eitaa logo
ثامن فانوس(حلقه صالحین طرح شهید بهنام محمدی )
905 دنبال‌کننده
25.6هزار عکس
11.9هزار ویدیو
329 فایل
کانال معرفتی و تربیتی دوستان بهنامی نو+جوان+بهشتی ارتباط با ادمین 👇👇 @abasaleh14
مشاهده در ایتا
دانلود
مثل اویس قرنی انگار میون حرمی وقتی بخاطر حفظ‌جان‌انسان‌ها رهبری عزیز از سفر مشهد صرف‌نظر کرد یعنی اگر دنبال رضایت امامی ازسفربه‌مشهد صرف‌نظرکنید لطفا به مشهد تشریف نیاورید چون در آستانه سال جدید حرم‌ مطهر رضوی بسته‌است زیارت‌ ازراه‌دور را فراموش‌نکنید ✅ یاعلی‌علیه‌السلام‌
تعطیلی آستان قدس رضوی، حرم کریمه اهل بیت(سلام الله علیها) و عبدالعظیم حسنی (علیه السلام) از امشب حرم های مطهر امام رضا علیه السلام، حضرت معصومه سلام الله علیها و عبدالعظیم حسنی علیه السلام با توافق مشترک حجت الاسلام والمسلمین احمد مروی تولیت آستان قدس رضوی، آیت الله سید محمد سعیدی تولیت حرم کریمه اهل بیت(سلام الله علیها) و آیت الله محمد محمدی ری شهری تولیت حرم عبدالعظیم حسنی علیه السلام از امشب 26 اسفندماه 1398 تعطیل می شوند. گفتنی است، تعطیلی مشاهد مشرفه با هدف پیشگیری از شیوع بیماری کرونا و حفظ سلامت زائران صورت گرفته است. @FaAbdulazim
فلسفۀ این بلاها جز این نیست که؛ انسان‌ها متوجه بشوند مدیریت جهان با این افراد فاسد و مفسد امکان ندارد! •| استاد‌پناهیان |• @fanos25
🚨 ما تشنه مرگ و خون مردم ایران هستیم! @fanos25
‏پویش همگانی ‎ از ۲۰ اسفندماه هرشب ساعت ۱۰ شب همگی سر یک ساعت؛ برای دفع بلاء و تعجیل در ظهور حضرت حجه بن الحسن عج الله تعالی فرجه الشریف دعای فرج بخوانیم‎ @fanos25
از وقتی با ماسک و دستکش میرم بیرون، حس دکتر بودن بهم دست میده... هی دلم میخواد هر کیو میبینم بگم ما همه‌ی تلاشمونو کردیم! متاسفم😂
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نوشیدن برای مقابله با ویروس 🙄🙄 یه ور دنیا میخورن! یه ور دنیا ! قرن 21.. بشر همچنان در فرومانده.. مظلوم گیر همچین احمقایی افتادن!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ثامن فانوس(حلقه صالحین طرح شهید بهنام محمدی )
✍️ #تنها_میان_داعش #قسمت_بیست_و_سوم 💠 هول انفجاری که دوباره خانه را زیر و رو کرده بود، گریه را در
✍️ 💠 از صدای پای من مثل اینکه به حال آمده باشد، نگاهم کرد و زیر لب پرسید :«همه سالمید؟» پس از حملات دیشب، نگران حال ما، خود را از خاکریز به خانه کشانده و حالا دیگر رمقی برایش نمانده بود که حالش صدایم لرزید :«پاشو عباس! خودم می‌برمت درمانگاه.» 💠 از لحنم لبخند کمرنگی روی لبش نشست و زمزمه کرد :«خوبم خواهرجون!» شاید هم می‌دانست در درمانگاه دارویی پیدا نمی‌شود و نمی‌خواست دل من بلرزد که چفیه زخمش را با دست دیگرش پوشاند و پرسید :«یوسف بهتره؟» در برابر نگاه نگرانش نتوانستم حقیقت حال یوسف را بگویم و او از سکوتم آیه را خواند، سرش را دوباره به دیوار تکیه داد و با صدایی که از خستگی خش افتاده بود، نجوا کرد :« نمی‌ذاره وضعیت اینجوری بمونه، یجوری رو دست به سر می‌کنه تا هلی‌کوپترها بتونن بیان.» 💠 سپس به سمتم چرخید و حرفی زد که دلم آتش گرفت :«دلم واسه یوسف تنگ شده، سه روزه ندیدمش!» اشکی که تا روی گونه‌ام رسیده بود پاک کردم و پرسیدم :«می‌خوای بیدارش کنم؟» سرش را به نشانه منفی تکان داد، نگاهی به خودش کرد و با خجالت پاسخ داد :«اوضام خیلی خرابه!» 