eitaa logo
سنگرشهدا
7.4هزار دنبال‌کننده
16.2هزار عکس
3.1هزار ویدیو
52 فایل
امروز #فضیلت زنده نگہ داشتن یاد #شهدا کمتر از شهادت نیست . "مقام معظم رهبرے❤️ 🚫تبلیغ و تبادل نداریم🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
🍃🌸تلــاوٺ قرآטּ صبحگاهے🌸🍃 469 ڪلام حق امروز هدیہ به روح: #شهید_وحید_فرهنگی‌_والا ╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗ @sangarshohada ╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝
#شهید_وحید_فرهنگی_والا❤️ لبخندت... تعادل شهر را بہ هم مے ریزد تو بخند ... من شهر را از نو مے سازم ... #صبحتون_شهدایی🌷 iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
فقط یک #آرزو دارم....!!! گفت: «توی دنیا بعد از #شهادت فقط یک آرزو دارم: اونم اینکه تیر بخوره به گلوم». تعجب کردیم. بعد گفت: «یک صحنه از عاشورا همیشه قلبمو آتیش می زنه؛ بریده شدن گلوی حضرت علی اصغر» والفجر یک بود که مجروح شد. یک تیر تو آخرین حد بردش خورده بود به گلوش. وقتی می بردنش عقب، داشت از گلوش خون می آمد. می گفت: آرزوی دیگه ای ندارم مگر شهادت. #خاطرات_ناب_شهدا #شهید_عبدالحسین_برونسی #التماس_شفاعت ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
🔴لشکر اجاره ای قربانی روحانی! این روزها مباحث زیادی درباره مالیات هنرمندان منتشر شده است و وقتی به پردرآمدترین‌شون نگاه می‌کنیم به این افراد برمی‌خوریم. آری همان ها که برای انتخاب روحانی تمام اسم و رسمشون رو قربانی کردند و البته از پرداخت مالیات هم معاف شدند. مردم عزیز ایران آیا افرادی که به خاطر خوشگلی و خوش اندامی و فن بیان و... و بدون سواد خاصی بازیگر و سلبریتی شدند، صلاحیت راهنمایی من و شمارو دارند؟! 🔸️ اینها دوباره در انتخابات 98 میخوان به میدان بیان و از لیست حامیان دولت حمایت کنند، آیا شما بازهم قرار است فریب بخورید؟! مردم عزیز ایران، بیائیم #درست_انتخاب_کنیم #سلبریتی_اجاره_ای #سلبریتی_اجاره‌ای iD ➠ @sangarshohada🕊
نگریستن بہ لبخندتان و صلابت نگاهتان دلِ دربنـد ما را از بند تن آزاد می‌ڪند مگر می‌شود بہ شمــا نگاه ڪرد و شوق پـرواز را نیافت ؟؟ #نگاهشان_زیباست #مردان_بی_ادعا🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
اے ڪه گفتے "عشــق" را درمان بہ هجران میڪند .. ڪاش میگفتے ڪه "هجران" را چہ درمان میڪند؟ پ.ن: #شهید_مسعود_پهلوانی بر بالین #شهید_محسن_علیزاده و #شهید_غلامحسین_لطفی، موقعیت گردان کمیل، منطقه شاخ شمیران عراق ۳۰ آبان ماه ۶۳ پس از شهادت محسن علیزاده و غلامحسین لطفی ۱۰ روز بعد شهید پهلوانی به آنها پیوست... روحشان شاد🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
( radio P E L A K ) شهید محمد نصر اصفهانی.mp3
6.28M
🎧 #بشونید🎧 ( شاخه گلی در طلائیه ) 🍂 راز خاک گرم #طلائیه و پیکر سالم شهید... تقدیم به محضر مطهر #شهیدان_محمد_نصر_اصفهانی و #محمدرضا_حقیقی🌷 راوی: استاد مهدوی ارفع ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
سنگرشهدا
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاکریز_اسارت ✍نویسنده: طلبه آزاده رح
