eitaa logo
سنگر شهدا
2.4هزار دنبال‌کننده
95.7هزار عکس
7.4هزار ویدیو
87 فایل
یادوخاطره شهدا ورزمندگان دفاع مقدس ارتباط با ما https://eitaa.com/Madizadha
مشاهده در ایتا
دانلود
💢 یوسف علی بابایی (( )) ۸ آذر ۱۳۶۳ _ دزلی _ ۱۹ سال : . ▪️خواهر شهید : روزی ما به مزرعه رفتیم به او گفتیم بیا، جواب داد که من در اتاقم کاری دارم، شما بروید. کارم تمام شد، می‌آیم. من کارهای خود را انجام دادم. دیدم ضبط صوت آورد و دارد سوره شمس را می خواند. گفتم چه کار می کنی. جواب داد: فرصتی ندارم. دارم برای روز مبادا ضبط می‌کنم. برادرم هفت الی هشت ماه بعد هم شهید شد و آن صوت شهید هنوز برای ما زنده است. @sangareshohadababol
💢 مهدی فرجی کله بستی(بابلسر)_ ۱۱ آذر ۱۳۶۲_ _ ۱۹ سال : . 🏷 / خواهر شهید : وقتی برادرم برای آخرین بار داشت اعزام می شد، به من گفت: این 36 تا عکس را بگیر، من شهید می شوم ولی سر ندارم تو به مادر چیزی نگو، خودت برای شناسایی من بیا و از زخمی که روی بازویم است مرا شناسایی کن و بعد به خانواده بگو که من شهید شدم. انگار به او الهام شده بود که این بار به شهادت می رسد.( شادی روحش صلوات) . 💠 @hafttapeh @sangareshohadababol
🏷 رضا نصیری خلیلی ( ) ۸ ۱۳۶۶ : . 🔖مادر شهید : می رفت جنگل گل وحشی می چید و می فروخت یک ریال هم بود به من می داد و بچه ای بود که اگر به کسی بدهکار بود خواب نداشت می گفت این ها در آخرت باز خواست دارد...  . @sangareshohadababol
🥀 سالروز 📅تاریخ تولد : ۵ اسفند ۱۳۶۸ 📅تاریخ شهادت : ۱۳ آذر ۱۳۹۴ 🥀مزار شهید : شهرستان تنگستان 🕊محل شهادت : سوریه @sangareshohadababol
سنگر شهدا
🥀 سالروز #شهادت #شهید #محمد_احمدی_جوان 📅تاریخ تولد : ۵ اسفند ۱۳۶۸ 📅تاریخ شهادت : ۱۳ آذر ۱۳۹۴ 🥀مزار
‍ 🍃چندبار دیگر تقویم را چک می‌کنم، درست بود! انگار ذهنم درست می‌گفت او فرزند بود! سندش جمعه پنجم اسفند بود. مصادف با شب رسول اکرم خانواده احمدی جوان، صاحب طفلی شدند. پدر خانواده بنا بر حدیث و اینکه عید مبعث بود نامش را محمد گذاشت. و از اینجا روزگارِ آغاز می‌شود. 🍃سال‌ها با عجله جلو می‌روند و را با خود می‌برند. بزرگ می‌شود، مرد می‌شود و خودش را وقف کار می‌کند. از تکریم خانواده تا شب‌های که برنامه مفصلی داشتند. محمد همه جوره ایستاده بود، بی‌هیچ گله و شکایتی، فقط برای ! و خدا چه زیبا آنها که از مال‌ها و جان‌ها و می‌گذرند را مژده داده... 🍃محمد هم در این محفل راه داشت. زمانی پرونده‌اش تکمیل شد که هوای در سرش افتاد. نمی‌شد کنترلش کرد. مدام از شرایط آنجا می‌گفت، را می‌خواست! مادر که راضی شد از پی آن برآمد که حلالیت بگیرد. همه می‌دانستند که قرار نیست هر رفتی برگشتی داشته باشد ولی که این قاعده و قانون‌ها سرش نمی‌شد... 🍃حلال کردند و فهمیدند بار دیگر او را به اسم محمد احمدی جوان نمی‌بینند بلکه پیکری خوابیده در را با نام می‌بینند. و قصه در سوریه همین‌گونه رقم خورد. شب جمعه همزمان با تاسوعای حسینی وقت بود. باز هم ! 