eitaa logo
سنگرشهدا
7.3هزار دنبال‌کننده
16.2هزار عکس
3.1هزار ویدیو
52 فایل
امروز #فضیلت زنده نگہ داشتن یاد #شهدا کمتر از شهادت نیست . "مقام معظم رهبرے❤️ 🚫تبلیغ و تبادل نداریم🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
#حضرت_رقیــــــــــہ بر رویم سیلی زدی دیگر بس است بے حیا از #چادرم پا را بڪش😭 iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
خادم امام زاده و هیئت بود ولے همیشہ جلوی درمےایستاد معتقد بود دربانے وخاڪی بودن برای ائمـــه لطف بیشترے دارد، میگفت هرچے ڪوچڪتر باشی براے امام حسین بیشتر نگاهت مےڪند. @sangarshohada
#بنر_تبادلات😍 بہ اعتقاد من امروزه، ذڪر مستحبےبعد از نماز؛ ڪار فرهنگے و جهادے در فضاے مجازے است. #سید_علے_خامنه_اے #جبهه_جبههء_فرهنگی_است_اگر_مرد_میدانی_بگو_یا_علی لینک کانال جهت عضویت درکانال مجمع شمیم کوی ولایت ⬇️ @shamim_koye_velayat
دختر اگر یتیم شــود #پیــــــر میشود، از زندگی بدون #پــدر سیـر میشود،😔😔 #السلام_علیک_یارقیه_بنت_الحسین iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
❃↫🌷«بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن»🌷↬❃ " شهدا و امام حسین (ع)"... گریه ڪن امام حسین عليه السلام بود. از اونایے ڪہ گریه ڪردنش با بقیه فرق مےکرد. وقتے از مجلس روضه امام حسین مےآمد بیرون چشمانش سرخ شده بود، از بس گریه مےڪرد. ڪارهاش طورے تنظیم می شد ڪہ به روضه امام حسین عليه السلام برسہ ، هر جا روضه بود مےدیدیش.. روزے چندبار زیارت عاشـورا مےخوند، همیشه هم مےگفت: «من توی بغل تو شهیـد مےشم.» حرف اون شد. تو بغل من شهیـد شد اونم با گلـوی بریده روی سنگ قبرش با خط درشت نوشتند: « هذا محب الحسین عليه السلام ». ✍ راوی: حاج حسین ڪاجی ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
چہ ساده و بے آلایش نه طبلے، نه چلچراغے و نه صدای دلخراشے نه ناظـری ڪہ انگیزه خودنمایے باشد خالص و خود خواستہ حلقه همسنگران ڪه هم دین دارند و هم آزاده اند #ڪربلای_جبهه_ها_یادش_بخیر @sangarshohada🕊🕊
#شهادت_به_افق_محرم ... روحـانی مدافع حرم #شهید_فرهاد_طالبی دومین شهید لامرد استان فارس در سوریه بہ فیض شهادت نائل آمد. #هنیئا_لڪ_یا_شهـید @sangarshohada🕊🕊
تو سینه زدے و عرش اللهی شد جایگاهت ما هم سینه زدیم . . . نوڪرے تو ڪجا و نوڪرے ما . . . #شهید_خستگی_ناپذیر #محمدبلباسی #محرم_التماس_دعا iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
آوای مادرانه - عاشورا.mp3
15.35M
🎧 🎧 رادیو اینبار روایتگر واقعه‌‌ی کربلاست! قسمت اول: کشتی نجات ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
#طفلان_حضرت_زیـــــنب_س در برابر چشمان #مــــــادرے تنها سر دو تازه جـــــوان را بہ #نیزه ها نزنید ..😭 #شب_چهارم_محرم #دوطفلان_حضرت_زینب_س #صلےالله_علیڪ_ایها_اربابــ iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #ڪلیپ ڪلیپ مداحی با نوای طلبه و مداح #شهید_حجت_الله_اسدی من زینبم ... پناه حرم ، ڪجا داری میری بگو برادرم ، بدرقه ی راه تو دیده ترم ، آهسته تر برو داداش ڪه مضطرم ... ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
