سمت خدا حب خدا
همراز: #خانواده_ولایی ۷۶ استاد پناهیان: "داستان اویس قرنی" 🔻🔸🔹🔻 هر چی بابا و مامان گفتن گوش کنیم
#خانواده_ولایی ۷۸
استاد پناهیان :
-🔹🔹🔻
˝ احترام ˝
در ادامه میفرماید :
اگر چه خودشون بی نیاز باشن یعنی چی❓
🔸یعنی:
اگه تو نداری و بابات داره ولی باز ازت چیزی خواسته
تو میری قرض میکنی میخری میدی به بابات
تا حرف بابات رو زمین نمونه ✅
بعد بگو ؛
[ یابن الحسن بچه هام اینطوری میشن ]❓
📜 چون تو روایت داریم ؛
هر طوری با پدر و مادرت رفتار کنی
بچه هات با تو رفتار میکنن 👌
🔹بچه هات ولایتمدار میشن
بعد بچه هاتو آقا میخره و میبره✔️
بعد میفرماید ؛
اگر پدر و مادرت زجرت دادن
و حتی اگه کتکت هم زدن
بهشون حرف بد نزنی ❌📛
بعد از زجر دادن، تنها حرفی که میزنی این باشه👇
⬅️ { ان شاءالله خدا همه ی ما رو ببخشه }
🔰بعد فرمود :
آیة ( بالِ خود رو زیر پاهاشون پهن کن ) یعنی چی❓
یعنی :
خیره خیره نگاه نکن به پدر و مادرت✔️
👌
#خانواده_ولایی ۷۹
استاد پناهیان:
🔻▪️🔺
💢میخوای خیلی رشد کنی و بری تا بهشت ↘️
🔹به پدر و مادرت ؛
بیشتر محبت کن, بیشتر ذوق زدشون کن👌
⚠️معلم های عزیز به بچه ها یاد بدید ؛
برای خوشحالی پدر و مادرشون درس بخونن 📚
🔰 احترام امامزاده رو کی نگه میداره ، متولی
احترام { مادر رو پدر } نگه میداره
احترام { پدر رو مادر } نگه میداره
⭕️ پدر و مادر بهم دیگه احترام نذارن ،
دودش تو چشم بچه میره ♨️
⚠️دعوا داری، داشته باش ،
شوهرت خون به دلت کرده ،
خانومت زجرت میده ، باشه
جلوی بچه ها احترام همو نگه دارید
و لبخند بزنید✅
🔴 عاقبت بچه ها رو { روسیاه } نکنید✔️
https://eitaa.com/samtekhodababaali
سمت خدا حب خدا
#کمی_از_اسرار_ولایت #جلسه_اول #قسمت۱۶ 🍃🌼🍃 در جلسه قبل گفتیم که؛ بعضیا اصلاً شغلشون رئیس شدنه.
#کمی_از_اسرار_ولایت
#جلسه_اول
#قسمت۱۷
🔶به نظر شما
فرهنگ رئیس پذیری چیه ⁉️
فکر نمیکنید من الان دارم یه کم اِهانت میکنم، میگم زیر دست خوبی باشید ⁉️‼️
یعنی تلخ نیست این حرف ⁉️‼️
مزاق ایرانی هارو نگاه کن، همه میخوان رئیس بشن.
شاید به همین دلیل هم آقا امام زمان( عج) میاد ایرانی ها رو همه رئیس عالم میکنه،
میگه بابا شما با هم دعواتون میشه همتون. ☺️
من اگر به شما اینجا آموزش بدم که آقا بیاید زیردستان خوبی بشیم.
آدابی داره مرئوس بودن.
در حالیکه واقعاً تمامی شما بلا استثناء در هرجایی جذب بشید، رئیس خواهید داشت! بی تردید رئیس خواهید داشت.
✅🔰✅
🍃🌼🍃
تو هر جامعه ای هم زندگی کنید این اتفاق میفته.
