eitaa logo
سنگرشهدا
7.2هزار دنبال‌کننده
16.6هزار عکس
3.2هزار ویدیو
52 فایل
امروز #فضیلت زنده نگہ داشتن یاد #شهدا کمتر از شهادت نیست . "مقام معظم رهبرے❤️ 🚫تبلیغ و تبادل نداریم🚫 @FF8141
مشاهده در ایتا
دانلود
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃ لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید.. @FF8141 1🌷2🌷3🌷4🌷5🌷6🌷7🌷8🌷9🌷10🌷11🌷12🌷13🌷14🌷19🌷20🌷21🌷22🌷23🌷24🌷25🌷26🌷27🌷28🌷29 وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون صلوات ختم شده⇩⇩⇩ ( ) ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
سنگرشهدا دراینستاگرام ، 👇 instagram.com/_u/sangareshohada لطفا از پیج سنگرشهدا در اینستاگرام حمایت کنید..ممنون
🍃🌸تلــاوٺ قرآטּ صبحگاهے🌸🍃 84 ڪلام حق امروز هدیہ به روح: #شهید_هادی_شریفی ╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗ @sangarshohada ╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝
#ڪلنا_فداڪ_یا_زینب_س در خط جهاد همیشہ گمنام شدند با ذڪر حسین و زینب آرام شدند اینان نہ فقط مدافعاڹ حرم اند امروز مدافعاڹ اسلام شدند #صبحتون_شهدایی🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
پـرواز ڪردن سخت نیست ... عاشـق کہ باشی بالت می‌دهند؛ و یادت می‌دهند تا پـرواز ڪنی ؛ آن هـم عاشقـــانہ ... #شهید_سرلشکرخلبان_عباس_‌دوران #سالـروز_شهادت 🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
پـرواز ڪردن سخت نیست ... عاشـق کہ باشی بالت می‌دهند؛ و یادت می‌دهند تا پـرواز ڪنی ؛ آن هـم عاشقـــان
❃↫🌷«بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن»🌷↬❃ 💠يك شبه ره صدساله پيمود در ﺳﺤﺮﮔﺎﻩ روز ﻋﯿﺪ ﻓﻄﺮ و در آﺳﺘﺎﻧﻪ ﭘﺮواز به ﺳﻮی ﺑﻐﺪاد وﻗﺘﯽ ﺑﭽﻪ ﻫﺸﺖ ﻣﺎﻫﻪ اش ﮔﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﮐﻨﺪ، ﺻﻮرﺗﺶ را از او ﺑﺮﻣﯽ ﮔﺮداﻧﺪ ﺗﺎ ﺗﺮدﯾﺪی در دﻟﺶ اﯾﺠﺎد ﻧﺸﻮد. در ﻫﻤﺎن واﭘﺴﯿﻦ ﻟﺤﻈﺎت ﺧﺪاﺣﺎﻓﻈﯽ ﺑﺎ ﻫﻤﺴﺮش اﺗﻔﺎﻗﺎت ﻧﺎﮔﻬﺎﻧﯽ رخ ﻣﯿﺪﻫﺪ ﮐﻪ ﻋﺒﺎس ﻣﯽ ﮐﻮﺷﺪ ﺗﺮدﯾﺪ و دودﻟﯽ در درون ﺧﻮد اﯾﺠﺎد ﻧﮑﻨﺪ. اﯾﻨﻬﺎ ﻧﻤﻮﻧﻪ ای اﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﺎ ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﯿﻢ ﺑﮕﻮﯾﯿﻢ,ﻋﺒﺎس راﻩ اﻟﻬﯽﭘﯿﻤﻮد…. واﻗﻌﺎً ﻋﺒﺎس ﯾﮏ ﺷﺒﻪ رﻩ ﺻﺪﺳﺎﻟﻪ پيمود. راوی: اﻣﯿﺮ ﺳﺮﺗﯿﭗ ﺧﻠﺒﺎن ﺣﺴﯿﻦ ﭼﯿﺖ ﻓﺮوش 🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
یادتـان می ‌کنم و با غـم دل می ‌گویم حیـف و صد حیـف کزین قافله من جاماندم #پنجشنبه_های_دلتنگی #یاد_شهدا_باصلوات 🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
#شب_زیارتی_ارباب سفر عشق از آن روز شروع شد ڪہ خدا ... مهــر یڪ بے ڪفن انداخت میــانِ دل ما ... #شهید_محمد_بلباسی #شهید_بی_ڪفن iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاطرات_نورالدین_پسر_ایران ✫⇠قسمت :
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✫⇠قسمت :2⃣9⃣2⃣ ✍ به روایت سید نورالدین عافی 📖 شماره صفحه: 293 بلند شد و بلافاصله افتاد! سرباز عراقی اسلحه اش را آماده نگه داشته بود و چهار گلوله پی در پی شلیک کرد؛ گلوله ها گلوی باصر را دریدند و صدای خرخری که با جوشش خون از گلویش بلند میشد، توی گوشم می پیچید. هیچ کاری نمیتوانستیم برایش بکنیم. اوضاع به هم پیچیده ای بود. از عقب مرتب نهیب میزدند: «خط رو بشکنید... عجله کنید» و ما عده انگشت شماری مانده بودیم که هر چه نارنجک داشتیم توی آن کانال لعنتی انداخته