❃↫🌷«بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن»🌷↬❃
#فرازے_از_وصیت_نامہ
✍من از این دنیا با همه زیباییهایش میروم و همہ آرزوهایم را رها میڪنم اما بہ ولایت و حقانیت علی ابن ابی طالب (ع) و خداوندی خدا یقہ تان را میگیرم اگر امام خامنہای را تنها بگذارید، خواهش آخر من این است ڪه سلام مرا بہ امام خامنہ ای برسانید و بگویید اگر دوباره زنده شوم از تڪه تڪه شدن در راه تو ابایی ندارم....
#شهید_محمدامین_ڪریمیان
#پیڪر_مطهر_بازنگشت🌷
iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
Enghelab 2.mp3
5.57M
🎧 #بشنویـد 🎧
💢 اگر از اسرائیل غلطی سر بزند، جمهوری اسلامی، تلاویو و حیفا رو با خاک یکسان خواهد کرد....
⭕️ چرا منافقین داخلی برای گران کردن اجناس اساسی مردم انقدر #تلاش میکنند؟
استاد طائب
iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
#فصل_حسینی
هر کس تو زندگیش ۱۴ فصل داره.
فصل اول محمدیه یعنی باید بفهمه که برای بشارت و تنذیر به این دنیا اومده.
فصل دوم و سوم هم همینطور جای خود.
اما فصل چهارم، فصل حسینیه. یعنی حیات انقلابی، یعنی فرصتی خیلی خوب برای تعمق در #شهادت.
اگر وصیت نامه ندارید، یعنی خیلی ریلکسید، یعنی خیلی به زندگی دنیا خاطر جمعید. اگر دارید، حتما ماهی یه بار به روز رسانیش کنید، خوب آدمو یاد مرگ میندازه.
این فصل، فصل حیات مجاهدانست. زندگی مجاهدانه، زندگی سبکیه. چون تو این زندگی به تنها چیزی که فکر نمیکنید، خود زندگیه. چون برای جهاد زندگی میکنید. اگر این انگیزه جهاد شکل گرفت، هر لحظه شهادت رو جلوی چشمتون میبینید، بوشو حس میکنید.
اونموقع یه بهجت و سرخوشی ای دارید که بقیه ازش محرومن. حس اینکه قلب تپنده عالم هستید. حس شمعی که از آب شدنتون لذت میبرید تا جلوی پای دیگران رو روشن کنید، حس هدایتگری.
#شهید یعنی کسی که میبینه.
هرکس تو زندگیش شهید زندگی نکنه، با مردنش شهید نمیشه.
سرور همه شهیدان عالم میشه حسین...
📌جلسه ۵۹۸ #کلبه_کرامت
استاد #حسن_عباسی
#تاریخ_طرح_ریزی_استراتژیک_اسلام (۱۸) - شجره ملعونه
۹۴-۷-۲۳
iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاطرات_نورالدین_پسر_ایران ✫⇠قسمت :
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #خاطرات_نورالدین_پسر_ایران
✫⇠قسمت :1⃣0⃣5⃣
✍ به روایت سید نورالدین عافی
📖 شماره صفحه: 502
ـ چرا گریه میکنین؟!
ـ آقا سید! شما چرا ما رو میفرستین به اون گروهان؟!
ـ آخه شما غواصی رو خوب یاد نگرفتین!
ـ آقا سید! این چند روز باقی مونده که ما اینجا هستیم هر بیست وچهار ساعت شبانه روز در اختیار شماییم. هر وقت و هر چقدر میخواهید دستور بدید به ما آموزش بدن. قول میدیم تو همین فرصت مونده غواصی رو یاد بگیریم.
درخواستشان با عقل جور درنمی آمد. گفتم: «نمیشه، غیر ممکنه!» اما آنها اصرار میکردند که اگر شما بخواهید میشود. من نه میتوانستم آنها را نا امید کنم و نه وقت کافی برای ادامه آموزش بود، اما در مقابل اصرارشان کوتاه آمدم. با خودم گفتم: «یک روز با اینها کار میکنیم ببینیم چه میشود؟!» قرار شد یک روز با آنها کار کنیم. مشکلشان در رفتن زیر آب بود وگرنه شنای معمولی را بلد بودند.
