eitaa logo
سنگر شهدا
2.5هزار دنبال‌کننده
105.6هزار عکس
8.6هزار ویدیو
106 فایل
یادوخاطره شهدا ورزمندگان دفاع مقدس ارتباط با ما https://eitaa.com/Madizadha
مشاهده در ایتا
دانلود
⚫️ ۱۰ رمضان وفات حضرت خديجه (س) ♦️در اين روز حضرت خديجه كبرى عليها السلام از دنيا رحلت فرمودند. 📚 الوقايع و الحوادث: ج ١، ص۱۲۷ ♦️ آن حضرت نخستين همسر پيامبر صلى الله عليه و آله بود، و تا خديجه (س) زنده بود نبى گرامى اسلام صلى الله عليه و آله همسرى اختيار نفرمود. 🌹 سبقت به اسلام و خدمات او به پيامبر صلى الله عليه و آله زياده از آن است كه ذكر شود. ♦️ در فضيلت آن حضرت همين بس ‍ كه والده ی مكرمه حضرت صديقه طاهره عليها السلام است، و همه ذرارى پيامبر صلى الله عليه و آله به ايشان منتهى مى شوند. 📚 فيض العلام: ص ٢٧ ♦️ آن حضرت هنگام رحلت چند وصيت به پيامبر صلى الله عليه و آله نمودند، و با آن همه فداكارى و انفاق مال، به پيامبر صلى الله عليه و آله عرض كردند: 🔸 يا رسول الله! مرا ببخشيد كه در حق شما كوتاهى كردم. 🌹 پيامبر صلى الله عليه و آله فرمودند: حاشا و كلا! من از شما تقصيرى نديدم، بلكه منتهاى سعى و كوشش خود را در حق من نمودى. شما در خانه من زحمات زيادى را متحمل شدى.اموالت را در راه خدا بذل و بخشش نمودى. 🔸 آنگاه خديجه عليها السلام عرض كرد:يا رسول الله ! شما را وصيت مى كنم به اين دختر و به حضرت فاطمه عليها السلام اشاره نمود اين دختر بعد از من يتيم و غريب است. كسى از زن هاى قريش او را اذيت نكند. كسى به صورت او لطمه اى نزند، به روى او داد نزند و مكروهى نبيند. 📚 شجره طوبى: ج ٢، ص ۲۳۵_۲۳۴ ♦️ آن حضرت اولين زنى است كه پيامبر صلى الله عليه و آله را تصديق نمود، و اول زنى است كه در مكه با رسول خدا صلى الله عليه و آله نماز جماعت خواند، و اول زنى است كه ايمان خود را در مكه در ميان مشركين اظهار نمود، و اول زنى است كه در مقابل دشمن از رسول خدا صلى الله عليه و آله دفاع نمود و تمام اموال خود را به پيامبر صلى الله عليه و آله بخشيد، و اول زنى است كه ايمانش با قبول ولايت اميرالمؤمنين عليه السلام به درجه كمال رسيد. 🔻 روزى پيامبر صلى الله عليه و آله خديجه عليها السلام را خواست و در كنار خود نشانيد و فرمود: اين جبرئيل است و مى گويد: براى اسلام شروطى است كه عبارتند از: اقرار به يگانگى خداوند متعال، اقرار به رسالت رسولان، اقرار به معاد و اصول اين شريعت و احكام آن، اطاعت از اولى الامر و ائمه طاهرين از فرزندان او يكى بعد از ديگرى با برائت از دشمنان ايشان. ♦️خديجه عليها السلام به همه ی آنها اقرار نمود و ائمه طاهرين به خصوص اميرالمؤمنين عليه السلام را تصديق كرد. پيامبر صلى الله عليه و آله فرمود: هو مولاك و مولى المؤمنين و امامهم بعدى: يعنى على مولاى تو و مولاى مؤمنان بعد از من