كجايند مستان جام الست؟
دليران عاشق، شهيدان مست
همانان كه از وادی ديگرند
همانان كه گمنام و نامآورند
به نام خدا ، صبحتون زیبا ، یاد کنیم از شهدا🌹
عکس از آلبوم شهید سیدعباس موسوی روشن #سالگردشهادت ، نفر سوم از سمت چپ از شهدای روستای روشن آباد گرفته شده است.
شهدای عزیزمان را یاد کنیم با ذکر صلوات 🌺
🆔 @sangareshohadababol
خاطره از شهید حسینعلی بزرگ پور سرستی
🌷شهید بزرگپور انسانی با صلابت خوش اخلاق دلیر و چهره معصومی داشت ایشان در حدود 20 متری من بشهادت رسید موقعیت جوری بود که نتونستم هنگام شهادتش بالای سرش باشم تیربار دشمن بعثی یک لحظه رگبارش قطع نمیشد با این حال سعی کردم خودمو به ایشون برسونم که خودم سخت مجروح شدم حتی تا مرز شهادت پیش رفتم اما لیاقت شهادت رو نداشتم و برای تزکیه نفس خداوند اسارت رو برایم رقم زد این بود که حتی در تشییع جنازه این شهید عزیز نبودم.
🌷روحش شاد و یادش پر رهرو باد
✍️ برادر آزاده حمیدجبرییلی جلودار که در ادامه همان عملیات (شلمچه )به اسارت بعثیون درآمد
@sangareshohadababol
2️⃣سالروز عروج آسمانی
شهید شعبانعلی روستا دیوا
نام پدر : آقاجان
تاریخ تولد :1344/12/09
تاریخ شهادت : 1364/09/04
محل شهادت : جنگوله
گلزار :شهدای دیوا
🌺خوشا به حال زاهدان در دنیا و راغبان به آخرت،آنانکه زمین را نشیمن و خاک را بستر وآب را نوشابه خود ساختند وکتاب خدا را شعارخودقرار دادندو دنیا را ازخود قیچی کردند و خود را از دنیا جدا ساختند.
در تشییع جنازه و به هنگام قرائت قرآن و در وقت و میدان جهاد خاموش بمان،چون بدنیال جنازه می روی مشغول تفکر و خشوع باش ،تو هم به او ملحق خواهی شد.
پیش از آنکه به حسابت برسند،خود رامحاسبه کن که برای فردایت بهتر است و خود را بسنج و برای روز حساب بزرگ آماده کن.
هر که به ذره ای تکبر بمیردبوی بهشت را نشنود و به کسانی که به دوزخ میروند، متکبرانند.
امربه معروف کن و دست و زبانت را از زشتی بازدار و با تلاش و کوشش خودت آن را بجای آور و در راه خدا جهاد کن، جهادی که شایسته اوست.
در راه خدا ازسرزنش باک نداشته باش و برای حق هرجا و بهر سخن باشد اقدام کن و در این راه کسب دانش نما و خود را به شکیبایی در برابر نامطلوب عادت ده وبدان شکیبا بودن در راه حق نیکخویی است...
@sangareshohadababol
🌷🍀خاطره از شهید سید عباس موسوی روشن🍀🌷
آخرین خداحافظی🍁
🌺شهید سید عباس موسوی روشن یکی از رزمندگان تیپ ۱۱۰ مستقل شهید بروجردی مهاباد از یگانهای " قرارگاه حمزه سیدالشهدا "ع" بودند .
بنده این افتخار را داشتم که در روز شهادت بعد از عملیات چند روزه در سردشت به اتفاق ایشان تا مقر تیپ؛ مسیر ۲ ساعته را کنار هم باشیم. تا اینکه خودمان را به مقر تیپ رساندیم.
یعنی از منطقه عملیاتی سردشت تا محل استقرار تیپ در مهاباد.
جاده معروفی که برای آزادسازی آن تعداد زیادی از رزمندگان به شهادت رسیدند.
