چیزی نداشتم که بگویم؛ گریستم ... @sangar

میگفت : اگر انسان‌ سرش‌ را به‌ سمت‌ آسمان‌ بالا‌ بیاورد و کارهایش‌ رافقط‌ برای‌ رضای‌ خدا، انجام دهد؛مطمئن‌باشید زندگ اش‌ عوض‌ میشود وتازه‌معنای زندگی کردن‌رامی فهمد @sangar

چقدر بی ریا عزاداری می‌کردند/ بوی بهشت می‌وزید از جبهه‌ها @sangar عزاداری رزمندگان گردان عاشورا لشکر ویژه ۲۵ کربلا در هفت تپه

فإذا اختنَقتُمْ، بالحُسينِ تنفّسوا. @sangar «اگر دلتان سخت به تنگ آمد با ذکرِ حسین نفس بکشید...»

من هم قاسم می‌شوم #شهید_حسن‌_یزدانی گریه می‌کرد و اصرار داشت که به جبهه برود. پدرش گفت :«تو هنوز بچه‌ای! جبهه هم جای بازی نیست که تو می‌خواهی بروی.» حسن گفت :«مگر کربلا قاسم نداشت؟ من هم قاسم می‌شوم.» @sangar

کَیفَ الموت عِندَک؟ اَحلی مِنَ العَسَل! @sangar

فَقَطَعُوهُ بسُیوفَهُم اِرباً اِرباً... @sangar #علی_اکبر

چه ساده و بی آلایش حلقه‌ی همسنگران که هم دین دارند و هم آزاده‌اند ... @sangar

مقدمه خوب شدن سپردن دل به دستِ خوبان است و چه خوبے بهتر از #شهید @sangar