💠 و از چشمان شکسته‌ام فهمیده بود از غم دوری حیدر کمر خم کرده‌ام که با لبخندی دلربا دلداری‌ام داد :«ان‌شاءالله می‌شکنه و حیدر برمی‌گرده!» و خبر نداشت آخرین خبرم از حیدر نغمه ناله‌هایی بود که امیدم را برای دیدارش ناامید کرده است. دلم می‌خواست از حال حیدر و داغ بگویم، اما صورت سفید و پیشانی بلندش که از ضعف و درد خیس عرق شده بود، امانم نمی‌داد. 💠 با همان دست مجروحش پرده عرق را از پلک و پیشانی‌اش کنار زد و طاقت او هم تمام شده بود که برایم درددل کرد :«نرجس دعا کن برامون بیارن!» نفس بلندی کشید تا سینه‌اش سبک شود و صدای گرفته‌اش را به سختی شنیدم :«دیشب داعش یکی از خاکریزهامون رو کوبید، دو تا از بچه‌ها شدن. اگه فقط چندتا از اون اسلحه‌هایی که واسه کردها می‌فرسته دست ما بود، نفس داعش رو می‌گرفتیم.» 💠 سپس غریبانه نگاهم کرد و عاشقانه شهادت داد :«انگار داریم با همه دنیا می‌جنگیم! فقط و پشت ما هستن!» اما همین پشتیبانی به قلبش قوّت می‌داد که لبخندی فاتحانه صورتش را پُر کرد و ساکت سر به زیر انداخت. محو نیمرخ صورت زیبایش شده بودم که دوباره سرش را بالا آورد، آهی کشید و با صدایی خسته خبر داد :« با همه پشتیبانی که آمریکا از کردها می‌کرد، آخر افتاد دست داعش!» 💠 صورتش از قطرات عرق پُر شده و نمی‌خواست دل مرا خالی کند که دیگر از سنجار حرفی نزد، دستش را جلو آورد و چیزی نشانم داد که نگاهم به لرزه افتاد. در میان انگشتانش جا خوش کرده بود و حرفی زد که در این گرما تمام تنم یخ زد :«تا زمانی که یه نفر از ما زنده باشه، نمی‌ذاریم دست داعش به شما برسه! اما این واسه روزیه که دیگه ما نباشیم!» 💠 دستش همچنان مقابلم بود و من جرأت نمی‌کردم نارنجک را از دستش بگیرم که لبخندی زد و با شیرین سوال کرد :«بلدی باهاش کار کنی؟» من هنوز نمی‌فهمیدم چه می‌گوید و او اضطرابم را حس می‌کرد که با گلوی خشکش نفس بلندی کشید و گفت :«نترس خواهرجون! این همیشه باید دم دست‌تون باشه، اگه روزی ما نبودیم و پای به شهر باز شد...» 💠 و از فکر نزدیک شدن داعش به صورت رنگ پریده‌اش گل انداخت و نشد حرفش را ادامه دهد، ضامن نارنجک را نشانم داد و تنها یک جمله گفت :«هروقت نیاز شد فقط این ضامن رو بکش.» با دست‌هایی که از تصور داعش می‌لرزید، نارنجک را از دستش گرفتم و با چشمان خودم دیدم تا نارنجک را به دستم داد، مرد و زنده شد. 💠 این نارنجک قرار بود پس از برادرم فرشته نجاتم باشد، باید با آن جان خود و داعش را یکجا می‌گرفتیم و عباس از همین درد در حال جان دادن بود که با نگاه شرمنده‌اش به پای چشمان وحشتزده‌ام افتاد :«ان‌شاءالله کار به اونجا نمی‌رسه...» دیگر نفسش بالا نیامد تا حرفش را تمام کند، به‌سختی از جا بلند شد و با قامتی شکسته از پله‌های ایوان پایین رفت. 💠 او می‌رفت و دل من از رفتنش زیر و رو می‌شد که پشت سرش دویدم و پیش از آنکه صدایش کنم، صدای در حیاط بلند شد. عباس زودتر از من به در رسیده بود و تا در را باز کرد، دیدم زن همسایه، امّ جعفر است. کودک شیرخوارش در آغوشش بی‌حال افتاده و در برابر ما با درماندگی التماس کرد :«دو روزه فقط بهش آب چاه دادم! دیگه صداش درنمیاد، شما دارید؟»... ✍️نویسنده:
0070 baghareh 183-184.mp3
8.98M
۷۰ آیات ۱۸۳ - ۱۸۴ منبع قصّه این برنامه👇 📚برگرفته از کتاب «قصۀ کربلا، صفحات ۱۱۰ - ۱۲۶»؛ اثر علی نظری منفرد با تشکر از گروه "نسیم قدر" که زحمت اجرای تیتراژ این برنامه رو کشیدن.