🍃رزق‌هایی که از این شب‌ها به دستش می‌رسید تمامی نداشت! حالا رزق در این شب و مناسبتی که همیشه برایش از جان مایه می‌گذاشت نصیبش شده بود. چند روز در بستر خوابید و درد کشید، دقیق نمی‌دانم. ولی خوب می‌دانم شب جمعه بود که جام را به کامش ریختند و سند پرواز را به نامش زدند. و امروز سالی است که از پروازش می‌گذرد و امشب نیز شب جمعه‌ است. در شب زیارتی یادمان باش برادر... ♡ ♡ ✍نویسنده : 🥀به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۵ اسفند ۱۳۶۸ 📅تاریخ شهادت : ۱۳ آذر ۱۳۹۴ 🥀مزار شهید : شهرستان تنگستان 🕊محل شهادت : سوریه @sangareshohadababol
🌹شهید بهشتی:تا زمانی که من و شما زنده هستیم، هرگز روزی را شاهد نخواهیم بود که رژیمی غیر از در این سرزمین باشد؛ تحقیقاً قبل از آن به سعادت رسیده‌ایم. 🇮🇷 @sangareshohadababol
📝 . ▫️یادگار ماندگار یونس یونسی از ویژه ۲۵ که قبل از بنر خودش را نوشت. . ▫️یونس اولین بار که در سال 65 به جبهه اعزام شد به عنوان نیروی رزمی شرکت فعال داشت که از ناحیه دست و پا مجروح شد و دوباره بعد از بهبودی با همان وضعیت جسمی نامطلوب راهی جنوب شد و در گردان امام محمد باقر به نبرد با کفار بعثی پرداخت و از فرصت به دست آمده اجساد شهدای گردان را که بین خطوط مقدم جبهه جامانده بودند با طناب به طور سینه خیز به پشت خاکریز آورد که موجب تشویق فرمانده علی رضا بلباسی قرار گرفت در عملیات آزادی سازی مهران نیز حضور فعال داشتند در این جا هم به شدت از ناحیه شکم و پا مجروح شدند برای بار چهارم مجدداً به نبرد با بعثیان به شلمچه در عرصه عملیاتی و فرهنگی ، تبلیغی گردان امام محمد باقر با لباس روحانیت حضور یافتند و نماز جماعت گردان اغلب به امامت ایشان برگزار می شد و بالاخره در عملیات کربلای 5 به شهادت رسید .شادی روحش صلوات. . @sangareshohadababol
🏷 محمدرضا کوزه گر () ۲ ۱۳۶۵ : . 🔖 خدایا چند از تو دارم را برآورد کن : ▪️1- در شهادتم به مادرم صبر عنایت بفرما .▪️2- بمیران مرا در آن راهی که رضای تو در آن باشد.▪️3- مرگم را شهادت در راهت قرار دهید .▪️4- مرا بیامرز .▪️5- مرا در صف مجاهدان در راهت قرار بده .▪️6- در شب اول قبر مولایم علی (ع) را بر سرم حاضر بفرما .▪️7- قلب پدر و مادرم را از من راضی و خشنود بگردان .▪️8- مرا در جوار حق قرار بده .▪️9- مرا با علی اکبر حسین ببخش .▪️10- خدایا در روز قیامت و همچنین در این دنیا صورتم را با نور ایمان منور بگردان .فقط هزار تومان رد می نمائید حتما تا خطر جمع باشم. . @sangareshohadababol
💢 . ▫️تموم سختی های جنگ و هشت سال دفاع مقدس یک طرف ... این که رفیقت جلو چشمت میشد و نمیتونستی بخاطر شرایط پیکرش و به عقب بیاری یک طرف دیگه... بود دل کندن ... . @sangareshohadababol