آن روز دیگر آموزش کلی نیروها تمام شده بود. در واقع بچه ها بعد از آموزش فشرده، سه روز وقت استراحت داشتند و عمده کارشان تمرین برای حفظ تعادل وزن در آب بود. از آنجا که مجموع وزن اسلحه و مهماتی که بچه ها با خود می بردند نسبت به وزنی که لباس غواصی تحمل میکند سنگین تر بود، بچه ها توی آب فرو میرفتند و لازم بود به طریقی تعادل حفظ شود. کمربندهای پلاستیکی میتوانستند این مشکل را تا حدی حل کنند اما از طرف لشکر هر چه در اهواز گشته بودند، نتوانسته بودند از آنها پیدا کنند.
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاطرات_نورالدین_پسر_ایران ✫⇠قسمت :
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #خاطرات_نورالدین_پسر_ایران
✫⇠قسمت :2⃣0⃣5⃣
✍ به روایت سید نورالدین عافی
📖 شماره صفحه: 503
به ناچار بچه ها جلیقه های نجات را پاره میکردند و از اسفنج مخصوص جلیقه ها که آدم را روی آب شناور نگه میداشتند زیر لباس غواصی در قسمت شکمشان میگذاشتند تا موقع حمل اسلحه و مهمات در آب فرو نروند و تعادل حفظ شود. این مراحل تمرین میخواست و بیشتر بچه ها مشغول این کار بودند.
ما کار آموزش غواصی را با این دو نفر از سر گرفتیم. قرار بود کار چهار پنج روز آموزش فشرده را در چند ساعت با این دو نفر کار کنیم. به هر کدام از بچه ها که اشاره کردم برای آموزش و تمرین با آن دو نفر بروند «نه» نگفتند هر چند همه به آن دو سه روز استراحت نیاز داشتند. بالاخره قرار شد سعید پیمانفر و رحیم باغبان به نوبت با آنها کار کنند.
آن شب در چادر فرماندهی آخرین توجیه برای کادر گردان انجام شد. در این حال فکرم پیش آن سه نفری بود که در خلوت آب و در آن سرمای آخرین روزهای پاییزی توی آب در حال تمرین بودند. واقعاً کار بچه ها ایثاری مضاعف بود.
در جلسه گردان طبق معمول از طرز جلو رفتن نیروها صحبت میشد. همیشه به ما تذکر میدادند: «نیروی اصلی تان را یکجا نگذارید. نیروهای وارد و اصلی تان را در جلو، وسط و عقب نیروها بگذارید. به نیروها تأکید کنید حتی اگر عطسه شان آمد نباید هیچ صدایی از آنها دربیاید. به هیچوجه نباید از آب خارج شوند و...» این حرفها برای چندمین بار مطرح میشد. طوری که همه به این باور رسیده بودیم که سرفه یا سروصدای یک نفر برابر است با قتل عام ده ها نفر!
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃
#صدو_بیست_وششمین
#ختم_قران_شهدا
ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید..
@FF8141
🌷14🌷17🌷18🌷19🌷21🌷22🌷23🌷24🌷🌷26🌷
وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون
صلوات ختم شده⇩⇩⇩
( #s2_467_900)
ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
بیاید از کره ماه به انقلاب اسلامی نگاه کنیم. سال57 وقتی از بیرون کرهزمین به دنیا نگاه میکردیم، قدرت دو قسمت بود، قدرت #کمونیستی شرق که شوروی و قدرت #لیبرال غرب که آمریکا بود. همه کشورهای دیگه زیر سلطه قدرت این دو ابرقدرت بودن.
هر کاری این دو ابر قدرت میخواستن میکردن. از سوءاستفاده از منابع کشورها تا استثمار اونا وهرکار دیگه، هیشکی جرأت نداشت حرفی بزنه. حتی این دوتا قدرت باهم هماهنگ بودن. هر انقلابی هم تو هر کشوری اتفاق میفتاد، استقلال اون کشورو در پی نداشت، از زیر سلطه این یکی درمیومد میرفت زیر سلطه اونیکی، مثلا وقتی #کوبا به رهبری فیدلکاسترو انقلاب کرد از دهن آمریکا دراومد رفت تو دهن شوروی.فرقی نکرد
#تافلر نویسنده آمریکایی کتاب #موجسوم میگه: تو این وضعیت دوقطبی قدرت در دنیا، یه نفر به اسم (امام)خمینی پیداشد نه قدرت شرقو دید نه قدرت غربو، رفت یه گوشه دنیا وایساد اون دوتا قدرت افتادن دنبالش خودشونو با اون هماهنگ کنن. تافلر امام خمینی رو قدرتی فراتر از قدرت دولتهای ملی در قرن معاصر میدونه
انقلاب باعث شگفتی این دوقدرت جهانی شد. بخاطر همین هرکاری میتوستن برای ساقط کردنش انجام دادن، از جنگ تحمیلی و تحریمهای بیسابقه گرفته تا ترور شخصیتهای بزرگ سیاسی کشور، که نتونستن به هدفشون برسن
الانهم باید به ایران از همین زاویه نگاه کنیم، اگه اینطوری نگاه کنیم خیلی نظرمون نسبت به نظاممون باهمه ایراداتش عوض میشه، با هر مشکلی کل نظامو زیرسوال نمیبریم.