▪️انا لله و انا الیه راجعون▪️ حاج غلامرضا ایزدی پدر بزرگوار شهیدوالامقام مدافع حرم #پویا_ایزدی که مدتی در بستر بیماری بودند به فرزند شهیدش پیوست... @sangarshohada🕊🕊
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✫⇠قسمت :8⃣7⃣2⃣ ✍ به روایت سید نورالدین عافی 📖 شماره صفحه: 279 نزدیکتر که رسیدیم صدایم را بلند کردم: «حالا دیگه چرا قایم شدید؟ اینجا که چیزی نیس!» یک نفر که بعدها فهمیدیم فرمانده گروهان است پرسید: «میدونی عراقیا کجان؟» ـ عراقیها یک عمر با اینجا فاصله دارن! جواب من کمی جورش کرد. دوباره گفتم: «جلوتر از اینجا ما دو تا خاکریز پر از نیرو داریم. شما برای چی اینجا این کارا رو میکنید؟!» حالا دیگر پر و بال باز کرده بودند. چند نفر احاطه ام کردند و پرسیدند که ما که هستیم و چه خبر شده. مختصری از شب اول عملیات و بلمها گفتم. با ناباوری نگاه مان میکردند. فرمانده شان مرا کناری کشید و پرسید: «تو رو خدا بگو ببینم جلو چه خبره؟!» ـ والله الان که خبری نیس... دیدم خیلی مصر است بداند چه اتفاقاتی افتاده. کمی از ماجرای شب گذشته و انهدام تانکها را برایش تعریف کردم. میگفت: «شما چطور رفتید جلوی اونا. با چه دل و جرئتی!» ـ با همون دل و جرئتی که شب اول عملیات اومدیم و تو اون شرایط به خط دشمن زدیم! از شدت آتش دشمن و جانفشانی بچه ها گفتم. دیگر حسابی با هم رفیق شده بودیم. پرسید: «جلو قراره چطور بشه؟ تصمیم چیه؟ کی میره اونور دجله؟!» ـ هیچی! امشب هم عملیات داریم. انشاءالله از دجله عبور میکنیم و میریم اونطرف! ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاطرات_نورالدین_پسر_ایران ✫⇠قسمت :
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✫⇠قسمت :9⃣7⃣2⃣ ✍ به روایت سید نورالدین عافی 📖 شماره صفحه: 280 ـ شما؟ آخه با کدوم نیرو؟ ـ اگر نیروی جدید نیاد، با همون سی چهل نفری که باقی موندن! حالا دیگر برایمان غذا و کمپوت آورده بودند، با فرمانده شان حسابی گرم گرفته بودیم. بعد از تعریف اوضاع منطقه دوباره سر تا پا براندازم کرد و گفت: «این دیگه چه قیافه ایه؟ لااقل برو بگرد شلوار دیگه ای پیدا کن بپوش!» راست میگفت وضع لباسهایم که مال عراقیها بود خیلی ضایع بود. به جای پوتین کتانی داشتم، پیراهنم روی شلوار افتاده بود، اسلحه ام را در خط گذاشته بودم و فقط دو تا نارنجک داشتم. بندۀ خدا حق داشت از ظاهر من تعجب کند. حالا که صمیمی تر شده بودیم نوبت من بود که نصحیتش کنم: «روحیۀ نیروهاتونو تضعیف نکنید! شما که با این وضع اینجا موندید لااقل به نیروهاتون بگید برن بالا تو منطقه پخش بشن... فاصله مون با عراقیها خیلی زیاده. ما باید بمیریم تا دشمن دوباره بتونه بیاد اینجا. تا ما زنده ایم اونا حق ندارن این طرفارو نگاه کنن!... از عقب هم که داره نیرو میرسه...» خلاصه با این حرفها کمی شیرشان کردیم. بعد از صرف غذا و کمپوتی که برایمان باز کرده بودند با امیر از آنها خداحافظی کرده و به راه خودمان ادامه دادیم. وقتی پیش برادران ارتشی بودیم خبر شهادت «محمد زاهدی» را هم شنیدم. این دومین محمد زاهدی بود که در عملیات بدر به شهادت میرسید. شنیدم او هم شب اول در همان قرارگاه شهید شده است، من تا آن لحظه نفهمیده بودم. خبر شهادتش ناراحتم کرد. او آدم عجیبی بود؛ باایمان، اخلاق و اعمالی عالی. از بزرگترین امتیازات هر دو شهید زاهدی ها، سابقه و تجربه آنها بود و شهادت هر نیروی با تجربه در جنگ یک جای خالی بزرگ بود که به این زودیها پر شدنی نبود. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃ لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید.. @FF8141 🌷6🌷7🌷9🌷10🌷13🌷14🌷15🌷16🌷17🌷18🌷19🌷20🌷21🌷22🌷 وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون صلوات ختم شده⇩⇩⇩ ( ) ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
✧✦•﷽‌ ✧✦• ✍سلام همسنگری های عزیز ما قصد داریم را برای مخارج تحصیل دوتا مستضعف و نیازمند جمع اوری کنیم مهم نیست چه مقدار میتونیم کمک کنیم مهم اینه که بی تفاوت نباشیم چنانچه کسی قصد داره در این امر خیر شریک بشه با ای دی زیر هماهنگ کنه @FF8141 باتشکر🌹🌹
🍃🌸تلــاوٺ قرآטּ صبحگاهے🌸🍃 74 ڪلام حق امروز هدیہ به روح: #شهید_عبدالصالح_زارع ╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗ @sangarshohada ╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝
بازار حـُســـــین در هم مےخـرد پیـر و جــوان را حــبیب و وهــب را ... #صبحتون_شهدایی🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
روے اين دستم تنش بر روے آن دستم سرش آه بفرستم ڪدامش را براے مادرش ؟ حجم تيرے ڪه براے جنگهاے سخت بود آنچنان آسيب زد چيزے نماند از حنجرش ...😭 #حضرت_علی_اصغر_ع @sangarshohada🕊🕊
❃↫🌷«بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن»🌷↬❃ ✍شب عاشورا، سید احمد همه بچه ها رو جمع کرد. شروع کرد براشون به حرف زدن. گفت:« حر، شب عاشورا توبه کرد. امام هم بخشیدش و به جمع خودشون راهش دادند. بیایید ما هم امشب حر امام حسین عليه السلام بشیم.» ✍نصف شب که شد. گفت: پوتین هاتون رو در بیارین بندهای پوتین ها رو به هم گره زد. بعد توی پوتین ها خاک ریخت و انداختشون روی دوشمون.گفت: «حالا بریم» چند ساعت توی بیابون های کوزران پیاده رفتیم و عزاداری کردیم اون شب احمد چیزهایی رو زمزمه می کرد که تا اون موقع نشنیده بودم. راوے : 🌷 iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
#یا_صاحب_الزمان #قسم_به_شیرخواره_کربلا_بیا_آقا😭 شعرم نفس بریده بہ لکنت رسیده است اے شرح اضطراب دلم ، جمعہ شد بیـــا.... #اللهم_عجل_لولیک_الفرج ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
آمده‌اند اعزام شوند؛ #چهره‌هاشان را خوب نگاه ڪن آن پیرمرد، آن جوان و آن ڪه هنوز مو بر چهره ندارد و هر ڪدام هم چند چشم ودل،در انتظار اما همه آمده‌اند لبیڪ بگویند، به فرزند امام عاشورا @sangarshohada🕊
سنگرشهدا
🎧 #بشنوید🎧 رادیو #آوای_مادرانه اینبار روایتگر واقعه‌‌ی کربلاست! قسمت دوم: دوست خوب #پیشنهاد_دانلو
دوستان پیشنهاد میکنم حتما اوای مادرانه رو دنبال کنید برای ضبطش خیلی زحمت کشیده شده