم محض تسکیت فوران مردم٬ به اشاعه دادند که این کار به آقای بوده و هرکس خواسته باشد تلگرافاً استفسار نماید؛ تلگراف او مجاناً مخابره خواهد شد. 🔹باری، چون این هیجان باطنی را در مردم مشاهده نمودند، از قتل آخوند آملی و حاجی علی اکبر بروجردی درگذشتند.» 🔹«خبر اعدام در روزنامه‌ی مجلس مورخ سه‌شنبه شانزدهم رجب 1327 بدين شرح درج شد: «سَيّئات اعمال شيخ نورى دامنگيرش گرديده، روز شنبه 13 رجب بعد از استنطاق و ثبوت جنايات و فتاوى نامشروع و هزاران‌هزار تقصير بَيّن در مدت دو سال تمام، در ميدان توپخانه به حكم محكم خدايى بر دار زده شده به دارُالبوار فرستاده شد.» 🔹 به شهادت شیخ چنین می‌نگرد: «از آن روز بود که نقش غرب‌زدگی را همچون داغی بر پیشانی ما زدند و من نعش آن بزرگوار را بر سر دار، همچون پرچمی می‌دانم که به علامت استیلای غربزدگی پس از دویست سال کشمکش بر بام سرای مملکت افراشته شد. و اکنون در لوای این پرچم، ما شبیه به قومی از خود بیگانه‌ایم. در لباس و خانه و خوراک و ادب و مطبوعاتمان و خطرناک‌تر از همه در فرهنگمان، فرنگی‌مآب می‌پروریم. و فرنگی‌مآب راه حل هر مشکلی را می‌جوییم.» 🔹... «پىِ تاريخِ اين بَليّه ز غيب/ گفته شد: الشهيد فضل الله». 🔹پیکر مطهر شیخ شهید بعد از مدتها که به امانت به خاک سپرده شده بود٬ از تهران به حرم مطهر حضرت معصومه (س) منتقل شد و اکنون در صحن آئینه٬ خلوتگاه آزادمردان و مجاهدان و عموم مردم مسلمان است.
شهادت نامه نوری/ یادداشت چهارم [سلسله یادداشت هایی پیرامون مبارزات و شهادت شیخ فضل الله نوری به مناسبت سالگرد شهادتش] 🔹ماجرای اعدام مظلومانه شیخ🔹 💥اختصاصی 🔹 کشمکش بر سر و آشوب‌طلبان، درگیری میان نیروهای حکومت با مشروطه‌خواهان را نتیجه داد و درگرفت. 🔹مجلس بسته شد و برخی عناصر فتنه‌گر فرار کرده، برخی اعدام شدند. محمدعلی شاه پس از عفو عمومی، اعلام کرد که پس از سه ماه مجلس جدید افتتاح خواهد شد، و پس از مدتی را تشکیل داد تا مقدمات انتخابات را فراهم کنند. 🔹در این میان و با توجه به شرایط منطقه و میدان‌داری و فتنه‌گران، «بيش‌تر علماي مهم تهران و شهرهاي بزرگ به رهبري شيخ فضل‌الله نوري بر خلاف با بازگشايي مجلس به‌شدت مخالفت مي‌ورزيدند. و در ديدارهاي مکرر با شاه، مجلس شوراي ملي را منافي با قواعد اسلام مي‌دانستند.» 🔹از آن سو مشروطه‌خواهان وابسته به سفارت های و انگلیس، در تدارک کودتایی عظیم بودند. یکی از اقدامات لازم، از میان برداشتن علمای مخالف بود. 🔹در ظرف چند روز، شیخ فضل‌الله شد ولی جان سالم به در برد، در مخفیانه به شهادت رسید، ، (نماینده علمای مشروعه خواه برای مذاکره با علمای نجف) و میرزا مسعود شیخ‌الاسلام نیز توسط مشروطه خواهان تندرو به رسیدند. 