و امام ايشان است. آنگاه از خديجه عليها السلام در قبول ولايت امير المومنين عليه السلام عهد مؤكد گرفت. سپس رسول خدا صلى الله عليه و آله يك يك از اصول و فروع دين حتى آداب وضو و نماز و روزه و حج و جهاد و صله رحم و واجبات و محرمات را بيان فرمود. ♦️ سپس پيامبر صلى الله عليه و آله دست خود را بالاى اميرالمؤمنين نهاد و خديجه عليها السلام دست خود را بالاى دست رسول خدا صلى الله عليه و آله و به اين ترتيب با اميرالمؤمنين عليه السلام بيعت نمود. 📚 بحار الانوار: ج ١٨، ص ٢٣٢، ج ٦٥ ص ٣٩٢ @sangareshohadababol
۲۳ فروردین ۱۴۰۱
🔲 ◾️▪️ قبرستان ابوطالب/ تصویری کم یاب از مزار مطهر حضرت خدیجه ی کبریٰ (س) خداوند لعنت کند آل سعود وحامیانش آمریکا واسرائیل و انگلیس را... @sangareshohadababol
۲۳ فروردین ۱۴۰۱
🌹شرایط محیطی ایمان حضرت خدیجه سلام الله علیها ♦️امام خمینی قدس سره الشریف: پیغمبر اکرم ـ صلی الله علیه وآله و سلم ـ از اول که قیام کرد، تنها ـ تنهاـ قیام کرد و‌‎ ‌‏دعوت کرد مردم را. قومش را دعوت کرد به حقْ تعالی و به توحید و هیچ کس همراهش‌‎ ‌‏نبود. تنهایی قیام کرد اول هم. مثلاً زنش که در منزل بود ـ حضرت خدیجه ـ به او ایمان‌‎ ‌‏آورد، و حضرت امیر که بچه ای بود آن وقت ایمان آورد؛ و بعد کم کم در مدینه. ♦️در مکه‌‎ ‌‏هم که بودند ـ در سیزده سال ـ نشد یک کاری انجام بدهند، برای اینکه مکّی‌ها همه‌‎ ‌‏مقتدر و چیزدار بودند و می‌دیدند که اگر این رشد بکند با منافع‌شان مخالف است. ♦️تا در مکه بودند ـ تقریباً ـ می شود گفت تنها بودند. یکی ـ دو تا،‌‎ ‌‏چند نفر مختصری به ایشان گرویدند و این‌ها. فعالیت هم در مکه جز اینکه دعوت‌‎ ‌‏می کردند و دعوت زیرزمینی ـ به اصطلاح ـ می‌کردند چیزی نبود؛ تا وقتی که مقتضیات‌‎ ‌‏جور شد و رفتند به مدینه؛ آن وقت از مدینه شروع کردند و در مقابل قدرتهای بزرگ.‏(28آبان1357 - صحیفه امام ج5 ص36) @sangareshohadababol
۲۳ فروردین ۱۴۰۱
✳️ سه دقیقه با پدرم صحبت کردم؛ از حقوقم کم شود! 📌 از مواردی که شهید صیاد رعایت می‌کرد حقوق بود. من شاهد بودم که از منطقه با من که در دفتر ایشان بودم، تماس می‌گرفت و می‌گفت مثلا سه دقیقه با مشهد با پدرم صحبت تلفنی کرده‌ام. ما در طول این مدت تماس‌های شخصی او را یادداشت می‌کردیم سر ماه جمع‌بندی می‌کردیم و پولش را از محل حقوق وی کسر و به حساب بیت‌المال واریز می‌کردیم که رسید همه‌ی این پرداختی‌ها هم موجود است. شهید صیاد یک پیکان داشت در حالی که ده‌ها ماشین مدل بالا در اختیار ما بود، اما ایشان پرهیز می‌کرد و می‌گفت کارهای شخصی را با ماشین شخصی‌ام پیگیری کنید. 👤 راوی : حسن کلانتری رئیس دفتر سابق 📚 از کتاب 📖 ص 70 @sangareshohadababol
۲۳ فروردین ۱۴۰۱
