eitaa logo
سنگرشهدا
7.3هزار دنبال‌کننده
16.3هزار عکس
3.1هزار ویدیو
52 فایل
امروز #فضیلت زنده نگہ داشتن یاد #شهدا کمتر از شهادت نیست . "مقام معظم رهبرے❤️ 🚫تبلیغ و تبادل نداریم🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
#شهید_آوینی : من هــرگز اجـازه نمی ‌دهم ڪہ صدای حاج همت در درونم گم شود اين سردار خيبــر ... قلعه قلب مرا نيز فتـح کرده است. #شهید_محمدابراهیم_همت🌷 iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
#خاطرات_شهدا يكي از همكارانش مي‌گفت ابوذر هميشه سر كار روي يك برگه مي‌نوشت: شهيد ابوذر امجديان. خوش به سعادتش و به او غبطه مي‌خورم و مي‌گويم ابوذرجان مگر قول ندادي بروي و بعد بيايي من را ببري سوريه زيارت همرزمانش از جسارت و شجاعتش هم برايم بسيار مي‌گويند. تعريف مي‌كردندكه هميشه آقا ابوذر با روي گشاده به عمليات می‌رفت و به رزمنده‌ها مي‌گفت: بچه‌ها بدويد برويد عمليات بدويد برويم حمله و همه می ‌خنديدند. دوستش مي‌گفت: لحظات آخر آب برايش بردم و او نخورد و با لب تشنه به ديدار اربابش امام حسين(علیه السلام) رفت. #حرف_دل مي خواهم بگويم عمه جان، ابوذرم آمد تا مدافعت شود. هواي من را داشته باش. هواي بي‌قراري‌هايم را و دل بي‌تابم را. خانم جان دست من را هم بگير تا بتوانم مدافعت شوم. تو خود مي‌داني كه من چقدر ابوذرم را دوست داشتم و او را به تو هديه كردم. من از دوست‌داشتني‌ترين زندگي‌ام گذشتم تا به لبخند رضايتي از تو برسم. من از او گذشتم تا تو بار ديگر بند‌هاي اسارت را نبيني. بي‌بي جان عاقبت من را هم چون ابوذرم شهادت قرار بده و زيارتي كه حلاوتش طعم تلخ فراق را از من دور كند. #شهید_ابوذر_امجدیان🌷 #راوی: #همسرشهید @sangarshohada🕊🕊
#مدافعان_حرم : تا ما هستیم، جشنواره‌ها به راه، سازتان کوک،امنیت‌تان برقرار ... #امنیت_اتفاقی_نیست iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
شهادٺ نردباݩ آسماݩ اسٺ شهادٺ اوج عشق تا ڪهڪشاݩ اسٺ شهادٺ یعنے یڪ دریا دݪیرے شهادٺ بهتریݩ راه خدا اسٺ #شهید_محمدامین_کریمیان #پیڪر_مطهـر_بازنگشت iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاطرات_نورالدین_پسر_ایران ✫⇠قسمت :
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✫⇠قسمت :9⃣8⃣4⃣ ✍ به روایت سید نورالدین عافی 📖 شماره صفحه: 490 ـ از اینها هست. ـ آقا سید! رحیم یکی از خوباشو داره. اونو بگیر بده به من! بقیه دماغگیرا مطمئن نیستن! بعد رفتم سراغ رحیم که آنجا ایستاده بود: «آقا رحیم! آقا سید دستور دادن اون دماغگیرو بدی به من!» ـ بعله دیگه!... همه چیزای این سید نورالدین باید یک باشه! راست هم میگفت. لباس غواصی من در آستینها و پاهایش زیپ داشت و راحت پوشیده میشد در حالی که لباسهای دیگر فقط یک زیپ داشت و باید به کمک یک نفر دیگر پوشیده میشد. فینها هم خوب و بد داشتند، نوع کانادایی نرم بود و با آن میشد راحت و سریع حرکت کرد اما نوع ایرانی خشکتر بود و باید با نیرو آنها را در آب حرکت میدادیم. من طرفدار فینهای خوب بودم! رحیم شکایت مرا پیش آقا سیدفاطمی کرده بود. ـ این سید نورالدین همه وسایلش نمونه است! لباسش، فین هایش و... حالا دماغگیر منو میخواد! او حق داشت. ما در آموزش غواصی هم با مشکلات طبیعی مثل هوای سرد و شرایط ضعف جسمانی خود درگیر بودیم و هم با مشکلاتی که به ضعف امکانات برمی گشت، مثل همین لباسهای غواصی یا کمبود غذا که در یکی دو هفته اول آموزش آزاردهنده بود. بعد از حدود دو هفته وضع کاملاً فرق کرد. آنقدر غذا میرسید که بیشتر وقتها بچه ها گوشتش را میخوردند و برنج همیشه اضافی بود. در مورد امکانات، علاوه بر مشکلاتی که بعضی لباسها داشتند، اغلب لباسها اندازه بچه ها نبود و تعدادی از آنها از عملیاتهای قبلی مانده و مستعمل بودند. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاطرات_نورالدین_پسر_ایران ✫⇠قسمت :
