❤️وَلْيَخْشَ الَّذِينَ لَوْ تَرَكُوا مِنْ خَلْفِهِمْ ذُرِّيَّةً ضِعَافًا خَافُوا عَلَيْهِمْ فَلْيَتَّقُوا اللَّهَ
🔸 ظلم به ایتام دیگران برای همه بد است برای کسی که فرزند خردسال دارد بدتر. روایت میگوید: «کسی که دستدرازی به مال یتیم کند، خداوند فردی را بر او یا نسلش مسلط میکند تا همان ستم را در حق آنها روا دارد.»
نساء آیه ۹
#آیه_گرافی
🤲الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج🌸
💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار
#مثبت_بهنام_دانش_آموزی
Eitaa.com/samenfanos110
#سلام_امام_زمانم ✋💖
👌توصیف قشنگیست دراین عالم هستی
🌹 تـو عـرش بَـرینی و من از فـرش زمینم
💐 آواره نه! در حسرت دیـدار تـو بیشک
💞 ویـرانهی ویـرانهی ویـرانه تریـنم
اللهم عجل لولیک الفرج 🤲 🌸
✦࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
•┄✮بِـسْـمِاللّٰهِالࢪَّحمنِالࢪَّحیمْ✮┄•
عرض سلام و ادب رفقا جان😊✋
صبحتون سرشار از آرامش☕️
صبح قشنگی میشه اگه شاکر باشیم
🌸شاکران مهربانترندツ هیچ چیزی مثل تشکر از خدا انسان را مهربان نمیکند .
کسانی که اهل تشکر از خدا هستند، ابتدا نعمات موجود خود را میبینند.،سپس نعمات فراوان دیگری دریافت می کنند.
طبیعی است که،
از دیگران بی نیاز میشوند وکینه کسی را به دل نمیگیرند.🌱
#روزتون_مهدوی 🌼🍃
🤲الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج🌸
💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار
#مثبت_بهنام_دانش_آموزی
Eitaa.com/samenfanos110
#کلام_شھـــــید
🌹امت شهید پرور،حضور یکپارچه خود را در سایه ولی امر و رهبری خردمندانه امام در صحنه حفظ کنید و با جریاناتی که در راه انقلاب اسلامی سنگ اندازی می کنند، برخوردی قاطع و مدبرانه داشته باشید و از قضاوت عجولانه بپرهیزید،نیروهای خط امام را طرد نکنید و در مسئله ای یقین حاصل نکردید،از بیان آن خودداری کنید....
🌷فرازی از وصیتنامه سردار سپاه اسلام شهید والامقام حسن باقری
🌷شادی روحش صلوات...
🤲الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج🌸
💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار
#مثبت_بهنام_دانش_آموزی
Eitaa.com/samenfanos110
ثامن فانوس(حلقه صالحین طرح شهید بهنام محمدی )
مجید بربری 🌹 #قسمت-چهل_و_ پنجم شهید مدافع حرم مجید قربان خانی 🌟🌟🌟 بعد موقع سربازیش رسید.توی آموزشی
مجید بربری 🌹
#قسمت_چهل_و_ششم
شهید مدافع حرم مجید قربانخانی
🌟🌟
گواهی نامه رانندگی نداشت.یه روز نشست پشت یکی از ماشین های پادگان و زد ماشین رو درب و داغون کرد.خسارتش را ما دادیم و این قضیه هم به خیر و خوشی تموم شد.به هر زوری بود،یه سال و خرده ای از سربازیش رو تموم کرد و یه چند ماهیش هم،به خاطر افضل که دو سال رفته بود جبهه،بخشیدند و کارت پایان خدمتش رو با هزار بدبختی گرفت.
یه نیسان براش گرفتیم،باهاش کار میکرد.تا ساعت ده صبح همه کارهاش را انجام میداد،حتی چندتایی بار مجانی هم برا رفقاش میبرد و می رفت قهوه خونه حاج مسعود.بعد از یه مدتی خودش تصمیم گرفت قهوه خونه بزنه.پدرش راضی نبود .او با بیشتر کارهای مجید مخالف بود،ولی دعواش نمیکرد.من همیشه پشتش در می اومدم .هروقت حسن یا مهرشاد زنگ میزدن و از مجید گله ای میکردن،من در جواب فقط می گفتم:خب حالا می گید چی کار کنم؟
نمیدونم، شاید علاقه بیش از حدی که به مجید داشتم،مانع میشد که اشتباهاتش را ببینم.به باباش گفته بود؛قهوه خونه نیسن،یه سفره خونه سنتی یه.فرش و تخت های سه چهار نفره گرفت.صد و پنجاه تا قلیون هم خرید.استکان نعلبکی و قاشق چنگال و بشقاب هاش رو،خودم از یکی از مغازه های یافت آباد،به سلیقه خودم خریدم.به فکر دخل و درآمد نبود.پول قلیون خیلی از دوستاش رو حساب نمیکرد.به حدی می رسید که خیلی وقت ها حتی پول ذغالش هم در نمی آورد. اما گله و شکایت نمی کرد،همیشه می گفت:((خدا روزی رسونه،خودش برام می رسونه. ))
مجید من عادت نداشت به کسی نه بگه.تا اون جایی که می تونست ،هرکاری که ازش میخواستن،انجام میداد. یه مرتبه عطیه خواست بره سر کلاس.عادت هم نداشت تنها یا با تاکسی های سر راه بره.زنگ زد به مهرشاد.گفت :نمیتونم بیام.زنگ زد به حسن. گفت:من اصلا تهران نیستم.زنگ زد آژانس که اونجا هم گفتن،بیست دقیقه طول میکشه.کلاسش داشت دیر میشد و چاره ای هم نداشت.گفت بذار شانسم رو امتحان کنم.با این که می دونست مجید برا کاری به کرج میره،ولی بهش زنگ زد.
