eitaa logo
سنگرشهدا
7.3هزار دنبال‌کننده
16.5هزار عکس
3.1هزار ویدیو
52 فایل
امروز #فضیلت زنده نگہ داشتن یاد #شهدا کمتر از شهادت نیست . "مقام معظم رهبرے❤️ 🚫تبلیغ و تبادل نداریم🚫 @FF8141
مشاهده در ایتا
دانلود
با لبے خندان مے روند از میان جمع یاران مے روند مے روند تا آسمانها ،تا خدا همچو عطر گل خرامان مے روند.. 🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
🌸🍃🌸🍃 عقد در آسمانها بستہ شد سرنوشت عشق هم بر زلف آنها بستہ شد 🌸🍃🌸🍃 سالروز ازدواج آسمانے حضرت علے ع و حضرت فاطمہ س مبارک باد.💞 ❤️ ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
💠خط شکنی از جنس علم ¤در یک مسأله علمی‌ پیچیده گیر کرده بودیم و راه حلی برای آن پیدا نمی‌کردیم. گفتیم رضایی‌نژاد می‌تواند کار را ادامه بدهد، موضوع را بااو در میان گذاشتیم و مبلغ زیادی هم پیشنهاد کردیم. ¤بی‌توجه به مبلغ پیشنهادی ما گفت: این مسأله به دردی هم می‌خوره؟ ما هم گفتیم: نه، به دردی نمی‌خوره، اما اینطوری ما اولین گروهی هستیم که توی جهان این مسأله رو حل می‌کنه. داریوش گفت: ¤من اگه تو زندگیم بتونم، یه چوب کبریت یا یه پیچ‌گوشتی درست کنم که به درد چهار نفر بخوره، خیلی بیشتر برام ارزش داره تا اینکه بخوام بگم دستگاهی رو درست کردم که هیچ‌ کس مثل اون رو نداره یا مسأله‌ای رو حل کردم که هیچ کس حل نکرده. ‌‌✍راوی: همکارشهید 🌷 j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
: ○رهبر معزز انقلاب امروز با یادآوری مجدد جنایت آمریکا در ترور حاج قاسم با بیان اصطلاح نور امیدی در دلها تاباندند مبنی بر این که از یادمان نرفته است. منتظر مواضع خلاف این صحبت در روزهای آینده از بعضی دولت‌نامردان باشید. j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
●سال اول دبیرستان بیماری عجیبی گرفت. دکترها بعداز یک ماه بستری شدن گفتند:رضا فلج شده.کم کم فلج شدنش از پاها به بالا قلب رسیده و جانش را میگیرد.بعداز قطع امید پزشکان گفتم هیچکس مصیبت زده تر از حضرت زینب س نیست. ●نذرعمه سادات کردم.تارضاخوب شود برای خودشان. یک روز درکمال ناباوری دیدم رضا دست به دیوار گرفت و راه رفت.ان روز زینب کبری س پسرم را شفا داد وامروز رضا فدائی زینب س شد. 🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada 🕊🕊
8.57M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 💞 ○ امروز همزمان با سالروز حضرت علی(ع) و حضرت زهرا(س) ‌○ آغاز زندگی 70 زوج جوان از کنار مزار مطهر و یاران شهیدش 💐 j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✍خاطرات شهید فرهاد شاهچراغی ‌● ●نویسنده :مجیدخادم . _اس مصیب !حالشو داری یه سر بریم شهر؟ می خوام یه تلفنی به خونه بزنم! مخابرات کوچکی است که فقط همه یک کابین را دارد مسی بیرون نشسته روی صندلی فرهاد در کابینه را باز گذاشته و صدایش می آید بیرون صدای مادرش هم کمی به گوش می‌رسد. مادر که گوشی را برداشت با سلام فرهاد بغضش ترکید. «مامان اینجا هوا خیلی خنک یادته میگفتی توی گرمای آبادان لاغر شدم .حالا اگر ببینیم شدم عین قبل» _مادرتو درس و مدرسه را ول کردی رفتی به امون خدا !!تو هنوز بیست سال تمام نشده !میتونی به امید خدا یک دکتر خوب بشی؟ _دکتر وقتی خوبه که یک ایران باشه که من توش بشم دکتر! الان همه دنیا هجوم آوردن به ایران... _عمود خیلی احوال تو میپرسه .خیلی ناراحته. _وقتی برگشتم از دلش در میارم فقط مامان به بچه ها بگین به عمو چیزی نگن یک وقت اگه شوخی کرد,متلکی گفت. _لااقل یک سر بیا مادر .دوباره بعد برگرد برو. _میام مامان دارم میام یه پنج شش روز دیگه کارم اینجا تمام بعدش میام راستی یه نامه هم با چند تا چیز دیگه، فرستادم یکی از بچه‌ها بیاره دم در. _بیاد مادر قدمش روی چشم _اسمش عبدالحمید حسینیه، فقط اگه یک وقت باهاش حرف زدین گفت مثلاً نمیدونم میخوان اینجا فرهاد را زنش بدن، از این حرف‌ها باور نکنید آ. _خب مگه چه اشکالی داره؟ _نام مادر! یک بحث شوخیه بین خودمون. گفتن می خوایم بریم به مادرت بگیم قراره همون کردستان براش زن بگیریم. باورتون نشه یه وقت. _خب اگه دختر خوبی باشه، منم میام! چه عیبی داره. هرچی تو بخوای منم راضیم بابات هم راضیه. _میخوان اینجوری بگن که یعنی ما می‌خواهیم فرهاد مجبور کنیم اینجا بمونه من که بی نظر و اجازه شما... فرهاد این حرف‌ها را چگونه و با صورت سرخ شده از شرم می‌گوید در کابین را هم می بندد. گوشی را قطع می کند و می آید بیرون .