تا آنجائیکه در ابتدای این جاده نوشتیم بدون وضو از این جاده عبور نکنید.⚘
🌷بنده چون مسئولیت دو واحد عقیدتی و تبلیغات تیپ را بعهده داشتم مجبور بودم بلافاصله لیست نیروهای تیپ خودم و تیپ ویژه شهدا را جهت ملاقات با مقام معظم رهبری "" رییس جمهور وقت"" به قرارگاه حمزه برسونم تا به تهران فکس نمایند.
لذا از ایشان خدا حافظی نموده به سمت ارومیه حرکت کردم.
بعد از برگشت معاونم اومد که آقای عباسی بچه ها شهید شدند.!
گفتم کی ؟ برای چی؟
گفت بعد از رفتن شما به قرارگاه خبر دادند ضدانقلاب اومده داخل یکی از روستاهای همجوار تیپ که بلا فاصله نیروها به اونجا اعزام شدند که بین راه کمین خوردند که شهید عباس یکی از او شهداست.
رفتم کنار این شهدا از جمله شهید عباس موسوی روشن با ادای احترام و ذکر فاتحه.....
نتوانستم لبخند های زیبا و شیرین همیشگی اش را فراموش کنم.....
بی اختیار گریه میکردم...
همرزمانم به من گفتند چرا اینقدر برای این شهید همشهری ات گریه میکنی؟
🌹گفتم بخاطر همشهری بودنش نیست.همه شهدا برای من عزیزند.همه دوستان من بودند.تو این چند روز عملیات در سردشت کنار هم بودیم.
آخه شهید عباس بین جاده سردشت ؛ مهاباد از بنده خواسته بود که فردا از فرمانده تیپ ( سردار شهید حاج اکبر آقا بابایی) برای بچه های شمال مرخصی بگیرم تا هفته بعد عروسی ایشان در بابل شرکت نمایند.
❤️روحش شاد ❤️
✍️ ذوالفقار عباسی فیروزجاه
🌼
🌺🍃
🌸🍃🌸
@sangareshohadababol
4️⃣سالروز عروج ملکوتی
شهید ولی الله زندنا
نام پدر : قنبرعلی
تاریخ تولد :1345/05/02
تاریخ شهادت : 1361/9/4
محل شهادت : عین خوش
گلزار : شهدای ولوکلا
🌺برادر شهید : شهید در کارها بسیار متواضع و صبور و با نظم و انضباط بودند و نسبت به تعهدات وفای به عهد داشتند. نماز و روزه اش هیچگاه ترک نمی شد. ایمان بسیار قوی داشتند و در میان مردم از محبوبیت خاصی برخوردار بود. در خصوص تحریم آمریکا حضرت امام فرمودند همه ملت ایران 2 روز را روزه بگیرند ،
🌹شهید با سن کمش دو روز را روزه گرفتند. بسیار صادق و با ایمان بودند. حق دیگران را ضایع نمی کردند. بسیار پایبند واجبات و ترک از معصیت و محرمات بودند . در تمام مراسم مذهبی و جشن های اهل بیت و درمساجد شرکت داشتند . حضور فعال در بسیج داشتند .
شهادت در راه خدا را بهترین راه رسیدن به پروردگار و هم چنین کمال انسانیت می دانستند .
@sangareshohadababol
خاطرات کوتاه از شهید ولی الله زندنا🍀🌷
🌷🌹برادر شهید : شهید در سال سوم دبیرستان مشغول تحصیل بودند که به فرمان امام (ره) جنگ را سرلوحه خود قرار دادند . تحصیل را رها کرده و به عنوان امدادگر که از قبل در هلال احمر بابل آموزش دید به منطقه جنگی رفتند. شهید بزرگوار در تابستان به همراه پدر و برادرانش به دشت و شالیزار می رفت. در یکی از روزهای گرم تابستان وقتی همه برای صرف صبحانه رفته بودند شهید همچنان مشغول کار و تراشیدن شالی بودند. یکی از همسایه های پدری شهید به پدر بزرگوار شهید گفتند که آیا ولی الله با شما قهر است که با شما صبحانه نمی خورد؟ و پدرم فرمودند: نه ولی الله روزه دارد. شهید در روزهای گرم تابستان و با آن همه سختی کار همچنان روزه داشتند.