‍ ◇بسم الله الرحمن الرحیم◇ 🍃شهید ،کسی که در آزمون نفر اول شد اما به و مردمش او را مجاب کرد که بماند. در هم کارش درمان محرومان بود و مرهم بود بر روی زخم‌های مردمانش.در دوره دانشجویی‌اش دانشکده را تأسیس کرد و در فعالیت‌های و حضور فعال و کارآمد داشت. 🍃او تنها یک نبود. این را از وصیت‌نامه‌ای که نوشته می‌توان فهمید از دغدغه‌ای که برای تربیت فرزندش بعد خود داشت تا زمانی‌که دستگیر شد و به‌خاطر اینکه او فردی در صحنه و پرتلاش بود نتوانست بیش‌تر از شش ماه او را در زندان نگه دارد و بعد از مدتی او را به جوخه سپردند و او به رسید. او هم که همراه با او به زندان افتاده بود به مدت یک‌سال در زندان ماند... 🍃پس از شهادتش هیچ نام و نشانی از مزارش وجود نداشت تا که ساختمان‌های به دست مردم افتاد، در آنجا اسنادی پیدا کردند که مشخص می‌کرد مرتضی بعد از شلیک چند تیر به دریاچه نمک در قم انداخته شده بود و هیچ خبری از پیکر نبود و امروز به پاس خدمات و و ازخودگذشتگی‌های او برای و ملتش نام و یادش همیشه در دلهامان زنده و در یادهایمان باقی خواهد ماند. ✍️نویسنده: 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱۴ آذر ۱۳۲۳ 📅تاریخ شهادت : ۴ بهمن ۱۳۵۴ 🥀مزار شهید : نامشخص 🕊محل شهادت : تهران @sangareshohadababol
🗓 ✍️به روایت مادر کلاس چهارم ابتدایی بود که یک روز پرسید: «آیا من شما را اذیت می کنم؟» من از پسرم کاملا راضی بودم. گفتم: نه! دوباره از من خواست که فکر کنم و به او بگویم که از او راضی هستم یا نه. گفتم: شما ھیچ وقت مرا اذیت نکردہ ای. گفت: دیشب دو تا مار دنبالم می آمدند. یکی از آن دو به من رسید و از خواب بیدار شدم. من به او گفتم: خیر باشد. لابد با فکر و خیال خوابیده ای. اما همیشه خواب احمد در ذهنم بود. وقتی خبر شهادتش را شنیدم، فهمیدم که آن دو مار، همان دو میگ بودند که پسرم را به رساندند. @sangareshohadababol
🏷 شهدایی مرتبط با ایام فاطمیه و حضرت ..‌. . 💠 @hafttape @sangareshohadababol
♦️ احمد فردوس مکان ( ) _ ۳۱ ۱۳۶۵ فاو : . ▪️همرزم شهید : احمد در گردان امام محمد باقر در هفت تپه به نماز شب و ناله هایش معروف بود . گودالی را به صورت قبر  در بیرون از چادر آماده کرده بود که معمولاً نیمه های شب به بعد در آن مشغول عبادت می شد و در تمام روزها بعد از نماز صبح زیارت عاشورا می خواند و نقش به سزایی در معنویت چادرمان داشت  تا حدی که گویی نافله شب انگار در چادر به جماعت اقامه می شد . سمت چپ شهید احمد فردوس مکان و سمت راست مهندس محسن سلطانی @sangareshohadababol
سنگر شهدا
‍ سالروز عروج ملکوتی شهید والامقام شاهرخ ضرغام معروف به"حر انقلاب" @sangareshohadababol
‍ سالروز عروج ملکوتی شهید والامقام شاهرخ ضرغام معروف به"حر انقلاب" 🌷زندگینامه شهید شاهرخ ضرغام 🌺 (دی ۱۳۲۸، تهران - ۱۷ آذر ۱۳۵۹، آبادان) معروف به «حرّ انقلاب» یکی از جنگ ایران و عراق است که در آبادان به رسید.وی همچنین سابقه دعوت به اردوی تیم ملی کشتی فرنگی را نیز داشت. 🔹وی پیش از انقلاب به جاهل مابی و لات گری معروف بود. در چند مسابقهٔ کشوری کشتی مقام آورد. پیش از انقلاب حتی از او و چند لات دیگر خواسته‌بود در سرکوب مردم شرکت کنند. اما پس از انقلاب تغییر رویه داد و در جنگ شهید شد. از وی بعنوان «حرّ انقلاب»  نام برده می‌شود. 🔹وی از کودکی از جثه‌ای قوی برخوردار بود اما زورگو نبود. یک‌بار آموزگارش توی گوشش زد و او هم او را کتک زد و اخراج شد. 