9. راهکارهای دستیابی به معنای زندگی در جهان معاصر کدامند؟ 10. یافتن هدف آفرینش چه نقشی در معنای زندگی دارد؟ 11. باور به مرگ و جاودانگی چگونه زندگی را معنادار می سازد؟ 12. رویکردها و نگرش ها به معنای زندگی کدامند؟ 13. اثرهای بی معنا در زندگی چیستند؟
پی نوشت ها:
[1] . meaning of life
[2] . فصلنامه نقد و نظر، شماره31-32، ص220.
[3] . برای اطلاع بیشر از معنای زندگی ر. ک. فصلنامه نقد و نظر، شماره31-32مقالات و اینک زیستن باخدا،ص63 و معنای زندگی، ص302.
[4] . فصلنامه نقد و نظر، شماره29-30، ص109.
[5] . همان.
[6] . همان. ص29.
[7] . نشریه هفت آسمان، شماره28. ص137-156.
[8] . فلسفه و هدف زندگی، محمد تقی جعفری، تهران، موسسه تدوین ونشر آثار علامه جعفری، 1379.
لطفا دیدگاه خود را درموردمقاله علمی فوق بصورت مکتوب ارائه فرماید تا ازنمره عالی برخوردار شوی
صراط:

یادداشت| چرا رهبر انقلاب بر ترس غرب از الگوی پیشرفت ایران تأکید کردند؟
۳۰ آبان ۱۴۰۱ - ۰۹:۵۴
اخبار سیاسی
اخبار سیاست ایران

یک استاد دانشگاه در یادداشتی به تحلیل سخنان اخیر رهبر معظم انقلاب در دیدار با مردم اصفهان
امام خامنهای: علت عصبانیت غرب پیشرفتهای جمهوری اسلامی است؛ بساط شرارت بدون شک جمع خواهد شد
رهبر انقلاب اسلامی در جمع صدها نفر از مردم اصفهان (28/8/1401) گفتند: «مشکل اصلی استکبار با جمهوری اسلامی این است که اگر این نظام پیشرفت و در دنیا جلوه کند، منطق لیبرال دموکراسی دنیای غرب باطل خواهد شد.»
ایشان افزودند: «در سه قرن اخیر به بهانه نبود آزادی و یا نبود مردم سالاری، منابع کشورها را غارت کردند و اروپای فقیر به قیمت به گِل نشستن بسیاری از کشورهای ثروتمند، ثروتمند شد.»
رهبر حکیم انقلاب اسلامی چنین ادامه دادند: «کشور افغانستان یک نمونه نزدیک و بارز است که امریکاییها به بهانه مردمی نبودن حکومت، به آنجا حمله نظامی کردند، اما بعد از 20 سال جنایت و غارت، همان حکومتی که علیه آن اقدام کرده بودند، سرکارآمد و آنان با فضاحت خارج شدند.»
رهبر الهی انقلاب فرمودند: «اکنون یک نظام، برمبنای دین و مردم سالاری واقعی در ایران، به مردم خودش هویت داده و آنها را زنده و در واقع منطق لیبرال دموکراسی غربی را ابطال کرده است.»
امام خامنهای افزودند: «عدهای در داخل بر مبنای تبلیغات غرب، میگویند در نظام اسلامی آزادی و مردم سالاری نیست در حالیکه بیان همین سخنان نشانه آزادی است و روی کار آمدن دولتهایی که از نظر تفکر سیاسی شباهتی به یکدیگر ندارند نیز نشانه حق انتخاب مردم و مردمی بودن نظام اسلامی است.»
گذر سریعتر غرب از قانون به امنیت و ترس
دولتهای غربی به نحو روزافزون از قانونمداری به سمت امنیتی بودن رفتهاند. بهویژه بعد از یازده سپتامبر و حوادث تروریستی اروپا که ایجاد قانون وضعیت استثنایی را در پی داشت و در ادامه در فرانسه این قانون به قانون مبارزه با تروریسم بدل شد و در مجلس این کشور به تصویب رسید.