برادران شهید ولی الله و عبدالحسین زندنا
@sangareshohadababol
چهارم آذرماه 1365 روز ایثار و مقاومت مردم اندیمشک
طولانی ترین بمباران نیروی هوایی صدام در طول جنگ 8 ساله با ایران
#قصابی_صدام_در_اندیمشک
پادگانها #اندیمشک را محصور کردند و جاده تهران- جنوب و خط آهن از این دروازه ورودی خوزستان #شاهراهی_طلایی ساخت. در کنار #بیمارستان_شهید_بهشتی، #بیمارستان_شهید_کلانتری توسط نیروهای پاسدار و مردم اندیمشک راهاندازه شد.
همۀ مردم از پیر و جوان در حال #میزبانی از رزمندگان و پشتیبانی از جنگ بودند و عملیات_کربلای۴ آماده میشدند.
@sangareshohadababol
بسم الله الرّحمن الرّحیم
#قصابی_صدام_در_اندیمشک
پادگانها #اندیمشک را محصور کردند و جاده تهران- جنوب و خط آهن از این دروازه ورودی خوزستان #شاهراهی_طلایی ساخت. در کنار #بیمارستان_شهید_بهشتی، #بیمارستان_شهید_کلانتری توسط نیروهای پاسدار و مردم اندیمشک راهاندازه شد.
همۀ مردم از پیر و جوان در حال #میزبانی از رزمندگان و پشتیبانی از جنگ بودند و عملیات_کربلای۴ آماده میشدند.
#پادگانها مملو از رزمنده بود.
مثل هر روز با صدای صوت قطار شهر پر از رزمنده شد. صف بلیط فروشی هم غلغله بود.
دانشآموزان شیفت صبح هم منتطر به صدا درآمدن زنگ آخر بودند.
ناگهان صدای غرش #هواپیماها...
امید بود بمبها را بریزند و بروند ولی کار خلبانهای بعثی با ریختن بمبها بر سر مردم تمام نشد. دسته دسته بالای شهر میآمدند، هر بار به مردم نزدیکتر میشدند و آنها را با دوشیکا و تیر مستقیم میزدند.
هدف کوبیدن نقاط استراتژیک شهر: #ایستگاه_راهآهن، #پادگانها، #سد_دز، #نیروگاه_برق و... بود.
#درویشعالی_دریکوند از بلیط فروشی ایستگاه راهآهن بیرون آمد، رزمندهها را به سمت پناهگاهها هدایت کرد ولی خودش شهید شد.
#پرویز_قلاوند دیزلها را سریع به آشیانه برد و نجات داد اما جانش طعمۀ دشمن شد.
با هر بمب تعدادی از خانهها تلی از خاک میشدند. عدهای شیونکنان دنبال راهی برای نجات عزیزان خود در زیر آوار میگشتند.
زن و بچهها با جیع و فریاد به سمت بیابانها فرار میکردند. عدهای هم توی خیابان و کانالهای فاضلاب دراز میکشیدند، دست روی سر میگرفتند و جیغ میزدند.
۵۴هواپیما همچنان دسته دسته بالای شهر میآمدند و بمبهای خود را روی مردم میریختند.
دانشآموزان با جیغ و گریه از مدرسه بیرون میآمدند و حیران به سمت خانه و پناهگاه میرفتند.
انگار راه خانه را بلد نبودند...
#حاج_احمد_بویانی از دوکوهه به سمت ایستگاه راهآهن آمده بود تا رزمندگان گردان کمیل را به دوکوهه ببرد. وقتی توی مسیرش وضعیت دانشآموزان ابتدایی را دید آنها را طی چند بار سوار تویوتا میکرد و با سرعت به حاشیۀ تپههای کنار سد دز میبرد.
#صغری_حسنپور ۱۱ساله از مدرسه به سمت مغازۀ پدرش میدوید که #سرش از پیکر جدا و جلوی پای پدرش افتاد...
هواپیماها به سمت سد دز و بیابانها میرفتند، به مردم پناه برده به بیابان هم رحم نمیکردند و در این حین جلوی چشمان مادری دو کودکش؛ #فرامرز_و_کیومرث_ظهرابی را با تیر مستقیم به شهادت رساندند.