بودیم. کانالی که معلوم نبود چقدر نیرو آنجا ریخته. حالا دیگر امیر هم که در طول خاکها پیش رفته بود برگشته و کنار ما بود. حسن نوبری و مهدی هم آنجا بودند قرارمان را گذاشتیم: «هر چه بادا باد! توکل بر خدا میریم تو کانال!» هنوز صدای خرخر از گلوی زخمی محمدرضا باصر که به حال چمباتمه کنار خاکریز افتاده بود شنیده میشد. با هم وارد کانال شدیم در حالی که تیراندازی از آن قسمت چند ثانیه ای بود فروکش کرده بود. منظره کانال حیرت آور بود؛ جنازه روی جنازه تلمبار شده بود. آنهایی هم که مانده بودند در حال فرار از آن قسمت بودند. ما چهار نفر در دو جهت کانال تقسیم شدیم و از روی جنازه ها جلو رفتیم. دوباره در کانال درگیری شروع شد. حالا دیگر آر.پی.جی های آماده عراقیها را به طرف خودشان میزدیم؛ جایی حدود سی متری! کانال از ازدحام کشته ها و صدای کر کننده سلاحها به جهنم کوچکی بدل شده بود. از هر جا که به سمت ما شلیک میشد همان ناحیه را هدف میگرفتیم. اصلاً وقت فکر کردن به این قضیه نبود که نکند از بچه های خودی هم توی کانال باشند... ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاطرات_نورالدین_پسر_ایران ✫⇠قسمت :
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✫⇠قسمت :3⃣9⃣2⃣ ✍ به روایت سید نورالدین عافی 📖 شماره صفحه: 294 میخواستیم به هر قیمتی شده راه را برای عبور تخریبچیها باز کنیم و حالا وقتش رسیده بود. خلیل نوبری داد میزد: «اصغر آقا! تخریبچیها رو بیارین... بیاین...» فاصله کانال تا اتوبان در نقطه ای که ما مستقر شده بودیم حدود هفت متر بود و فاصله اتوبان تا پلی که به قصد انهدامش تا آنجا آمده بودیم حدود چهل تا پنجاه متر. اما این مسیر کوتاه آن شب تبدیل به جهنمی غیرقابل عبور شده بود! نمیشد برای رسیدن به پل روی اتوبان رفت. عراقی ها هم به خوبی ما به اهمیت حادثه واقف بودند و هر جنبنده ای را در اطراف پل به رگبار می بستند. منتها الیه پل هنوز دست عراقیها بود. آن طرف پل روستایی بود که عراقیها از آنجا هم منطقه را زیر آتش بیامان خود داشتند. در آن محشر فقط محدودهای به طول سی متر به دست ما آزاد شده بود که همان معبری بود برای عبور بچه های تخریب. زیاد طول نکشید که اصغر قصاب با بچه های تخریب کنار ما رسید. رو کردم به اصغر آقا: «برادر! ما دیگه نارنجک نداریم. به اینا بگو نارنجکاشونو به ما بِدَن» برای پاکسازی آن کانال، نارنجک بهترین سلاح بود. در عرض چند ثانیه که تخریبچیها از کنار ما میگذشتند حدود سی نارنجک برای ما گذاشتند. آنها به سرعت میگذشتند و با خود تی.ان.تی جلو میبردند. وقتی از کنار ما عبور کردند دست بردم نارنجکها را بردارم که احساس کردم کسی پشت سرم هست! در حالی که همه حواسم به جلو بود انگار برق مرا گرفت! سریع برگشتم و اسلحه ام را به طرفش گرفتم. پسر سیه چرده ای بود که فارسی حرف میزد! ـ کی هستی؟! ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃ لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید.. @FF8141 1🌷2🌷3🌷4🌷5🌷6🌷7🌷8🌷9🌷10🌷11🌷12🌷13🌷14🌷19🌷20🌷21🌷22🌷23🌷24🌷25🌷26🌷27🌷28🌷29 وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون صلوات ختم شده⇩⇩⇩ ( ) ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
🍃🌸تلــاوٺ قرآטּ صبحگاهے🌸🍃 85 ڪلام حق امروز هدیہ به روح: #شهید_محمدامین_کریمیان ╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗ @sangarshohada ╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