اما قبل از اینها در ذات لیبرالیسم سویه امنیتی بر قانون برتری داشته است. قانون هم به منظور امنیت و ممانعت از تعرض افراد به یکدیگر و تضمین امنیت مالی و جانی بوده و مقصودی برای تعالی یا تربیت اخلاقی شهروندان در میان نبوده است. اگر هم تربیتی در میان بوده همان تربیت سیاسی هابزی است که به منظور امنیت و کنترل افراد است و در این میان نه آزادی، که امنیت سرمایه و زندگی و عدم تجاوز به یکدیگر و ترس از قانون جنگل اولویت داشته است. بنیاد این نگاه ترس از انسان و گناهکار دانستن ذاتی اوست که در کلیسا و انگاره هبوط و مصلوب شدن مسیح (ع) هم تثبیت شده است. به بیان دیگر قانون محوری مذکور مبتنی بر جنگل دیدن جامعه و جهان و بنابراین آلوده به ترس و نگاه حیوانی به انسان است (انسان حیوان شهوتران).
بنابراین، ترس از انسان و ناامیدی از سعادت او و نیک سرشتی او در دنیا بر اندیشه سیاسی غرب و مشخصاً لیبرالیسم حاکم است. هرچند اندیشه کمونیسم نیز مبتنی بر ترس از انسان و بدبینی به ذات انسان است بی آن که پشتوانه الهیاتی و مسیحی داشته باشد.
کسانی مانند رینهولد نیبور با ریشه کلیسایی همچون هابز مدعی واقع گرایی شده و در برابر خوش بینی برخی لیبرالهای مانند جان لاک اقامه دعوا کرده اند. اما مسأله مغفول آنجاست که لاک هم نگاهی امنیتی دارد و ترس بنیادین او تعرض به مالکیت خصوصی حتی بیش از تعارض به آزادی و هویت افراد است.
ضمناً لاک به ذات انسان خوش بین است اما در عوض، به دولت به عنوان نهاد جمعی و جمعی ترین نهاد افراد بدبین است و دچار تناقض یا دست کم تعارض شود.
بدین ترتیب، ترس و امنیتی بودن، مشخصه های کمابیش مشترک دولتهای غربیاند. تلاش حداکثری و بیتوجه به حقوق و سود دیگران برای منافع خود، امتداد یا برخاسته از همین ترس از آینده و ترس از دیگری و بیاعتمادی است که مشخصه نگاه امنیتی و غیرانسانی است.
از سویی دیگر در غرب امروزین ایده پیشرفت رو به افول رفته است. زمانی در قرون هجدهم و نوزدهم، ایده پیشرفت امری محتوم، انباشتی، علمبنیاد و تدریجی تلقی میشد که سعادت بشر و بهتر بگویم سعادت جمعی بشر را تأمین میکند. ملیگرایی و حتی گرایشهای دینی که منجر به فداکاری فردی برای آرمان جمعی پیشرفت میشد از اینجا برمیخاست.
امروز اما غرب هم پایه ملی هم پایه دینی را تا حد زیادی از دست داده و از طرفی در اثر فردگرایی منفی لیبرالیسم و پست مدرنیسم ایده جامعه و جامعهگرایی یا جمعگرایی را از کف داده است. حتی مخالفت با مهاجران نه یک پایگاه ملی، که پایگاه بازاری و سودمحور دارد. به عبارت دیگر بیش از نگرانی برای تغییر قومی، نگران از دست منافع اقتصادی هستند.
در این میان، دینی که عقلانی باشد (الگوی جمهوری اسلامی ایران) مهمترین رقیب و بدیل برای غرب است.
دین عقلگرا خطر بزرگ بر
ای غرب
است. اگرنه آنها دین فردی و منزوی و غیرسیاسی را تشویق هم می کنند و در دامان سرمایهداری و فردگرایی مخصوص به آن ارزیابی میکنند.