🔹شیخ در آن ایام نوشته بود: «به صاحب شرع اقدس نبوی [قَسم] که بعد از خوردن گلوله‌ی منافقین، مکرّر در مکرّر، در قلب خلجانی شد که کاش کاری شده و مرا راحت نموده بود. و باز، خود را ملامت کرده گفتم چه آرزویی است؟! با تو کارها دارند، که شاید این وقعه یکی از هزار و اندکی از بسیار باشد، أوّلُ العِلمِ مَعرفةُ الجَبّارِ و آخِرُهُ تَفویضُ الأمرِ إلیه. این همان داعیه‌ی است. آن روز، فاش و فاش، هجوم بر هلاکت امام مبین کردند؛ امروز هجوم بر اضمحلال کتاب و دین مبین نموده‌اند.» 🔹به تدریج، برخی از فراریان و نیروهای و به عنوان و ، از شمال و جنوب، تهران را محاصره کرده و با هماهنگی نفوذی‌ها در مدافعان شهر، آن را تصرف کردند. شاه مخلوع بعد از به سفارت، برکنار شد و احمد میرزای خردسال را بر تخت نشاندند. 🔹در فقدان دولت، هیئت مدیره‌ای متشکل از اعضای و برخی دیگر از مشروطه‌خواهان سکولار شکل یافت. این ، شکل داد تا معارضان را قلع و قمع کند. «اعضاى عبارت بودند از: شيخ ابراهيم زنجانى، نماينده‌ی زنجان، ميرزا محمد، سردبير روزنامه‌ی نجات، جعفرقلى خان بختيارى، سيد محمد ملقب به «امام‌زاده»، امام‌جمعه‌ی فعلى [و] فرزند امام‌جمعه‌ی فقيد، اعتلاءالملك، جعفرقلى خان، يكى از ايرانيان ساكن در قسطنطنيه، حاجى ميرزا عبدالحسين خان كاشانى ملقب به وحيدالملك، يمين‌نظام، ميرزا علی‌محمد خان، از مجاهدين، احمدعلى خان، از مجاهدين.» 🔹در روز ‍.ق «سه مرتبه شيخ را به استنطاق بردند. ... شيخ را ... سه ربع به غروب مانده زدند. ايستاده بود و به قفقازی‌ها در كشتن پدرش كمك مى‌كرد (بعد اين پسر را هم به سزا رساندند. در حياط عدليه كشته شد.) و بعد ... دست زده هورا كشيدند، با سايرين دست مى‌داد و مى‌گفت. هم زدند و قفقازی‌ها و مجاهدينِ ديگر مى‌كردند. جمعیت حاضر مى‌گفتند. 🔹... تا آنروز در ايران كه مملكت اسلامى است همچو كارى نشده بود.» «همه‌كس تبعيد او را يقين داشت. اما تصور قتل او را علنى آن هم بدون محاكمه و استنطاق در عدليه با حضور مردم محال می‌دانست. 🔹خود شيخ هم گفته بود به سفارت‌خانه نمى‏روم و متحصن نمی‌شوم. اگر مقام سؤال و پرسش باشد حاضرم. تمام خدمات خود را به مذهب اسلام و علاوه كردن آن اصل به قانون اساسى كه پنج نفر بايد از طراز اول مجتهدين در نشر قوانين حاضر باشند ثابت می‌كنم. اگر زور باشد غير تسليم چاره نيست. نيم ساعت استنطاق در كميته‌ی جنگ كردند، آن هم همين بود كه تو مقصر هستى و بر خلاف حرف زدى، و حال آن‌كه شيخ اهل نظام نبود و قشونى را به باد نداده بود. می‌بايست در عدليه موافق قانون اساسى و مشروطه استنطاق علنى شود و حكم قتل او از مجتهدين عالم‌تر او صادر گردد و نايب‌السلطنه امضاء كند، نه به حكم يپرم و معزّالسلطان. اين‌ها انتقام است، غرض شخصى و ميل جمعى. اما اسباب فناء و اضمحلال خواهد بود به‌زودى.» 🔹«پس از کشته شدن آقا شیخ فضل‌الله هیجانِ باطنی ویژه ای در عموم مردم پیدا شد، به حدّی که رؤسای آن‌ها حاشا کردند که این قتل، بدون تصویب و اجازه‌ی ماها بوده است و خودِ مجاهدین این کار را کرده‌اند..... [ادامه دارد....]