0071 baghareh 185.mp3
7.54M
۷۱ آیه ۱۸۵ با تشکر از گروه "نسیم قدر" که زحمت اجرای تیتراژ این برنامه رو کشیدن
🔴اینجا آمریکا است؛ قفسه های خالی فروشگاه های واشنگتن نمایان گر اوج تمدن و فرهنگ غرب است. ⭕️اینجا انتهای آمال و آرزوهای بعضی غرب پرستان ایران است که از ترس قحطی در حال دریدن یکدیگر هستند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔺تو مسمومیت ها و فوتی های مصرف بیشتر از مبتلایان وفوتی های ست. و این یعنی، کشنده تر از هر است😐
از شکستن و آتش زدنِ در خاطره خوبی ندارند....
🍃 دوران "اللّهم عجل..."هایِ سَرسری بسر رسید! دیگر باید بجای مادری که جوانش بین مرگ و زندگی دست و پا می‌زند ؛ بجای پدری که دیگر توان اداره‌ی بحران‌ها را ندارد ؛ بجای دختری که غریبانه به سوگ پدر می‌نشیند ؛ بجای همان کودک هندو و یمنی، که فرق پدر روبروی چشمانش، متلاشی می‌شود ؛ دعا کنیـــم .... با همان اضطرار و شکستگی... ✨تا زمانه بیش از این مضطرّمان نکرده است! 😭 @fanos25
خواهرانش کلاس اخلاق می رفتند سنش کم بود و نمی توانست همراه آنها برود توی خانه منتظر می ماند همین که می آمدند سوال هایش شروع می شد: از کلاس چه خبر؟ استاد چی گفت؟ برنامه جدید چیه؟ خواهر ها که ذوق و اشتیاق زینب را می دیدند می گفتند:نماز حتما باید اول وقت خوانده بشود هر روز قرائت 50آیه از قرآن را ترک نکنید و... آنها کلاس می رفتند و در عوض او برنامه های استاد را عمل می کرد دفتری داشت که 20مورد از برنامه های روزانه را در آن به ردیف نوشته بود: یاد مرگ،همیشه با وضو بودن ،خواندن نماز شب،نماز غفیله،نماز امام زمان(عج)،قرآن خواندن بعد از نماز صبح،کمتر گناه کردن،کم خوردن صبحانه و ناهار و شام،حفظ کردن یک آیه،کنترل حرف زدن، ورزش صبحگاهی،خواندن نافله صبح و... به تعداد روز های هفته جلوی آن ها ستون کشیده بود هر شب جلوی هر کدام علامت می زد و آخر هر ستون به خودش نمره می داد. آخر هفته سر نزولی و صعودی اعمالش را در می آورد و با هفته قبل مقایسه می کرد. زینب کمایی منبع :کتاب خودسازی به سبک شهدا @fanos25
هل يحق لي أن ازعجك عندمآ أشتاق إليك؟ بنده: خدایا آیا حق اینو دارم که وقتي دلم برات تنگ میشه، مزاحمت بشم؟ خدا: من که همیشه انلاینم .تو کجایی‌ ؟ اِنَّنی مَعَکُما اَسمَعُ وَاَرى. زمانی که سيب با چوب باريکش به درخت متصل است همه عوامل در جهت رشدش در تلاشند.. باد باعث طراوتش میشود آب باعث رشدش میشود و آفتاب پختگی و کمال ميبخشد اما ... به محض منقطع شدن از درخت و جدايى از اصل همان آب باعث گندیدگی همان باد باعث پلاسیدگی همان آفتاب باعث پوسیدگی و ازبين رفتن طراوتش میشود قصه انسان و خدا قصه سیب و درخت است. آدمی تا با خداست همه چیز در خدمت اوست . خواه قدرت ، خواه شهرت ، خواه ثروت و اگر از خدا برید همه به زیان اوست. @fanos25
🔴 تیتر های جالب روزنامه وطن امروز از عملکرد متفاوت دو روحانی در دو روز پشت سر هم 🔹 کدام روحانی واقعی است؟! ✅ ایستاده در قم ⛔️ نشسته در کاخ 🌷 @fanos25
خنده دار ترین خبری که در طول تاریخ میتونست منتشر بشه همینه داعش به دلیل شیوع ویروس کرونا، تمام حمله‌های انتحاری خو را لغو کرده است😂 @fanos25