روحیه ملی، دینی و جمعی که تضعیف شد، تنهایی انسانها بیشتر شده و این، جامعه تودهایتر و قابل کنترلتر توسط دولت را رقم میزند. این جامعه به جای انسانی بودن، ماشینی است و زمینه قویتر شدن دولت امنیتی و کنترل گر مجهز میشود.
در این سو، جمهوری اسلامی، دولت قانون و دولت فطرت است و عمدتاً امنیت آن نیز هستی شناختی، نرم و چند بعدی و مردمی و افقی است نه از بالا به پایین. این امنیت، امنیت صرفاً سخت و از بالا به پایین و یکسویه نیست بلکه از جانب مردم و چند ضلعی و عمیق و در یک کلام مردم نهاد است. همچنین این امنیت وجودی، برخاسته از مبانی الهی و فلسفی (صدرایی) انقلاب است که نه تنها منافی آزادی فردی نیست که عامل و پایه محکم آن است.
نگاه جمهوری اسلامی مبتنی بر حضور شهروندان است. درحالی که دولتهای غربی این مسأله را حذف یا مورد بیاعتنایی قرار داده و به شهر و جامعه ماشینی و خودبخ
ودی تن دادهاند. در این شرایط آزادی هم بیمعنا یا کممعنا میشود و به آزادی انتخاب به جای آزادی به مثابه توانستن تقلیل مییابد. حتی ماشینها و هوش مصنوعی هم توان انتخاب دارند (بازی شطرنج با رایانه را در نظر آوردید که رایانه هم انتخاب میکند).
آزادی اصیل بر استقلال فردی و ملی و آگاهی و مبارزه و شجاعت مبتنی است. استقلال بینظیر سیاسی ایران در دنیا، مبنایی محکم برای آزادی فردی و شرافت و اصالت و شجاعت و تمایز شهروندی است. این استقلال هرچند توأم با سختی است اما مردم را در ایده پیشرفت که مستلزم سختی است نگه داشته است. تا حدی که عمده مردم ایران خواهان پیشرفت کشور و اهداف بزرگ هستند و به قدرت دفاعی و علمی کشور میبالند. تحریمهای سخت و هوشمند نیز در همین راستا سبب پیشرفت کشور و هوشمندی ملی شد. در نهایت، رفاه و اعتدال و تعالی و در یک کلام پیشرفت، محصول همزمان استقلال و آزادیهای جمهوری اسلامی است.
انقلاب اسلامی اولاً و بالذات برای آزادی به وجود آمد. حتی امنیت کشور محصول آزادی است و این در برابر دوگانه آشتیناپذیر یا ثنویت سخت امنیت و آزادی در اندیشه سیاسی غرب است. مصداق این مدعایمان این که بسیج یک نیروی مردمی و خودجوش بود که مبتنی بر آزادی شکل گرفت و در دفاع مقدس و اوایل انقلاب، امنیت کشور را تأمین کرد و همچنان تأمین میکند.
در این شرایط، اندیشه غربی از جمعگرایی، احیای جامعه و همدلی و تعاون و خودجوشی (مشخصه بسیج) ناامید شده و خود را در بنبست افق میبیند(بیافقی) و حکیمانه است که رهبر انقلاب القاکنندگان بنبست و نامید را ایرانستیز میدانند.
افول حماسه و تلاش و سختی کشیدن برای سعادت جمعی و حتی سعادت فردی یکی دیگر از معضلات غربیهاست. آنها تحت سیاست شادکامی از آرمانهای بزرگ خود دست کشیدند؛ آرمانهای که علم را انباشتی و نجات بخش می دانست.هرچند علم بدون دین بود که علم را از اخلاقیات و آرمان بودن انداخت و فجایعی چون جنگهای بین الملل اول و دوم و کشتار جمعی در جای جای دنیا را به وجود آورد.