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✫⇠قسمت :0⃣9⃣4⃣ ✍ به روایت سید نورالدین عافی 📖 شماره صفحه: 491 فینها طوری بودند که خیلی از بچه ها آنها را با نخ یا طناب به پایشان می بستند تا موقع فین زدن درنیایند. بعضی اوقات فینها از پای بچه ها درآمده و در نزدیکی سده در گل و لای فرو میرفت. همیشه کنار ساحل بچه ها پاهایشان را روی زمین می کشیدند تا اگر به فین خورد بتوانند درشان بیاورند. قرارمان این بود هر کس چیزی پیدا کرد میتواند خودش استفاده کند. اتفاقاً فینهای زیادی را که به دلیل سنگینی در گل و لای فرو میرفتند، پیدا میکردیم. یک روز در حین آموزش در قایق نشسته بودم و بچه ها را میدیدم که زیر آب حرکت میکردند و مسیر حرکتشان از روی اشنوگرها مشخص بود. ناگهان یکی از بچه ها از آب بیرون آمد و دوباره رفت زیر آب. دقت کردم باز بالا آمد و فریاد زد: «خفه شدم» ـ دستتو از طناب ول کن. دستش را از طناب رها کرد و ما به طرفش رفتیم. یک قبضه آر.پی.جی در دست داشت که آن را هم رها کرده بود. او را روی قایق کشیدیم و فهمیدیم فیلتر اشنوگرش خراب شده و آب یکدفعه وارد دهان و ریه اش شده است. او به شدت گریه میکرد. ـ حالا چرا گریه میکنی؟ ـ آقا سید! آر.پی.جی رو ول کردم توی آب! ـ... اشکالی نداره! بذار ببینم چه کار میشه کرد. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃ ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید.. @FF8141 🌷2🌷3🌷4🌷5🌷6🌷7🌷8🌷13🌷🌷15🌷16🌷17🌷19🌷20🌷21🌷22🌷24🌷25🌷🌷27🌷 وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون صلوات ختم شده⇩⇩⇩ ( ) ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
#اطلاعیـہ 🔻چهارمین سالگردشهادت #شهید_محمدهادی_ذوالفقاری باسخنرانی : سردار نقدی #مداحی : حاج امیرعباسی حاج علی جهانبخش کربلایی وحیدمنیعی #زمان : پنج شنبہ ۲۵ بهمن ماه ساعت ۱۵:۳۰ #مکان : بهشت زهرا ، روبروی قطعہ ۲۶ iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
🍃🌸تلــاوٺ قرآטּ صبحگاهے🌸🍃 213 ڪلام حق امروز هدیہ به روح: #شهید_جواد_غلامی ╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗ @sangarshohada ╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝
حڪایټ ؛ صورټ هاے غبار گرفتہ دو چیـز اسټ ... #خستگے از دنیا .. اشتیاق بہ شهـادټ .. #صبحتون_شهدایی🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
📞 از سیدمصطفی به ملت ایران : مـا دستمـان از این دنیا ڪوتاه است، تا جایی ڪه شما می توانید براے حفظ وحـــــدت و سرافرازی حزب‌الله کوشش نمایید ... #شهیـد_غواص #سیدمصطفی_خاتمیان🌷 #شهادت_والفجر۸ iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
#اطلاعیـہ 🔻چهارمین سالگردشهادت #شهید_محمدهادی_ذوالفقاری باسخنرانی : سردار نقدی #مداحی : حاج امیرعباسی حاج علی جهانبخش کربلایی وحیدمنیعی #زمان : پنج شنبہ ۲۵ بهمن ماه ساعت ۱۵:۳۰ #مکان : بهشت زهرا ، روبروی قطعہ ۲۶ iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
