بازهم تنها شدم خیلی دلم را غم گرفت
بازهم معصیتم من را ز آقایم گرفت
هر زمانی دور ماندم از هوای روضه ها
زندگی ام را سراسر غصه و ماتم گرفت
بهر دیدار جمال یار بی همت شدیم
یوسف زهرا دلش از عالم و آدم گرفت
وای بر آنکه سرِ این سفره نان خورده ولی
با غریبه رفت و آن را مونس و همدم گرفت
راه ظلمت رفتم و در بین راه آقا رسید
داشتم گم میشدم دست مرا محکم گرفت
خوش بر احوال گدایی که دم جان دادنش
یک نفس ذکر حسین بن علی را دم گرفت
از همان روزی که آمد مادرم در روضه ها
با دلی محزون به دستانش دو تا پرچم گرفت
پرچمِ نام حسین و پرچمِ نام حسن
آه با نام حسن جان گونه هایم نم گرفت
زخمیِ یک کوچه بود و ناله میزد زیر لب
مادرم را ضربه ای سیلی از این عالم گرفت
#نـوكــر_نـوشــت:
#مـهـدی_جـان
ما اگر بد شده ایم، خاطر زهرا برگرد
مادرت قامت خم از غم تو پیر شده
آه برگرد به آن راس جدا بر سر نی
طالب خون خدا، آمدنت دیر شده
صلي الله عليڪ يا سيدناالمظلوم يااباعبدالله الحسين
سلام عليكم و رحمة الله... صبحتون بخير... آدینتون معطر بنام #منتقم_خون_ابا_عبدالله
#بیاد_شهید_مدافع_حرم_سجاد_عفتی
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد_و_عجل_فرجهم
@fanos25
طبیبان بارها گفتند:
این غم را علاجی نیست.
دگر غیر از هوای کربلا،
بر ما نمیسازد...
#ارباب_بطلب❤️
@fanos25
صبح باشد . . .
خـدا باشد ، شما باشید
دگر چه میخواهم از زندگی !؟
راستی یک لیوان چای لطفا
#صبح_بخیر
#جمع_رزمندگان
@fanos25
ثامن فانوس(حلقه صالحین طرح شهید بهنام محمدی )
گله ای نیست،من و فاصله ها همزادیم گاهی از دور تو را خوب ببینم کافیست... #شهید_امیر_حاجامینی🌷 #س
🍃🌷🕊
🌹شهید امیر حاج امینی🌹
بیسیم چی لشگر ۲۷ محمد رسول الله(ص)…
تاریخ شهادتش ۱۰ اسفند ماه ۱۳۶۵ و محل شهادتش کربلای #شلمچه بوده است.
✨خستگی نداشت. می گفت من حاضرم تو کوه با همه تون مسابقه بذارم، هر کدوم خسته شدین، بعدی ادامه بده… اینقدر بدن آماده ای داشت که تو جبهه گذاشتنش #بیسیم_چی. بیسیم چی (شهید) پور احمد…
✨اصلاً دنبال شناخته شدن و شهرت نبود. به این اصل خیلی اعتقاد داشت که اگه واقعاً کاری رو برای خود #خدا بکنی، خودش عزیزت می کنه. آخرش هم همین خصلتش باعث شد تا عکس شهادتش اینطور معروف بشه.
✨هر کار می کرد، برا خدا می کرد؛ اصلاً براش مهم نبود کسی خبردار می شه یا نه! عجیب نسبت به بچه های #یتیم حساس بود، کمک به یتیمان هیچوقت فراموشش نمی شد…
✨یه بار که تو منطقه حسابی از بچه ها کار کشیده بود و به قول معروف عرقشون رو در آورده بود، جمعشون کرد و بهشون گفت: “نکنه فکر کنین که فلانی ما رو آموزش می ده، من #خاک پاهای شماهام. من خیلی کوچیکتر از شماهام… اگه تکلیف نبود هرگز این کار رو نمی کردم….”
✨ولی دلش رضا نداده بود و با #گریه از همه خواست که دراز بکشن. همه تعجب کرده بودن که می خواد چیکار کنه. همه که خوابیدن اومد پایین پای تک تک بچه ها و دست می کشید به کف پوتین بچه ها و خاکش رو می مالید رو پیشانیش…. می گفت: من خاک پای شماهام ….
#شهید_امیر_حاج_امینی
#سالروز_ولادت
شادی روحش #صلوات
@fanos25