مشکل دیگر غرب، کشتن نسبت آزادی و حقیقت است که پوچ گرایی پست مدرن را در پی داشته است. تناقض آنها در آزادی در خصوص کشورهایی مانند افغانستان و... که دیدار با مدرک اصفهان مورد اشاره رهبر حکیم انقلاب هم قرار گرفت محصول یقین ستیزی و قطع نسبت حقیقت یا واقعیت با آزادی در اندیشه دولتها و سیاست رسمی غرب است.
کانون محوری آنها نه حقایق و فلسفه سیاسی و عدالت و آزادی که منافع اقتصادی است(حتی در مرتبه دانشگاهی و علمی نیز معمولاً چنیناند تا چه رسد به عرصه عمل سیاسی و رسمی). در این میان، چون از ایدهها و آرمانهای فلسفی و کلاسیک خود(یونانی) دست کشیدهاند، دچار روزمرگی، بیآیندگی، یأس اجتماعی، بیافقی و تناقض شده و تأکید میکنیم حتی ایده پیشرفت که ایدهای مبتنی بر باور به انسان و علم است را از کف دادهاند. ایده امروز آنها زندگی رفاهی معطوف به زمان حال و دل کندن از ایده ملی و دینی و جهانی (مشخصاً علم) است. بیهوده نیست که اعتراضات اخیر در ایران نیز هدفی جز حضور در خیابان نداشته و هیچ افق و آرمانی برای آینده و بدیلی ندارد.
یک وجه دیگر اینکه غرب از ایده پیشرفت و تکامل تاریخی دست کشیده یا تا حد زیادی دست کشیده این است که خود را پایان تاریخ میداند. نظریه پایان تاریخ فوکویاما با وجود برخی تعدیلات صورت گرفته توسط او و نظریه پایان ایدئولوژی دانیل بل و نظریه پایان آرمان صورت دیگر این ماجراست. اما مدل پیشرفت و مردم سالاری جمهوری اسلامی، آرمانگرا، واقعبین، آیندهگرا و مبین خلاقیت و تفاوت-تفاوت با سیستم مرسوم، مختوم و محتوم غربی است. نظریه پیشرفت آن مردم بنیاد و دمکراسیِ یا مردم سالاری گذرکردن است اما دمکراسیِ تردیدگرای غرب نیست. در این دمکراسی، فرد مردممدار و مردمی،
یقینگ
را است و به آزادی و عدالت و ارزشهای انسانی_ جهانی(الهی) مانند علم، استضعاف، ظلمستیزی، عدالت و... باور یقینی دارد.
در عین حال شناخت از واقعیت را متدرج میداند و از این رو از مطلقگرایی دوری میکند: یقینگرایی در عین پرهیز از مطلقگرایی. این در برابر دمکراسی همزمان تردیدگرا و مطلقگرای (!) غربی است که در عین مطلقگرایی دچار روزمرگی، خودخواهی و بیآرمانی و ندیدن انسان و ملل دیگر است.
چی کسی واقعگرا است؟ جمهوری اسلامی یا واقعگرایی مسلط بر غرب؟
با وجود نگاه امنیتی و نگاه بدبینانه به انسان، مکتب واقعگرایی خود را مدعی مطابقت واقعیت میداند. اما واقعیت را برش میدهد و تجزیه میکند(تقلیل و تنزل میدهد). آنها تنها بخشی از واقعیت را دیده و درباره آن هم دچار اغراق و بزرگبینی میشوند . در مقابل در الگوی جمهوری اسلامی، واقعیت به معنای طبیعت و نیز به معنای بالقوهگی و بالفعلی یا تماما آفرینش خداوند است یا امتداد آفرینش اوست. اما بالقوهگیهای طبیعت و واقعیت را خداوند مقدر کرده و انسان در مقام فعلیتسازی است.
با این مبنا، الهی بودن یعنی واقع نما بودن، یعنی مطابقت یا دست کم سازگاری با واقعیت.