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✍نویسنده: طلبه آزاده رحمان سلطانی 💢ورزش صبگاهی اوایل اسارت یکی از فرماندهای بعثی دستور داد که اول صبح باید دور محوطه بدوید و چن دقیقه ای نرمش انجام بدید. خب دستور بدی نبود و علیرغم زخمیا و مریضای بدحالی که داشتیم و نا و رمقی برای دویدن نداشتن، ولی حداقل برای گرم شدن تو اون هوای سرد بد نبود. پرسید کی حرکات نرمش رو بلده ؟ عبدالمحمد شیخ ابولی اومد جلو و بچه ها رو منظم به خط کرد و چن دوری دور محوطه دویدیم و بعدش تو ردیفای منظم ، حرکات نرمش رو انجام دادیم. برای اولین بار بود که جلوه ویژه ای از نظم و انضباط گروهی در مقابل دشمن به نمایش گذاشته شد و خیلی شیک مثل یه پادگان نظامی با ابهت خاصی حرکات ورزشی انجام شد. انگار نه انگار اسیر هستیم. تعدادی رزمنده ایرانی کنار هم و ورزش صبگاهی و در زادگاه صدام! خیلی باشکوه بنظر می رسید. نزدیک بود چشماشون از حدقه بیرون بزنه. باورشون نمیشد اینا همونای اند که با کابل دنبالشون می کنن و تحقیرشون می کردن! چه عظمتی دارن. چن دقیقه ای مات و مبهوت به این نظم و حرکات هماهنگ نگاه کردن ، آخرش کاسه صبرشون لبریز شد و نتونستن این وضع و اوضاع رو تحمل کنن. همون که دستور ورزش داده بود، فهمید چه غلطی کرده و داد زد بسه دیگه بسه. چن تا فحش آبدار هم داد و اشاره کرد به تعدادی از نگهبانا. اونا هم نامردی نکردنو با کابل و چوب ریختن سر بچه ها و بزن بکوب شروع شد و ورزش تبدیل شد به تعقیب و گریز و غلتوندن بچه ها تو خاک محوطه. این بیچاره ها چشم دیدن نظم و انضباط و حرکات ورزشی بچه ها رو نداشتن. دیگه هم همچین وضعی تا آخر اسارات تکرار نشد و دو و نرمشی در کار نبود. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada
سنگرشهدا
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاکریز_اسارت ✍نویسنده: طلبه آزاده رح
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✍نویسنده: طلبه آزاده رحمان سلطانی 💢کابل سه فاز عدنان فرمانده اردوگاه تکریت یازده یه سرهنگ بعثی خونخوار بود و به نیروهاش گفته بود اینارو به اندازه ای بزنید و شکنجه کنید که گوشتای بدنشون بریزه و بپوسه، ولی تو سرشون نزنید که بمیرن ، ما اسیر کم داریم و برای تبادل اسیرا نیاز به اینا داریم. این مسئله باعث شده بود که بخاطر منافع خودشون معمولا چوب و کابل تو سر بچه ها نمی زدن. ولی یکی از درجه دارای بعثی بنام عدنان که می گفتن مسیحیه و کلا از مسلمونا بدش می اومد و بسیار قوی هیکل و بلند قامت و ورزیده بود ، این قانون را رعایت نمی کرد و بعضی وقتا عمدا با کابلِ سه فاز می کوبید توی سر و گردن بچه ها. اول صبح توی صف دستشویی نشسته بودیم که عدنان آمد. اسمش لرزه بر تن بچه ها مینداخت. بسیار قسی القلب و بی رحم بود و هیچ حد و مرزی رو به رسمیت نمی شناخت. پشتش به جایی گرم بود و حتی از فرمانده اردوگاه هم حساب نمی برد. آسایشگاه ما «آسایشگاه پنج» همه سر پایین بودیم و منتظر نوبت ، که بی دلیل و حتی بدون گرفتن کوچکترین بهانه ای شروع کرد به زدن. اصلا تصور نمی کردیم با اون زور بازویی که او داشت و معمولا یه کابل سه فاز بسیار قطور و سنگین دستش بود بزنه تو سر بچه ها. با هر کابل که فرود میومد یکی از رو به زمین میفتاد. سرمون پایین بود و تا نوبت به خودمون نمی رسید متوجه نمی شدیم که قضیه چیه! نزدیک من که رسید سایه سنگینشو احساس کردم. تا خودمو جم و جور کردم ضربه ای به پشت سرم فرود اومد ، انگار یه پتک آهنی روی سرم خورد و احساس کردم کاسه سرم متلاشی شده. از حالت طبیعی خارج شدم و چیزی نمونده بود که بیهوش بشم. از من رد شد و یکی یکی بچه ها رو با همون قدرت تو سرشون زد. اینجور وقتا که تنبیه دسته جمعی بود معمولا به یه کابل اکتفا می کردن و می رفتن. ولی اون روز ظاهرا قصد این جلاد آدمکشی بود نه شکنجه و تنبیه. چرخشی زد و روحیه آزارگریش ارضا هم نشد و دوباره از اول و دقیقا مثل کابل اول و با همون قدرت دوباره از پشت سر شروع کرد به زدن. بار دوم هم کابل پشت سرم فرود آمد و دنیا جلو چشمام سیاه شد. