eitaa logo
سنگرشهدا
7.2هزار دنبال‌کننده
16.6هزار عکس
3.2هزار ویدیو
52 فایل
امروز #فضیلت زنده نگہ داشتن یاد #شهدا کمتر از شهادت نیست . "مقام معظم رهبرے❤️ 🚫تبلیغ و تبادل نداریم🚫 @FF8141
مشاهده در ایتا
دانلود
✍مقید به نماز اول وقت، حق طلب، عدالتخواه، ظلم ستیز و شجاع بود. نسبت به همه به ویژه اقوام، رئوف و مهربان بود. علاقه ی وافری به اهل بیت عصمت و طهارت علیهم السلام به ویژه امام حسین (ع) داشت و به امام خمینی (ره) عشق می ورزید. 🌷 ‌●ولادت: ۱۳۴۵ ، روستای آرو ●شهادت: ۶۳/۱۲/۲۲ ، کردستان •••❥•ʝøɪɴ: @sangarshohada🕊
۲۲ اسفند ۱۳۹۹
بارالها! قدمى كه در اين راه گذاشته ‏ام سعادتى بوده كه تو به من عنايت كردى، پس اين افتخار را هميشه براى من حفظ كن و به من توان شكر اين نعمت را عطا فرما.» 🔺بافرا رسيدن عمليّات خيبر در سال 1362، دوباره به جبهه برگشت و در همين عمليّات بود كه برادر باوفايش «حاج رمضان عامل» - فرمانده تيپ امام صادق(ع) - به شهادت رسيد. او راضى نبود به خاطر تشييع جنازه برادرش جبهه را ترك كند، امّا با اصرار زياد مسئولان، براى تشييع جنازه برادرش به مشهد آمد. 🔺میگفت: «راهى كه برادرم انتخاب كرده بود، به مقصد رسيد، پس من هم اگر در اينجا راه او را ادامه دهم، برادرم راضیتر است تا اينكه در تشييع جنازه‏ اش حاضر شوم.» 🔺در مراسم ياد بود برادر شهيدش، مكرّر به مادر خود میگفت:«دشمنان اسلام از جزع و فزع بستگان شهدا مسرور میشوند. بنابراين عملى كه موجب شادى دشمن میشود از شما سرنزند.» 🔺وى احتمال شهادت خود را نيز براى مادر بيان كرد و پيشاپيش مادر را براى قبول شهادت دوّمين شهيد خانواده آماده كرد. 📎فرماندهٔ گردان‌زرهی لشگر ۵ نصر 🌷 ●ولادت : ۱۳۴۲/۳/۲۶ مشهد ●شهادت : ۱۳۶۳/۱۲/۲۲ جزیرهٔ مجنون ، عملیات بدر ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊
۲۲ اسفند ۱۳۹۹
🔰روابط او با ديگر افراد فاميل خوب و شايسته بود و هميشه صله رحم را به جاى میآورد. او هميشه متبسّم بود و آن قدر متين و خوش اخلاق بود كه همه را تحت تأثير قرار میداد. هميشه با وضو بود و هر وقت كه موقعيّت پيدا میکرد، قرآن قرائت میكرد و هيچ وقت در جبهه نماز شب او ترك نشد. 🔰سپاه يك دستگاه موتورسيكلت به ايشان داده بود، بعضى شبها ايشان رزم شبانه داشتند و براى آموزش رزم شبانه مى ‏رفتند. همسر ايشان چون در منزل تنها بود، براى ابوالفضل يادداشت مى ‏گذاشت كه من رفته ام منزل پدرم يا جاى ديگر. 🔰وقتى كه ابوالفضل از محل آموزش بر مى ‏گشت و ملاحظه مى ‏كرد كه يادداشت گذاشته‏ اند، موتور را در منزل مى‏ گذاشت و با تاكسى يا وسيله ‏اى ديگر مى ‏آمد دنبال همسرش. وقتى علّت را جويا شديم، ايشان گفتند كه موتور براى استفاده من از پادگان تا منزل واگذار شده است نه براى امورات شخصى و من نمى ‏توانم از آن استفاده كنم چون از بيت المال است.» 🔰او وقتى میخواست به جبهه برود، تكيه كلامش اين بود كه وعده من و شما كنار حرم مطهر حضرت سيدالشهدا(ع). نشد كه يك ‏بار هنگام خداحافظى شكل حرفش را عوض كند. ✍به روایت پدربزرگوارشهید 📎فرماندهٔ گردان روح‌الله لشگر۵نصر 🌷 ●ولادت : ۱۳۳۸/۸/۳۰ اشکذر ، یزد ‌●شهادت : ۱۳۶۳/۱۲/۲۲ جزیرهٔ مجنون ، عملیات بدر ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
۲۲ اسفند ۱۳۹۹
