مسیحیان نجران که هیــچ ؛
هنوز عقلِ عالَم هم برای فَهمَش
جا باز نکرده است ؛
که هَستی ؛
روزی خورِ همین
پنج بَشَرٌ كيفَ بَشَرِ ،
اللهِ عالمين است...
#مباهله🌱
#روز_مباهله_گرامی_باد🌷
j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
#خاطرات_شهید
🔺بعد از عملیات «بازی دراز» با دلی شکسته رو به خدا کردم و گفتم: «پروردگارا! ما که توفیق شهادت نداشتیم، قسمت کن در همین جوانی کعبهات را، حرم رسولت را، غریبی بقیعت را زیارت کنم...»
🔺مشغول دعا و در خواست از درگاه پر از لطف خداوند بودم که شهید پیچک آمد. دستی به شانهام زد و گفت: «حاج علی، مکه میروی؟!» یکدفعه جا خوردم و با تعجب پرسیدم: «چطور مگر؟»
🔺خندید و ادامه داد: «برایم یک سفر جور شده است اما من به دلیل تدارک عملیات نمیتوانم بروم. با خود گفتم شاید شما دوست داشته باشید به مکه بروید!» سر به آسمان بلند کردم. دلم میخواست با تمام وجود فریاد بکشم: «خدایا شکرت...»
✍به روایت خودشهید
#شهید_علیرضا_موحددانش🌷
#سالروز_شهادت
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
#خاطرات_شهید 🔺بعد از عملیات «بازی دراز» با دلی شکسته رو به خدا کردم و گفتم: «پروردگارا! ما که توفی
#خاطرات_شهید
💠وقتی وزوایی گفت «علی و پیچک شهید می شن» تصمیم گرفتیم نگذاریم آن ها در این عملیات جلو بروند. حرف وزوایی، برای ما حجت شده بود. تا آن موقع، پیش بینی های او درباره ی شهادت بچه ها به واقعیت پیوسته بود.
💠آخرین باری که علی را دیدم، با پیچک همراه شده بود تا برای عملیات حرکت کند. برای خداحافظی بوسیدمش و در گوشش دعا خواندم. «الله حافظاً یا ارحم الرحمین» علی کلامم را قطع کرد و گفت : چه کار می کنی؟ این به جای اینه که دعا کنی شهید بشم؟! برای بار دوم و سوم هم که دعا خواندم، دعا را قطع کرد و گفت: دعا کن شهید بشم.
💠بادوستان گرداگردش را گرفتیم. از هر چیزی که فکر می کردیم ممکن است مانع جلو رفتنشان شود گفتیم و نتیجه گرفتیم که افراد ورزیده و مجربی مانند او، نباید به راحتی از دست بروند.
💠آن موقع هنوز قراردگاه تاکتیکی به وجود نیامده بود. اما حرف هایمان بی اثر بود. علی اسلحه اش را روی دوشش انداخت و با سرعت رفت. از وقتی که دست راستش قطع شده بود، اسلحه اش عوض شد.
💠به جای ژ-3 که همه بچه ها دستشان می گرفتند، او اسلحه ی MP40 1 حمل می کرد. اسلحه ی نسبتاً راحتی بود. بندش را می انداخت گردنش و می توانست با آن به صورت رگبار، تیراندازی کند. بعدها این اسلحه را هم کنار گذاشت و تنها به در دست گرفتن چوب اکتفا کرد.
💠زمان زیادی نگذشت که خبر رسید علی و پیچک در منطقه ی برآفتاب 2 مورد هدف دشمن قرار گرفته اند. یک تک تیرانداز با تیر کلاشینکف پیچک را زد که او در جا شهید شد. علی هم به فاصله ی چند ثانیه از شهادت پیچک، هدف تیر مستقیم تانک قرار گرفت و دست کم سیصد ترکش به بدنش اصابت کرد.
💠او از ناحیه سر، صورت،سینه، ریه، پا و دست به شدت مجروح شد. دست مصنوعی اش هم کاملاً سوراخ سوراخ شده بود.
💠علی خودش تعریف می کرد: با خودم گفتم حتماً این جا آخر خطه رو به قبله دراز کشیدم و منتظر ماندم. بعد فکر کردم یک لبخندی بزنم تا بعداً کسی آمد دید، بگه این شهید چه تبسم قشنگی هم داشته. حدود نیم ساعت، سه ربع به همان حال بودم. دیدم نه، خبری نیست.
💠به خودم گفتم بلند شو بابا لیاقت نداری. تا بلند شدم، دیدم با هر نفسی که می کشم، هوا همراه باخون از دهنم بیرون میزنه. چفیه را باز کردم و بستم دور دهانم و یواش یواش راه افتادم به طرف پایین.
💠علی با همان حال توانسته بود چهار ساعت پای پیاده از کوه پایین بیاید. بالاخره یک نفر بر ارتشی که از آنجا می گذشته، او را می بیند، سوارش می کند و به سرپل ذهاب ، پادگان ابوذر می رساند.
💠علی به بیمارستان پادگان می رود. همان دکتری که چند ماه پیش دستش را عمل کرده بود، او را معاینه می کند. دکتر با دیدن علی، او را به خاطر می اورد و می گوید: باز هم که تو هستی؟
💠علی جواب می دهد: بله، اون دفعه که اومدم پیش شما خوب عمل کردید، ما هم مشتری شدیم. دو روز در این بیمارستان بستری بود. بعد به بیمارستانی در تبریز فرستاده شد. از تبریز هم به بیمارستانی در تهران منتقل شد. بعد از بهبودی نسبی اش مجدداً به مرکز ارتوپدی مراجعه کردیم و دست مصنوعی دیگری برایش سفارش دادیم.