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃ ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید.. @R199122 📿 9 📿 11 📿12 📿 13 📿 14 📿 15 📿 16 📿 18 📿 19 📿 20 📿 25 📿 26 📿 27 📿 وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون صلوات ختم شده⇩⇩⇩ ( ) ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊🕊
🍃🌸تلــاوٺ قرآטּ صبحگاهے🌸🍃 470 ڪلام حق امروز هدیہ به روح: #شهید_مهدی_فلاح ╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗ @sangarshohada ╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝
#شهید_حامد_جوانی❤️ بہ خداحافظي تلخ تو سوگند ڪہ تو رفتے و دلم ثانيہ اے بند نشد باچراغے همہ جا گشتم و گشتم درشهر هيچ ڪس اينجا بہ تو مانند نشد #صبحتون_شهدایی🌷 iD➠ @sangarshohada🕊
🔴 هماهنگی رسانه های وابسته و زنجيره ای برای اقناع سازی #افکار_عمومی برای #مذاکره_مجدد با آمریکا متأسفانه دولت ناتوان و ناکارآمد روحانی و رسانه‌های وابسته بهش، در این پائیز برفی، دوباره سر دربرف برده اند و مجدداً در حال تبیین #فریاد_مذاکره هستند. اقدامی که همیشه با واکنش مردم روبرو شده، چرا که اگر دولتی ها عاقل باشند از یک سوراخ 2بار گزیده نمی‌شوند، البته اگر عاقل باشند. 6سال و نیم مردم و کشور رو به فنا دادند، بازهم دست از این التماس به بیگانه بر نمی‌دارند. یکی نیست به این‌ها بگه آخه مگه گوجه تولید داخل نیست که الان باید اینقد گرون باشه؟!/حتی عرضه مدیریت #قیمت_گوجه رو هم ندارند، چه برسه به مذاکره با گرگ‌ها و روباهان حیله گر و وحشی غربی! iD ➠ @sangarshohada🕊
مگر میشود هم شمع بود ... هم پروانہ ...! #سردار این چنین بود.. از او آموختمـ باید بسوزمـ براے پروانہ شدن نہ پروانہ اے براے سوختن... ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
#خاطرات_شهید هميشه پارچه سياه كوچکی بالای جيب لباس سبز پاسداری اش دوخته شده بود؛ دقيقا روي قلبش... روی پارچه حک شده بود "السلام عليك يا فاطمة الزهرا". همه میدانستند حاج محسن ارادت دور از تصوری به حضرت زهرا دارد... هر وقت پارچه سياه كم رنگ ميشد از تبليغات، پارچه نو ميگرفت و به لباسش مي دوخت.... كل محرم را در اوج گرمای جنوب با پيراهن مشكی ميگذراند. در گردان تخريب هم هميشه توی عزاداری و خواندن دعا پيشقدم بود. حاج محسن بين عزاداريها بارها و بارها دم "يا زهرا(س)" ميداد و هميشه عزاداريها رو با ذكر حضرت زهرا(سلام الله عليها) به پايان مي برد. پ.ن: #معبرهای ما فرق میکند با معبرهای شما!! نوع ِ#سیم_خاردارهایش ... #مین_هایش ... #فرمـــانده! تخریبچی هایت را بفرست ... اینجـا، گرفتار ِمعبر ِ#نفسیم ... #گناه احاطه کرده تمام خاکریزهایمان را .. #فرمانده_ی_گردان_تخریب #شهید_محسن_دین_شعاری 🌷 #گردان_تخریب ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
🍃🌸🍃🌸 #ولادت_امام_حسن_عسکری_ع❤️ آیینه ی حسن ایزدی آمده است گنجینه ی علم احمدی آمده است یک غنچه ز گلزار امام هادی با عطر گل محمدی آمده است... #عاشقان_عیدتان_مبارک 🍃🌸🍃🌸 iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
