ـــــــــ ـــــ ـــ سجــده‌ۍ نماز معجــــــزه است به خاڪ می افتی اما به آسمان میرسۍ:) 🙂✨ #نماز‌ِ_اول‌_وقت📿 | #حاج_قاسم🕊

#استوری    بوی یلدا را میشنوی؟🍉    انتهای خیابان آذر ...   باز هم قرار عاشقانه پاییز و زمستان ...   قراری طولانی به بلندای یک شب ...   شب عشق بازی برگ و برف ...   پاییز چمدان به دست ایستاده ...   عزم رفتن دارد ...   آسمان بغض میکند ...   میبارد ...   خدا هم میداند عروس فصل ها چقدر   دوست داشتنیست ...   دقیقه ای بیشتر مهلت ماندن میدهد ...   آخرین نگاه بارانی اش را به درختان   عریان میدوزد ...   دستی تکان میدهد ...   قدمی برمیدارد سنگین و سرد   کاسه ای آب میریزم پشت پای پاییز ...   و ...   تمام میشود ...   پاییـز ای  آبستن روزهای عاشقی ...   رفتنت به خیر ..    سفـرت بی خطر🍁🍂

ـــــــــــ ـــ ــ مبتلا به چیزی هستیم که گریه درستش نمی‌کنه، فریاد زدن جبرانش نمی‌کنه، صبر کردن حلش نمی‌کنه؛ تمام‌چیزی‌که‌مانیازداریم،پذیرفتن‌ و‌ رها کردنه.. #بماند_یادگاری | #بین‌ِخودمون‌بمونه

مثلِ یک چهره‌ی غمگین وسطِ جمعی شاد یا که یک خانه‌ی ویران تهِ شهری آباد👌 بی تو ناجورترین وصله ی دنیا هستم🌎 آدمی خسته که از چشمِ خودش هم افتاد به چه تشبیه کنم این همه تنهایی را❓ فکر کن؛ دستِ کسی یخ بِزَند❄️ در مرداد خوابِ آشفته ببینی نتوانی بِپَری زندگی بعدِ تو یعنی خفگی با فریاد✨ فرض کن صید شوی؛ بال و پَرَت را بِبُرند بعد در گوش تو آهسته بگویند؛ آزاد🥀 درد دارد نتوانی بِبَری از خاطر چشم‌هایی که تو را برده زمانی از یاد🥺 خسته ام خسته از این "سخت" دوام آوردن مثلِ جان کندن یک شعله‌ی کوچک در باد🪔 لبه‌ی پنجره و ترسِ پریدن ، ای کاش یک نفر روحِ پریشانِ مرا هُل می‌داد 🥺❤️

«بگفتا دل ز مهرش کی کنی پاک بگفت ان گه که باشم خفته در خاک»

آنـــــان کــــــه . . . به سر مستی ما طعنه زنانندند ! بگذاربمانندبه خماری‌که‌زما‌هیچ‌ندانند:) #دلتنگی | #بماند_یادگار

پرنده می‌دانست سنگینی برف آن شاخه‌ی تنها را می‌شکند می‌دانست می‌دانست و باز کوچ کرد..!

#دلی♡ زندگے مانند اِڪو ست چیزے ڪہ میفرستے بارها و بارها بسوے تو باز میگردد پس بیاید محبت،مهربانے و عشق را تمرین ڪنیم