_سلام مجید کجایی؟
_داداش!من کیلومتر ۱۰ جاده مخصوصم.
_خب پس من امروز کلاس نمیتونم برم!
_صبر کن من خودم می رسونمت.
نمیدونم چطور و با چه سرعتی اومده بود که سر ده دقیقه رسید خونه و عطیه رو رسوند سر کلاسش و بعد هم رفت به کارش برسه.به قول قدیمی ها؛مجید خیلی جیگر داشت.از بچگی شرّ و شور بود .پنج شیش سال داشت که آقا افضل موتورش را بیست و پنج هزار تومان فروخت.وقتی مجید فهمید ،بلند شد رفت در خونه خریدار که همسایمون بود.دعوا کرد که موتور افضل بابایی ام را پس بدید.تا یه چند وقتی داستان این موتور ادامه داشت.مجید عشق موتور و ماشین بود،و چه دست فرمونی داشت!اما نمیدونم چرا یه سال طول کشید تا گواهینامه رو بگیره؟البته تا دست فرمون بشه،دو سه تا دسته گل به آب داد.
زندگی نامه شهید مدافع حرم 🕊🌹
#مجید_قربانخانی
🤲الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج🌸
💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار
#مثبت_بهنام_دانش_آموزی
Eitaa.com/samenfanos110
شکر در سختی ها 13.mp3
13.98M
#شکر_در_سختی_ها13
هر وقت قلبت مشغول شد،
هر وقت ناآرام و دلواپس شدی،
هر وقت نگران و مضطرب شدی،
تُـ⭕️ـرمز کن!
ببین چیزی که آرامشتو گرفته،
قرار بود تا کجا هَمـــرات بیاد؟
#استاد_شجاعی
#أَیْنَ_الطّالِبُ_بِدَمِ_الْمَقْتُولِ_بِکَرْبَلاءَ
🤲الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج🌸
💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار
#مثبت_بهنام_دانش_آموزی
Eitaa.com/samenfanos110
#سیاستهای_خانومی
❌"با شوهرت لج نکن؛ رگ خوابشو پیدا کن...!"😉
🍃 هوشمندی یه خانم به پیدا کردن این رگ خواب در همسرش وخانوادهی همسرشه!😇
👈 بهترین راه ورود به قلب آقایونی که توی فرهنگ ما بزرگ شدن، ارتباطی صمیمانه با خونوادشون هست. 🙄
👈 خانمهای عزیز؛ شما با شکایتهای وقت و بیوقت از مادر شوهرتون پیش همسرتون، اصلا از مهر مادری کم نمیکنید!😐
👈 مگه وقتی که همسرتون از مادر خودتون بیاد شکایت کنه از مهر مادرتون کم میشه براتون؟!!!🤨
✅ با اینکار اون چیزی که از دست میدید ارج و منزلت خودتون در نگاه همسرتون هست. فقط همین😕
#خانواده_دینی
🤲الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج🌸
💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار
#مثبت_بهنام_دانش_آموزی
Eitaa.com/samenfanos110
#هنر_زندگی_کردن
✅ یک تکنیک مهم برای کم کردن فاصله عاطفی زوجین.
🍂هر شب به مدت ده دقیقه در خلوت خود با همسرتان درددل کنید، بطور مثال روزهای زوج آقا صحبت کند و خانم گوش کند و در روزهای فرد بالعکس.
در این زمان فرد گوینده می تواند در مورد #دلخوریها، نگرانیها، بیم ها و امید و آرزوهای های خود با طرف مقابل صحبت کند، در طی این مدت همسر فرد بایستی شنونده خوبی باشد و فقط گوش کند؛ بدون اینکه پاسخ، دفاع یا توجیهی برای صحبتهای فرد مقابل بیاورد و این نقش در شبهای متوالی جابه جا می شود.
🍂#اگر_زوجین در زندگی مشترک برای این فاصله ها کاری نکنند و با هم حرف نزنند، کدورت و دلخوری مثل یک زنگار دور قلب آنها را خواهد گرفت و روزی خواهد رسید که قلب ما برای همسرمان نمی تپد و ما بایستی مراقب آن روز باشیم.
#خانواده_دینی
🤲الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج🌸
💫 نو+جوان؛ انرژی امید ابتکار
#مثبت_بهنام_دانش_آموزی
Eitaa.com/samenfanos110