چرا نمیخوایم این واقعیت رو ببینیم؟
چرا نمیخوایم تفاوت بین خودمونو درک کنیم؟
شما با همکلاسی هایی که دارید درس میخونید، هر کدومتون یه گروه... بالاخره گروه رفقا دارید دیگه!؟
گروه گرایی از آغاز دبیرستان کم کم شروع میشه.
🌻 من دوران گروه گرایی خودمو یادم هست. و اولین خاطراتم هم با رفتن به کوه شکل میگرفت.تو یه گروهی بودیم که هر هفته باهم میرفتیم کوه تو تهران..
🔸خب شما هم تو گروهی که بودید،
الان ما بر میگردیم نگاه میکنیم تو اون گروه معلوم بود کی همیشه رئیس میشه.
⚡️ بعضیا هم بودن هیچوقت رئیس نمیشدن.
⚡️از مادر خرج شروع میشد،
⚡️ پولا رو بدیم دست کی؟
⚡️ تا یه نفر که زبون بهتری داشت مشکلی پیش میفتاد، میرفت مشکل رو برطرف میکرد.
ما داشتیم از رفقای قدیم خودمون 👇
🌟 بعضیا تدارکاتچی بودن، هنوزم هرجایی هست تدارکاتچیه . 🔅
یعنی شاید از اون سالها ده ها دهه عبور کرده باشه، ولی ایشون تو هرجا کار میکنه میره چیز میخره.
#ادامه_دارد...
https://eitaa.com/samtekhodababaali
🕊🌿▪️◼️🌿🕊▪️
🌿🔲🔳
▪️🔳
◾️
😔😔😔😭😭😭
🌴دفن شدن حضرت رقیه (س) با غل و زنجیرهای اسارت...
در حکایت ملا محمدهاشم خراسانی و نبش قبر حضرت رقیه سلام الله علیها
توسط ایشان به منظور ترمیم قبر و رفع آبگرفتگی مضجع شریف حضرت رقیه (سلام الله علیها) در سال ۱۲۸۰ هجری، نقل شده است؛
جناب ملا سید هاشم بعد از نبش قبر ایشان،
مدام از شدت گریه و غصه غش میکرد. چون او را به هوش میآورند،
قضیه زنجیر را به مردم میگفت و میفرمود؛
بدن مطهّر ایشان در پارچه سیاهی کفن شده بود.
بخشی از صورت منّور ایشان را دیدم که هنوز از آثار سیلی، کبود و مجروح بود،
همچنین یک زنجیر کوچکی هم به گردن آن بانو بسته بودند.
سپس به همراه شیون ایشان، صدای ضجه و زاری از مردم بر میخواست.
📚اسرار الشهادة، صفحه ٤٠٦.
📚منتخب التواریخ، صفحه ۳۸۸.
📚مقتل جامع مقدم، جلد ۲، صفحه ۲۰۸.