این وعدہ خداست ڪہ حق النــــاس را نمے بخشد!  حق الناس است نمے دانم با این حق النـــــاس بزرگے ڪہ بہ گردن ماســــت، چہ خواهیم ڪرد؟ ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
سنگرشهدا
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاکریز_اسارت ✍نویسنده: طلبه آزاده رح
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✍نویسنده: طلبه آزاده رحمان سلطانی 💢کابل و حدقه چشم ضربات کابلِ اون روزِ عدنان از دردناکترین ضرباتی بود که در اسارت به خودم دیدم. در حالی که بعضی روزا دهها کابل و چوب میخوردیم ولی درد و سنگینی دو کابلی که عدنان تو سرمون زد خیلی بیشتر بود. همه تا مدتها سردرد داشتیم و گیج و منگ بودیم. یکی از بسیجیای اصفهان به نام سعید دافعیان - که الان هم الحمدلله زنده س و از بچه های خوب و معتقده- بعلت همین ضربات دچار عفونت در ناحیه پشت سر شد و خون و عفونت زیادی زیر پوست سرش جمع شده و بشدت ورم کرده بود و درد عجیبی می کشید. چند روز این درد ادامه داشت تا به جایی رسید که دیگه نعره می زد و هر چه التماس میکردیم بعثیا برای عمل نمی بردن تا خون و عفونت رو بیرون بکشن. چند بار هم بخاطر داد و فریاد کشیدن کتک کاری شد. تا بالاخره بعد از سه چهار روز بردنش بهداری و بدون بیهوشی و بی حس کردن موضعی ، پوست سرش رو شکاف دادن و عفونت رو خارج کردن. هادی گفتی سبزواری و رضا علی رحیمی دو رزمنده مظلومی بودند که همون روزا قربانی خشونت عدنانِ بعثی شدند. سنگینی ضربات کابل باعث از حدقه دراومدن چشم این دو مجاهد اسیر شد. همون روزا شنیدیم عدنان اینکارو با آسایشگاهای دیگه هم انجام داده و با بی رحمی تموم کابلو کوبیده تو سر یکی از بسیجی ها بنام هادی گَفتی. کابل چرخیده بود و خورده بود تو چشمش. ضربت کابل آنقدر شدید بوده که درجا چشمش از حدقه دراومده بود. مشابه این قضیه برای رضا علی رحیمی تکرار شد و او هم از نعمت داشتن یه چشم محروم شد. بسیاری از اسرای اردوگاه یازده تکریت بعلت ضربات عدنان به ناحیه پشت سر ، دچار ضعف بینایی و بیماری آستیگمات شدند. این مورد و دهها مورد مشابه این جنایات وحشیانه را فرزندان ایران زمین متحمل شدند تا آسیب و گزندی به مملکت اسلامی نرسد و عزت و استقلال کشور پایدار بمان. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada
سنگرشهدا
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #خاکریز_اسارت ✍نویسنده: طلبه آزاده رح
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✍نویسنده: طلبه آزاده رحمان سلطانی 💢پایی که قطع شد در هر آسایشگاه ۱۰۰ تا ۱۲۰ نفره در اوایل اسارت سی چهل نفر زخمی داشتیم و به مرور و با بهبودی نسبی زخمیا که اکثرا با لطف خدا و خود درمانی بود، بتدریج آمار مجروحا کمتر شد و به هفت هشت نفر در هر آسایشگاه رسید. اینها کسانی بودند که یا نقص عضو داشتند یا شکستگی های شدید و بعثیا حاضر نبودن اونا رو معالجه کنند. بچه های خودمون به اینا کمک می کردن و معمولا با پتو جابجاشون می کردن یا زیر کتفشون رو می گرفتن و حموم و دستشویی می بردن. یکی از بچه ها بنام سید محمد حسینی از آمل که استخون پاش شکسته بود و بشدت درد می کشید و بعثیا هم حاضر نبودن اونو ببرن بیمارستان و عملش کنن یا لااقل کچ بگیرن بعد از مدتی وضعیتش خیلی وخیم شده بود و احتمال