فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شهیدگمنام | #استوری
-تو خـودِت بزرگـتَریـن رازِ عالَمـی
و هر آنـکه تـو را فَـهمید
شَهید شد..!
🔰|سنگر رسانه|
🆔 @koolebar_esf
میگفت اگه اگه میخوای پرواز کنی باید دل بکنی از دنیا و تعلقاتش !😄
دعای سجدهی آخر نمازش این بود :
اللهم اخرجنـے حُب الدنیا من قلوبنا و زدنۍ محبة امیرالمومنین علیهالسلام .
|••شهیدالوانـی
#کلام_شهید
🆔 @koolebar_esf
#شهید_گمنام
-تو پلاکت را دادی که گمنام شوی
من دویدم که نامدار شوم!
حالا من مانده ام..
زیر خروارها فراموشی و نام تو در دل تمام انسانها:)💔
🆔 @koolebar_esf
شهادت هدف نیست
شهادت پاداش است؛
پاداش گذاشتن
جوهرهی وجود به پای اعتنای اسلام.!
شهید احمد محمد مشلب
🆔@koolebar_esf
رفیقِشهیدروحاللهقربانییک شبخوابشهیدرومیبینھ🌱
بهشمیگه:
+روحاللهازاونورچهخبر؟!
شهیدمیگھ:
_خبرایخوب...
تاسال۱۴۰۰ظھورانقدرنزدیکمیشهکھ دیگهنمیگینآقاکدومجمعهمیاد؟!
میگینآقاچندساعتدیگهمیاد :)🖐🏽
نسلِمانسلِظهوراستاگربرخیزیم!هرچیزیکهتوروازمولاتدورمیکنه،بریزدور؛
🆔 @koolebar_esf
تصمیم گرفته بود توی جبهه دبیرستان راه بیندازد! میگفــت:
« امــروز بچـه ها دارن اینجا می جنگن و خون مــیدن، عــده ای بی تفاوت و اشراف زاده هم، توی شهرها عین خیالشون نیست! با خیال راحــت درس میخونن، فردا هم که جنگ تموم بشه، همه مسئولیــت های کلــیدی مملکت رو بدست میگیرن، این رزمنده ها هم میشن محافظ یا زیر دست اون ها! »
وسعت دید عجیبی داشــت، برای رزمنده ها می سوخت.
یکی از روزها یک گوشه خلــوت نشسته بود، حال غریبـی داشت، تا آمدم حرف بزنم گفت:
« چیزی به شروع عملیات نمونده، بعد از عملیات هم دیگه منـو نمی بینی! کار من با دنیا تموم شده، کار دنیا هم با من تموم شده! نه من دیـگه با دنیا کار دارم، نه دنیا با مــن »
درست چند روز بعد از عملیات کربلای 5 خبر شهادتش در تمام شهر پیچید.»
#شهید_خلیل_مطهرنیا
🆔 @koolebar_esf
امام باقر علیه السلام فرمودند:
مَثَلُ الْحَریصِ عَلَی الدُّنْیا مَثَلُ دودَةِ القَزِّ:کُلَّمَا ازْدادَتْ مِنَ القَزِّ عَلی نَفْسِها لَـفّـا کانَ أَبْعَدَ لَها مِنَ الْخُروجِ حَتّی تَموتَ غَمّا
حریص به دنیا، همانند کرم ابریشم است که هر چه بیشتر دور خود میتند، خارج شدن از پیله بر او سختتر میشود، تا آنکه از غصه میمیرد.