📚تراجم اعلام النساء، جلد ۲، صفحه ۱۰۳
◾️
🕊🔳
🌿🔲🔳
🕊🌿▪️◼️🌿🕊▪️
https://eitaa.com/samtekhodababaali
⛔️موکب #نفاق در مسیر اربعین
⬅️در مسیر اربعین مراقب فرزندانتان باشید :در مسیر اربعین مراقب ایمانتان باشید:در مسیر اربعین مراقب لقمه هایتان باشید
⚠️مراقب موکب های نفاق احمد الحسن بصری #دجال_بصره که با هدف ایجاد تفرقه بین مسلمین ساخته شده باشید
📌آگاه باشید و فریب سوگند و ظاهرشان را نخورید که قرآن کریم فرمود:
🕋 وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مَسْجِدًا ضِرَارًا وَكُفْرًا وَتَفْرِيقًا بَيْنَ الْمُؤْمِنِينَ وَإِرْصَادًا لِّمَنْ حَارَبَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ مِن قَبْلُ وَلَيَحْلِفُنَّ إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا الْحُسْنَىٰ وَاللَّهُ يَشْهَدُ إِنَّهُمْ لَكَاذِبُونَ
💢 ﻭ ﻛﺴﺎﻧﻰ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﺑﺮ ﭘﺎﻳﻪ ﺩﻭﺭﻭﻳﻰ ﻭ ﻧﻔﺎﻕ، ﻣﺴﺠﺪﻯ ﺳﺎﺧﺘﻨﺪ ﺑﺮﺍﻯ ﺁﺳﻴﺐ ﺭﺳﺎﻧﺪﻥ ﻭ ﺗﺮﻭﻳﺞ ﻛﻔﺮ ﻭ ﺗﻔﺮﻗﻪ ﺍﻓﻜﻨﻰ ﻣﻴﺎﻥ ﻣﻮﻣﻨﺎﻥ ﻭ ﻛﻤﻴﻦ ﮔﺎﻫﻰ ﺑﺮﺍﻯ [ ﮔﺮﺩﺁﻣﺪﻥ ] ﻛﺴﺎﻧﻰ ﻛﻪ ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺑﺎ ﺧﺪﺍ ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮﺵ ﺟﻨﮕﻴﺪﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ، ﺳﻮﮔﻨﺪ ﺳﺨﺖ ﻣﻰ ﺧﻮﺭﻧﺪ ﻛﻪ ﻣﺎ ﺑﺎ ﺳﺎﺧﺘﻦ ﺍﻳﻦ ﻣﺴﺠﺪ ﺟﺰ ﺧﻮﺑﻰ [ ﻭ ﺧﺪﻣﺖ ] ﻗﺼﺪﻯ ﻧﺪﺍﺷﺘﻴم، ﻭﻟﻰ ﺧﺪﺍ ﮔﻮﺍﻫﻰ ﻣﻰ ﺩﻫﺪ ﻛﻪ ﺁﻧﺎﻥ ﺩﺭﻭﻏﮕﻮﻳﻨﺪ.
📖 سوره توبه.107
⛔️ #موکب_نفاق #دجال_بصره▪ #اربعین
https://eitaa.com/samtekhodababaali
❁﷽❁
آنڪه ما را بر #صراط_حق هدایٺ مےڪند
#چارده_قرن اسٺ بر دلهـا حڪومٺ مےڪند
#عشق بیماریسٺ، یڪ بیمارےِ فوقِ جنون
هرڪه گوید #یاحسیـن بر او سرایٺ مےڪند
#مولاےمحبوبم_حسین🌷
#حضرٺ_عشق❤️
#الدخیلڪ_یابنٺ_الحسین
این روزها قافیہ ی شعر گشتہ #اربعین
امسال هم اگر نروم میـخورم زمین
اینبار من #مدد_زِ_رقیہ گرفتہ ام
#نازی_ڪند_بہ_پیش_پدر_راهیم همین
#یارقیه
گنجینه ی عشق است دلِ خونِ رقیه
عالم به فدای دلِ محزونِ رقیه
آنقدر که در طالعِ او اشکِ غم افتاد
شد وردِ لبِ ما اَنا مجنونِ رقیه!
#حضرت_رقیه
بعد مدتها پدر دیدار دختر آمدی
خواب دیدم خواهی آمد شد مقدّر آمدی
من به شوق دیدنت بابا ز پا افتادهام
تو به شوق دیدنم با پا نه با سر آمدی
#رقیه_جان
جمله ای میگویم و رد میشوم
زجر نامرد عجب ضربه ی دستی دارد...
#بـا..بـا..بـا_بابا😭
قصّه ی ناقه و آن نیمه ی شب یادت هست؟
به #زمین_خوردمُ_دیدی_کمرم_زخم شده
#زجر_هم_مثل_مغیره چه قدَر بد می زد..