دمکراسی الهی یا مردم سالاری دینی، دمکراسی صدق و مطابقت با طبیعت و نیز طبیعت انسانی (فطرت) است. به بیان دیگر، حقیقت، کانون این دمکراسی است. بر این اساس و برای مثال این دمکراسی با انواع انحصارگرایی میستیزد. جانب حقیقت میایستد و از اینرو در حصر و حصار جناح، سازمانها، دولتها، گروهها، جنسیت و هیچ چیز دیگر نمیماند و آنها را کالبدزدایی میکند.
به دیگر سخن، دمکراسی مخصوص به جمهوری اسلامی، نهایت خلاقیت و آزادی فردی است . همچنین نهایت سازگاری با طبیعت و پرهیز از خشونت و کشتار جمعی است.
در برابر تردیدگرایی دمکراسی غربی و آنچه به عنوان نسبیگرایی-به منزله شرط تساهل و دمکراسی- از آن یاد میشود نیز باید گفت اگر یقینگرایی نباشد، دچار فرد یا سوژهی لَخت میشویم که ای بسا بزودی یا آسانی منفعل میشود و مایوس و بدبین شده و براحتی نیز تن به امر غیراخلاقی و شاید فروش شرافت و اصالت خود میدهد. کاری که پس
ت مدرنیسم و لیبرالیسم متعارف با افراد میکند، در بسیاری موارد، چنین است. آنها یقین به انسان و ارزشهای انسانی را گرفته و همه اعتقادات را بعضاً به اسم تساهل در عرض هم القا میکنند. هرچند غرب در نهایت همین باور نسبیگرایی خود را درست و حتی مطلق دانسته و دچار تناقض و نقص غرض میشود.
دمکراسی غربی مصداق کنترل امنیتی، توتالیتاریسم و انحصارگرایی
آنچه در پی میآید نشان دهد مخالفت با حقیقت (امر توپر و دات دار) در دمکراسی غربی موجود آزادی نبوده است بلکه نوعی توتالیتاریسم و همه چیز خواهی انحصارگرایانه را پیشِ رو نهاده است. میتوان نئولیبرالیسم را به منزله لیتوگرافی، صنعت نشر و سطحیکردن، به بوته نقد گذاشت. در بعد زیبایی شناسانه، لیتوگرافی، اثر هنری را از ذات تهی و راززدایی کرده و به امر اقتصادی تقلیل میدهد. در بعد اقتصادی، با اختراع پول قابل چاپ به جای سکه، قدرت انتشار و اشغال سطوح را به دلیل عدم محدویت سکههای فلزی از حیث میزان موجود در عالم خارج، به دست آورده و ماهیتی همهگیر و توتالیتر مییابد.
در امر سیاسی نیز، دولت نئولیبرال بهعنوان نظامی سراسربین و یا مکانیزم کنترل نامحسوس، آزادی را بهگونهای نامحسوس تحدید میکند. روند «سکولاریزاسیون یا عرفیکردن» روندی است که ذاتزدایی و راززدایی را خودآگاه و ناخودآگاه در دستورکار قرار داده است. این ذاتزادیی و تهیکردن محتوای خویش، قدرت «انتشار» در سطح و اشغال وسیعتر را به نئولیبرالیسم میدهد و بدینطریق، نوعی توتالیتاریسم و فراگیریِ سراسری و ذاتزدوده را به رخ میکشاند.
دولت امنیتی غرب مانند دوربین کوچکشوندهای است که هرچه کوچکتر میشود بیشتر توان نظارت و سلب حریم خصوصی و آزادیهای اساسی افراد به بهانه امنیت را به دست میآورد. از این رو، دولت مینی مال یا حداقلی لیبرال نیز به شدت امنیتی است.
حاصل سخن
آنچه تاکنون گفته شد بر مبنای تعلیل و تحلیل بیانات رهبر معظم انقلاب در جمع مردم اصفهان بود.