🌹از آن پس به پیگیری ورزش کشتی پرداخت. در جوانی با محمد کیان‌پور کارمند راه‌آهن ازدواج کرد که برای کار با هم رفتند به آبادان. در آن‌جا شاهرخ با محراب شاهرخی خوزستانی دوست شد و پس از سه سال که به تهران برگشتند سراغ کشتی رفت. تا سال ۱۳۵۵ درگیر کشتی بود. 🔹نزدیک انقلاب متحول شد و به انقلاب پیوست. پس از انقلاب نیز کمک شایانی به انقلاب کرد. در درگیری‌های برارعزیز و سقز در استان کردستان، درگیری‌های لاهیجان، خوزستان با گروه خلق عرب، فرماندهی دسته (ارتش) و گروهان‌های داوطلب مردمی را بر دوش داشت. 🔹در جنگ فرمانده گروهان دستهٔ پیشرو از گروهان فداییان اسلام را به دوش داشت. در پاک‌سازی جادهٔ گلولهٔ تیربار تانک به سینه‌اش خورد و به شهادت رسید. روحش شاد و یاد و نامش گرامی باد🌺 🌸 🌼🍃 🌺🍃🌺 @sangareshohadababol
🌷بیستم آذر سالروز شهادت عملیات شهرستان بابل🌹 شهرستان بابلی این عملیات عبارتند از: 1-زمان زاهدپاشا 2-عباسعلی عباسی 3-حسن آهی 4- حسینعلی اکبر پور 4 جعفرعلیپور 5-مجید علیپور 6-هوشنگ آقایی 7- حجت الله بابازاده 8- سید حمید رضا بلالی اوصیا 9- عباسعلی فرجی نیا 10غلامرضا فصیحیان 11علی گرامی 12-علی اصغر گلی کانی 13-علیرضا حسین تبار 14-عسگری( مهدی ) اسماعیل زاده 15 عین الله خدابخشی 16-حسین خورشیدی 17علی مهدوی شیرازی 18-رضا مهدی قلی زاده 19- احمد مسعودیان اره کشان 20-همایون مسکوب 21 حسین منتظری 22-سید کاظم موسوی 23-سعید میکانیکی 24- -ابوالقاسم مهدی نیا 25-علی اکبر پورآخوندی 26 -عبدالرحیم رمضان نیا 27-علیرضا رضی پور 28-قربانعلی شاه بابازاده 29-علیرضا شامخی 30-محمد شریفی 31-حمزه علی شیخ تبار 32شمس الله تیموریان 33- محسن سجودی 34-کاظم سرخپر 35-سیدعلی اکبر سیدحسین پور 36-سید کریم طاهری 37-احمدعلی طالبیان 38-مهدی واحدیان 39 رمضان ولی اللهی 40- اسماعیل یاسینی 41-رمضان یحیی زاده 🔸که در الفجر گیلانغرب 60/9/20 به رسیده اند را گرامی میداریم. که ان شاءالله همه این شهدا در سالگرد شهادت شان معرفی خواهند شد. 🔹همچنین گرامی باد یاد و خاطره شهیدانی چون یوسف سجودی فرمانده دلیر و رشید این عملیات و سید حسن سیدعشقیان و سید ولی اسماعیل نژاد گنجی محمدرضا مؤذن پور ، ناصر پیراینده و ...دیگر که در عملیاتهای بعدی به فیض شهادت نائل شدند. 🌹بیستم آذر 1360 همزمان با شهادت شهدای عملیات مطلع الفجر سالروز ترور حضرت آیت الله هم می باشد. روحشان شاد 🌹 @sangareshohadababol
🔟سالروز عروج آسمانی شهید کاظم سرخ پر نام پدر : علی حسین نام مادر: زلیخا براری تاریخ تولد :1338/04/11 تاریخ شهادت: 1360/09/20 محل شهادت :گیلان غرب گلزار :حیدرکلا بابل 2️⃣1️⃣مطلع الفجر شهیدکاظم سرخپر جانشین گردان میثم ، آبان 1360 محوطه سپاه بابل زمان اعزام به گیلانغرب : انقلاب آزمایشی است که چقدر ازخود برای اسلام سرمایه گذاری می‌کنیم در تشییع شرکت فعال کنیدکه این خود روحیه شماست ... پدر و مادرم مهربانم درسوگ من گریه ای که دشمنان را خوشحال کند نکنید ، بلکه گریه ای که ثواب می‌آفریند و نمونه و الگوی برای دیگر مادران و دیگر پدران در اطاق‌های خود و خلوت بگریید و درمیان مردم خوشحال از من ‌باشید. 🌹مادر و پدر عزیزم نکند خدای ناکرده از سرپیچی کنید خیلی از شما انتظار دارم شاید من آزمایش برای شما است .سعی کنیدکه از این آزمایش رو سفید بیرون بیایید، خوشحال باشید که توانستید..در راه به تحقق رساندن عزیز هدیه خدا کردید زندگی و مرگ ما برای اسلام است. هر وقت توانستی بر سر قبرم با من صحبت کنید که من از یاد نرود. @sangareshohadababol