زیر #شلاقُ_لگد بال و پرم زخم شده ..😭
https://eitaa.com/samtekhodababaali
👌👌حکایت بسیار زیباااا
⚫️امام حسین علیه السلام و آرزوی شهید(بسیار زیبا)
❎ابوریاض یکی از افسرای عراقی میگوید:
🔴توی جبهه جنوب مشغول نبرد با ایران بودیم که دژبانی من رو خواست وخبر کشته شدن پسرم رو بهم داد.
خیلی ناراحت شدم. رفتم سردخانه ، کارت و پلاکش رو تحویل گرفتم.
🔰اونا رو چک کردم ، دیدم درسته. رفتم جسدش رو ببینم. کفن رو کنار زدم ، با تعجب توأم با خوشحالی گفتم: اشتباه شده ، اشتباه شده ، این فرزند من نیست!
🔷افسر ارشدی که مأمور تحویل جسد بود گفت: این چه حرفیه می زنی؟ کارت و پلاک رو قبلا چک کردیم و صحت اونها بررسی شده.
☑️ هر چی گفتم باور نکردند.کم کم نگران شدم با مقاومتم مشکلی برام پیش بیاد.
✳️من رو مجبور کردند که جسد را به بغداد انتقال بدم و دفنش کنم.
به ناچار جسد رو برداشتم و به سمت بغداد حرکت کردم تا توی قبرستان شهرمون به خاک بسپارم.
🔳 اما وقتی به کربلا رسیدم ، تصمیم گرفتم زحمت ادامه ی راه رو به خودم ندهم و اون جوون رو توی کربلا دفن کنم.
🔆 چهره ی آرام و زیبای آن جوان که نمی دانستم کدام خانواده انتظار او را می کشید ، دلم را آتش زد.
🍃خونین و پر از زخم ، اما آرام و با شکوه آرمیده بود. او را در کربلا دفن کردم، فاتحه ای برایش خواندم و رفتم.
✔️... سال ها از آن قضیه گذشت.بعد از جنگ فهمیدم پسرم زنده است!
اسیر شده بود و بعد از مدتی با اسرا آزاد شد. به محض بازگشتش ، ازش پرسیدم: چرا کارت و پلاکت رو به دیگری سپردی؟
❄️پسرم گفت: من رو یه جوون بسیجی ایرانی اسیر کرد. با اصرار ازم خواست که کارت و پلاکم رو بهش بدم. حتی حاضر شد بهم پول هم بده.
وقتی بهش دادم ، اصرار کرد که راضی باشم.
💥 بهش گفتم در صورتی راضی ام که بگی برای چی میخوای.
🌹 اون بسیجی گفت: من دو یا سه ساعت دیگه شهید میشم.
🔵قراره توی کربلا در جوار مولا و اربابم حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام دفن بشم، می خوام با این کار مطمئن بشم که تا روز قیامت توی حریم بزرگترین عشقم خواهم آرمید...
⚫️شهید آرزو میکنه کنار اربابش حسین دفن بشه ، اونوقت جاده ی آرزوهای ما ختم میشه به پول ، ماشین ، خونه ، معشوقه زمینی ، گناه و ...
🌹خدایا! ما رو ببخش که مثل شهدا بین آرزوهامون،جایی برای تو باز نکردیم...
🌸🌺🌷🌸🌺🌷🌸🌺🌷🌸
📗 منبع:کتاب حکایت فرزندان فاطمه 1 صفحه 54
https://eitaa.com/samtekhodababaali
⭐️شب بخیر یعنی....
✨سپردن خود به خدا
⭐️و آرامش درنگاه خدا
✨یعنی سیراب شدن در
⭐️دستان و آغوش خدا
✨شب بخیر یعنی
⭐️شکوفایی روزت سرشار
✨از عشـق به خدا
🌙شبتون بخیر دوستان
🌸🍃🌹🌸🍃🌹🌸🍃🌹
https://eitaa.com/samtekhodababaali