رهبر انقلاب در بیانات اخیر خود کار را به جای پول برجسته کرده و از این حیث درست در برابر منطق مانیتاریستی یا پولگرایی لیبرال و مادی غرب قرار گفت. ایشان همچنین امید را مورد تأکید قرار داد. امید متضمن شادی اصیل و و ماندگار و مبنامبند به جای شادی مبتنی بر هیجانات کاذب و زودگذر است که در آشوبهای اخیر هم دیدیم.
واقعیت آن است که الگوی جمهوری اسلامی هم دین هم پیشرفت مادی و هم استقلال فرد و هم آزادی او را تامین میکند و مانع از تنهایی و انزوا و بیمعنایی او میشود(مصداق آن جماعت ولایی و مسجد و نماز جماعت است). این عقلانیتی است که برخلاف عقلانیت لیبرال عاری از عاطفه نیست یا دچار دوگانه انگاری عقل و عاطفه نیست.
قابل ذکر
ا
ست که نظریههای لیبرال، عمدتاً عنصر عاطفه را در دستگاه نظریه خود حذف با کمرنگ کرده و انسان را به منزله یک ماشین محاسبهگر و انسان اقتصادی در نظر گرفتهاند.
قابل تأکید است که در عین تأکید بر اصالت سود و لذت اما اندیشه سیاست رسمی غرب همچنان زیر سایه لویاتان(غول آبی) و بهیومت (غول خشکی) بوده و مبتنیبر ترس و امنیت و نومیدی به انسان و آزادی و فضیلت خودجوش او است؛ ترس و امنیت و ناامیدی و سنت اعتراف که در کلیسای قرون وسطی و دیدگاه آبای کلیسا نیز مشهود است که معتقد بودند انسان موجودی گناهکار است و شمشیر باید بالای سر او باشد. و در غیر این صورت و در صورت نبود دولت، به تعبیر هابز جنگ همه علیه همه شکل میگیرد.
این همان امنیتیسازی و پروژه جنگ همه علیه همه است که ضدانقلاب خارجی و داخلی و برخی فریبخوردگان و القاکنندگان دوقطبی بودن جامعه و تضعیف دولت یا القای نظام ضعیف در پی آن هستند تا زمینه جنگ همه علیه همه و خشونت بیهدف و ویرانگر فراهم آید.
با این توضیحات، مشخص است چرا دشمن سعی میکنند شرایط کشور را امنیتی و مبتنی بر ترس همه از همه کند. قصد نهایی آنها توقف پیشرفت معنوی و مادی ایران (ایران قوی) و الگو و رقیب و بدیل نشدن برای سایرکشورها است که در بیانات رهبر الهی و جامع انقلاب اسلامی قابل استخراج و تبیین بود
17.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥اعترافات بازیخوردگان اینستاگرام
✅ #بصیرت
┄┅┅┅┅❀💠❀┅┅┅┅┄
8.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سازمان ملل جنایت جنگی اوکراین علیه اسرای روسیه را تأیید کرد
🔹کمیسیونر سازمان ملل متحد در امور حقوق بشر صحت ویدئوهای منتشر شده از اعدام اسیران جنگی روسیه توسط ارتش اوکراین را تأیید کرد و گفت: اعدام صحرائی اسیران جنگی مصداق جنایت جنگی است.
🔹ولکر تارک از دولت اوکراین خواست درباره قتل این اسرا که روسیه آن را «اعدام» توصیف کرده تحقیقات انجام دهد.
