🔴 وقتی با استفاده از رسانه موضوعات را وارونه نشان میدهند.
💢با اینکه تصویب شدن یک فوریت طرح شفافیت آرا حاصل تلاش های انقلابیون و فشار مردمی بود اما روزنامه #آرمان_ملی با تیتر "تیر دلواپسان در مجلس به سنگ خورد" این موضوع را بیان کرده و به اصطلاح فرار رو به جلو کرده است و میخواهد نشان دهد کسی در مجلس مخالف شفافیت آرا نیست و این فقط تبلیغات منفی انقلابیون علیه نمایندگان است.
🔸تکنیک فرار رو به جلو یا همان دفاع با حمله تکنیکی است که در آن فرد مورد نقد، که قادر به دفاع منطقی از موقعیت خود نیست، از پاسخگویی فرار میکند، و با محق جلوه دادن خود سعی دارد به جای موضع ضعف از موضع قدرت سخن بگوید، این مغالطه معمولاً با فرافکنی همراه است.
#عملیات_روانی
#جنگ_رسانه_ای
ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
سنگرشهدا
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #آخرین_خاکریز ✫⇠#قسمت5⃣7⃣ ✍نویسنده:می
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #آخرین_خاکریز
✫⇠#قسمت6⃣7⃣
✍نویسنده:میکاییل احمدزاده
مقداري خرما از زمين جمع كرديم و از رودي كه آنجا جاري بود، آب
نوشيديم؛ سپس در گوشه اي نشستيم و نقشه اي طرح كرديم. قرار شد در
تاريكي شب، يكي از خودروهاي عراقي را كه در هر سو ديده ميشدند، سرقت
كنيم و با آن تحت عنوان منافق از دژباني خارج شويم. كمي آن منطقه را
گشتيم. خطر ديده شدن در آن ساعت از شب و تشخيص دادن ما كم بود.
سرانجام يك خودرو عراقي را نشان كرديم كه كنار خاكريزي متوقف شده بود.
روشن كردن اين خودروها آسان بود. اندرماني جلو رفت و با احتياط كامل در
خودرو را باز كرد. دو دقيقه نشد كه خودرو را روشن كرد و به آرامي از آن محل
دور شد و كسي هم او را نديد. وقتي نزديك آمد، ما هم سوار شديم و از بيراهه،
وارد جادة اصلي شديم و به سوي سرنوشتي نامعلوم حركت كرديم. در آن ساعت
از شب، خودروهاي نظامي زيادي در حال رفت و آمد بودند. چند نفر از عراقيها
هم ما را ديدند، اما تشخيص ندادند كه ايراني هستيم. در روي جاده در حال حركت بوديم كه از دور دژباني عراقيها نمايان شد.
نفس در سينه ها حبس شده بود؛ ولي چارهاي جز حركت نداشتيم. هوا كمكم
روشن ميشد و جاي درنگ نبود. نميدانستيم چه كار كنيم؛ برگرديم يا ادامه
دهيم. اگر درنگ ميكرديم، عراقيها متوجه ميشدند. اندرماني مستقيم به سوي
دژباني عراقيها حركت كرد. نفسها در سينه ها حبس شده بود. از سويي
اشتياق پيوستن به نيروهاي خودي و برگشتن به وطنمان را داشتيم و از سوي
ديگر ترس از شناخته شدن توسط عراقيها. به مقابل دژباني رسيديم. نگهبان
ابتدا چيزي از ما نپرسيد و با عجله نگاهي كرد و به عربي گفت: «رو!» اما
نميدانم چه چيزي نظرش را جلب كرد كه به عربي سؤالي كرد كه يكي از
دوستان به فارسي گفت: «المجاهدين ايراني» و عراقي سؤالي ديگر كرد كه
هيچكس نتوانست جواب دهد. عراقي سپس با دست دستور داد خودرو را كناري
بزنيم و همزمان اسلحة خود را مسلح كرد و به سوي ما نشانه رفت. اندرماني
كمي فاصله گرفت و عراقي داد و فرياد راه انداخت: «ايراني! ايراني!» و آنگاه بود
كه توجه بقيه هم به ما جلب شد. ما داد زديم: «رحيم فرار كن!» و او نيز به
پدال گاز فشاري داد كه خودرو از جا كنده شد. عراقيها به سوي ما رگبار
بستند؛ ولي ما با سرعت زيادي از آن نقطه دور شديم. حتي يك عراقي هم در
وسط جاده زير گرفته شد كه شدت ضربه به حدي بود كه چندين متر پرتاب
شد و شيشة جلوِ خودرو هم ترك برداشت. نزديك بود فرمان از دست رحيم
خارج شود كه به هر نحوي بود، خودرو را هدايت كرد و با سرعت بسيار زيادي
فرار كرديم.
عراقيها به وسيلة چند خودرو ما را تعقيب ميكردند و هر از گاهي نيز
تيراندازي ميكردند. دو نفر از دوستان هم پشت وانت خوابيده بودند تا تير
نخورند. وارد شهر سومار شديم و از كنار خرابه ها به سرعت پيش ميرفتيم. با
سرعت زياد دستاندازها و سرعت گيرها را طي ميكرديم و خودروهاي عراقي
نيز با سرعتي سرسام آور ما را تعقيب ميكردند. تصميم داشتيم بعد از خروج
از مرز، كمي دورتر از سومار به جادههاي خاكي برويم؛ چون پيش از اين ديده
بودم عراقيها از ترس كمين به آنجا نميرفتند و دژبانها دست از تعقيب
برميداشتند.
لحظات به تندي مي گذشت و ما نگران بوديم. چند تير هم به خودرو اصابت
كرد؛ اما كسي زخمي نشد. سراسيمه عقب و جلو را نگاه ميكرديم و وضعيت را
به رحيم مي گفتيم و او نيز با سرعتي باور نكردني همة دستاندازها را رد
ميكرد. از اينكه دوباره وارد ايران ميشديم، حس خوبي داشتيم و احساس
ميكرديم در خاك خودمان جواب آنان را خواهيم داد كه اين حس، توان ما را
مضاعف ميكرد. شهر پر از واحدهاي نظامي و ادوات زرهي بود. در اثر سر و
صداها و تيراندازي، عراقيهاي كنار جاده هم فرياد ميكشيدند و نيروهايشان را
تشويق ميكردند ما را بزنند. همة اين اتفاقات چند دقيقه بيشتر طول نكشيد.
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