خطر جدی و مرگ براش وجود داشت و هیچ راهی هم برای معالجه اش تو اون شرایط بنظر نمی رسید. گوشت پاشم عفونت کرده بود و استخون کاملاً شکسته بود و پا به پوست و گوشت آویزون بود. نهایتا عده ای از بچه ها که نیمچه تخصصی در بهیاری داشتن، با موافقت خودش تصمیم می گیرن پاشو قطع کنن تا راحت بشه. بچه های خودمون که بعنوان مزمد(بهیار) با بهداری همکاری می کردن یکی دو تا تیغ جراحی کش رفته بودن و قرار شد که پا قطع بشه. بدون بی حسی و هیچ گونه مراقب و مقدمات ، چیزی تو دهن این رزمنده مظلوم کردند که از شدت درد به دندون و لبش آسیب نرسونه و با همون تیغای جراحی پاشو قطع کردن و خدا میدونه که هم جراحان و هم اون رزمنده چه درد و رنجی رو تحمل کردن. پایی که می شد با جراحی و کچ گیری خوب بشه بناچار قطع شد تا حداقل زنده بمونه و از درد و رنج خلاص بشه. ادامه دارد...✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃ ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید.. @R199122 📿 9 📿 11 📿12 📿 13 📿 14 📿 15 📿 16 📿 18 📿 19 📿 20 📿 25 📿 26 📿 27 📿 وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون صلوات ختم شده⇩⇩⇩ ( ) ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊🕊
💢سلام دوستان اینم عکس طلبه ازاده نویسنده و راوی داستان ☺️ ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
💢سلام دوستان اینم عکس طلبه ازاده نویسنده و راوی داستان ☺️ ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
🍃🌸تلــاوٺ قرآטּ صبحگاهے🌸🍃 471 ڪلام حق امروز هدیہ به روح: #شهید_حسین_دارابی ╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗ @sangarshohada ╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝
آه ، تاکی ز ســــفر باز نیایی ، بـــــازآ اشتیاق تـــــو مرا سوخت کجایی، بــــازآ #شهید_محمد_بلباسی ❤️ #صبحتون_شهدایی 🌷 iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
❃↫🌷«بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن»🌷↬❃ در طول مدتی كه من با عباس در آمریكا هم اتاق بودم، همه تفریح عباس در آمریكا در سه چیز خلاصه می شد : ورزش، عكاسی، و دیدن مناظر طبیعی. او همیشه روزانه دو وعده غذا می خورد ، صبحانه و شام. هیچ وقت ندیدم كه ظهرها ناهار بخورد من فكر كنم عباس از این عمل ، دو هدف را دنبال می كرد ؛ یكی خودسازی و تزكیه نفس و دیگری صرفه جویی در مخارج و فرستادن پول برای دوستانش كه بیشتر در جاهای دوردست كشور بودند. بعضی وقت ها عباس همراه شام، نه نوشابه می خورد ؛ اما نه نوشابه هایی مثل پپسی و .... كه در آن زمان موجود بود ؛ بلكه او همیشه فانتای پرتقالی می خورد. چند بار به او گفتم كه برای من پپسی بگیرد ، ولی دوباره می دیدم كه فانتا خریده است . یك بار به او اعتراض كردم كه چرا پپسی نمی خری ؟ مگر چه فرقی می كند و از نظر قیمت كه با فانتا تفاوتی ندارد ، آرام و متین گفت : « حالا نمی شود شما فانتا بخورید؟» گفتم:« خب ، عباس جان برای چه ؟» سرانجام با اصرار من آهسته گفت : « كارخانه پپسی متعلق اسرائیلی هاست؛ به همین خاطر مراجع تقلید مصرف آن را تحریم كرده اند .» به او خیره شدم و دانستم كه او تا چه حد از شعور سیاسی بالایی برخوردار است و در دل به عمق نگرش او به مسایل ، آفرین گفتم . راوی: خلبان امیر اكبر صیادبورانی 🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