❃↫✨«بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن»✨↬❃ ✍صحبتے با مسئولین، دولتیان و مجلسیان: شما را بہ خدا، بخون پاڪ شهدا و بہ عظمت امام (ره)، مبادا از یاد مستضعفان و محرومان غافل شوید. مبادا طرز زندگیتان غیر از وضعیت قبل از انقلاب شود! مبادا چون طاغوتیان شوید. در اینصورت شهدا در قیامت جلوے شما را خواهند گرفت. 🌷 📚ڪتاب شناسایے، صفحہ 27 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
پنج شنبه هـا بوی بهشت می‌دهد عطر مزار شهدا ... #گلزار_شهدای_اراک_دهه۶۰ #یاد_شهدا_باصلوات🌷 iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
ﺣـــﺎﻝِ ﻣــﻦ ﺧﻮﺏ ﺍﺳﺖ ﺍﻣّــﺎ.. ﺧـﻮﺏ ﺭﺍ ﻣﻌــﻨﺎ ﻧﮑــﻦ😔 ﺍﻧﺘـﻈــارِ دﯾــﺪﻥِ ﻣﺤﺒــﻮﺏ ﺭﺍ ﻣﻌــﻨﺎ نکــن💔 #همسر_شهید #شهید_محمد_بلباسی ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
4_251658089676144697.mp3
31.43M
🎧 #بشنوید🎧 مناجات و دعای کمیل با صدای گرم و دلنشین #شهید_محمدرضا_تورجی_زاده 🌹 #دعای_کمیل iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاطرات_نورالدین_پسر_ایران ✫⇠قسمت :
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✫⇠قسمت :1⃣9⃣4⃣ ✍ به روایت سید نورالدین عافی 📖 شماره صفحه: 492 ـ آقا سید! تو اینجا یه آر.پی.جی از آقا سیدفاطمی بگیر بده به من، قول میدم سه تا آر.پی.جی از عراقی ها بگیرم! آر.پی.جی ای که رفیقمان به آب داده بود از آر.پی.جی های کره ای بود که از بهترین نوع آر.پی.جی بودند. قضیه را به آقا سیدفاطمی گفتم. او گفت: «زیاد سختگیری نکنید اما آنقدر هم شل نگیرید که هر کس خواست خفه بشه اول اسلحه اش رو ول کنه.» تا مدتها هر وقت بنده خدا مرا میدید میگفت: «آقا سید من روی قولم هستمها...» بچه ها در طول آموزش اسلحه های خودشان را در اختیار داشتند و یک مسئله مهم این بود که هر روز بعد از بازگشت به چادرها باید به رغم خستگی و سرما، اسلحه ها را در گازوئیل بگذاریم و تمیز کنیم تا موقع عملیات با مشکل روبه رو نشویم. با وجود همه مشکلات آموزش، رابطه و برخورد بچه ها با هم عجیب بود. نه ما مثل یک مافوق و مسئول به آنها دستور میدادیم و نه آنها ما را با آن دید نگاه میکردند. معمولاً وقتی از سرمای بیرون به چادر برمی گشتیم دور چراغ والور می نشستیم. بچه ها واقعاً صاف و صمیمی بودند. برای اجتماع همه نیروهای گردان وقت نبود، گاهی میتوانستیم برای نماز جماعت برویم اما در میان فشردگی آموزشها ارتباط و توسل بچه ها به اهلبیت(ع) تعطیل ناشدنی بود. معمولاً بچه ها در چادر شام میخوردند، بعد فتیله فانوس را پایین میکشیدیم و دعای توسل میخواندیم. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاطرات_نورالدین_پسر_ایران ✫⇠قسمت :
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✫⇠قسمت :2⃣9⃣4⃣ ✍ به روایت سید نورالدین عافی 📖 شماره صفحه: 493 در جمع گردان حبیب حاج رضا داروئیان، از نوحه خوانهای محبوب لشکر، عزاداری میکرد اما او در گروهان مطلق بود و دسته ما نوحه خوان خاصی نداشت. البته این مسئله هم زبان ما را باز کرده بود. معمولاً در جمعی که نوحه خوان باشد، همه شنونده هستند و او حرفهایی میزند که جو را عوض میکند ولی وقتی ما فتیله فانوسها را پایین می کشیدیم و فضا تاریک میشد، بچه ها خودشان دعای توسل را زمزمه میکردند. هر کس چند بند میخواند و با سوز دل از شهیدی میگفت، یکی از امام حسین(ع) و یاران و خاندانش یاد میکرد، یکی از شهیدی میگفت که همه او را میشناختند. لازم نبود نوحه خوانی باشد و بخواهد از