eitaa logo
سنگرشهدا
7.3هزار دنبال‌کننده
16.6هزار عکس
3.2هزار ویدیو
52 فایل
امروز #فضیلت زنده نگہ داشتن یاد #شهدا کمتر از شهادت نیست . "مقام معظم رهبرے❤️ 🚫تبلیغ و تبادل نداریم🚫 @FF8141
مشاهده در ایتا
دانلود
13.95M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥فیلم کمتر دیده شده از زندگی شخصی حضرت امام (فیلم بردار عروس امام؛ همسر سید احمد خمینی) @sangarshohada 🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ○ اگر میخواهید موفق باشید مثل خمینی «ره» باشید.. در اقتصاد ،در همه چیز.. اهل عمل باشید... 🌷 j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
#رمان_محمد_مهدی 18 🔰روز اول مدرسه بود و شور و حال و هوای همیشگی این روز اکثرا در حال گریه کردن بودن
19 💠 اما اون روز تمام حواسش به یکی از همکلاسی هاش بود ، ظاهر خیلی شیک و تمیزی داشت ، مشخص بود از خانواده های پول دار بود و شاید کمی هم بالاتر از پول دار ! یه گوشه کلاس نشسته بود و حتی موقع معرفی که بچه ها باید خودشون رو تک تک به خانم معلم معرفی می کردن ، خیلی بی حال و کمی هم خجالتی خودش رو معرفی کرد تو زنگ تفریح هم خیلی خودمونی نبود و یه کنج حیاط رفته بود نشسته بود متوجه حرکات ساسان شده بود و آخر زنگ مدرسه که دیگه همه با خوشحالی داشتن می رفتن خونه ، دید مادر ساسان با یه ماشین بسیار شیک و مدل بالا اومد دنبالش . 🔰 آقا هادی هم اومد دنبال پسرش و تو ماشین کلی ذوق کرده بود که پسرش نه تنها روز اول مدرسه ، گریه نکرد و دلتنگی نکرد، بلکه با دقت تمام به سوالات خانم معلم جواب می داد و حتی توضیحات بیشتر هم میداد تا جایی که خانم حمیدی کلی ازش خوشش اومد و به آقا هادی گفت که پسر شما آینده درخشانی داره اون روز ثابت کرد که اگه پدر و مادر دوست دارن بچه شون در آینده سرافرازشون کنه و موفق بشه ، باید از دوران کودکی بهش آموزش بدن ، چیزی که متاسفانه امروز کمرنگ شده و از بچگی چیزهای دیگه یاد میدن و تازه موقع مدرسه یادشون میوفته که باید روی علم آموزی بچه هاشون کار کنن ✳️ وقتی وارد خونه شد، بعد خوردن نهار و کمی استراحت ، کمی بازی کرد و تلویزیون تماشا کرد و بعدش رفت سر مطالعه کردن کتابهای علمی در حد سن و سال خودش چون از سال قبل ، قبل از اینکه وارد مدرسه بشه ،مادرش باهاش کار کرده بود و سواد خوندن و نوشتن یاد گرفته بود. مرتب براش کتاب می خریدن تا هم خوندنش تقویت بشه و هم املای درست کلمات رو یاد بگیره ( چیزی که امروز حتی بزرگ ترها هم بلد نیستن) و هم سوادش بالاتر بره و در موضوعات مختلف اطلاعات کسب کنه. 💠 تو همون روز اول مدرسه احساس کرده بود که اگه میخواد دانش آموزی قوی ای بشه، باید سواد و علم بالاتری هم داشته باشه ، مخصوصا وقتی دید هرچی بیشتر مطالب رو توضیح میده ، خانم معلم بیشتر تشویقش می کنه بیخود نبود که آقا هادی کلی تحقیق کرده بود و به این مدرسه رسیده بود ⏺ شب که شد ، ساعت 10 شب بعد از مسواک زدن رفت خوابید تا صبح روز بعد با نشاط و سر حال بره مدرسه چون از فردا قرار بود درس ها شروع بشه و باید با جدیت بیشتری حواسش به درسها بود.