🌄 تبلیغ سربریدن سربازان بدست یک زن محلی در نشان میدهد که این جریان همان اروپایی است! اما چون چشم آبی و موی بلوند و تاج گل بر سر دارد و دارای ریش و پشم داعشی و پرچم سیاه نیست، کسی با او کاری ندارد. بویژه شبکه های اجتماعی غربی آنرا در جهت بشردوستی میدانند. @sangareshohadababol
۲۳ فروردین ۱۴۰۱
۲۳ فروردین ۱۴۰۱
سنگر شهدا
‍ ‍ 🍃چند ساعتی می‌شد که حالِ بدِ مادر، بدتر شده بود و فاطمه، ساکت تر از همیشه گوشه ای از اتاق کِز کرده بود. زانُوانِ کوچکش را در بغل می‌فشرد و چشم هایش مدام پر و خالی می‌شد 🍃مادر گاهی چشمانش را باز می‌کرد و با بی حالی را صدا می‌زد و اسما سراسیمه کنار بانو می‌نشست تا هرآنچه می‌خواهند، مهیا کند. 🍃بار آخر گوشه چشمی به زهرای کوچک می‌انداخت و در گوش اسما صحبت می‌کرد. آنقدر گفت و گفت تا قطره اشکی از چشمانِ اسما بر تار و پود بستر فرو رفت. بعد از سفارشاتِ لازم، فاطمه را صدا زد و دخترک با بغضی که می‌گرفت کنار نشست 🍃خدیجه آرام تن نحیف دخترکش را در آغوش کشید و با خود فکر کرد، گل که تابِ فشار ندارد، چطور بدن نحیف دخترکش پشت در تحمل خواهد کرد؟ و همین بهانه ای شد تا دخترک را محکم به خود بفشارد. 🍃فاطمه اما احساس عجیبی داشت. غمی بزرگ کوچکش را می‌فشرد. سرش بی‌حرکت ماند و این یعنی سینه مادر تکان نمی‌خورد.! 🍃از آغوش مادر بیرون آمد و خیره به اسما که هق هق خود را خفه می‌کرد پرسید : اسما، مادرم دیگر بیدار نمی‌شود؟ و مبهوت به سمتِ اتاقی که پدر در آن می‌خواند، قدم برداشت. درآغوش پدر پنهان شد... 🍃حضورفاطمه، در آغوش پدر، بند از دلِ پاره کرد و دریافت یارِ باوفای روز و شبهای بندگی اش به دیدارِ شتافته. را در عبای خود پیچید. عبایی که شبهای بسیار، عطر نماز شب هایش را به آغوش کشیده بود 🍃جانش را که میانِ خاک میگذاشت، تمامِ لحظاتِ بودن خدیجه(س) را مرور می‌کرد، "بزرگ بانویی که تمامِ مال و ثروت خود را برای و در راهِ خدا هدیه کرده بود. بانویی که مادرِ فاطمه بود و تاوانِ عشقِ بی نظیرش به (ص) تنهایی و سختی کشیدن در شعب ابی طالب شد." و حالا رسول الله به سختی دلِ از جانِ خود می‌کَند...💔 🍃به خانه که باز می‌گشت با خود اندیشید، زین پس بدونِ خدیجه(ص) همچون گور، سرد و تاریک خواهد بود. و پیامبر از دلبرش، تنها را به یادگار داشت که عجیب گرما بخشِ قلبِ خسته پدر بود... 🍃محمد(ص) همراهِ خدیجه(س) نیمی از و قلب و جانش را به آغوش خاک سپرده بود. 🥀به مناسبت سالروز جانسوز اُمُ المومنین؛ (س) ✍نویسنده : 🌐 @sangareshohadababol
۲۳ فروردین ۱۴۰۱