سالروز 📅تاریخ تولد : ۱۳۳۸ 📅تاریخ شهادت : ۲۰ آذر ۱۳۶۰ 🥀مزار شهید : بهشت زهرا @sangareshohadababol
سنگر شهدا
سالروز #شهادت #شهید #غلامعی_پیچک 📅تاریخ تولد : ۱۳۳۸ 📅تاریخ شهادت : ۲۰ آذر ۱۳۶۰ 🥀مزار شهید : بهشت ز
‍ 🌸 شهید غلامعلی پیچک🌸 🍂 سلام، خوش بحالتان، مهر در پرونده اعمالتان خورد و عاقبت بخیر شدید اما، اینجا بد است. دل ها گرفته است و هایمان گلوگیر شده اند و خسته ایم از زمانی که امان را از اهالی گرفته است. 🍂 هشت سال باغیرت جنگیدید برای وجب به وجب این خاک، برای اینکه حقی نشود. 🍂 اما هشت سال است که با و امید مردم را از زندگی ناامید کرده اند، پدر خانه در مقابل اهل خانه از و کمر خم کرده است. سفره خالی و هایش هم شده اند اما ترازوی عدل، حسرتِ برابری  بر دارد. 🍂روی بیت المال بودید که مبادا مدیون شوید و پل صراط پایتان بلغزد اما این روزها را غارت می کنند و بعد از رفتنشان از مرزهای کشور، خبر هایشان در روزنامه های کشور به یادگار میماند. 🍂زمین های را با کمترین امکانات شناسایی می کردید پاکسازی و را نابود می کردید. حالا ستون پنجم ها، گرا می دهند، دیروز ح.ا.ج ق.ا.س.م و امروز ف.خ.ر.ی ز.ا.د.ه. خبر شهادت ها شد بر دل ...❤️ 🍂 رمز عملیات هایتان بود و فرمانده امام زمان اما حالا، دین را خواسته هایشان کردند و مردم را نشانه گرفته اند که مردم هم از شوند و هم از خرما... 🍂 وصیت هایتان شد بردیوار اما چادرها خاکی می شود و حجاب ها، سرخی خونتان را کدر می کند. آه که که این قصه ی پر غصه پایانی ندارد... شهیدجان، برگرد، بیسیم ات راهم بیاور. حاج و ح.ا.ج ق.ا.س.م را هم صدا کن. بیا و نجات بده. کم کم هم سقوط می کند هم ایمانمان... ✍نویسنده: منتظر 🕊 به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱۳۳۸ 📅تاریخ شهادت : ۲۰ آذر ۱۳۶۰ 🥀مزار شهید : بهشت زهرا @sangareshohadababol
‍ 🍃خلاصه زندگی اش را قلم میزنم از همسایگی تا دو سال استراحت در آغوش . از آن لحظه نابی که اذن دفاع را از بانوی گرفت تا زمانی که بال در‌آورد و به سوی آسمان شتافت. 🍃شاید همه آن چیزی که من میدانم همین باشد، در ذهن کوچک و خسته ام نمی‌گنجد که او را ترسیم و توصیف کند از این پایین تا آن بالا راه بسیار است او به وصال به آسمان عروج کرد و من به قعر چاه . 🍃از زمین، جور دیگریست، ابرهایش سفرنامه ها می‌خوانند اگر خوب گوش کنی. از میگویند اینکه مادری کنج خانه نشسته و از پنجره حیاط را تماشا می‌کند بلکه در باز شود و قامت رعنای پسرش را باز به کشد♡ 🍃از همسفری میگوید که به دل بست و شد و چه خوب می‌دانست "هجران، کیفر است"* که چون به انتظار نشست و این کیفر را به جان خرید. 