مصیب می گوید: _«فرهاد چرا مادرت رو گذاشتی توی انتظار؟!» _انتظار چی؟ _قول الکی نباید میدادی !ما تازه فردا پس فردا داریم میریم عملیات. _تموم میشه تا چند روز دیگه. _تو از کجا میدونی؟ تمام هم بشه مگه معلوم کی برمیگردیم؟ _خیالت جمع تا ۵ روز دیگه حتماً برمیگردیم .حالا عمودی یا افقی !فرقی میکنه؟! با ۱۲ تن باقیمانده از گردان ثارالله به سقز می‌روند آن جا باید با نیروهای تکاور و ارتشی تیپ ذوالفقار عملیات کنند برای آزادسازی جاده بانه به سردشت که نزدیک دو سال است دسته گروه‌ها و بسته است. تا آن روز چند گردان ارتش و سپاه عملیات کرده بودند آن جا که یا به کل منهدم شده یا تعداد زیادی اسیر و شهید داده و برگشته بودند. سه روز بود که آموزش‌ها و تمرین‌های گروه شروع شده بود. آموزش های تکاوری و به ویژه پرش از هلی‌کوپتر. قرار بر این بود که هلی‌برن کنند روی ارتفاعات مشرف به جاده و از آنجا پاکسازی کنند تا پایین و روستاهای اطراف جاده را هم فتح کنند. همه جا برف سنگینی نشسته ساعت ۴ صبح باید پرواز کند همه آماده توی مقر نشسته بودند .ساعت از چهار هم میگذرد هلی‌کوپتری حرکت نمی‌کند ،می‌گویند منطقه را چنان برف و مه گرفته که امکان پرواز و فرود نیست. فرهاد اصرار دارد که عملیات بشود، کمابیش باقی فرمانده ها هم .بچه ها فقط منتظر دستور اند که هرچه پیش آید. صبح با هماهنگی حرکت می کنند به سمت بانه با اتوبوس و اسکورت. یک روز طول می‌کشد تا راهی شود راهی پیدا کنند. قرار می‌شود گردان فرهاد پیاده حرکت کند، شبانه به منطقه و تا روشن شدن هوا ارتفاعات اول را بگیرند و اول صبح ،نیروهای تکاور ارتش به آنها ملحق شود. جمعه ۱۱ شب حرکت کرده بودند از کوره راه ها ۴ صبح شنبه به پایین اولین تپه می‌رسند با شلیک اولین گلوله از میان تاریکی به سمتشان، درگیری خیلی زودتر از موعد شروع می شود .اما زیاد طول نمی کشد. سنگر کوچک است که بچه ها محاصره شان می کنند تمام شان کشته می‌شوند و جا که مشغول پاکسازی سنگرها می شوند.از همه طرف نیروهای گروه‌کها می‌آیند آرام آرام به سمت تپه. تویی کمین می‌افتند بی آنکه بدانند .تا بچه ها به بالای تپه برسند و هوا روشن شود و ببینند، دیگر کاملا محاصره شده اند. فرهاد بچه ها را از چند جهت مختلف هدایت می کند به بالای تپه .خودش جلوتر از بقیه است. با همان کلاش تاشو آویزان به گردنش ،همراه جلیل صدق گو و تیر بارش. هوا هنوز تاریک و روشن است که اولین گروه از گروهک ها تیراندازی می‌کنند . تقریباً بالای تپّه رسیدند چیزی از آن پایین نمی بینند. اولین خمپاره که می خورد روی تپه هرکس پشت صخره یا توی شیاری پناه می گیرد.گاهی هم به سمت پایین تک تیری شلیک می‌شود بی هدف برای ترساندن . هوا که روشن می شود توی مه رقیق روستای کوچکی روبروی آنها نمایان می شود. ادامه دارد..✒️ 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃ ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید.. @R199122 📿 9 📿 10 📿 11 📿 12 📿 13 📿15 📿 16 📿 17 📿 18 📿 19 📿 26 📿 29 📿 وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون صلوات ختم شده⇩⇩⇩ ( ) ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
🍃🌸 🌸🍃 59 ڪلام حق امروز هدیہ به روح: ╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗ @sangarshohada ╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝
✍امروز پنجشنبه ۲ مرداد ⇦ به عشق 💔 عهدمی بندم که به کمک ایشان وثواب آن رابه این شهید وامام زمان ارواحنا فداه تقدیم میکنم☺️ ان شاء الله تاثیرات آن را میبینیم..🌷 j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
درسـرم نیست بجـز و هـوای تو و عشـق شــادم از اینکه همہ حال و هوایم تو شـدی 🌷 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
47.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 قلمت بشکنه تاریخ اگر ننویسی اگر از سردار بی دست و سر ننویسی ننویسی که دستش به زمین افتاده بهر امنیت و اسایش ما جان داده 🌷 ‌✍شاعر ومداح:عباس کهزادی نسب نام اثر: ســـردار و مفسدان j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