شهادت نامه نوری/ یادداشت سوم 💥اختصاصی 🔹«شيخ فضل‌الله ... اصلى [برای] افزوده شدن به قانون اساسى آماده كرد و آن را با خط خود نوشته نسخه‌هايى از آن به دست مردم داده بود و درباره‌ی آن پافشارى مي‌كرد. آن اصل اين است: «مجلس مقدس شوراى ملى كه بذل مرحمت اعلي‌حضرت شاهنشاه اسلام (خلّد الله سلطانه) و مراقبت حجج اسلاميه و عامه ملّت ايران تأسيس شده، بايد در هيچ عصرى از اعصار مواد حكاميه‌ی آن، مخالفتى با قواعد مقدسه اسلام و قوانين موضوعه‌ی حضرت خيرالانام(ع) نداشته باشد و معين است كه تشخيص مواد موافقت و مخالفت قوانين موضوعه مجلس شوراى ملى با قواعد اسلاميه در عهده‌ی علماى اعلام بوده و هست. لذا مقرر است كه قوانين موضوعه‌ی مجلس را قبل از تأسيس در آن انجمن علمی به دقت، ملاحظه و مذاكره نمايند، اگر آن‌چه وضع شده مخالف با احكام شرعيه باشد، عنوان قانون پيدا نخواهد كرد و امر انجمن علمى در اين باب مطاع و منبع است، و اين ماده ابداً تغييرپذير نخواهد بود.» 🔹از سویی «از بدوِ افتتاح مجلس، جماعتِ لااُبالى كه سابقاً معروف به بابى‌بودن بوده‌اند و كسانى كه منكر شريعت و معتقد به طبيعت هستند، همه در حركت آمده و به چرخ افتاده‌اند... و روزنامه‌ها و شب‌نامه‌ها پيدا شد، اكثر مشتمل بر سبّ علماء اعلام و طعن در احكام اسلام و اين‌كه بايد در اين شريعت، تصرفات كرد و فروعى را از آن تغيير داده، تبديل به احسن نمود و .... همه را با مقتضيات امروز، مطابق ساخت، از قبيل اباحه‌ی مسكرات و اشاعه‌ی فاحشه‌خانه‌ها و ... و از قبيلِ استهزاءِ مسلمان‌ها ... و اين‌كه افكار و گفتار رسول مختار(ص) اَلعَياذُ بِالله از روى بخار خوراك‌هاى اعراب بوده است ... و اين‌كه امروز در فرنگستان فيلسوف‌ها هستند خيلى از انبياء و مرسلين آگاه‌تر و داناتر و... نَستَجِيرُ بِالله حضرت حجة بن الحسن(ع) را امام موهومْ خواندن و اوراق قرآن مجيد را در مقوّاهاى ادواتِ قمار به كار بردن و صفحات مشتمل بر اسم جلاله و آيات سَماوِيّه را در صحن مجلس شورى دريدن و پاشيدن.» 🔹پس از این همه، در 7 جمادى‌الاولى 1325 ه‍.ق مراجع مشروطه‌خواه نجف در تلگرافی که به‌واسطه‌ی شیخ فضل‌الله به مجلس فرستادند، «ماده‌ی شريفه‌ی ابديه كه به موجب اخبار واصله در نظامنامه‌ی اساسىْ درج و قانونيت مواد سياسيه و نحوها من الشرعيات را موافقت با شريعت مطهره منوط نموده‌اند از اهمّ موادِ لازمه و حافظ اسلاميت اين اساس» خواندند و افزودند: «چون زنادقه‌ی عصر به گمان فاسد حُرّيت، اين موقع را براى نشر زندقه و الحادْ مغتنم و اين اساس قويم را بدنام نموده لازم است ماده‌ی ابديه[ی] ديگر در دفع اين زنادقه و اجراى احكام الهيه بر آن‌ها و عدم شيوع منكرات درج شود.» این چنین شد که شیخ نوری و چندی از علمای بزرگ پایتخت در پناه حضرت عبدالعظیم متحصن شده، خواستار گنجانیدن این ماده در متمم قانون اساسی و نیز اخراج مفسدین از مجلس و ممنوعیت افساد در منبر و مطبوعات، و در یک کلام، شدند. 