فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بالن با عکس حاج قاسم و حاج ابومهدی مقابل سفارت آمریکا در عراق به آسمان رفت ...
هدایت شده از جهاد تبیین
35.67M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 سید دوباره گل کاشت
🔹سید #هاشم_الحیدری مجاهد زلال و شجاع عراقی بازهم اثبات کرد که دانش آموخته باکفایت و تربیت شده #مکتب_سلیمانی است.
🔹سید جان خدا حفظت کنه!
🔹 درد وبلات بخوره تو سر #خواص بی خاصیت ما که سیب زمینی هم نیستند!!!
🔰 حقا که ثابت کردی شاگرد حاج قاسم هستید!
🇮🇷🇮🇷
#جهاد_تبیین
@Jahad_Tabeen1401
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تاریخ تکرار میشه
9.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 آیا تاریخ تکرار خواهد شد؟ از گریه مولا علی تا گریه سیدعلی!
🔹 من تا کنون این کلیپ زیبا ودلنشین را مشاهده نکردم. جانم فدای چنین رهبر عزیزی که سردار دلها سپهبد حاج قاسم سلیمانی اینگونه در وصفش سخن میگوید: والله والله والله از مهمترین شئون عاقبت بخیری رابطه ی قلبی و دلی و حقیقی ما با این حکیمی است که امروز سکان انقلاب را بدست دارد در قیامت خواهیم دید مهمترین محور محاسبه این است. عزیزان این کلیپ سخنان حاج قاسم نیست. مشاهده کن تا به حق برسید و دلتان و قلبتان خدائی تر شود.
🔹 و سعی هم نکنید با توجیه های مسخره رهبری را بزنید
👈 سخنرانی استاد مهدوی ارفع در یادواره شهدا نهاوند
🔰 دغدغههای #حاج_قاسم!
♨️ دغدغه چهارم: دغدغه ولایت
⭕️ بخش اول
💢 پنجمین کاری که دغدغه حاج قاسم بود دغدغۀ ولایت بود. حجت الاسلام کیاسری میگوید:
مراسم دانش آموختگی دانشگاه امام حسین عالی بود. فرماندهان نظامی ایستاده بودند. حضرت آقا از پلهها رفتند بالا و روی جایگاه آمدند. فرماندهان، فرمانده کل قوا را که دیدند احترام نظامی گذاشتند. احترام حاجی اما جور دیگر بود و با همه فرق داشت. یک دست به احترام معمول نظامی کنار سر گذاشته بود، یک دست هم روی سینه. میدانستم هیچ کار حاجی بیحکمت نیست. پرسیدم: «حاجی عرف نظامی اینه که برای احترام دست رو کنار سر میذارن. این دست که روی سینه گذاشتی دیگه قضیهاش چیه؟» گفت: «حس کردم آقا نگرانه. دست گذاشتم روی سینهم تا بگم حاج قاسم فدات بشه آقای من.»
این دغدغۀ ولایت بود.
🔹در جایی دیگر ابراهیم شهریاری روایت میکند:
نشان ذوالفقار؛ نشانی که کسی بعد انقلاب در ایران نگرفته بود. شنیدن خاطره از زبان خودش حلاوت دیگری داشت: «از دفتر آقا تماس گرفتند: آقا فرمودند تشریف بیارید، کارتون دارم، با لباس نظامی هم بیایید. شصتم خبردار شد که برای چی میخوان برم. یک سال پیش هم صحبتش شده بود و طفره رفته بودم. این بار هم بهانه آوردم که میخوام برم سوریه، فرصت ندارم. دوباره از دفتر تماس گرفتند گفتند: «بیایید حتما هم با لباس نظامی باشید.» گفتم: «به یک شرط قبول میکنم؛ سلام خدمت آقا برسونید و بگید قبل از این کار، میخوام چند دقیقه باهاشون صحبت کنم.» گفتگوی دونفره شان را هم شرح داد: «به آقا گفتم: شما که برای جمهوری اسلامی بیشتر زحمت کشیدید، خودتان را فدا کردید، چه کارهای بزرگی کردید، چه کسی برای شما نکوداشت گرفته که حالا شما میخواهید برای من بگیرید. از شما میخواهم این مدال را به من ندهید. حضرت آقا دوباره فرمودند: «من میخواهم این مدال را بگیرید.» توی عمرم روی حرفشون نه نیاورده بودم، قبول کردم؛ «فقط به شرطی که تا زنده هستم این مدال رو به لباسم نزنم.»
♦️ خیلیها تلاش میکردند که بین حاج قاسم و آقا اختلاف بیفتد. میرفتند پیش حاج قاسم و یک چیزهایی میگفتند که بالآخره یک چیزی بگوید. یوسف افضلی از همرزمان شهید میگوید:
چند دقیقه یک روند گفته بود و حاجی فقط شنیده بود. لبّ کلامش این بوده که: «حاجی! شما این قدر زحمت میکشید، اما قدرتون رو نمیدونن...» وقتی ساکت شد، حاجی در جواب گفته: «شما چرا ناراحتی؟ من یه سربازم، نهایتش میگن برو جای دیگه نگهبانی بده، من هم میگم چشم. اینکه ناراحتی نداره.» یک عمر خودش را سرباز میدانست؛ سرباز ولایت، سرباز مردم، سرباز سپاه، سرباز نظام و سرباز این مرزوبوم. دلش میخواست با همین نام هم در تاریخ بماند.
🔻 توی وصیت نامهاش نوشته بود: «همسرم من جای قبرم را در حرم شهدای کرمان مشخص کرده ام، محمود میداند. قبر من ساده باشد مثل دوستان شهیدم. بر آن کلمه سرباز قاسم سلیمانی بنویسید نه عبارتهای عنوان دار.»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 قضا و قدر الهی...
#منبر
9.56M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 یکی از مهمترین اصول دین:
"تشخیص امتحان شخصی در هر لحظه"
⭕️ هر کسی امتحان مخصوص به خودش را دارد!
⭕️ اشتباه در لحظۀ تصمیمگیری عواقب سنگینی دارد!
✅ مهم است بدانیم الان در چه امتحانی به سر می بریم.
استاد پناهیان