نماز شب های شهيد عبد الحسين برونسى🌴 🍃يك ساعتى مانده بود به اذان صبح، جلسه تمام شد، آمديم گردان . قبل از جلسه همه رفته بوديم شناسايى. عبدالحسين طرف شير آب رفت و وضو گرفت ، بيشتر فشار كار روى او بود و احتمالا ازهمه ما خسته تر، اما بعد از اين كه وضو گرفت شروع به خواندن نماز كرد. 🍃ما همه به سنگر رفتيم تا بخوابيم ، فكر نمى كرديم او حالى براى نماز شب داشته باشد، اما او نماز شب را خواند. اذان صبح همه را براى نماز بيدار كرد. «بلند شين نمازه»، بلند شديم ، پلك هايمان را به هم ماليديم ، چند لحظه طول كشيد، صورتش را نگاه كردم ، مثل هميشه مى خنديد، انگار ديشب هم نماز باحالى خوانده بود. منبع: ستاد اقامه نماز @sangareshohadababol
۲۳ فروردین ۱۴۰۱
داشت با قمقمه اش وضو میگرفت. گفتم:بی تجربه لازم میشه ... شایدیکی دو روز بی آب بشیم… گفت:لازمم نمیشه مسافرم… عملیات که تموم شد دیدم رفته بود مسافرت…… •♦️• شادی روح شهدای اسلام صلوات •♦️• -آقا-محمودرضا @sangareshohadababol
۲۳ فروردین ۱۴۰۱
از راست : 1_آزاده محسن یزدی 2_؟ 3_جانباز مهران پرستش 4_🌷سردارشهید حاج جعفر شیرسوار 5و6_؟ صف دوم مهدی ضرابی درحال گشت زنی درمسیر چنگوله به مهران بودیم که نماز ظهروعصر دراون منطقه کوهستانی برگزارشد فروردین سال 1364. ✍️مهدی ضرابی @sangareshohadababol
۲۳ فروردین ۱۴۰۱
سالروز ولادت شهید یوسف نجاری نام پدر:خیرالله نام مادر: شهربانو مافی تاریخ ولادت : 1347/01/23 تاریخ شهادت : 1361/02/11 محل شهادت : اهواز ،خرمشهر گلزار : شهدای معتمدی پدر شهید یوسف نجاری : 🌺قسمتی از وصیت نامه ناتمام شهید یوسف نجاری که قبل از به اتمام رساندنش به دست مزدوران بعثی به شهادت رسیده است وصیت نامه ناتمام در دفترچه جیبش بود که می خواست به اتمام برسانش که موفق به آن نشد آن دفترچه را از بدن متلاشی شده که قابل شناسایی نبوده در آوردند. @sangareshohadababol
۲۳ فروردین ۱۴۰۱
وصیت نامه ناتمام آغشته به خون شهید یوسف نجاری بسم الله الرحمن الرحیم 🌺اول سلام به خدمت رهبر عزیزم امام خمینی و همچنین آیت الله منتظری امید امام و امت پدر و مادرم دعا به جان رهبر عزیزم امام خمینی یادتان نرود همان دعای مشهور خدایا خدایا تا انقلاب مهدی (عج)خمینی را نگه دار. به یاری خداوند متعال به یاری برادران رزمنده مان راه کربلا را بازخواهیم کرد.پدر و مادرم حلالم کنید زیرا اگر راضی نباشیدمرا به صف شهدا نمی برند البته شما باید افتخار کنیدچنین فرزندی تربیت کردیدبرای قرآن و اسلام به شهادت می رسد 🌹و اما پدر و مادرم چیزی که مرا واداشت به جبهه بیایم عشق به امام زمان (عج) و امام امت و انقلاب بودمن چطورمیتوانستم ببینم که برادران عزیزم در جبهه با کافران بعثی مبارزه می کنند و مثل گل پرپرمیشوند درمنزل بمانم بخورم و بخوابم و بی تفاوت باشم . پدر ومادرم بعد ازشهادت من برادرم علی اصغر را لباس رزم بپوشان و برای آزادی بیت المقدس به فلسطین بفرست و زمانی که بر مزارم میایید گریه نکنید اگر منافقین کوردل شما را ببینند خوشحال می شوند و البته میبایست ادامه میداد که مجال نشده برایش........ 🌼 🌺🍃 🌸🍃🌸 @sangareshohadababol
۲۳ فروردین ۱۴۰۱