بازی وحشیانهای شده بود...
آنقدر صدای #بمب، #تیراندازی و شکستن دیوار صوتی با جیغ و فریاد مردم آمیخته شد که دیگر گوش قدرت شنیدن نداشت.
یک ساعت و نیم گذشت ولی بمباران همچنان ادامه داشت.
میدان راهآهن #قتلگاه رزمندگان اندیمشک و دیگر شهرها و مردم مظلوم شهر شده بود...
جویهای آب پر از خونابه بود و تکههای پیکر شهدا بر شاخههای درختها آویزان...
آقایان با وانت و هر وسیلهای که داشتند به دل معرکه میرفتند تا مجروحین را به بیمارستانها ببرند.
بیمارستانها مملو از مجروح و شهید شدند و هر لحظه بر آنها اضافه میشد. برای شهدا کانتینرهای زیادی به بیمارستانها آوردند.
عدۀ زیادی از خانمهای خانهدار و رختشویِ بیمارستان شهید کلانتری در کنار پرستارها و امدادگرها به مجروحین رسیدگی میکردند. #شوکت_ناطقی حین جابهجایی مجروحین با پوتین و پایی جا مانده در آن وارد اورژانس شد...
***
گروهی در خیابانها شن و ماسه میریختند تا خونهای شهدا را پاک کنند. #دسته_سیار_راهآهن تکههای پیکرهای شهدا را از روی پشتبامها و درختها جمع میکردند.
خیلیها حیران و سرگردان در جستجوی فرزند و اعضای خانوادۀ خود بودند.
خیلی از مردم دیگر شهرها با شنیدن خبر بمباران اندیمشک دیگر امیدی به برگشت رزمندۀ خود نداشتند...
عدهای از خانمها و آقایان برای غسل شهدا راهی #غسالخانه میشدند. تعداد شهدای اندیمشک آنقدر زیاد بود که برای دفن آنها به ردیف کانال حفر میکردند...
شهدای دیگر استانها با صلوات، گل و گلاب به همراه گریۀ امدادگرها و مردم شهر بدرقه میشدند. عدهای هم گمنام بودند...
شهر غبارآلود و #ماتمزده بود...
حضرت آقا در نماز جمعۀ همان هفته گفتند: ۴ آذر صدام در #اندیمشک قصابی کرد...
آری! هنوز هم وحشت و آسیب روانی #عاشورای_۴آذر حتی برای کودک سه چهار سالۀ آن روز وجود دارد ولی در صفحۀ تاریخ مظلومیت و مقاومت مردم اندیمشک محو شده و گمنام مانده...
#طولانیترین_بمباران_هوایی
#عاشورای_۴آذر
#اندیمشک
دفتر تاریخ شفاهی شهید جواد زیوداری اندیمشک
@sangareshohadababol
1️⃣تولدزمینی
شهید حسن آهی جلودار
نام پدر : فتح الله
تاریخ تولد :1316/09/04
تاریخ شهادت : 1360/09/20
محل شهادت : گیلان غرب
❤️جاویدالاثر❤️
🌸همسر شهید : یک روز که شهید به قم رفته بودند یک علاءالدین و لباس نو برای خودشان خریدند و تنشان کردند و به خانه آمدند تازه از راه رسیدند که فقیری در خانه را زد و دست فقیر هم شکسته بود شهید لباسش را در آورد و در پلاستیک پیچید و علاءالدین را در کارتون گذاشت و به فقیر داد و به فقیر گفتند چون دست شما ناراحت است من وسایل را تا ایستگاه اتوبوس برای تان می آورم . من به شهید گفتم : چرا لباس نو را دادید ایشان گفتند : دوباره به قم می روم و برای خود لباس می خرم .
🌹 وقتی شهید به خواستگاری من آمد با دو خواهرزاده و دو برادرزاده و مادر خود زندگی می کرد و به من گفتند : که من چهار فرزند بی سرپرست را نگهداری می کنم به همراه مادرم . آیا شما با این تفاسیر حاضرید با من ازدواج کنید ؟ من هم قبول کردم .