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✍ خاطرات آزاده : حکیمی مزرعه نو ‌● 🔆 باغچه و سبزیکاری ۲ ... یکی دیگر همین برنامه غذایی ما در اسارت بود که بادمجان را با پوست می‌پختند وقتی در بازار عراق گشتی بزنیم می‌بینیم بادمجان را با پوست البته سرخ کرده و مصرف می‌کنند و خیلی‌ هم خوشمزه است بنده خودم آنرا در ایران تجربه کردم. سال بعد بجای صیفی‌جاتی که خیرش فقط به بعثی‌ها می‌رسید بچه‌ها رو به کاشت سبزیجات آوردند ، سبزیجاتی که عمده آن شاهی و تربچه‌ بود و برای تامین کمبودهای غذایی ، مفید بود و برای بعثی‌‌ها ارزش چندانی نداشت بیشتر از برگ تربچه‌ها استفاده می‌شد و ریشه آن به عنوان پایه بود و برگ آن شبها با آبگوشت معروف اسارت خیلی لذت بخش بود هرچند به هر نفر یکی دو برگ بیشتر نمی‌رسید ولی شام ما نیز در همین اندازه بود. اما شاهی خیلی خوب جواب داده بود زمانی که شاهی های آسایشگاه سه به بار نشسته بود آسایشگاههای دیگر سبزی‌هایشان برداشت کرده بودند و تمام شده بود و جدای از آن خوب هم به بار نشسته بود و ما روزی دو تشت شاهی می‌چیدیم ، یکی برای خودمان و یکی را هم به نوبت به آسایشگاه های دیگر می‌دادیم. یکبار هم تخمه آفتابگردان کاشتیم ، وقتی کاملا رسید و بین بچه‌ها توزیع شد فهمیدیم که تمام تخمه‌ها پوک هستند چون کشاورز و توزیع کننده به حق الناس مقید بودند قبل از توزیع چک نکرده بودند. بعد از کاشت سبزیجات عراقی ‌ها از همین هم مضایقه کردند و بذر مورد نیاز را در اختیار قرار ندادند ، احتمالا از ترس تامین ویتامین و پروتئین مورد نیاز و... از آن به بعد باغبانها رو به گل کاری آوردند گل زیبای همیشه بهار که جلوی هر آسایشگاه یک ردیف کاشته می‌شد. گل همیشه بهار ، گیاهی یک ساله ، علفی و زیبا است ، گل‌های این گیاه به رنگ نارنجی یا زرد بوده و ریشه آن نیز مخروطی شکل است و خواص دارویی نیز دارد در طول اسارت بارها فضای باغچه تغییر و کم و زیاد شد و در سال آخر از گل و گیاه هم هیچ خبری نبود. بعثی ها به عللی از جمله گرفتن جلوی دید نگهبانها خصوصا نگهبانهای دکلِ بیرونِ سیم خاردار از کاشت درخت ممانعت بعمل می‌آوردند ولی در اردوگاه های صلیبی درخت هم وجود داشته و نیز بذر اصلاح شده توسط نماینده صلیب در اختیار اسرا قرار می‌گیرد. ادامه دارد..✒️ ⛔️کپی ونشر ممنوع..چون این خاطرات هنوز چاپ نشده نویسنده راضی به نشرش نیستند..فقط همینجا بخونید🌹 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
۲۲ اسفند ۱۳۹۹
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃ ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید.. @R199122 📿 16 📿 17 📿 18 📿 21 📿 22 📿 28 📿 29 📿 30 📿 وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون صلوات ختم شده⇩⇩⇩ ( ) ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
۲۲ اسفند ۱۳۹۹
💢سلام دوستان ما خادمین سنگرشهدا قصد داریم برای یک خانواده نیازمند پول جمع اوری کنیم برای هزینه درمان ... این خانواده شرایط خیلی سختی دارند دارند و مستاجر هستند و دوتا فرزند هم دارند واقعا تو هزینه درمان موندن هرکس قصد کمک داره به این ای دی پیام بده.. مدارک هم موجود هست.. ممنونم..🌹 @FF8141
۲۲ اسفند ۱۳۹۹
🍃🌸تلــاوٺ قرآטּ صبحگاهے🌸🍃 296 ڪلام حق امروز هدیہ به روح: ╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗ @sangarshohada ╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝
۲۳ اسفند ۱۳۹۹
عاشقی دردسری بود، نمی دانستیم! خون جگری بود نمی دانستیم پَرگرفتیم ولی باز به افتادیم! شرط بی بال وپری بود نمی دانستیم! 🌷 ว໐iภ↬ @sangarshohada🕊🕊
۲۳ اسفند ۱۳۹۹
