هدایت شده از 𝑩𝒍𝒂𝒄𝒌 𝑺𝒘𝒂𝒏
ولی اگه میخواید مخ منو بزنید به جا کلمات محبت آمیز برین سریال مورد علاقه مو ببینید از اون حرف بزنید اگه مخم زده نشد بیا خود منو بزن
{سَمِێـࢪ...♡}
ولی اگه میخواید مخ منو بزنید به جا کلمات محبت آمیز برین سریال مورد علاقه مو ببینید از اون حرف بزنید
کلمات محبت آمیز هم استفاده کنین ها😂
ولی اینم خیلی جوابه
واقعا به نظرم کلید اصلی حل ۹۹ درصد مشکلات یک ارتباط، حرف زدنه. و علت اصلی اکثر مشکلات و سوءِ تفاهمها، همین حرف نزدن و ابهامه. حرف نزدن، آفَت هر رابطهاس.
.شکول.
+دیروز رمان نذاشتی 🙂 بخدا یا خودمو میکشم یا تورو اینباراا وقتی تند تند یادآوری نمیکنیم دیگه تو هم بفرس دیگههه
_😶😬
+چرا اینقدر دیر قسمتای رمان رو میذارید؟!
_از کجا فهمیدین الان میخوام بذارم؟
#ناشناس
🕊🍃🕊🍃🕊🍃🕊🍃🕊
📚 #او_را
#قسمتبیستوهشتم📝
کلافه گوشی رو پرت کردم و چشمامو بستم.
خوابم پریده بود و اعصابم خورد بود.
خودمو فحش میدادم که چرا اون روز شماره عرشیا رو گرفتم
دستمو گذاشتم رو شونه ی مرجان و صداش کردم...
-مرجان؟
مری؟
-هوم
-مرجان بلند شو،گشنمه،بریم صبحونه بخوریم...
-ترنم جون اون عرشیا ولم کن،خوابم میاد
-اوه اوه جون چه کسی روهم قسم دادی
بلندشو لوس نشو...
-وای ترنم... بیخیال، بذار بخوابم
-باشه،خودت خواستی...
لیوانو برداشتم و رفتم از تو حموم پر از آب سردش کردم،
-مرجان؟
-هوم؟
-هنوز میخوای بخوابی؟
-اوهوم
-باشه بخواب...
و آب لیوانو خالی کردم روش
مرجان مثل جن زده ها بلند شد نشست و با چشمای گشاد زل زد بهم
-مگه مریضی؟!
بیشعور!
خفت میکنم
زدم زیر خنده و همینجور که سمت در اتاق میدویدم داد زدم
-تقصیر خودت بود
همونجور دویدم سمت حیاط و مرجانم به قصد کشت دنبالم میدوید
دم استخر رسید بهم و با یه حرکت هلم داد تو استخر
آب یخخخخخ بود،
نمیتونستم تکون بخورم،تمام عضلاتم قفل کرده بود
فقط جیغ میزدم و فحشش میدادم
اونم میخندید و میگفت
-تقصیر خودت بود
تا دو ساعت از کنار شومینه تکون نمیخوردم،بدنم سر شده بود از سرما
مرجان هم میخواست از دلم دربیاره،هم قیافمو که میدید خندش میگرفت
با اینکه از دستش حرصم گرفته بود،اما منم از خنده هاش خندم میگرفت...
چقدر دلم میخواست مرجان خواهرم بود و همیشه باهم بودیم...
#این_داستان_ادامه_دارد...
نویسنده: #محدثه_افشاری
|.°•🕊✨•°.| https://eitaa.com/joinchat/466092117C38881f8f03