🔹 که این شعار و ایستادگی بر آن را برنمی‌تابیدند، شیخ را به انواع اتهامات نواختند،ع چنان‌که گفتند: «شيخ فضل‌الله از قاليچه[ی ریاست] خارج مانده، با مشروطيت مخالفت دارد و با شاه بست‌وبند. در حضرت عبدالعظيم جرگه‌اى دور خود جمع كرده و به تمام معنى مزاحمت مي‌دهد.» یا این‌که او از امین‌السلطان صدراعظم رشوه گرفته است. اما پایداری شیخ با همراهی علمای بزرگ ایران همچون میرزا حسن مجتهد تبریزی و آخوند ملا محمد خمامی و آخوند ملا قربان‌علی زنجانی و ملا محمد آملی، و نیز پشتیبانی آیت‌الله العظمی سید محمدکاظم یزدی، سبب شد تا در نهایت ماده‌ی پیشنهادی شیخ در متمم قانون اساسی گنجانده شود. 🔹هرچند در این مسیر او بارها در خطر ترور قرار گرفت و وصیت‌نامه‌ی خود را در ایام تحصن نوشت. در این اثنا، پشت پرده‌ی حرکات برخی فرنگی‌مآبان اغتشاش‌گر آشکار شد و آن، علنی شدن قرارداد 1907 و تقسیم ایران میان روس و انگلیس بود. ایران باید دچار هرج‌ومرج می‌شد و تضعیف دولت مرکزی در آن، زمینه‌ی اجرای این قرارداد را فراهم می‌کرد. بنا بر این، تیم اغتشاش فعال شد و شاه، نخست‌وزیر و برخی دیگر از عناصر را ترور کرد. از سوی دیگر نمایندگان غرب‌گرا در مجلس، ثبات را برنمی‌تافتند و با برکناری مکرر وزراء و تغییر کابینه‌ها و نیز رؤسای مجلس، آرامش را از کشور زدوده بودند. این‌ها همه، شاه را به این نتیجه رسانید که مجلس را تا برقراری آرامش و ایجاد قوانین ضامن، تعطیل نماید.
شهادت نامه شیخ فضل الله نوری/ یادداشت دوم از جنبش تا نهضت همراهی ، حکومت اعتنای چندانی به مطالبات نداشت و آن‌گاه که شیخ به اصرار سید محمد طباطبایی و سید عبدالله بهبهانی و تعهد به این‌که «در طهران هر طریقی که میل شما باشد و دستور بدهید، البته خارج از امر و اجازه‌ جناب عالی نخواهیم بود.»( کالبدشکافی چند شایعه..، ص17) پای در عرصه نهاد، «دولت دست و پاى خود را گم كرد و... اتابيك، شيخ‌الاسلام قزوين را پيش او فرستاد كه شما نرويد تا من كار علما را اصلاح كرده آن‌ها را مراجعت دهم.» (مرآت الوقايع، ج‏2، صص:983-984) و باز « از طرف اتابيك پيش آقا شيخ فضل‌الله رفت كه نرود و كاغذ مهربانى به او نوشت. قبول نكرد و كاغذش را پرت كرد. .... و در حسن‌آباد ملحق به علما شد.»(همان٬ ص984) شیخ فضل‌الله خود بعدها گفت: «در این موقع، مرا با شاه‌زاده به اندازه[ای] خصوصیت بود که مافوق بر آن متصوّر نبود. در همان حال آقا میرزا سید محمد مجتهد [طباطبایی] و آقا میرزا سید عبدالله مجتهد [بهبهانی] و دو نفر دیگر به منزل من آمدند، از من کمک و استمداد خواستند. از قصدشان پرسیدم، گفتند: «معزولیِ صدارت و مسیو نَوز، و حدود سلطنت عرف.» دیدم حرف درست و قصد صحیحی است. این بود که با عین‌الدوله پیغامات سخت دادم و با حضرات همراه شدم و به طرف قم حرکت کردیم. چهار هزار تومان مخارج ذهاب و ایابِ قم من بود. همه‌کس می‌دانند چه‌قدر ایستادگی در اساس مشروطیت کردم تا برای ما کار پیشرفت کرد. صدارت و مسیو نوز را معزول، و دستخطِ مشروطیت گرفتیم.»