eitaa logo
سنگرشهدا
7.3هزار دنبال‌کننده
16.4هزار عکس
3.1هزار ویدیو
52 فایل
امروز #فضیلت زنده نگہ داشتن یاد #شهدا کمتر از شهادت نیست . "مقام معظم رهبرے❤️ 🚫تبلیغ و تبادل نداریم🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
اِنّی اُحِبُّ النَّبی مُحَمَّد من حضرت محمد را دوست دارم I love the Prophet Muhammad ______❤️_______❤️_________ ما دوستدار مصحف و در دین احمدیم اندر جهان به خلق دو عالم سرآمدیم زیر لوای آل علی صف کشیده ایم چشم انتظار قائم آل محمدیم ❤️ j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
سنگرشهدا
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ #برزخ_تکریت ✍ خاطرات آزاده : حکیمی مز
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✍ خاطرات آزاده : حکیمی مزرعه نو ‌● 💠امداد به شیوه بعثی ها در ابتدا لازم می دانم اشاره کنم که یکی از علل اصلی بی رغبتی آزادگان از عدم تعریف و ثبت و ضبط خاطراتشان در طی این سالها ، غیر قابل باور بودن مشاهدات و شکنجه های وارده بوده است . و امروز که بنده بعد از 30 سال دست به قلم برده ام در سایه افشای جنایات داعش در منطقه و به لطف گسترش رسانه های تصویری ، باورپذیری مخاطب افزایش یافته است . و پر واضح است که افسران بعثی از عناصر اصلی تشکیلات داعش در عراق بوده و لذا این مهم ، پذیرش خاطرات آزادگان را راحت تر کرده است. سمت راست مسیری که با انباشتن اجساد خودشان درست کرده بودند (سرباز مجروح عراقی در حال فرو رفتن در باتلاق بود و دائم صدا می زد ساعدونی یعنی کمکم کنید افسر عراقی با کلت او را خلاص کرد) قسمت داخل پرانتز نقل قول از دوستانم می باشد و بنده چون وسواس دارم ، ممکن است فراموش کرده باشم و لذا تا اطمینان کامل به مشاهداتم نداشته باشم مطلبی را نمی آورم . هرچند برای خودم حجت است و اما آنچه خودم مشاهده کردم سرباز دیگری کنار باتلاق دراز کشیده بود و درست قسمت وسط پایش جدا شده بود و فقط سر پنجه و پاشنه پایش مانده بود. انتظار کمک داشت . هیچ تیر و گلوله ای از طرفین شلیک نمی شد . منطقه آرام آرام وضع اضطراری و جنگی هم حاکم نبود که بگوییم فرصت رسیدگی به مجروحین نیست . وقتی برخورد افسر مافوقش را دید مثل مار خودش را عقب کشید و چنین وانمود کرد که نیازی به امداد ندارد تا مورد عنایت افسر بعثی واقع نشود. شاید همین فرد بوده که با گلوله سلاح کمری افسر بعثی خلاص شده باشد. والله اعلم از منظر یک افسر بعثی کاملا پذیرفته شده است که این سرباز مجروح حد اقل به دو نفر جهت امدادرسانی و تخلیه به عقب نیاز دارد و امداد رسانی به او ضمن اینکه هزینه دارد هیچ دردی نیز از نظام سرکوبگر بعثی دوا نمی کند. لذا بهترین دارو تیر خلاص است یا رها کردن به حال خود. هنوز قیافه آن سرباز مجروح را بخاطر دارم که چگونه مظلومانه در چشمان ما نگاه می کرد. سایر نیروها نیز حق دخالت و امداد رسانی نداشتند و حتی جرات نگاه کردن و ابراز همدردی. افسری که یقه پیراهن مرا به عنوان نفر جلو گرفته بود و به جلو هدایت می کرد گفت : امشی. یعنی برو من که مانده بودم اگر پا روی اجسادشان بگذارم ناراحت شده و برخورد خواهد کرد امتناع کردم . ولی افسر بعثی مرا هل داد و بقیه نیز از روی اجساد گذشتند. برای آنها امری عادی بود ، چون بویی از انسانیت نبرده بودند . اما از دیدگاه ما هر چند آنها اجساد دشمن بود و لی از نظر آموزه های دینی ، آنها انسان بودند و چه بسا اغلب نیروهای خط مقدم از شیعیانی بودند که بالاجبار به جنگ گسیل شده بودند و حق حیات نداشتند. یاد خاطره ای افتادم از شخصی بنام میخائیل رمضان ،که نقش بدل صدام را به عهده داشته ، ایشان در کتاب خاطراتش بنام شبیه صدام . صفحه 151 در واکنش صدام به کشته های جنگ چنین آورده است . 📚... و هنگامی که در باره جنگ با ایران و تلفات سنگین انسانی که به ارتش عراق وارد شد ، از او (صدام) سوال کردند ، گفت : این مساله برای ما مهم نیست ، زیرا بیشتر افراد ارتش عراق شیعه اند و کسانی که در ارتش ایران هستند نیز شیعه اند و هر دو آنها دشمن ما هستند که به جهنم می روند.📚 چنین منطقی بر حزب بعث حاکم بود و توضیح بیشتر در این مقال نمی گنجد. ادامه دارد..✒️ ⛔️کپی ونشر ممنوع..چون این خاطرات هنوز چاپ نشده نویسنده راضی به نشرش نیستند..فقط همینجا بخونید🌹 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃ ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید.. @R199122 📿 1 📿 3 📿 4 📿 5 📿 6 📿 12 📿 13 📿 14 📿 17 📿 18 📿 19 📿 20 📿 22 📿 23 📿 24 📿 25 📿 26 📿 وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون صلوات ختم شده⇩⇩⇩ ( ) ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