🍃[ #زمانه: پویشی برای همه مردم ایران ]✨
➖➖➖➖➖➖➖➖➖
🆔 | eitaa.com/joinchat/796000260C5d9fc9afdd
#ایتا #تلگرام #واتساپ #سروش #روبیکا
هدایت شده از خیریه شهدای خط شکن شهرستان فلاورجان
مرکز نیکوکاری خیریه شهدای خط شکن شهرستان فلاورجان به کمک شما خیرین محترم دوتخته فرش به یک خانواده نیازمند تحویل دادند شد خدا خیرتون بدهد
خیرین محترم بافرا رسیدن سرما و فصل زمستان نیازمند کمک های شما هستیم فرش بخاری پتو و سایل گرمایشی لباس گرم و وسایل آشپز خانه اجاق گاز گاز پیکنک به خادمان خبر دهید که از درب منزل شما جمع آوری کنند که تحویل نیازمندان بدهیم
آدرس دفتر مرکزی فلاورجان اول خیابان شریعتی آدرس پیربکران فلکه سردار سلیمانی (شهرداری سابق ) پاساژ سپاهان واحد 5
شماره حساب وکارت جهت واریزکمکهای به
مرکز نیکو کاری خیریه شهدای خط شکن شهرستان فلاورجان
110769749001شماره حساب بانک ملی شناسه واریز881105084
شماره کارت
6037997950411455
شماره دفتر03137432657
تماس۰۹۱۳۱۳۵۲۲۶۴
لطف کنید فیش واریزی را به این شماره ارسال کنید 09130857625
@kheiriyeh_shohaday_khatshekan
تو اینستاگرام میتونید پاکش کنید
ولی از قلبمون نه!
قاسم هنوز زندهست...
قاسم هنوز با ماست...
محتوای ثامن پیربکران
این کانال برای طرح رزمایش سایبری ثامن ایجاد شده است.
https://eitaa.com/samen_pirbakran
هدایت شده از کنگره ملی شهدای استان اصفهان
📩 متن کامل پیام سال ۶۷ امام خمینی خطاب به بسیجیان که رهبر انقلاب امروز به آن اشاره کردند
بسیج شجره طیبه و مدرسه عشق است
🔻 بسم الله الرحمن الرحیم
تشکیل بسیج در نظام جمهوری اسلامی ایران یقیناً از برکات و الطاف جلیه خداوند تعالی بود که بر ملت عزیز و انقلاب اسلامی ایران ارزانی شد.
در حوادث گوناگون پس از پیروزی انقلاب خصوصاً جنگ، بودند نهادها و گروههای فراوانی که با ایثار و خلوص و فداکاری و شهادت طلبی، کشور و انقلاب اسلامی را بیمه کردند. ولی حقیقتاً اگر بخواهیم مصداق کاملی از ایثار و خلوص و فداکاری و عشق به ذات مقدس حق و اسلام را ارائه دهیم، چه کسی سزاوارتر از بسیج و بسیجیان خواهند بود! بسیج شجره طیبه و درخت تناور و پرثمری است که شکوفههای آن بوی بهار وصل و طراوت یقین و حدیث عشق میدهد. بسیج مدرسه عشق و مکتب شاهدان و شهیدان گمنامی است که پیروانش بر گلدستههای رفیع آن، اذان شهادت و رشادت سر دادهاند. بسیج میقات پابرهنگان و معراج اندیشه پاک اسلامی است که تربیت یافتگان آن، نام و نشان در گمنامی و بینشانی گرفتهاند. بسیج لشکر مخلص خداست که دفتر تشکل آن را همه مجاهدان از اولین تا آخرین امضا نمودهاند.
من همواره به خلوص و صفای بسیجیان غبطه میخورم و از خدا میخواهم تا با بسیجیانم محشور گرداند، چرا که در این دنیا افتخارم این است که خود بسیجیام. من مجدداً به همه ملت بزرگوار ایران و مسئولین عرض میکنم چه در جنگ و چه در صلح بزرگترین ساده اندیشی این است که تصور کنیم جهانخواران خصوصاً امریکا و شوروی از ما و اسلام عزیز دست برداشتهاند؛ لحظهای نباید از کید دشمنان غافل بمانیم. در نهاد و سرشت امریکا و شوروی کینه و دشمنی با اسلام ناب محمدی - صلی الله علیه و آله و سلم - موج میزند. باید برای شکستن امواج طوفانها و فتنهها و جلوگیری از سیل آفتها به سلاح پولادین صبر و ایمان مسلح شویم. ملتی که در خط اسلام ناب محمدی - صلی الله علیه و آله - و مخالف با استکبار و پول پرستی و تحجرگرایی و مقدس نمایی است، باید همه افرادش بسیجی باشند و فنون نظامی و دفاعی لازم را بدانند، چرا که در هنگامه خطر ملتی سربلند و جاوید است که اکثریت آن آمادگی لازم رزمی را داشته باشد.