🍃به آخر سفرنامه که میر‌سندبغض می‌کنند. به آن لحظه که ابوزینب رفت و برنگشت، چشمه اشک خشک شد نیامد، دل همسر هزارتکه شد اما نیامد. به گمانم مادر دلش نیامد، پسر از لطف حضور (س) بی نصیب بماند که دست به دعا نبُرد بلکه به نشست. 🍃و انتظار،عجیب سخت و است. اینبار قلم را به دست میگیرم تا در چاه برای خودم گمنامی‌اش را رسم کنم، سری که بر دامن زهراست و که دو سال میزبان مهمان ایرانی اش بود. ☆☆ *امیرالمومنین علی (ع) ✍نویسنده : 🕊به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱۳۵۲ 📅تاریخ شهادت : ۲۰ آذر ۱۳۹۵ 🥀مزار شهید : گلزار شهدای قم 🕊محل شهادت : تدمر سوریه @sangareshohadababol
سالروز 📅تاریخ تولد : ۱۳۴۹ 📅تاریخ شهادت : ۲۱ آذر ۱۳۹۴ 🥀مزار شهید : مزار شهدای امام سجاد(ع) فریدون کنار 🕊محل شهادت : سوریه @sangareshohadababol
سنگر شهدا
سالروز #شهادت #شهید #محمد_شالیکار 📅تاریخ تولد : ۱۳۴۹ 📅تاریخ شهادت : ۲۱ آذر ۱۳۹۴ 🥀مزار شهید : مزار
‍ 🍃به دنبالت نقشه را زیر و رو می‌کنم. میخواهم مبدا را بیابم و از آنجا تحقیقاتم را آغاز کنم. پیدایش می‌کنم، ، فریدون‌کنار! 🍃عجیب است ولی هنوز روح سال چهل و شش در همان کوچه ای که خانه‌تان بود بود.‌ او هم مثل من تو را جستجو می‌کرد، ولی در بند خانه ای شده بود که تو اولین بار پا بدان جا گذاشتی. او تو را از میان خانه های نوسازی که خیلی محو رنگ و بوی تو و سالهای زندگی‌ات را دارند جستجو می‌کرد. 🍃من مانند او نیستم! می‌گذرم، از جایی که اولین بار شدی، در آن قد کشیدی، درس خواندی، کار کردی و... می‌خواهم زود به تحقیق و خاتمه بدهم و به آخرش برسم. منتها یکی دو جاده مانده به خانه آخر می‌ایستم. تو در این جاده مجروح شده بودی! یادت می‌آید جناب آقای ؟ 🍃من یادم نمی‌آید در کدام ولی میدانم با آن سن کم بد مجروح شدی، آن هم از ناحیه سر. برخلاف پیش‌بینی هایشان این پایان نبود. هنوز پیمانه سر ریز نشده بود. 🍃جاده ها را باز پشت سر می‌گذارم. اینبار یک جاده مانده به خانه آخر توقف می‌کنم. اینجا تو دیگر چهل و نه سالت شده. برای رفته بودی که شنیدی درگیری ها بالا گرفته و شلوغ شده. 🍃از ذهنت گذشت که برخیزی و از دل بکنی، وقت برای زیارت بود ولی برای انجام تکلیف نه! آنچه از ذهنت گذشت را عملی کردی، هر روز یک قدم به خانه آخر نزدیکتر می‌شدی. و آخرین قدم را با ضمانت در شب شهادتش برداشتی. 🍃خودم خواندم که پای پرونده‌ات امضای بود، زیارت ناقص کربلایت را، جاماندگی‌ات را و را با یک امضا تکمیل کرده بود. و به وقت بیست و یک آذر نود و چهار پرونده زندگی‌ات به زیباترین شکل خودش یافت. ♡سالگرد ♡ ✍نویسنده : 🕊به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ۱۳۴۹ 📅تاریخ شهادت : ۲۱ آذر ۱۳۹۴ 🥀مزار شهید : مزار شهدای امام سجاد(ع) فریدون کنار 🕊محل شهادت : سوریه @sangareshohadababol
سالروز 📅تاریخ تولد : ٢٨ شهریور ۱٣۵٨ 📅تاریخ شهادت : ٢۱ آذر ۱٣٩۶ 🕊محل شهادت : دیرالزور_سوریه @sangareshohadababol
سنگر شهدا
سالروز #شهادت #شهید #مهدی_قره_محمدی 📅تاریخ تولد : ٢٨ شهریور ۱٣۵٨ 📅تاریخ شهادت : ٢۱ آذر ۱٣٩۶ 🕊محل شه