( خانه بر دامنه‌ آتشفشان، صص 100-104) اما همه‌ مهاجرین هم‌نیت و هم‌فکر نبودند. برخی اغراض و افکار منحرف آشکار شد، و کسی چون کاردار در چهره‌ی آخوند طالقانی به قم رفت. از سوی دیگر مردم در تهران به باغ سفارت انگلستان پناهنده شدند و و خطر انحراف نهضت جدی شد و « را به مردم تهران، اهل سفارت القاء کردند» (اندیشه سبز...٬ صص117-118) و «در سفارتخانه جمعى از مردمان عالِم و تربيت‌شده (!) افتاده‌اند در بين مردم و آن‌چه كه» مي‌دانستند «به مردم ياد» دادند. و به قول خودشان «در اين اجماع اگر ضررى به مردم رسيد لكن بر علم و تربيت آن‌ها افزوده گرديد.» (تاريخ بيدارى..، ج‏3، صص479-48۰) در چنین وضعی شهرت یافت که «بين جناب آقا سيد عبدالله و حاج شيخ فصل‌الله كدورتى واقع شده است و حاج شيخ فضل‌الله چند روز زودتر حركت كرده است و جلوتر از مهاجرين آمده است در كهريزك مانده است تا مهاجرين برسند.» (همان٬صص: 482-483) عین‌الدوله عزل شد و فرمان مشروطیت داده شد. سفارتیان با کاردار سفارت انگلیس به خانه‌ی صدراعظم جدید رفته «و مذاكره كردند و قرار شد دست‌خط سابقِ» شاه «را تغيير دهند و به عبارت تبديل شود؛ چه، شايد يك زمانى مانند شيخ فضل‌الله ملایی پيدا شود كه به غرض شخصى خود همه‌ی اهل مجلس را تكفير و لااقل تفسيق كند، آن‌وقت محرك مردم شود كه «كافر و فاسق را به مجلس اسلامى چه‌كار است؟». ديگر آن‌كه طايفه‌ی يهود و ارامنه و مجوس نيز بايد منتخب خود را به اين مجلس بفرستند و لفظ اسلامى با ورود آن‌ها نمي‌سازد، مناسب لفظ ملى است.» (همان٬صص479-48۰) پس از آن «نظامنامه را در نهايت استعجال نوشتند»(پیشین٬ ص۵۱۹) تا مجلس را پیش از مرگ شاه افتتاح کنند. «قوانين‏ اساسى‏ فرانسه يا بلژيك را ما هم خوانده بوديم مملكتى كه تازه پا به سازمانى غير آشنا مي‌گذارد بايد آهسته پيش برود. متأسفانه به حكم عادت سياسى، قانون اساسى بلژيك را مصدر قرار داده‌اند كه بر اساس فرانسه بود، مردم فرانسه آتشى مزاج همان قانون كنستيتوان‏ را هم مجرى نكردند، كنوانسيون سوابق را از ريشه برآورده اوباش غلبه كردند و خرابي‌ها بار آوردند و ما همان رشته را دنبال كرديم.» (خاطرات و خطرات، ص145) در ابتدا شیخ نیز در جلسات مجلس حاضر می‌شد ولی «به مرورت از مجلس شورا کناره گرفت. آقای سید محمد طباطبایی اکثر اوقات ایشان را به اصرار به مجلس می‌آوردند.» ولی شیخ در مقابل سهل‌انگاری‌های برخی بزرگان و فشار دیگران بر خود، می‌گفت: «من از کشته شدن در راه دین خدا خوف و اندیشه ندارم؛ راضی هستم مرا با نفطْ آتش بزنند و رخنه در دین اسلام و مذهب جعفری ننمایند. ... نوعی نکنید که دشمن بر ما مسلط گردد.»(کالبدشکافی چند شایعه..، صص 171-173) [ادامه دارد....]