ازراست:
1-؟
2-شهیدحسن آهی 3-شهید محمدشریفی
نشسته:
4-؟
5-شهید محسنی ،آذرماه 1360 ،پادگان الله اکبر اسلام آباد غرب
@sangareshohadababol
2️⃣تولدزمینی
شهید سیدمحمود ابراهیمیان
نام پدر : سید خلیل
تاریخ تولد :1348/09/04
تاریخ شهادت : 1365/10/05
محل شهادت : ام الرصاص
گلزار:امامزاده ابراهیم آمل
🌷وصیتنامه شهید سید محمود ابراهیمیان
🌺به دوستانم می سپارم که درس بخوانند ، چرا که مملکت امام زمان (عج) به نیروهای متعهد وباسواد احتیاج دارد .
باید سعی مان در زندگی این باشد که هدفی درست داشته باشیم ... یک مسئله راباید همیشه در نظر داشته باشیم و آن این است که وقتی هدفی را قبول داشتید ومعتقدشدیدکه بر ای خداست،دیگر در انجام آن شک نکنید وکاری نداشته باشید که گوینده به آن عمل می کند یا نه ،وفلانی عمل می کند یا نه . از خداوند می خواهم که به همه شما شرح صدر وصبر عنایت کند،تا از این کوتاه نظری بیرون آئیم وکمی به فکر آخرت باشیم .
🔹از همه به خصوص مسئولین می خواهم که به بچه های رزمنده که در حساس ترین موقعیت به یاری دین خدا شتافتند ، ارزش دهند .
اگر کسی به خدا مومن باشد ، در این برهه از زمان راه و هدف کاملا مشخص است وبهترین شاهد ، وصیتنامه های شهداست .
مزار نورانی شهید والامقام سیدمحمود ابراهیمیان،امام زاده ابراهیم آمل
@sangareshohadababol
3️⃣تولدزمینی
شهید علی زاهدیان
نام پدر : اسماعیل
تاریخ تولد :1346/09/04
تاریخ شهادت : 1367/04/13
محل شهادت : سردشت
❤️ جاویدالاثر❤️
🌷وصیت نامه شهیدعلی زاهدیان
🌺مادر پیرم! حلالم کن.
مادرم! انسان روزی به دنیا می آید و روزی از این دنیا می گذرد، ولی قرآن کریم می فرماید: الّذین آمنوا و هاجروا و جاهدوا فی سبیل الله أمواتهم و أنفسهم أعظم دَرَجَته و عند الله.
🌷ای برادرم و پدرم! اگر می خواهید برایم گریه کنید، برای امام حسین (ع) گریه کنید.
ای مادر پیرم، خواهر عزیزم و همسر مهربانم..... اگر می خواهید گریه کنید برای فاطمه زهرا و برای زینب (س) گریه کنید.
تصاویری از جاویدالاثرشهید علی زاهدیان
@sangareshohadababol
5️⃣تولدزمینی
شهید محمد غلامحسین زاده
نام پدر : محمد ابراهیم
تاریخ تولد :1348/04/09
تاریخ شهادت : 1365/10/04
محل شهادت : ام الرصاص
گلزار:شهدای فیروزجاه
🌺برادر شهید : یادم هست که محمد در کلاس اول یا دوم ابتدایی بود . آن زمان ها منزل ما گلی بود و بخاری هیزمی داشتیم و ما هر موقع چای می خواستیم کتری روی آن جوش بود . پدرم کنار بخاری نشسته بود محمد با چوب بازی می کرد که یکدفعه چوب خورد به کتری و آب جوش به پای پدرم ریخت و سوخت. محمد فرار کرد ورفت به خانه ی پدربزرگم از ترس پدر که مبادا او را دعوا کند. من به دنبالش رفتم و هر چه به اوگفتم بیاید قبول نکرد تا این که پدرم خودش رفت و محمد را به دوش گذاشت و آورد و همه ی ما متعجب بودیم که پدر محمد را دعوا نکرد. پدرم محمد را خیلی دوست داشت .