جمع اشک و آه بگیرد. اسم یک شهید که می آمد جان همه می سوخت، شهدایی که تا چند ماه قبل کنار ما توی چادر و سنگر بودند، فکر کردن به آنها و اینکه چه دوستانی بودند کافی بود تا ساعتها بسوزیم و اشک بریزیم. بچه ها چنان زلال و رابطه ها آنقدر صمیمی بود که گاه یکی در حین عزاداری میگفت: «من کارهای اشتباهی کردم، گناه کردم، بچه ها شما از خدا بخواهید منو ببخشه!» در عجب میماندم. یک رزمنده هفده هیجده ساله یا کمتر چه گناه یا اشتباهی میتوانست داشته باشد؟ آنها به کجا رسیده بودند که به اصرار از دوستانشان میخواستند تا در نمازهایشان برای آنها طلب بخشش کنند؟ اشتباهاتی که در زندگی شهر اصلاً توجهی به آن نمیکنیم و ناچیز میدانیم در جبهه مدتها فکر بچه ها را مشغول میکرد. گاهی چنان میشد که یک نفر مشکلات زندگی اش را در جمع مطرح میکرد. یکی از مریضی مادرش میگفت و میخواست بچه ها برای بهبودی اش دعا کنند و... ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃ ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید.. @FF8141 🌷2🌷3🌷4🌷5🌷6🌷13🌷15🌷16🌷17🌷19🌷20🌷21🌷22🌷24🌷25🌷🌷27🌷 وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون صلوات ختم شده⇩⇩⇩ ( ) ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
#اطلاعیـہ 🔻چهارمین سالگردشهادت #شهید_محمدهادی_ذوالفقاری باسخنرانی : سردار نقدی #مداحی : حاج امیرعباسی حاج علی جهانبخش کربلایی وحیدمنیعی #زمان : پنج شنبہ ۲۵ بهمن ماه ساعت ۱۵:۳۰ #مکان : بهشت زهرا ، روبروی قطعہ ۲۶ iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
🍃🌸تلــاوٺ قرآטּ صبحگاهے🌸🍃 214 ڪلام حق امروز هدیہ به روح: #شهید_یاسر_جعفری ╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗ @sangarshohada ╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝
سخت استـــــ اما... گذشتند از هر آنچہ ڪہ #قلبشان را وصل زمین میڪرد! این قانون پـــرواز است گذشتن #براے_رها شدن.. رسیدن! آرے گـذشتند ما هم ساده تر میگذریم..! از...بگذریم! #صبحتون_شهدایی🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
میان خاڪـــــ،سر از آسمان در آوردیم.. چقدر #قُمرے بے آشیان در آوردیم وجبـــــ وجبـــــ تن ایین خاكـــــ مرده را ڪندیم.. چقدر خاطره #نیمہ_جان در آوردیم ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
قبل از رفتن ... زیارت حضرت زهرا (س) خواند. شهادت حضرت نزدیک بود و رمز عملیات هم یا زهرا (س) ! از سنگر رفت بیرون وضو بگیرد ؛ امّـا دیگر بر نگشت ... كربلای پنج بود كه تركش خورد بردنش بیمارستـان ... چند روز بعد ۱۲بهمن ٦۵ شهید شد آنروز، روز شهادت حضرت زهرا بود. #شهید_حجةالاسلام_عبدالله_میثمی🌷 iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
بـازو و پهلـویِ عشـاق شما خونـی بود بس که بودند به یادت شهدا #یازهــرا . . . iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
😭 مي سوخت به كنج بستر و تب می كرد بيدار مرا زخواب هرشب می كرد يكبار نشد به من بگويد دردش او درد دل خويش به زینب میکرد ▪️ iD ➠ @sangarshohada🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 #ڪلیپ بری طاقت نمیارم اگه بری خانوم بگو کیو دیگه دارم اگه بری خانوم تو رو خدا یه رحمی کن به اضطراب زینبت بلند شو راه برو..😭😭 #التماس_دعا #فاطمیہ_خط_مقدم_ماست iD ➠ @sangarshohada 🏴
سنگرشهدا
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاطرات_نورالدین_پسر_ایران ✫⇠قسمت :