●شب عمليات به يک ميدان مين رسيديم. يک گردان منتظر دستور من بود. گشتيم تا شايد بتوانیم معبر عراقي ها را پيدا كنيم، اما پيدا نكرديم. متوسل شدم به بي بي حضرت زهرا(س)، قلبم شكست. گريه ام گرفت. نمي دانم چند دقيقه گذشت. يک دفعه گويي از اختيار خودم بيرون آمدم. رفتم سراغ گردان، در يک حال از خود بي خودي دستور برپا دادم. بعد هم دستور حمله. بچه هاي اطلاعات داد و بيداد ميكردند. ●محمدرضا فداكار مي گفت: آن شب حتي يک مين هم عمل نكرد. چند روز بعد كه سه نفر از بچه ها گذرشان به همان ميدان مين افتاده بود ، اولين نفر كه پا به آن میدان گذاشته بود ، يک مين عمل كرد و پايش قطع شد! بچه ها با سنگ و كلاه بقيه مين ها را امتحان كردند، همه منفجر شدند! ✍راوی: شهید عبدالحسین برونسی 📎مسئوول فرماندهی تیپ ۱۸ جوادالائمه(ع) 🌷 ● ولادت: ۱۳۲۱/۶/۳ ، تربت حیدریه ●شهادت: ۱۳۶۳/۱۲/۲۳ ، عملیات بدر ว໐iภ↬ @sangarshohada🕊🕊
۲۳ اسفند ۱۳۹۹
6.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 ✍ راوی: حاج حسین یکتا مادرها به بچه هاتون بگین قهرمان مملکت و کشورمون مادریه که در طی پنج سال هم مادر شهیدان شد و هم همسر شهید و آخرشم خودش شهید شد !!! قهرمان اونی نیست که دین و مملکت و خانواده و حجابش را فروخت و رفت اونور آب با بودجه و هزینه ضد انقلاب و منافقین داره بی حیایی و بی ناموسی رو ترویج میکنه.... 🌷 📎پ ن : سال و محل شهادت ▫️مادر مکه سال ۶۶ ▫️پدر فاو سال ۶۴ ▫️ ابوالقاسم «فرزند» سال۶۳ بدر ▫️احمد «فرزند» سال ۶۱ فکه •••❥•ʝøɪɴ: @sangarshohada🕊
۲۳ اسفند ۱۳۹۹
●اصلا تاكتيك عباس در واحد اطلاعات و عمليات، ملاقات با سران گروهك‌ها بود و بيشتر وقتش صرف رفت و آمد ميان آنها مي‌شد. غالبا هم تنها مي‌رفت و بدون اسلحه. مثلا يك گردن كلفتي به اسم «علي مريوان» دار و دسته مسلح سي _ چهل نفري راه انداخته بود. عباس تصميم گرفت كه «علي مريوان» را وادار به تسليم كند. ● اراده كرد و رفت پيش شان. اميدوار نبوديم زنده برگردد، جلويش را هم نمي‌توانستيم بگيريم. تصميم كه مي‌گرفت ديگر تمام بود. هرچه مي‌گفتيم بابا! اينها كه آدم نيستند، مي‌روي، سرت را برايمان مي‌فرستند، عين خيالش نبود. ● مدتي با آنها رفت و آمد مي‌كرد، با آنها غذا مي‌خورد، حتي كنارشان مي‌خوابيد! اينها عباس را مي‌شناختند كه كيست و چه كاره است ولي بهش «تو» نمي‌گفتند. بالاخره «علي مريوان» و دار و دسته‌اش داوطلبانه تسليم شدند. ● دفترچه خاطره علي مريوان كه دست بچه‌ها افتاد ديدند يك جا درباره عباس نوشته: «چند بار تصميم گرفتم او را از بين ببرم، ولي ديدم اين كار ناجوانمردانه‌اي است. عباس بدون اسلحه و آدم مي‌آيد. اين ها همه حسن نيت او را نشان مي‌دهد. كار درستي نيست كه به او صدمه بزنم...». 📎پ ن: چهارمین فرمانده لشکر ۲۷ محمد رسول الله «ص» 🌷 ● ولادت : ۱۳۳۶ ،قهرود کاشان ●شهادت : ۱۳۶۳/۱۲/۲۳ ،عملیات بدر، شرق دجله ว໐iภ↬ @sangarshohada🕊🕊
۲۳ اسفند ۱۳۹۹
●به خدا قسم هنگامی که به مرخصی می‌آیم و چشمم به خانواده‌ شهدا می‌افتد آن‌قدر پیش این خانواده‌ها شرمنده می‌شوم که از خدا می‌خواهم که مرا در این عملیات سرنوشت‌ساز از این همه درد و رنج نجات دهد و شهادت را نصیب این بنده‌ حقیر بکند. ●اگر پاهایم از پیکرم جدا نشده بود آنها را به حالت دو بگذارند تا ببینند چگونه با جهش سریع و حرکت شتابد از به سوی معشوق روان بودم و اگر شهید گمنام شدم روزهای پنج شنبه(شب های جمعه) که می آئید گلزار شهدا رو به سوی کربلا کنید و برایم فاتحه بخوانید.خدایا به حق محمد و آل محمد(ص) همه ما را به مقام رفیع شهادت اعطا بفرما. 📎معاون گردان انصارالرسول لشگر۲۷محمدرسول‌الله (ص) 🌷 ●ولادت : ۱۳۳۸ فسا ، شیراز ●شهادت : ۱۳۶۳/۱۲/۲۳ شرق دجله ، عملیات بدر ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
۲۳ اسفند ۱۳۹۹