📌 ماجرای شنیدنی فرمانده داعشی که با ۶ هزار نفر تسلیم حاج قاسم شد.
🔹️ سال گذشته در ایام سالگرد حاج قاسم ، سردار رفیعی فرمانده سپاه صاحب الامر در بیان خاطراتی گفت:
حاج قاسم در سوریه از جایی عبور می کرد، ماشینی دید که خراب شده،
نزدیک رفت ،
دید آقایی به همراه خانم حامله اش که وضع حملش هم نزدیکه داخل ماشین هستند؛
◇ دستور داد که بایستند و در همین حین چهره مرد رو که دید هر دو همدیگر رو شناختند!
◇ او سردار سلیمانی را شناخت و سردار هم او را که فرمانده ی یک بخش عظیمی از تکفیری ها بود را شناخت!
◇ سردار دستور داد خانم او را به همراه شوهرش سریعاً به بیمارستان برسانند و ماشین را هم بعد از تعمیر در بیمارستان تحویل دهند.
◇ چند روز بعد به سردار خبر دادند آقایی با دسته گل آمده و می خواهد شما را ببیند!
◇ سردار دید همان فرمانده تکفیری ها است؛
و تولد فرزندش را تبریک گفت.
◇ حاج قاسم را به آغوش کشید و گفت :
به ما گفتند ایرانی ها ناموس شما را ببینند سر می برند و...
اما من دیدم تو به زن حامله ام و من کمک کردی..
◇ ۶ هزار نیروی من اسلحه را زمین گذاشتند؛
و همه در خدمت شما هستیم!
#مکتب_حاج_قاسم
#اسلام_مسلمان_شیعه
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج
#لبیک_یا_خامنه_ای
🔹️ صبحانه ای با شهدا