📎فرماندهٔ تیپ ۱۰ سیـدالـشهـدا
#شهید_علیرضا_موحددانش🌷
#سالروز_شهادت
●ولادت : ۱۳۳۷/۶/۲۷ تهران
●شهادت : ۱۳۶۲/۵/۱۳ حاج عمران ، عملیات والفجر۲
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
.
گاهی قصه ها را باید از چشمها
خواند ، همان چشمهایی که
جز عشق چیزی ندیدند...
#شهید_مهدی_باکری🌷
فرمانده لشکر عاشورا
#شهید
#شهادت
#نخل_ناخدا
#شهید_و_شهدا
#شهدای_نخل_ناخدا
#عاشقان_شهید_و_شهدا
j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
#چفیه
وقتی پیکرشراداخل قبرگذاشتم، ازطرف همسرمعززش گفتندمحمودرضا سفارش کرده چفیه ای که ازآقا گرفته بااو دفن شود!
جاخوردم نمی دانستم ازآقاچفیه گرفته، رفتندچفیه راازداخل ماشین آوردند، مانده بودم باپیکرش چه بگویم!
همیشه درارادت به آقا(مقام معظم رهبری) خودم رابالاتر می دانستم، چفیه راکه روی پیکرش گذاشتم فهمیدم به گرد پایش هم نرسیده ام!
دراین چندوقت،یادم هست یکبارچندسال پیش گفت شیعیان دربعضی کشورها بدون وضو تصویر آقارا مس نمی کنند وگفت مااینجا ازشیعیان عقب افتاده ایم.
#شهید_محمودرضا_بیضایی🌷
j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃
#دویست_وچهل_هفتمین
#ختم_قران_شهدا
ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید..
@R199122
📿 3 📿 5 📿 6 📿 7 📿 8 📿 9 📿 10 📿 20 📿 21 📿 22 📿 23 📿 24 📿 25 📿 26 📿 27 📿 28 📿 29 📿 30 📿
وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون
صلوات ختم شده⇩⇩⇩
( #s2_934_900)
ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
🍃🌸تلــاوٺ قرآטּ 🌸🍃
411
ڪلام حق امروز هدیہ
به روح:
#شهید_هادی_جعفری
╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗
@sangarshohada
╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝
میشود آیا ڪمے سطحے
تر نگاهمان ڪنید...!؟
عمق نگاهتان مے کُشَد
ما را از #خجالت..
#شهدا_شرمنده_ایم
#صبحتون_شهدایی🌷
iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
#خاطرات_شهید
وقتی بهم گفت «ازت راضی نیستم»
انگار دنیا روی سـرم خراب شده بود
پـــرسیدم: «واسه چی؟»
گــفت:چــرا مــواظب #بیـــــتالمال
نیستی میدونی اینا رو کی فرستاده
میدونی اینا بیت المال مسلموناس؟!
همهش امانته!
گفتم: حاجی میگی چی شده یا نه؟
دستش را باز کرد #چهار تا حبّه قند
خاکی تـوی دستش بود دم در چادر
تدارڪات پیدا ڪرده بود!
#شهید_مهدی_باکری🌷
ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
#فرازی_از_وصیت_نامہ
همسر گرامی! من و تو می دانیم که انقلاب اسلامی که همان اسلام است اکنون در زمان و مکانی واقع شده است که برای پیروزی آن نباید از هیچ کمکی دریغ کرد. باید به دیگران بفهمانیم که اسلام، قربانیان بزرگی از آغاز تاکنون داده و راحت به دست ما نرسیده و باید برای آن، طبق وظیفهای که داریم و خدا از ما خواسته کوشش کنیم. سستی ما در این زمان باعث میشود تا در روز قیامت مورد مؤاخذه و بازخواست خدا قرار گیریم و آن وقت است که پاسخی برای گفتن نداریم.
اکنون که سعادت این را یافته ام که در جبهه ستیز با کفار به مصاف با آنها برخیزم و اکنون که خداوند با ناسپاسی های بسیارم بر من منت گذارده و این نعمت بزرگ را به من عطا فرموده ، بر خود فرض می دانم که هر آن به درگاه خدا استغاثه کنم که ای خدای بزرگ ، من بیگناه نیستم که معذور باشم و نیرومند نیستم که غلبه کنم و گریزگاهی ندارم که بگریزم پس تو مرا بیامرز.
سفارشی به شما امت رزمنده ... این را بدانید که ابرقدرتهای چپاولگر ، سلطه جو، خموشی شما را می خواهند .
حضور خود را در صحنه همچنان حفظ کنید و در برابر مصائب چنان استواری از خود نشان دهید
که آهن از خجلت به آبی مبدل گردد. . به سراغ وصیت نامه های شهدا بروید که سرچشمه گرفته از اسلام و وصیت نامه های ائمه معصومین .
#شهید_منصور_عابدی🌷
#سالروز_شهادت
●ولادت : ۱۳۳۸/۸/۱۰ یزد
●شهادت : ۱۳۶۶/۵/۱۴ سردشت ، عملیات نصر۷
ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