✔️قصہ ما بہ سر رسید...
دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نشد
آری آن جلوه کہ فانی نشود، نورخداست
#شهادت_سالار_شهیدان
#اباعبدالله_حسین_ع_تسلیت_باد▪️
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🏴
🚩 همه زمان ها عاشورا و همه زمین ها کربلاست و در هر زمانی باید ولی خدا را یاری کرد...
✅ همصدا با حزب الله لبنان و سید حسن نصرالله، همه ما عزاداران حسینی خطاب به مولایمان امام خامنه ای فریاد میزنیم:
#ای_پسر_حسین
#تو_را_تنها_نمیگذاریم ....
#ما_ترکناک_یابن_الحسین
ว໐iภ ↬ @sangarshohada
#دست_هاے_خدا
#روی_زمین_باشید
سلام همسنگران عزیز ما قصد داریم برای تهیه #لوازم_تحریر چند دانش اموز یتیم و نیازمند و #خانواده_شهدای_فاطمیون مبلغی رو جمع اوری کنیم چنانچه کسی قصد دارد در این امر خیر شریک بشه به ایدی زیر پیام بده...
@FF8141
اجرتون با شهدا🌷
May 11
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃
#صدو_پنجاه_و_ششمین
#ختم_قران_شهدا
ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید..
@R199122
📿 5 📿 6 📿 7📿9📿13📿14📿15📿16📿18📿📿21📿22📿23📿24📿25📿26📿30📿
وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون
صلوات ختم شده⇩⇩⇩
( #s2_561_260)
ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
آقایان ...!
نڪند در محشر و قیامت محمدرضا (پهلوی) جلوی ما را بگیرد و بگوید :
« دیدید شما هم وقتی دستتان ترنج دادند دستتان را بریدید ؛
و مثل من ڪاخ نشین و طاغوتی شدید ؟! »
هشدار تڪان دهنده دومین شهید محراب آیت الله سید اسدالله مدنی در جمع خبرگان ملّت...
#شهید_آیت_الله_مدنی
#سالروز_شهادت🌷
ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
#دست_هاے_خدا
#روی_زمین_باشید
سلام همسنگران عزیز ما قصد داریم برای تهیه #لوازم_تحریر چند دانش اموز یتیم و نیازمند و #خانواده_شهدای_فاطمیون مبلغی رو جمع اوری کنیم چنانچه کسی قصد دارد در این امر خیر شریک بشه به ایدی زیر پیام بده...
@FF8141
اجرتون با شهدا🌷
May 11
⚠️گم کردن مسیر مردم!!!
روباه صفتان فعالند ...
❓مگر آقای روحانی با وعده ورود زنان به ورزشگاه رأی جمع نکرد؟ مگر قول نداد زنان را به ورزشگاه بفرستد؟ پس چرا به قوه قضاییه نسبت میدهید؟
🌐 منبع:
https://www.mojnews.com/fa/tiny/news-218713
💢در شرایطی که قوه قضاییه مشغول دستگیری #فاسدین_زالو_صفت شده است آیا جالب نیست هر اتفاقی اعم از مرگ #دختر_آبی را برای #بد_نامی و #توقف_عملکرد دستگاه قضایی به آن ربط میدهند؟؟
🔴 این جماعت اصلاح طلب دست ابلیس را از پشت بسته اند ...
🔸🔹🔸🔹
ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
سنگرشهدا
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #آخرین_خاکریز ✫⇠#قسمت1⃣4⃣ ✍نویسنده:می
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #آخرین_خاکریز
✫⇠#قسمت2⃣4⃣
✍نویسنده:میکاییل احمدزاده
يكان تكور بعد از عبور از ميدان مين، به داخل كانال هاي عراقي سرازير شد
كه تا آن لحظه، براي يكان ما امتيازي محسوب ميشد كه بدون كشف شدن به
مواضع عراقي ها رسيدهايم. در يك لحظة كوتاه، عراقي ها متوجه حضور ما در كانال هاي خود شدند. ناگهان رگبار گلوله ها از هر سو باريدن گرفت و شليك
آتشبارها از زمين و هوا شروع شد و درگيري سختي به وجود آمد كه البته زياد
مهم نبود؛ زيرا تكاوران ما به داخل كانالها وارد شده بودند و ادامة درگيري براي
عراقي ها بسيار سخت بود. به داخل سنگرها نارنجك مي انداختيم. صداي هياهو
و داد و فرياد عراقيها به آسمان برخاسته بود و سراسيمه با زيرشلواري و
زيرپوش در داخل سنگرها دفاع ميكردند. پس از مدت كوتاهي، جنازة عراقيها
در داخل كانال انباشته شده بود كه نشان از برتري نيروهاي ما داشت. در داخل
كانال به طرف سنگرهاي استراحت عراقي ها تيراندازي ميكرديم. كانالهاي
مواصلاتي عراقيها براي ما ناآشنا بود. فريادهاي دلخراش و ترسناك عراقيها از
هر سو به هوا برمي خاست و سرگردان و بدون هدف تيراندازي ميكردند. عدهاي
نيز از ترس، داخل سنگرها مانده بودند. وضعيت رفته رفته خطرناكتر ميشد.