🍃🌸 🌸🍃 112 ڪلام حق امروز هدیہ به روح: ╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗ @sangarshohada ╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝
هُوَ لیلا و تماماً همه از دم مجنون..... 🌷 j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
●جواب مادرشهید(16ساله) به این سوال که موافق رفتن اوبودیدیانه؟ پاسخ زیبای ایشان: مادرهیچ وقت تمایلی نداردکه پسرخودرا به جایی بفرستدکه دیگربرنگردد، ولی عقایداو بسیارمستحکم بودوقبل رفتن ازحرف هایی می زد که نشان میداد بسیاربزرگ شده است. ●من درآن زمان تصور نمیکردم که سخنان او وصیت باشد، چندین بارقبل رفتن به من گفت که مواظب خودت باش وبه هیچکس جزخداوند اتکانکن. ●اونذرکرده بود که روزی به سوریه برود وحرم حضرت زینب سلام الله علیها را زیارت کند که به آرزویش رسید. 🌷 j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
📸 ○ بیاد آنکه ژنرال بود اما اهل پشت میز نشینی و لیموزین دودی و بادیگارد و شاسی سواری و برج سازی نبود !!!! . ○قلمت بشکنه تاریخ اگر ننویسی اگر از سردار بی دست و سر ننویسی ، ننویسی که دستش به زمین افتاده ، بهر امنیت و آسایش ما جان داده‌‌‌...۴۱ سال به جنگ و نبرد و پیکار ، ۴۱ سال همه خواب بودیم او بیدار ، روستا زاده ای که شده بین المللی ، راز و رمزش خدا بود و فرمان ولی...آری این وطن مُلک سلیمانی و طهرانی هاست ، نه جای سگ صفتان خاوری و طبری هاست! . 📎پ ن: عکس کمتر دیده شده از مردی که هنوز فکر رفتنش جگر را می سوزاند.او رفت اما با سپاهی از شهیدان خواهد آمد....شادی روح قاسم ایران شهید سلیمانی صلوات..🌷 j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
7.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 باید گذشـت از این دنیا به آسـاني ... 💔 🌷 j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
: هنرمند بايد اهل درد باشد و اين درد نہ تنها سرچشمہ زيبايے و صفاے هنری، بلڪہ معيار انسانيت است آدم بی‌درد هنرمند نيست ڪہ هيچ، اصلاً انسان نيست ว໐iภ↬ @sangarshohada
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✍ خاطرات آزاده : حکیمی مزرعه نو ‌● 💠اولین بازجویی جهت ادامه مسیر باید از کنار نیروهای عراقی که به خط گسیل می شدند می گذشتیم ، زیرا منطقه مین گذاری شده بود و رفت و آمد فقط از مسیری که پاکسازی شده و با نوار سفیدرنگی مشخص شده بود امکان پذیر بود. بالاجبار حدود صد متری را از کنار سربازان دشمن عبور داده شدیم. هر کدام به کرم و لطفشان ما را نوازش کردند. دستانمان بسته بود ولی چشممان باز بود یکی با قنداقه سلاح ، یکی با مشت و لگد ، دیگری سیلی و اکثرا آب دهان این یکی از همه زجرآور تر بود. اولین سنگر ، ما را تحویل گرفتند توقفی کوتاه و تحویل سرباز دیگری دادند. فکر کنم از اینجا به بعد با خودرو منتقل شدیم . رسیدیم سنگر فرماندهی میدانی اولین بازجویی ، درخواست مشخصات خود - تیپ و لشکر - گردان و گروهان و... اطلاعات محرمانه ای نبود از اینجای داستان چون هر کدام بصورت انفرادی بازجویی می شدیم لذا برخوردها و مشاهدات متفاوت است و آنچه در پی می آید. مشاهدات شخصی بنده می باشد و از منظر دوستان دیگر ، قطعا اتفاقات بصورتی دیگر رقم خورده است . مترجم که به زبان فارسی تسلط داشت در حین بازجویی گوشزد کرد که اگر دروغ بگوییم کشته خواهیم شد لذا قبل از خروج از سنگر چشمهایم که باز بود بسته و گفت : ما می دانیم که دروغ گفته ای و تو را خواهیم کشت. با سکوت و بی تفاوتی رساندم که بکشید مهم نیست. نه اینکه خیلی شجاعت نشان داده باشم. از نگاه خودم ما دیگر مرده بودیم ، فقط نفس می کشیدیم. می دانستیم لحظات بدی در انتظارمان است. احساس می کردیم این اتقاقات همه خواب و رویاست. ما 16-17 سال بیشتر نداشتیم. بازوهای مرا گرفت و بلند کرد گذاشت روی یک بلندی. لحظاتی سکوت کرد. منتظر شلیک توی سرم بودم . لحظه ها به کندی می گذشت. با دست روی سینه ام گذاشت و فشار داد افتادم داخل خودرو روی سر و کول بقیه بچه ها. بنا به نقل دوستان با همه به این شیوه برخورد کرده بودند . ماشین حرکت کرد. ادامه دارد..✒️ ⛔️کپی ونشر ممنوع..چون این خاطرات هنوز چاپ نشده نویسنده راضی به نشرش نیستند..فقط همینجا بخونید🌹 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃ ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید.. @R199122 📿13 📿 14 📿 17 📿 18 📿 19 📿 20 📿 22 📿 23 📿 24 📿 25 📿 26 📿 وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون صلوات ختم شده⇩⇩⇩ ( ) ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
🍃🌸 ‌🌸🍃 113 ڪلام حق امروز هدیہ به روح: ╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗ @sangarshohada ╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