(کافی، ج 2، ص 316)
🆔 @koolebar_esf
-خاطرهای از شهید حاج حسین خرازی به نقل از پدر
رفتیم بیمارستان، دو روز پیشش ماندیم. دیدم محسن رضایی آمد و فرماندههای ارتش و سپاه آمدند یکی یکی. امام جمعهی اصفهان هم هرچند روز یک بار سر میزد بهش. بعد هم با هلی کوپتر از یزد آوردندش اصفهان. هرکس میفهمید من پدرش هستم، دست میانداخت گردنمو ماچ و بوسه و التماس دعا. من هم میگفتم «چه میدونم والا! تا دوسال پیش که بسیجی بود. انگار حالاها فرمانده لشکر شده.» تو جبهه هم دیگر را میدیدیم. وقتی برمی گشتیم شهر، کم تر. همان جا هم دو سه روز یک بار باید میرفتم میدیدمش. نمیدیدمش، روزم شب نمیشد. مجروح شده بود. نگران اش بودم. هم نگران هم دلتنگ. نرفتم تا خودش پیغام داد «بگید بیاد ببینمش. دلم تنگ شده.» خودم هم مجروح بودم. با عصا رفتم بیمارستان. روی تخت دراز کشیده بود. آستین خالیش را نگاه میکردم. او حرف میزد، من توی این فکر بودم «فرمانده لشکر؟ بی دست؟» یک نگه میکرد به من، یک نگاه به دستش، میخندید. میپرسم «درد داری؟» میگوید «نه زیاد.» - میخوای مسکن بهت بدم؟ - نه. میگیم «هرطور راحتی.» لجم گرفته. با خودم میگویم «این دیگه کیه؟ دستش قطع شده، صداش در نمیآد.»
🆔 @koolebar_esf
#خاطره_شهید
یک بار کنار سفره غذا با بچه ها نشسته بودیم که سید با خنده گفت:
"من از اون آدمایی هستم که هر کی رو بیشتر دوست داشته باشم، میفرستمش جلوی گلوله تا شهید بشه
مثلا همین ابوعلی! چون دوستش دارم میفرستمش جلوی گلوله
این را که گفت ، یکی از بچه ها گفت: "ابوعلی خواب دیدم با هم از کربلا برگشتیم، توی فرودگاهیم و تو کت و شلوار پوشیدی که بری مشهد...
منم برم قم!"
سید یه دفعه زد زیر خنده و گفت: "من خواب دیدم دارم با ابوعلی میرم کربلا ، احتمالا من رو توی کربلا جا گذاشته!
بچه ها همه گفتند به به و تعبیر به شهادت کردند... 🕊
بعد سید با افسوس گفت: "خیالتون راحت! من اونقدر آنتی شهادت زدم که حالا حالا ها هستم! :) "
بعد با خنده اضافه کرد : "ولی ابوعلی تو حتما پیکرت میره مشهد!"
دستی به ریش هاش کشید و گفت: "اصلا نگران مراسما نباش!
برای مداحی محمود کریمے رو میاریم ، سخنران آقای پناهیان خوبه؟ بنر ها رو هم میدم داداشم محمد حسین بزنه🖐🏻
تو شهید شو ما حسابی برات سنگ تموم میزاریم!
من هم با خنده گفتم: "شهادت همه رو دیدم بعدا میرم!"
غذا که تمام شد با شوخی گفتم : "آقایون اگه سیر نشدید به ما چه غذا همین بود!"
همه خندیدند و سفره را جمع کردیم ...
#شهید_مصطفی_صدرزاده
راوی:#شهید_مرتضی_عطایی
🆔@koolebar_esf
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#شهادت|#استوری
از شخصـے پرسیدند :
تا بهشت چقدر راه است ؟
گفت : یڪ قدم
گفتند : چطور ؟!
گفت : مثل شهیدان یڪ پایتان را ڪہ
روے نفس شیطانـے بگذارید
پاے دیگرتان در بهشت است
🔰|سنگر رسانه|
🆔 @koolebar_esf
#خاطره_شهدا
نجف آباد اصفهان که بودیم یه پیرزن سراغ حاج احمد رو می گرفت. وقتی حاجی برا سر کشی اومد، پیرزن رفت ملاقاتش و بعد از چند دقیقه گفتگو رفت... یک هفته بعد پسر پیرزن اومده بود برای تشکر و می گفت: حاج احمد مشکلم رو حل کرده...
بعد فهمیدیم پسر پیرزن به خاطر نداشتن دیه قرار بوده بره زندان... اما حاج احمد بخشی از ارثیه ای که از پدر و مادرش بهش رسیده رو میده تا ديه رو پرداخت کنن. و این جوری پسر پیرزن آزاد شده بود...
#شهید_حاج_احمد_کاظمی
🆔 @koolebar_esf
#شهادت
گامبَرداشتندرجادهیِعشــق
هَزینهمیخواهـَد؛هزینههاییکه
انسانراعاشـِـقوبعدشَهیـــدمیکُند...!
#شهیدمهدیباکری
#کلام_شهید
🆔 @koolebar_esf