خلاصه کلام، اگر بر کشوری نوای دلنشین تفکر بسیجی طنین انداز شد، چشم طمع دشمنان و جهانخواران از آن دور خواهد گردید و الّا هر لحظه باید منتظر حادثه ماند.
بسیج باید مثل گذشته و با قدرت و اطمینان خاطر به کار خود ادامه دهد. امروز یکی از ضروریترین تشکلها، بسیج دانشجو و طلبه است. طلاب علوم دینی و دانشجویان دانشگاهها باید با تمام توان خود در مراکزشان از انقلاب و اسلام دفاع کنند و فرزندان بسیجیام در این دو مرکز، پاسدار اصول تغییرناپذیر «نه شرقی و نه غربی» باشند. امروز دانشگاه و حوزه از هر محلی بیشتر به اتحاد و یگانگی احتیاج دارند. فرزندان انقلاب به هیچ وجه نگذارند ایادی امریکا و شوروی در آن دو محل حساس نفوذ کنند. تنها با بسیج است که این مهم انجام میپذیرد. مسائل اعتقادی بسیجیان به عهده این دو پایگاه علمی است. حوزه علمیه و دانشگاه باید چهارچوبهای اصیل اسلام ناب محمدی را در اختیار تمامی اعضای بسیج قرار دهند. باید بسیجیان جهان اسلام در فکر ایجاد حکومت بزرگ اسلامی باشند و این شدنی است، چرا که بسیج تنها منحصر به ایران اسلامی نیست، باید هستههای مقاومت را در تمامی جهان به وجود آورد و در مقابل شرق و غرب ایستاد.
شما در جنگ تحمیلی نشان دادید که با مدیریت صحیح و خوب میتوان اسلام را فاتح جهان نمود. شما باید بدانید که کارتان به پایان نرسیده است، انقلاب اسلامی در جهان نیازمند فداکاریهای شماست و مسئولین تنها با پشتوانه شماست که میتوانند به تمامی تشنگان حقیقت و صداقت اثبات کنند که بدون امریکا و شوروی میشود به زندگی مسالمت آمیز توأم با صلح و آزادی رسید. حضور شما در صحنهها موجب میشود که ریشه ضد انقلاب در تمامی ابعاد از بیخ و بن قطع گردد.
من دست یکایک شما پیشگامان رهایی را میبوسم و میدانم که اگر مسئولین نظام اسلامی از شما غافل شوند، به آتش دوزخ الهی خواهند سوخت. بار دیگر تأکید میکنم که غفلت از ایجاد ارتش بیست میلیونی، سقوط در دام دو ابرقدرت جهانی را به دنبال خواهد داشت. من از تمامی بسیجیان خصوصاً از فرماندهان عزیز آن تشکر میکنم و از دعای خیر برای این فرزندان با وفای اسلام غفلت نخواهم نمود.
خداوند شهدای عزیز و گمنام بسیج را به نعمت همجواری اهل بیت - علیهم السلام - متنعم و جانبازان عزیز را شفا و اسرا و مفقودین عزیز را سالماً به اوطانشان بازگرداند و هر روز بر عظمت و شوکت این نهاد مقدس و مردمی که پیروان اسلام عزیز و حضرت بقیة الله الاعظم - ارواحنا لمقدمه الفداء - هستند بیفزاید. والسلام علیکم و رحمة الله.
۲ آذر ۱۳۶۷
روح الله الموسوی الخمینی
@setareganederakhshan