خیلی از سوالاتمونم پاسخ داده میشه. مثلا این سوال که رهبری تو این مشکلات گرونی وموارددیگه چرا دخالت نمیکنه. جواب اینهکه، چون رهبری جهانی و از بالا به ایران داره نگاه میکنه و با چنگ و دندون ایرانو گرفته و ازش مراقبت میکنه، و داخل این کشور هم مسئولینی هستن که مسائل دیگه رو مدیریت میکنن، البته رهبری در مشکلات داخلی هم راهنمایی میکنن و تذکرات لازمو میدن. ولی مثلا گرونیها و مسائل اقتصادی به وزارت اقتصاد مربوطه که رئیس جمهور باید نظارت کنه، اصلا اگه رهبری بخواد تو همه چی دخالت کنه ما مردم باید اعتراض کنيم که چرا اینطوره؟ رهبر باید حواسش به بیرون باشه تا قدرتهای بزرگ نتونن کاری بکنن.
بخاطر همین شما ببینید آنچه که به اقتدار ایران در جهان، قدرت دفاعی وبازدارندگی وامنیت بستگی داره که یکی از وظایف رهبریه، ایران بینظیر عمل کرده. نمونهاش همین موشک #کروز_هویزه که سه تا کشور به تکنولوژیش رسیده بود وایران چهارمین کشور بود. که همه رو شوکه کرد.
✍حسین دارابی
iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
#خاطرات_شهید
پویا دوست داشت مدافع حرم و شهید راه دفاع از حرم شود. 9 ماه خدمت بود. او با خودروی پدرش در ساعت های بیکاری کار می کرد. پسرم با دختردایی اش هفت ماه بود عقد کرده و قرار بود پایان سال به خانه بخت بروند. پسر شهیدم تازه 20 ساله شده بود. با شهادتش آرزوی دامادی او بر دلم ماند. یک هفته پیش از این که به آخرین ماموریت بی بازگشت برود، من خواب عجیبی دیدم. خواب دیدم پویا در یک مزرعه پر از گل ایستاده و چفیه به دور گردنش انداخته است. می گفت: مامان من شهید شده ام برایم بی تابی نکن. از خواب که بیدار شدم، خیلی دلنگران بودم. صبح که پویا می خواست به کلانتری محل خدمتش برود، خوابم را برایش تعریف کردم که گفت: مامان نگران نباش خیر است. یک هفته بعد از آن خواب او به ماموریت رفت و دیگر بازنگشت. او برای برقراری امنیت در جامعه اش شهید شد. از مسئولان قضایی
می خواهم قاتل فرزند شهیدم را
هرچه زودتر محاکمه و او را در
ملأ عام مجازات کنند که دیگر فردی امنیت جامعه را به خطر نیندازد...
#شهید_مدافع_وطن_پویا_اشکانی
راوی : #مادر_شهید🌷
iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
صوت_کامل_بیانیه_گام_دوم_انقلاب_رهبری.mp3
13M
🎙 صوت کامل بیانیه رهبر انقلاب خطاب به ملت ایران در گام دوم انقلاب
این بیانیه به مناسبت چهلمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی از سوی حضرت آیت الله خامنه ای رهبر انقلاب اسلامی صادر شد.
iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
⚫️ #تسلیت ⚫️
در جریان حمله ای تروریستی به اتوبوس کارکنان سپاه در سیستان و بلوچستان تعدادی از پرسنل سپاه به شهادت رسیدند.
گفته میشود دست کم 40 نفر شهید و 10 نفر نیز زخمی شدهاند.
گروهک جیشالعدل مسئولیت این حمله را به عهده گرفت.
