May 11
7.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
از امام رضا(عليه السلام) سوال شد
#بهترين بندگان خدا چه کسانی هستند فرمودند:
✔️کسانی هستند که وقتی کارهای نيک انجام
می دهند، خوشحال می شوند،
و زمانی که کارهای بد انجام می دهند،
طلب مغفرت می کنند،
و زمانی که به آنها نعمتی عطا می شود، شکرگزارند،
و هنگامی که گرفتار می شوند، صبر می کنند،
و زمانی که خشمگین می شوند، عفو می کنند.
📚 تحف العقول؛ صفحه۳۳٢
سلام
نیایش صبحگاهی
خالقا،
کمک کن تا لذت آنچه را که امروز داریم ،
با آرزوی آنچه نداریم خراب نکنیم ،
روزهایی که میروند ، دیگر باز نمیگردند...
نگرانیهایمان را به تو میسپاریم ،
میدانیم اگر این دلواپسی ها را در درونمان نگه بداریم ،
آنها در یک جای بسته ،شدیدتر و تیره تر و بزرگ تر می شوند تا این که با اضطراب بی وقفه آزارمان میدهند.
بنابراین به جای در دل نگاه داشتن
آنها را به تو میسپاریم ،
تا خودت از راههایی که
ما حتی گمانش را نمیکنیم
برطرف سازی...
الهی آمین
صبحتون بخیر ونیکی دوستان گرامی انشاالله عاقبتتون بخیر باشه
سلام علیکم
رفقای فرهنگی در تلاش هستند تا مراسمات فرهنگی پایگاه به صورت پخش زنده در کانال گرافیک المهدی (عج) پخش شود.
لذا رفقا در صورت نیاز عضو کانال شوند تا اگر امکان حضور در مراسم نداشتند از طریق فضای مجازی در این مراسمات حضور پیدا کنند.
ساعت پخش زنده هر مراسم در کانال ها بارگزاری میشود.
https://eitaa.com/joinchat/1781203125C87b0a62033
May 11
🔴موضوع: نظم🔴
😂قالب اجرا: طنز😂
🔶 به حیفنون ميگن جورابات چرا يكيش قرمزه يكيش آبي؟
ميگه نمي دونم، يه جفت ديگه هم توخونه دارم، همين جوريه!😏😞😂😂😂😂😂
•
•
لذتزیستنراڪسۍمۍیابدڪہ
ازوحشتمرگرهاشدهباشد.
مانندشھدا...🕊
_آقاسیدمرتضۍآوینۍ
•
•
‹ #شھیدانہッ . ›
#السَّلامُعَلَيْكَيَاحُجَّةاللّٰهِفِىأَرْضِهِ
میلاد دخت آقا حسین بن علی علیهالسلام مبارک 🌺
#حضرت_رقیه
خوش آمدی، گله ای نیست، بهترم مثلا
شبیه قبل نشستی برابرم، مثلا
خیال میکنم اصلا مدینه ایم هنوز
بهشت چادر زهراست بسترم مثلا
دوباره مثل گذشته کشیده ای بابا
خودت به دست خودت شانه بر سرم مثلا
نسوخته ست، نه...امشب به پات می ریزم
خیال کن که همان نازدخترم مثلا
بگو: فدای سرت، گوشواره گم شده است
بگو دوباره برای تو می خرم...مثلا
خیال میکنم انگشتر تو پیش عموست
تو هم خیال کن آنجاست زیورم مثلا
اگر شکسته ام و زخم خورده، چیزی نیست
خمیده قدّم و هم سنّ مادرم مثلا
خیال کن که رقیه زمین نخورده پدر
خیال کن که سر دوش اکبرم مثلا...
کبود نیست کمی خاکی است صورت من
نرفته دست کسی سوی معجرم مثلا
تو فکر کن مثلا عمه را کتک نزدند
مراقب است عموی دلاورم مثلا
شبی که گم شدم و بین دشت جا ماندم
نخورد ضربه ی محکم به پیکرم مثلا
به قصد کشت کسی خواست تا مرا بزند
ولی رسید به دادم برادرم مثلا...
به روی نیزه کنار تو دید یک سر را
رباب گفت که خوابیده اصغرم مثلا...