سنگرشهدا
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاطرات_نورالدین_پسر_ایران ✫⇠قسمت :
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #خاطرات_نورالدین_پسر_ایران
✫⇠قسمت :6⃣2⃣1⃣
✍ به روایت سید نورالدین عافی
📖 شماره صفحه: 127
تیپ عاشورا قبل از عملیات والفجر مقدماتی در زمستان 1361به لشکر تغییر سازمان داده بود. موقعیت لشکر در شش هفت کیلومتری گیلان غرب، در محلی به نام کاسه گران بود. آنجا درهای بود که از چهار طرف با کوه ها احاطه شده و منطقه ای جنگلی بود. نیروهای گردان در همین محدوده چادر زده بودند. حسن میخواست به گردان امام حسین که ابراهیم نمکی هم در آن گردان بود برود، من هم زود قبول کردم و به گردان امام حسین رفتیم؛ گردان دلاوری که فرمانده اش «علی اکبر رهبری» و معاونش «محمدباقر مشهدی عبادی» بود. طبق معمول سه چهار روز اول کاری به کارمان نداشتند تا اینکه لیست ما را به گردان دادند و رفته رفته برنامه ها شروع شد.
ماه محرم در راه بود و در جبهه چند روز مانده به محرم، دسته ها و عزاداری ها برپا می شد. مسجد گردان امام حسین محل برگزاری این مراسمها بود. مسجد حالت زیرزمینی داشت. دیوارهایش را با سنگ کار کرده بودند و قسمتی که بالاتر از سطح زمین بود، فضای باز بود. موقعیتش طوری بود که دسته عزاداری شاخسی آنجا پا میگرفت.
یکروز در مسجد چهرۀ آشنایی را دیدم. خیلی دقت کردم، او حسن شیرافکن بود که زمان اولین مجروحیتم در کردستان در بیمارستان بستری بود و از درد کلیه مینالید. حالا با چه روحیه ای مقابل من ایستاده بود! از دیدنش خیلی خوشحال شدم. بعد از آشناییمان تا آن روز همدیگر را ندیده بودیم.
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاطرات_نورالدین_پسر_ایران ✫⇠قسمت :
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #خاطرات_نورالدین_پسر_ایران
✫⇠قسمت :7⃣2⃣1⃣
✍ به روایت سید نورالدین عافی
📖 شماره صفحه: 128
نمیدانستم بعد از تمام کردن دورۀ آموزش نظامی در تبریز مسئول پایگاه محله شان شده و بعد هم در شهر طاقت نیاورده و به جبهه آمده است. هر چه قدر من از دیدن او خوشحال بودم او با دیدن حال و روز من ناراحت بود. در مسجد دوستان دیگری هم پیدا کردم از جمله «صمد نیک پیران» که با برادرش یعقوب از قبل دوست بودم.
با شروع برنامه های گردان به ما گفتند که باید آموزش کوهنوردی ببینیم. بالا رفتن از صخره ها و کوهنوردی برایم سخت بود. سعی میکردم در جمع بچه ها در تمرینات حاضر شوم البته به من زیاد سخت نمیگرفتند. با اینکه در کردستان مرتب در کوهنوردی بودیم اما اولین بار بود به آن شکل کوهنوردی میکردم. بچه ها از طنابهایی که از بالای ارتفاع کشیده شده بودند، میگرفتند و بالا میرفتند. کار سختی بود. فرمانده گردان، برادر رهبری روی گردان خیلی کار میکرد. قرار بود در عملیات کوهستانی آینده، گردان امام حسین قبل از بقیه بالا بکشد از این رو مسئولان گردان روی آموزش بچه ها حساس و جدی بودند. برادر رهبری میگفت هر کس بدون سروصدا از این منطقه عبور کند میتواند شب عملیات هم زیر پای دشمن از ارتفاع بالا بکشد و دشمن را غافلگیر کند.
تمرینات هر روز پیگیری میشد. از اولین دقایقی که بچه ها شروع به حرکت میکردند شعارهای حماسی خواندند و صدایشان در صخره ها طنین می انداخت.
داغدا داشدا گزر اسلام اردوسی
اسلام اردوسونون یوخدی قورخوسی
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃
#هشتاد_نهمین
#خــتـــمــ_قــرانــ_شــهدا
لــطــفــا جــزهاے انــتــخــابــیــ
خــود را بــه اے دے زیــر بــفــرســتــیــد..
@FF8141
🌷5🌷6🌷7🌷9🌷10🌷11🌷12🌷13🌷14🌷15🌷16🌷17🌷18🌷19🌷21🌷22🌷23🌷24🌷25🌷26🌷27🌷28🌷29🌷
وتــعــداد صــلــوات هاے خــود را اعــلــام ڪــنــیــد تــا ڪــنــونــ
صــلــوات خــتــم شــده⇩⇩⇩@
( #s780_510)
ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
💢آنچه در یمن میگذرد....
🔻چرا ساکتیم؟؟؟😔
چرا کاری نمیکنیم؟؟😭
چرا #سانسور_خبری را نمیشکنیم و مردم دنیا را از وضعیت کنونی یمن،مطلع نمیکنیم؟؟
#YemenWarCup
@sangarshohada 🕊🕊
سہ #شهید . . .
سہ #رفیق . . .
سہ #عاشق . . .
شهیدان مدافع حرم حضرت زینب (س):
#علی_امرایی
#حسن_غفاری
#محمد_حمیدی
تاریخ شهادت:۱۳۹۴/۴/۱
بہ مناسبت سالگرد شهادت ..🌷
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
#فرازے_از_وصیت_نامہ
خواب دیدم . خواب #کربلا را ،
حضرت از ضریح مبارک بیرون آمد و فرمودند :
"تو هم مال این دنیا نیستی خودت را صاف کن ، اعمالت را صاف کن ، بیا پیش ما ..." .
اگر به زیارت کربلا رفتید سلام مرا به آقا برسانید و بگویید : . "ارباب غریبم ، دلم برایتان تنگ شده بود ،
ولی دیدم پاسبانی از حریم خواهر و دخترتان برمن واجب تر است ..."
راستی به جای من سفر مشهد بروید که خیلی دلم تنگ است. .
#شهید_علی_امرایی🌷
#بہ_مناسبت_سالگرد_شهادت
#یڪ_تیر
@sangarshohada🕊🕊
#هنیا_لک_یا_شهید
شاهرخ دايی پور پانزدهمين مدافع حرم حضرت زينب(س) از استان كرمانشاه در سوريہ بہ شهادت رسيد.
@sangarshohada 🕊🕊