‍ 🍃بند دلم پاره شد و عکس های سنجاق شده به آن می رقصند و از مقابل چشمانم رد می شوند. عکس با پدرش، همان روزها که تنها فرزند خانواده بود و به قول ، مادرِ بابا بود. آنقدر محبت این دختر در دل پدر ریشه زده بود که مرهم های پدر برای مادرش بود. 🍃صدای ترک های را می شنوم و این بار عکس و پدر به من لبخند می زند. پرنسس بابا بود و عاشق پدر؛ اینکه را همه می دانند. زهرا هم با دستهای کوچکش برای آرزوی پدر دعا می کرد. اشک هایم سرازیر میشوند و چشمان تارشده از ، به عکس و آقا مهدی روشن می شود همان لحظه وداع، محمد جواد در خواب بود، پدر با یک بوسه و یک نوازش که هنوز گرمایش بر تن پسر مانده، از او دل کند. 🍃اشک هایم از هم سبقت گرفته اند اما عکس ، قصه جدیدی است. نذر کرده بود این بار خودش همسرش را راهی دفاع از حرم کند. رفت پیش فرمانده و خواهش کرد که همسرش بازهم راهی شود. نشست و تمام لحظه های باقی مانده از حضور همسرش را نظاره کرد و بخاطرش سپرد. عکس هایی که شریک زندگی اش آماده می کرد برای ، وصیت نامه ای که برای روز های نبودنش می نوشت. در ظاهر می خندید اما خدا می داند که در دلش چه می گذشت. اشک هایش این بار به دادش رسیدند. 🍃بدرقه کرد و به یک چشم بر هم زدنی خود را در دید، در بالای سر پدر بچه هایش. فاطمه پنج ساله به چهره بابا نگاه می کرد و گریه می کرد. زهرای سه ساله چقدر شبیه شده بود و سر بابا را نوازش می کرد. و اگر محمد جواد لب می گشود و بابا می گفت چه میشد. نسیمی می وزد و این بار آخرین عکس را می بینم. دل داغدار فاطمه و زهرا با سنگ سرد مرهم می یابد. همسر شهید درد و دل می کند با شهیدش از روزی که محمد جواد تب کرده بود و در خواب فقط سراغ را می گرفت.... ✨ آقا مهدی، به حرمت نازدانه هایت دعایمان کن🤲 ✍نویسنده: منتظر 🌸به مناسبت سالروز 📅تاریخ تولد : ٢٨ شهریور ۱٣۵٨ 📅تاریخ شهادت : ٢۱ آذر ۱٣٩۶ 🕊محل شهادت : دیرالزور_سوریه @sangareshohadababol
از خون جوانان وطن لاله دمیده از ماتم سرو قدشان، سرو خمیده در سایه گل بلبل از این غصه خزیده گل نیز چو من در غمشان جامه دریده به نلام خدا ، صبحتون زیبا ، یاد کنیم از شهدا🌹 ✍️نفر اول سمت چپ ناصر حسین زاده. وقتی علت موهای سر را از ناصر حسین زاده پاسدار بازنشسته سوال شد. اینطور جواب داد : بعضی از رزمنده ها شرکت در عملیات را شرکت در حج می دانستند و را یک نوع حاجی شدن . لذا بعضی ها موهای سر خود را تراشیدند و در ذکر لبیک اللهم لبیک زمزمه می کردند. احمد مسعودیان، شمس الله تیموریان ، سید علی اکبر سیدحسین پور، ابوالقاسم مهدی نیا، همایون مسکوب، از عملیات 🌹یاد و خاطره شهدا و رزمندگان عملیات مطلع الفجر گرامی باد🌹 پنجشنبه 22 آذر 1403 . عزیزمان را یاد کنیم با ذکر معطر صلوات🌺 🆔 @sangareshohadababol
گاهی رنج و زحمتِ زنده نگهداشتن ، از خود شهادت🌷 کمتر نیست، چیز عظیم و حقیقت شگفت‌آوری👌 است. ما چون به شهدا عادت کرده‌ایم و گذشتها و ایثارها و و وصایا📜 و راهی که آنها را به شهادت رساند🕊 زیاد دیده‌ایم، این حقیقت نورانی💫 و بهشتی برایمان مخفی میماند. مثل عظمت خورشیـ☀️ـد و آفتاب که از شدّت ، برای کسانی که در آفتابند، مخفی میماند. زنده نگه داشتن یاد و خاطره شهدا کمتر از نیست.... @sangareshohadababol