🌹برادر شهید : روزی شهید در مدرسه شان نمایشی بازی کردندکه نقش ایشان یک شهید بود و خیلی از داشتن چنین نقشی خوشحال بودند و احساس غرور و سربلندی میکردند و تا مدتها در حس و حال آن نقش بودند . هر گاه به مراسم تشیع جنازه ی شهید می خواستند بروند پیاده از محل زندگی تا گلوگاه می رفت و در مراسم شرکت می کرد ...
@sangareshohadababol
6️⃣تولد زمینی
شهید یدالله ولی اللهی ملكشاه( نشسته نفر اول سمت راست )
نام پدر : علی
تاریخ تولد :1346/09/04
تاریخ شهادت : 1365/10/04
محل شهادت : ام الرصاص
گلزار: شهدای دیوا
🌺دوست شهیدحسن وهاب نیا : شهید ولی اللهی « انسان بسیار پاکی بود. در چهره و ظاهرش معصومیت خاصی دیده می شد. طوری که نشان می داد که روزی به شهادت خواهد رسید. او یک بسیجی بود و دوست داشت که آنچه در نظر دارد، برای بسیج و اسلام انجام دهد. روحانیت و حضرت امام برای ایشان سنبل و الگویی به تمام معنا بودند. و تبلیغات وسیعی را برای حمایت از انجام می داد و می گفت که به آنها باید احترام بگذاریم.
🌷همیشه توکل بر خدا را بر لب داشت و استقامت و صبوری را سر لوحه کار خود قرار می داد. هنگام فراغت خود با دوستان بیرون می رفت و کار منزل را انجام می داد. ضمنا به مناجات و راز و نیاز با معبود خویش می پرداخت و با مطالعه کتاب های گوناگون سطح درسی وفرهنگی خود را بالا می برد. و همه را ارشاد و راهنمایی می کرد.
@sangareshohadababol
#امروز سالروز شهادت شهید_علی_چیت_سازیان :
کسی می تواند از سیم خاردارهای دشمن عبور کند که از سیم خاردارهای نفس خود عبور کرده باشد.
🌺سردار ملی و سرباز فداکار اسلام در روز چهارم آذر ۱۳۶۶ در حین انجام یک ماموریت گشت شناسایی به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
🌷قبل از او برادر دیگرش امیر چیت سازیان در راه دفاع از اسلام ناب محمدی به درجه رفیع شهادت رسیده بود.
@sangareshohadababol
کاش آن روزگاران گم نمی شد
هوای خوب باران گم نمی شد
صفای جبهه ها می ماند ای کاش
صدای پای یاران گم نمی شد
1-🌷جاویدالاثر شهید حسن آهی(مطلع الفجر) #تولدروز
2-🌷شهیدمحمد شریفی(مطلع الفجر)
3-🌷شهید ابوالحسن شکری حیدری(والفجر6)
4-🌷شهید حسین منتظری(مطلع الفجر)
5-🌷شهیداحمدملانیا(مطلع الفجر)
6-🌷جاویدالاثر شهیدرمضان یحیی زاده(مطلع الفجر)
7-🌷شهید قربانعلی شاه بابازاده(مطلع الفجر)
8-🌷شهید عباسعلی فرجی نیا(مطلع الفجر)
9-🌷شهید حسین مهدیزاده (فاو 1366/08/25)
10-🌷شهید احمدعلی طالبیان(مطلع الفجر)
11-🌷شهید مجیدعلیپور(مطلع الفجر)
12-🌷شهید جعفرعلیپور(مطلع الفجر)
🌺این عکس در دانشگاه علوم پزشکی بابل (قصر سابق)
که محل سابق بسیج مقاومت مردمی شهرستان و محل اعزام بسیجیان برای جبهه های نبرد حق علیه باطل بوده گرفته شده است.
این نیروهای بسیجی برای اعزام به منطقه عملیاتی گیلانغرب و برای عملیات مطلع الفجر در پنجم آبان سال ۱۳۶۰ اعزام شده اند.
روح همه شهدا و امام شهدا شاد🌹
به برکت صلوات برمحمد وآل محمد🌺
🆔 @sangareshohadababol