/ یادداشت نخست [سلسله یادداشت هایی از زندگانی و مبارزات سیاسی شیخ فضل الله٬ به مناسبت سالگرد شهادتش] شیخ و نهضت تنباکو اختصاصی|| علی احسان‌زاده 🔹شیخ فضل‌الله نوری در سوم دی 1222 ه‍.ش در روستای لاشَک در منطقه‌ی نور و کجور مازندران از خاندانی عالم‌پرور متولد شد. ، دایی و بعدها پدرزن شیخ٬ از همین خاندان است. 🔹او پس از تحصیلات ابتدایی و مهاجرت به عتبات، در محضر بزرگانی چون و به علم‌آموزی پرداخت و پس از هجرت به (در سال 1291 ه‍.ق)٬ از اولین کسانی بود که به وی ملحق شد. 🔹میرزای بزرگ در محرم 1303 ه‍.ق شیخ فضل‌الله را راهی کرد و اندوهگینانه به او گفت: «شیخ فضل‌الله! تو جانِ عزیزِ منی، و من با ارسال تو، دارم پاره‌ی تنم را از خود دور می‌کنم؛ ولی چه کنم، حفظ کیان اسلام و استقلال ایران در این شرایط حساس، به وجود کسی چون احتیاج دارد...» (اندیشه سبز، زندگی سرخ، ص 77) 🔹شیخ که از بزرگ‌ترین شاگردان میرزا به حساب می‌آمد به سرعت در ، جایگاهی رفیع یافت به گونه‌ای که «در مجلس درس او ششصد نفر طلبه حاضر می‌شد» و محکمه‌ی او به تدریج به مهم‌ترین طهران بدل گردید. و محضرش «محضری پردرآمد» بود «که تمام عقود و معاملات عمده‌ی شهر در آن صورت» می‌گرفت. (کالبدشکافی چند شایعه درباره شیخ فضل الله نوری، ص 17) 🔹در در 1309 ه‍.ق که «نفوذ و سلطه‌ی و نفوذ پردوام مذهب در دل و جان بیست کرور نفوس ایرانی، طعم تلخ شکست را به» و «چشانید و نشان داد که قدرتی مافوق امپراطوران روس و انگلیس هم وجود دارد... شیخ فضل‌الله نوری در طهران کباده‌ی ریاست می‌کشید و در صف پیشوایان روحانی مشوّق و محرک مردم در مخالفت با امتیازنامه‌ی رژی بود.»(خاطرات احتشام‌السلطنه، ص 573) 🔹همو بود که مردم را در حمایت از میرزا حسن آشتیانی شوراند و نیز در تبیین جایگاه این حکم، نوشت. 🔹نامه‌ها از سامرا خطاب به شیخ فضل الله می‌رسید و در نهایت الغای آن حکم از سوی میرزای شیرازی٬ به‌واسطه‌ی او به مردم ابلاغ شد. 🔹جایگاه شیخ نوری در چنان بود که پس از مرگ در 1313 ه‍.ق، جلوس خود بر تخت را توسط او به مردم اعلان داشت و مردم طهران را تا رسیدن خود، بدو سپرد. [ادامه دارد....]
▪️از قوه قضاییه درخواست میکنیم تا مستندات و مدارک این ادعا را بررسی کند. اگر آمار وزارت بهداشت درست نیست با آن برخورد کند وگرنه طبق قانون جلوی دروغ‌پراکنی و تشویش اذهان عمومی این شخص را بگیرد. علیرضا وهاب‌زاده ✅ تحلیل سیاسی و جنگ نرم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 سند هویت شیعه 🔸روز ، روزی است که پیامبر مکرم اسلام (ص)، عزیزترین عناصر انسانی خود را به صحنه می آورد، می آورد به میدان با این داعیه که می‌گوید بیائیم مباهله کنیم؛ هر کدام بر حق بودیم، بماند، هر کدام بر خلاف حق بودیم، ریشه کن بشود با عذاب الهی. ✅ تحلیل سیاسی و جنگ نرم
🔴 جیغ صهیونیست ها !! حوادث روز گذشته در دریای عمان یک نمایش مضحک و مسخره و نوعی شلوغ بازی و سروصدای صهیونیست ها بود که از رفتن دولت غربگرا و جاسوس خیز و قرارگرفتن ایران روی ریل عزت و اقتدار ، بسیار وحشت زده و درمانده شده اند ... ✍️قاسم اکبری