20 🔰دیگه داشت ماه مهر ، اولین سال تحصیلی تمام میشد و بچه های سال اول ، هم با مدرسه آشنا شده بودن ، هم با معلم ها و نظام تعلیم و تربیت 💠 محمد مهدی روز به روز خودش رو بیشتر نشون میداد ،از نظر مذهبی هم واقعا هم از نظر رفتاری و هم اعتقادی ، یک سر و گردن از بقیه بالاتر بود، سعید ، پسردائی محمد مهدی هم مونده بود تو دو گانگی یا باید رفتار خشک و متعصبانه پدرش رو به پای اسلام می نوشت ، یا باید رفتار متعادلانه آقا هادی رو به عنوان رفتار اسلامی می پذیرفت 👈 اما ساسان ! هنوز حواس محمد مهدی به اون بود و به راحتی ازش دل نمی کند ، از طرفی میدید گاهی عاشق مطالب دینی و قصه های قرآنی هست ، اما از طرفی میدید از درون ناراحت هست و گاهی یه گوشه ای گریه می کنه و معلوم هست گریه به دلیل دوری از خانواده و دلتنگی نیست ✳️ حالا این محمد مهدی بود که تونسته بود نظر همه حتی مسئولین مدرسه رو جلب کنه ، مخصوصا مدیر مدرسه که بسیار راضی بود و تو همین کمتر از یک ماه که مدرسه ها باز شده بود، به استعدادش پی برد و اجازه میداد زنگ های تفریح ، برای بچه ها حرف بزنه و داستان های دینی و مذهبی برای بچه ها بگه 👈 واقعا اگر همه معلم ها و مدیرهای مدارس این طور می شدن، چه بهشتی می شد 💠 گاهی اوقات تو مدرسه وسط حرفهاش ، سعید میگفت نه ، اینجوری نیست چون بابام یه جور دیگه گفته ! اما محمد مهدی با استدلال بهش یاد میداد که حرف درست این هست ، سعید مدام توی فکر می رفت که واقعا حرف کدوم رو قبول کنه ، ازکدوم نوع تفکر و رفتار ، الگو بگیره؟ 🌀 اما باز هم تمام فکر و دهن محمد مهدی ، روی ساسان متمرکز شده بود. تصمیم گرفت موضوع را با پدرش در میون بگذاره آقا هادی بعد اینکه با دقت تمام حرفهای پسرش رو گوش کرد بهش گفت... 21 🔰 آقا هادی بعد اینکه با دقت تمام حرفهای پسرش رو گوش کرد بهش گفت حتما برو جلو و ترس و خجالت رو بذار کنار و باهاش صحبت کن ، دلیل رو ازش بپرس باهاش رفیق بشو ، سعی کن با رفاقت . مهربانی و دوستی از مشکلاتش خبر دار بشی و بعدش سعی کن حل کنی منم کمکت می کنم خداروشکر با این توصیفهایی که کردی، مشکل مالی ندارن ، اما خب همه مشکلات که فقط مالی نیست ، اما حتما تلاش کن مشکلاتش رو حل کنی، روایت از امیرالمومنین (ع) داریم که شیعیان ما را در هنگام اوقات نماز و کمک به برادران دینی خود بشناسید. بدون پسرم که شیعه بودن فقط به اسم نیست، باید همراه با عمل هم باشه، عمل ما هست که ما رو نجات میده ، اگه مشکلش رو حل کنی با آسوده خاطری بیشتری درس میخونه و موفق میشه و تو هم در همه موفقیت هاش شریک هستی 💠 محمد مهدی اون شب رو با آرامش خوابید، می دونست که موفق میشه، صبح وقتی برای نماز از خواب بلند شده بود ، پدرش گفت بعد از نماز با امام زمان (عج) صحبت کن و ازش کمک بخواه که تو این مسیر کمکت کنه انشالله کمکت می کنه و موفق میشی محمد مهدی بعد از یه سلام به حضرت ، شروع به صحبت کردن با آقا کرد آقا جان، می دونم که صدای منو می شنوی، می دونم که دردها و مشکلات همه ما رو میدونی، می دونم که خبر داری ساسان چه مشکلی داره که اینقدر گرفته و غمگین هست، می دونی که اگه اینجوری ادامه بده ، هم به درسهاش لطمه میخوره و هم به زندگیش من مطمئن هستم که میتونه شیعه خوبی برات بشه، اما این مشکلاتش... کمکم کن آقا تا کمکش کنم ، تا مشکلاتش حل بشه و بتونه برای شما سربازی کنه قول هم میدم خودم در حد توانم کمکش کنم ، هرجا کمک خواست کمک کارش باشم شما فقط کمکم کن 🌀 بعد خوردن صبحانه ، آماده شد تا با ماشین پدرش بره مدرسه ، دوباره تو ماشین با پدرش در این باره حرف زد و به کار خودش ایمان و اعتماد بیشتری پیدا کرد با خوشحالی از ماشین پیاده شد و رفت مدرسه امروز یک ماموریت مهم داشت محمد مهدی ادامه دارد... ✍️ احسان عبادی
سفر بُرد با خود سفـیرِ سحـر را عَلم ماند و دستِ علمداریِ تو ❤️ ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
🍃🌸تلــاوٺ قرآטּ صبحگاهے🌸🍃 ڪلام حق امروز هدیہ به روح: ╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗ @sangarshohada ╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝
🌸﷽🌸 ما را به جز خیالت، فکری دگر نباشد در هیچ سر خیالی، زین خوبتر نباشد در کوی عشق باشد، جان را خطر اگر چه جایی که عشق باشد، جان را خطر نباشد 🌷 j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
❤️ اي بر عهد خود ایستاده ايم چون کوه باشد الهی عمرتان چون نوح تو يادگار جبهه های عشق و ايثاری بر انقلاب و نهضت ما با معرفت يار توايم مشتاق ديدار توايم در فتنه عمار توايم ما ياورت هستيم خاک درت هستيم «سلم لمن سالمکم آقا حرب لمن حاربکم آقا» اي نائب المهدی گل زهرا دشمنت شديم بر دشمنت مولا فصل الخطاب است گفته ات روز نه دی بهر ما روز بصيرت شد تجديد ميثاق يه امت با ولايت شد بر جان و ما ولی با ديدنت دل منجلی بر دشمنت لعنت بر ياورت رحمت «سلم لمن سالمکم آقا حرب لمن حاربکم آقا» سيمای تو عشق جوانان است جانت به والله جان ايران است است از ظلمت شب سوی تو ماه خراسانی پر می زنيم و می شويم آيات قرآنی با خنده ات محشر کنی اگر لب تر کنی گر تو هوای سر کنی خنجر به اين حنجر من می زنم «سلم لمن سالمکم آقا حرب لمن حاربکم آقا» 📎پ ن : ولایت و زعامت ولی امر مسلمین جهان، نائب المهدی، ای عزیز بر همه شما مبارک باد🌷 j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
همه می دانند که سر حلقه آغاز انقلاب اسلامی مردم ایران در ۱۵ خرداد سال ۴۲ است.. ۱۵خردادگرامی‌باد🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
📸 روایت‌هایی از شهید مصطفی صدرزاده @sangarshohada 🕊🕊