ساعت حدود چهار صبح بود و هوا كمكم روشن ميشد. صداي نيروهاي احتياط
و كاميون هاي حامل نيروهاي كمكي عراق به گوش ميرسيد كه نزديك
ميشدند. نيروهاي زبون عراقي از ترس در تاريكي فرياد ميزدند: «الدخيل،
الدخيل» ولي ما قصد اسير گرفتن نداشتيم. مأموريت ما انهدام مواضع دشمن و
گوشمالي آنها و معطوف كردن توجه فرماندهان عراقي به منطقه بود كه بتوانيم
از منطقة نفت شهر حمله را آغاز كنيم.
نيروهاي كمكي عراق خيلي نزديك شده بودند. با بيسيم اطلاع داديم پشت
خطوط عراقيها را زير آتش بگيرند. سنگرهاي عراقيها يكي پس از ديگري از
بين ميرفت. بعضي هم كه نتوانسته بودند فرار كنند، خود را داخل اجساد
انداخته بودند. داخل كانال عراقيها بودم كه يكي از سربازان خودي فرياد زد:
«مواظب باش!» برگشتم ديدم يك عراقي قوي هيكل كه داخل جنازهها خود را
به مردن زده بود، قصد دارد از پشت سر با سرنيزه به من حمله كند. با اسلحه اي
كه در دست داشتم، يك رگبار به سر و صورت او گرفتم؛ سپس مدارك، فانسقه
و كلت كمرياش را به عنوان غنيمت برداشتم. وضعيت بسيار خطرناكي به وجود
آمده بود و تلفات دشمن بسيار زياد بود.
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #آخرین_خاکریز ✫⇠#قسمت2⃣4⃣ ✍نویسنده:می
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #آخرین_خاکریز
✫⇠#قسمت3⃣4⃣
✍نویسنده:میکاییل احمدزاده
احتمال اينكه افراد خودي همديگر را هدف بگيرند، بسيار زياد بود. دستور
بر اين شد مجروحين و شهداي خودي به عقب تخليه شوند و ما تا دور شدن
آنها، درگيري را ادامه دهيم. خيلي سريع برابر دستور اقدام شد. با استفاده از
سلاح ها و مهمات خود عراقيها، سعي كرديم حركت يكانهاي احتياط عراقي ها
را سد كنيم؛ ولي نيروهاي كمكي عراقي ها نزديك شده و وارد كانالها شده
بودند و به سوي ما پيشروي ميكردند. ديگر جاي ماندن نبود؛ بنابراين با استفاده
از آتش و حركتهاي متوالي، عقب نشيني كرديم. به وسيلة بيسيم اطلاع داديم
كه مواضع عراقيها را تخليه كردهايم. حالا مواضع خط مقدم عراقيها را با
توپخانه بكوبند تا ما دور شويم. آتش توپخانة 203مم و خمپارههاي ايران شروع
شد و باقيماندة عراقيها و نيروهاي كمكي آنان در داخل كانالها نابود ميشدند.
زاغه هاي مهمات دشمن نيز يكي پس از ديگري منهدم ميشدند. توپخانة عراق
نيز نيروهاي تك كننده را هدف قرار داده بود تا به منطقة خودي نرسيم كه در
اين بين، چند نفر هم شهيد شدند؛ ولي جسدي باقي نگذاشتيم.
خود را به مواضع نيروهايمان رسانديم و به وسيلة خودروها، خيلي سريع
منطقه را ترك كرديم. بسيار احساس غرور ميكرديم؛ چون تلفات دشمن بسيار
زياد بود. خيلي خسته بوديم. هوا هم روشن شده بود. سراغ پدر شهيد كرمي را
گرفتم كه گفتند در محل تخلية شهداست. او جنازة فرزندش را از محل كشف
تا آنجا در بغل خود حمل كرده و ميگفت با خداي خود عهد بسته پسرش را
خودش پيدا كند، خودش حمل كند و خودش به خاك بسپارد.
بالاي سر شهيد رفتم. وزنش بيش از 10كيلوگرم نبود. براي بهتر شناختن
جسد، پلاكش را از لاي استخوانهايش درآوردم تا براي پدر و برادرش مشخص
شود؛ اما پدرش گفت فرزند اوست و ميتواند از استخوان هاي پوسيدهاش نيز
تشخيص دهد. گريه ميكرد و ما هم در كنار اين شهيد بزرگوار گريه ميكرديم. متعجب بودم؛ چرا كه او يكسال قبل ساعت 30:02بامداد در كنارم شهيد شد و
درست يكسال بعد ـ نه كم و نه زياد ـ در همان ساعت شهادتش، جسدش
توسط من كشف شد. نميدانم چه حكمتي بود كه جسد غريب و مردانه اش يك
سال تمام زير برف و باران بماند و عراقيها هم با جسد او كاري نداشته باشند تا
ما او را پيدا كنيم. احساس آرامش ميكردم. پدرش هم خوشحال بود كه پيكر
جگرگوشه اش را پيدا كرده و به مادر چشم انتظارش خواهد رسانيد. او پيش از
اين فكر ميكرد نيروهاي ما در اثر ترس نميتوانند جنازة پسرش را برگردانند؛
اما حالا درك كرده بود كه نيروهاي ما برابر قوانين و مقررات و با نقشه هاي
نظامي كار ميكنند و احساسات در جنگ جايي ندارد. فرماندهان رده بالا در
منطقه حاضر شدند و از تلاش رزمندگان تشكر و قدرداني كردند. در اين راستا
به همة افراد شركت كننده در عمليات رزمي، به پاس شجاعت و از
خودگذشتگي، از طرف حضرت امام(ره)
يك سكة بهار آزادي هديه دادند.
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