eitaa logo
{سَمِێـࢪ...♡}
51 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
150 ویدیو
13 فایل
{سَمِێـࢪ...♡} ۅ شَـب؛ آغاز بیداࢪیسـټ... شِنۅاےحࢪف‌هاتۅݩ :) http://payamenashenas.ir/sameyr •| کپی؟! کار قشنگتری هم میشه کرد↻
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از هیپوفرنیا!-
خب این پیام رو تو چنلتون فور کنید تا شمارو بر اساس وایبی که ازتون می گیرم با یه عکس توصیف کنم. اره ایگنورم می تونید بکنید مشکلی نداره.🐢
"مواردی که روی اعصاب پیاده روی میکنه" 😓🍃 1⃣ زمانی که احساس کنند تلاش هایشان مورد قدردانی قرار نمی گیرد 2⃣ خشم سرکوب شده بیشترین مسئله ای هست که یه enfj ممکنه باهاش دست و پنجه نرم کنه، در طولانی مدت احساسات تخلیه نشده منجر به کینه میشن و به نقطه شکست میرسید 3⃣ شما اغلب درگیر احساس گناه میشین و این مسئله باعث میشه در اوج عصبانیت از کسی لبخند رو لباتون باشه :) چون تمایل ندارین کسی عصبانیت شما رو ببینه 4⃣ وقتی در حالت سایه قرار میگیرید با کارکرد fi بیگانه هستین ؛ زمانی که نوبت به درک احساسات خودتون میرسه خیلی سردرگم میشین 5⃣ عملکرد ne یا شهود برونریز در ساید شدو یا سایه enfj قرار میگیره که اصطلاحا به اون " والد منتقد یا والد سخت گیر" میگن! وقتی enfj در موقعیت استرس حاد قرار میگیره نسبت به خودش و اطرافیان انتقاد گر میشه🍃 6⃣ شما در دوران افسردگی در مواردی چون غذا خوردن و ورزش کردن و نادیده گرفتن احساسات دیگران افراط می کنید 7⃣ ای ان اف جی های ناسالم به راحتی میتوانند عیب های دیگران را تشخیص بدن اما ممکنه از وجود همان عیب ها در خودشون بی اطلاع باشن! 🦅 ══════════════ ❀•@mbti16personalites
هدایت شده از جرعه
بله من تنها کسی ام که حق دارم رو اعصابش پیاده روی کنم رو پیاده رو ام هم غیرت دارم😀😌
🙄😶😂♥️♥️
آرامش بخش❤️🥲 × ══════════════ ❀• @mbti16personalites
{سَمِێـࢪ...♡}
آرامش بخش❤️🥲 #Fun #ENFJ #INFJ × #alice ══════════════ ❀• @mbti16personalites
ولی منو رفیق infj یِ من دقیقا یه عکس این شکلی داریم...🙂😢♥️
ولی امروز یکی از غمگین ترین بیدار شدن های زندگیم رو گذروندم :)) خیلی وقته خوابتو میبینم هر چند روز میای تو خوابم و حالم رو تازه میکنی و میری... هر دفعه از خواب که پا میشدم، میگفتم اهههه! خواب بود...🍂 اینقدر که دیگه حتی تو خوابمم میدونستم خوابه و حتی به خودتم میگفتم، میدونم تو فقط یه خوابی! تو هم لبخند میزدی و منم بیخیال واقعی بودن یا نبودنت، باهات حرف میزدم و از هرچی دلم میخواست برات میگفتم و میخندیدیم :) ولی امروز فرق داشت خیلی هم فرق داشت! اومده بودی پیشم قرار بود دیگه پیش هم باشیم و هر روز همو چندین ساعت ببینیم و مثل قدیما نصف روزمونو باهم بگذرونیم اینقدر خوشحال بودیم و ذوق داشتیم که با هیجان مثل همیشه میزدیم تو سر و کله هم و کل کل میکردیم و دعوا و کری خوندن های همیشگی! و مثل همیشه بقیه متعجب از رفتار ما، که چرا با هم این کارا رو میکنیم؟! و اما غمِ سنگینِ ماجرا اونجایی بود که بعد از اون همه هیاهو و شلوغی، با چشمایی که اشک شوق توشون حلقه زده بود برگشتم و بهت گفتم: خوشحالم! خیلی خوشحالم! چون دیگه دارمت و هر روز میبینمت دیگه بعد از اینکه خوابتو دیدم، با حسرت بلند نمیشم و نمیگم حیف... دیگه هستی پیشم! و چه سخت که این آخرین جمله ای بود که بینمون رد و بدل شد...♥️🍂 31 مرداد 1400 182 روز تا تولدت...🎂
دیلیت اکانتا رو ریمو کردم 🙂