خدمت همه ملت شریف ایران، علی الخصوص خانواده های داغدار و رفقای جامونده شهدای عزیزمون تسلیت میگیم.
iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #خاطرات_نورالدین_پسر_ایران
✫⇠قسمت :3⃣0⃣5⃣
✍ به روایت سید نورالدین عافی
📖 شماره صفحه: 504
قرار بود برویم و با دوربین منطقه را دید بزنیم. به هر حال دیدن بهتر از ندیدن بود، هرچند کیفیت حمله در عقل نمی گنجید! به رغم همۀ نگرانیها، عمیقاً امیدوار بودم و این را به نیروها هم انتقال میدادم. در عین حال که می دانستم منطقه لو رفته و عبور بیش از ده گردان غواصی به نظرم محال می آمد. اما اطمینانی در من بود که تحفۀ عملیات بدر بود. در بدر بود که مطمئن شدم لطف و عنایت و یاری خدا با ماست و با خودم میگفتم که این بار هم مکر دشمن چاره میشود!
آن شب حدود ساعت یک جلسه تمام شد و به چادر برگشتم. عده ای از بچه ها خوابیده بودند اما چند نفر مثل حبیب و حسین از فکر آن سه نفری که بیرون در حال آموزش بودند، نمی توانستند بخوابند. سعید و رحیم باغبان بین خودشان قرار گذاشته بودند سعید نیمه شب برگردد و رحیم کار آموزش را ادامه دهد. دیدم سعید دارد می آید. رحیم هم آماده رفتن بود. نگاهشان کردم، داشتند از سرما می لرزیدند. به طرف آب رفتم. آن دو نفر هم کنار آب از سرما می لرزیدند اما هیچ جیزی نگفتند. من هم چیزی نگفتم فقط از سعید پرسیدم: «وضعشان چطوره؟»
ـ بهتر از من کار میکنند!
باور نکردم. خودم لباس غواصی پوشیدم. سعید هم به چادر نرفت و این بار همراه رحیم طرف آب رفتیم. از هجوم سرما قلبم میخواست از جا کنده شود. هنوز داخل آب نرفته لرزه به جانم افتاده بود اما اگر خودم وارد آب نمیشدم و فقط بچه ها را تماشا میکردم خوبیت نداشت! همه با هم وارد آب شدیم.
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
❃↫🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃
✫⇠ #خاطرات_نورالدین_پسر_ایران
✫⇠قسمت :4⃣0⃣5⃣
✍ به روایت سید نورالدین عافی
📖 شماره صفحه: 505
گفتم که از عرض رودخانه عبور کنند حرکت در عرض رود کارون سخت بود چون سرعت و فشار آب غواص را از مسیر منحرف میکرد و این انحراف گاه تا بیست و پنج متر هم می رسید. برای همین تأثیر قدرت و سرعت در فین زدن هنگام عبور از عرض رودخانه مشخص میشد. باید آنقدر سریع و محکم فین میزدیم که بر سرعت آب غلبه میکردیم. در نور کمرنگ مهتاب نگاه میکردم و میدیدم که رحیم و سعید از آن دو نفر عقب ماندند. آب آنها را به اینطرف و آنطرف میکشید اما آن دو نفر از شدت اشتیاقی که داشتند غواصی را خوب یاد گرفته بودند و بعد از آن همه تمرین، در دل سرد شب به زیبایی پیش میرفتند. واقعاً دلم از آن همه شور و شوقی که در آنها میدیدم به وجد آمده بود؛ اراده میتواند آدم را به کجاها برساند؟... به هم رسیدیم و دیدم می خواهند بیشتر کار کنند. «خسته نباشین...» گفتم و به طرف چادرها برگشتم. ساعت به دو و نیم شب رسیده بود و اذان ساعت پنج و نیم صبح بود. روی هم رفته فقط سه ساعت وقت استراحت داشتم. قرار شد بعد از نماز صبح دوباره برای تمرین با آن دو نفر بروم.
آن روز حال بچه ها دیدنی بود. آن دو نفر دوباره به تمرین غواصی رفتند. بیرون آب هر کس به کاری مشغول بود؛ یکی نامه مینوشت، یکی وصیت نامه! آخرین سفارشها، آخرین تقاضاها، آخرین معامله با دنیا... یکی تجهیزاتش را آماده میکرد، یکی حرفهایش را روی نوار ضبط میکرد، چند نفر دور هم نشسته و با هم حرف میزدند، آن طرف بچه های گروهان اصغر علی پور در حال آموزش و تمرین جنگ کانال بودند. عده ای پی حنا بودند و من حنا را دست رضا داروئیان دیدم.
ادامه دارد...✒️
🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃
#صدو_بیست_وششمین
#ختم_قران_شهدا
ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید..
@FF8141
🌷14🌷17🌷18🌷19🌷21🌷22🌷23🌷24🌷🌷26🌷
وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون
صلوات ختم شده⇩⇩⇩
( #s2_467_900)
ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