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✫⇠قسمت :3⃣9⃣4⃣ ✍ به روایت سید نورالدین عافی 📖 شماره صفحه: 494 روح پاک رزمنده ها آنجا پاکتر می شد و صیقل خورده تر. بعضی صداها در میان دعای توسل بلند میشد. معمولاً «حسین نصیری» با گریه دعا میخواند. حمید غمسوار، حبیب رحیمی و رحیم هم دعا را بلند میخواندند. من در آن جمع صمیمی بیشتر از اینکه گریه کنم به بچه ها نگاه میکردم و به حالشان غبطه میخوردم. نماز جماعت در چادر دسته راحت برگزار میشد. ـ اینجا ریا نداریم، نماز هر کی درسته پیشنماز بشه. تعارفی هم اگر بود به خاطر این بود که نماز همه درست بود و بچه ها میخواستند پشت سر دیگری که او را از خودشان بهتر میدانستند نماز بخوانند. با اینکه تا آن زمان روزهای زیادی را در جنگ و میان رزمنده ها دیده بودم اما ایام آموزش غواصی با همه آنها فرق میکرد. علاوه بر همه سختی هایش، باید هر بار که از آب بیرون می آمدیم خودمان را در آن سرما با آب سرد می شستیم. بعد از آن نوبت به کارهایی مثل پهن کردن پتوها که حکم رختخوابمان را داشتند، میرسید یا مثلاً خشک کردن لباسها. بعضی از بچه ها مثل حمید غمسوار از صبح زود بیرون چادر آتش روشن میکردند و لباسهای غواصی را که تا صبح بیرون چادر در سرما مانده بودند، نزدیک آتش میگرفتند تا کمی گرم شوند و بچه ها موقع پوشیدن آنها کمتر ناراحت شوند. نمیشد لباسهای غواصی را توی چادر آورد چون همه جا خیس میشد و دردسرمان بیشتر. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاطرات_نورالدین_پسر_ایران ✫⇠قسمت :
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✫⇠قسمت :4⃣9⃣4⃣ ✍ به روایت سید نورالدین عافی 📖 شماره صفحه: 495 همه تجربه کرده بودیم که هر صبح کندن لباس گرم و پوشیدن لباس خیس غواصی که از سرمای شب نزدیک بود منجمد شود، چه حالی به آدم میداد؛ چنان شوکی به آدم وارد میشد انگار قلبمان میخواست بایستد! در آن حال عده ای از همین بچه ها از خواب و استراحتشان میزدند تا با روشن کردن آتش کمی از خشونت و سرمای لباسها کم کنند. محل استقرار گردان حبیب با گردان ولیعصر که از بچه های زنجان بودند، یکی بود. حدود پنجاه متر فاصله بین این دو گردان غواص بود. آنها هم مشغول آموزش غواصی بودند. گاهی همدیگر را برای صبحانه دعوت میکردیم و عطوفت و برادری بین بچه ها مستحکمتر میشد. سعی میکردم در هر شرایطی کنار نیروها باشم. به عنوان مسئول دسته، حضور نداشتن در کنار بچه ها و آموزش خوب نبود. هر قدر هم به خاطر شرایط جسمی ام مصیبت می کشیدم نباید روحیه خودم و بچه ها را تضعیف میکردم. در آن آب سرد، گاهی نیروهای سالم و قوی هم با گرفتگی شدید عضله های پا از حرکت باز میماندند طوری که کس دیگری باید کمکشان میکرد. در این میان، وضع بعضی از نیروها که شرایط جسمی ضعیفتر یا بدن تیر و ترکش خورده ای داشتند، بدتر بود ولی کار تعطیل بردار نبود و به زودی موعد مانور فرا رسید. قرار شد ما را با ماشین جلو ببرند تا شب به آب بزنیم و با آموخته هایمان از غواصی به طرف خط فرضی دشمن حرکت کنیم. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃ ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید.. @FF8141 🌷2🌷3🌷4🌷5🌷6🌷7🌷8🌷11🌷12🌷13🌷14🌷15🌷16🌷17🌷18🌷19🌷20🌷21🌷22🌷23🌷24🌷25🌷26🌷27🌷28🌷 وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون صلوات ختم شده⇩⇩⇩ ( ) ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