سنگرشهدا دراینستاگرام ، 👇
instagram.com/_u/sangareshohada
لطفا از پیج سنگرشهدا در اینستاگرام حمایت کنید..ممنون
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
#گذرے_بر_سیره_شهید
خانواده هادی می گویند : هادي اذيتي براي ما نداشت. آنچه مي خواست را خودش به دست مي آورد.
از همان كودكي روي پاي خودش بود. مستقل بار آمد و اين، در آينده زندگي او خيلي تأثير داشت.
هادی از اول یک جور دیگری بود. حال و هوا و خواستههایش مثل جوانان هم سن و سالش نبود. دغدغهمندتر و جهادیتر از جوانان دیگر بود.
او ویژگی های خاصی داشت :
همیشه دائم الوضو بود. مداحی می کرد. اکثر اوقات ذکر سینه زنی هیئت را می گفت.
اخلاص او زبانزد رفقا بود. اگر کسی از او تعریف می کرد، خیلی بدش می آمد.
وقتی که شخصی از زحمات او تشکر می کرد، می گفت: خرمشهر را خدا آزاد کرد، یعنی ما کاری نکرده ایم. همه کاره خداست و همه کارها برای خداست.
#شهید_محمد_هادی_ذوالفقاری🌷
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
💢 اصلاحطلبانی داریم کہ خودباختہ تر از محمدرضا شاه هستن!
✔️مطالبہ گری حقوق ملت فلسطین،غیرت دینی میخواهد کہ اصلاحطلبان افراطی از این ویژگی برخوردار نیستند
@sangarshohada 🕊🕊
صد شڪر ...
کہ دستانِ ولی ،
بر سر ماست ...
#ششم_تیرماه
سالروز سوء قصد نافرجام
به امام خامنهای حفظهالله
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊
سنگرشهدا
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاطرات_نورالدین_پسر_ایران ✫⇠قسمت :
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #خاطرات_نورالدین_پسر_ایران
✫⇠قسمت :6⃣3⃣1⃣
✍ به روایت سید نورالدین عافی
📖 شماره صفحه: 137
صبح وقتی بیدار شدیم او آماده رفتن بود. رفت و دیگر برنگشت!
روزها در پیرانشهر به هرحال میگذشت. در جمع ما چهار نفر از بچه های محله شنبغازان بودند که یکی از آنها به اسم «حمید» خیلی خوش غذا بود. به من که به خاطر وضع شکمم غذای کمی میخوردم، پیله میکرد که: «تو غذای دو نفر رو بگیر بده من بخورم!»
در مدتی که در پیرانشهر بودم عملیات والفجر 4 انجام شد. شهادت پسردایی و دوست قدیمی ام حسن نمکی در آن عملیات، فامیل را درگیر مراسم دومین جوان شهید خانواده کرده بود.
برخلاف شبهای مهاباد، در پیرانشهر اغلب شبها، نماز شب خوانها در مسجد کنار پایگاه جمع میشدند. برنامه های عزاداری و دعا هم به راه بود و مدت حضور من در پیرانشهر با این اتفاقها گذشت و به تبریز برگشتم.
فصل ششم
اردوگاه شهدای خیبر
تبریز بین بچه های جبهه حرف عملیات بود و خیلی زود چهره های آشنا از شهر رفتند. این رفتنها برای ما هم نوید عملیات بود. من هم طاقت نیاوردم و اسفند 1362 راهی اهواز شدم. آنجا بود که خبر آغاز عملیات را شنیدم. عملیات خیبر در جزایر مجنون! اتفاقات روزهای اول عملیات، نبرد شدید در جزایر، شهادت عده زیادی از نیروهای برجسته لشکر در محاصرۀ دشمن و اسارت تعدادی از نیروها به گوش ما میرسید. خبر شهادت «حمید باکری» و «مرتضی یاغچیان» که جانشینان فرماندهی لشکر بودند، خبر تلخی بود که ما را در ماتم فرو برد، علاوه بر آن نشان میداد که لشکر عاشورا در خیبر درگیر نبرد بزرگی بوده است.
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاطرات_نورالدین_پسر_ایران ✫⇠قسمت :
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #خاطرات_نورالدین_پسر_ایران
✫⇠قسمت :7⃣3⃣1⃣
✍ به روایت سید نورالدین عافی
📖 شماره صفحه: 138
خیلی از بزرگان لشکر در خیبر شهید شدند.
بعد از چند روز فرصتی پیش آمد و به همراه عده ای دیگر از اهواز مستقیم به جزیره مجنون رفتیم. حضور ما در جزیره همزمان با تحویل خط به گردانهای قدس بود. باقی نیروهای گردان امام حسین و سایر نیروهای عمل کننده به عقب برگشتند، اما من تازه رسیده بودم و بین بچه های تبریزی گردانهای قدس ـ که نیروهای داوطلب از سراسر کشور بودند ـ ماندم. همان روزها بود که باران شدیدی بارید طوری که محل استقرار گردان را آب گرفت و همه ما را به اهواز برگرداندند.
لشکر عاشورا بعد از عملیات خیبر در منطقه ای بین اهواز و سوسنگرد مستقر بود، ما هم راهی آنجا شدیم. بچه ها اسم با مسمایی روی منطقه گذاشته بودند: «توپراق آباد». آنجا تقریباً در پنج کیلومتری جاده اهوازـ سوسنگرد بود و سه چهار کیلومتر با جاده اصلی، فاصله داشت. زمین توپراق آباد رملی بود و باد به راحتی آنها را جابه جا میکرد. بچه ها واقعاً اسم خوبی روی موقعیت جدید گذاشته بودند.
من در جمع نیروهای گردان قدس به توپراق آباد رسیدم و آنجا سراغ بچه های گردان امام حسین رفتم. بیش از صد نفر از نیروهای این گردان در عملیات خیبر در نبردی قهرمانانه به شهادت رسیده بودند و پیکر پاک بیشترشان در جزایر مانده بود. تعداد زیادی نیز به اسارت دشمن رفته و عده ای مجروح بودند. پسر دایی ام ابراهیم هم اسیر شده بود. فرمانده گردان امام حسین «محمدباقر مشهدی عبادی» هم از شهدای خیبر بود که پیکرش مثل خیلی های دیگر بر خاک جزیره مانده بود.
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃
#هشتاد_نهمین
#خــتـــمــ_قــرانــ_شــهدا
لــطــفــا جــزهاے انــتــخــابــیــ
خــود را بــه اے دے زیــر بــفــرســتــیــد..
@FF8141
🌷6🌷10🌷11🌷12🌷13🌷15🌷17🌷18🌷19🌷21🌷22🌷23🌷24🌷25🌷26🌷27🌷28🌷29🌷
وتــعــداد صــلــوات هاے خــود را اعــلــام ڪــنــیــد تــا ڪــنــونــ
صــلــوات خــتــم شــده⇩⇩⇩@
( #s780_910)
ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
سنگرشهدا دراینستاگرام ، 👇
instagram.com/_u/sangareshohada
لطفا از پیج سنگرشهدا در اینستاگرام حمایت کنید..ممنون