eitaa logo
سنگرشهدا
7.4هزار دنبال‌کننده
16.2هزار عکس
3.1هزار ویدیو
52 فایل
امروز #فضیلت زنده نگہ داشتن یاد #شهدا کمتر از شهادت نیست . "مقام معظم رهبرے❤️ 🚫تبلیغ و تبادل نداریم🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
خاکِ دل آن‌روز که می بیختند شبنمی از عشق در آن ریختند دل که به آن قطره غم‌اندود شد بود کبابی که نمک‌سود شد j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✍ خاطرات آزاده : حکیمی مزرعه نو ‌● 💠 بعثی‌ها بیکار نبودند ۴ یکی از مصادیق بارزی که هر دو زندان را تجربه کرده اند شهید حاج حسن حسین زاده موحد است که قریب به ده سال در زندانهای ستمشاهی می‌گذراند و پس از آغاز جنگ تحمیلی در عملیات کربلای پنج مجروح و به اسارت در می‌آیند. ایشان پس از تحمل حدود چهار سال اسارت در اردوگاه ۱۱ تکریت با ۳۰ کیلو پوست و استخوان به وطن باز می گردد و نهایتا پس از تحمل درد و رنج ناشی از اسارت در سحرگاه آخرین روز سال ۹۴ به خیل شهدا می پیوندند. باعث سعادت است اگر قلم این حقیر بتواند و لایق باشد صفحاتی از زوایای پنهان زندگی سراسر مبارزه این اسوه مبارزه و تقوی را به تصویر کشد. امثال ایشان به معنی واقعی کلمه شهید گمنام هستند. البته در جمع آزادگان ، بزرگان و اسوه‌های دیگری نظیر مرحوم ابوترابی‌فرد نیز هستند که هم سابقه مبارزاتی و زندانی دوران ستمشاهی را دارند و هم اسارت که البته چندان ناشناخته نیستند و لذا معرفی جنبه های مختلف زندگی ایشان و امثالهم وظیفه تمامی آزادگان است. سوال دیگری که ذهن تعدادی از خوانندگان عزیز را به خود مشغول کرده است این که چگونه بعد از گذشت بیش از سی سال ، وقایع آنروزها و اسامی افراد و مکانها در ذهن آزادگان مانده است که باید متذکر شوم ما با این حوادث و مکانها و دوستان زندگی کرده‌ایم . اغلب دوستان هنوز هم حد اقل هفته ای یکبار خواب اسارت را می‌بینند و با کابوس آن بیدار می شوند. درست بر عکس اسارت که هر شب خواب ایران و آزادی را می‌دیدیم و وقتی بیدار می‌شدیم قبل از گشودن چشمانمان لحظه ای مکث می‌کردیم که ببینیم آیا دوباره چشممان به سقف بتونی آسایشگاه می‌خورد و باز هم رؤیا ... اینقدر از خاطرات و گذشته یکدیگر تعریف کرده ایم که وقتی یکی مجددا خاطره‌ای را تعریف می‌کرد می‌گفتیم کافی است بقیه‌اش را می‌دانیم.. چقدر لذت بخش بود لحظه‌های تعریف دوستان از دست پخت مادرشان وقتی که از گرسنگی شکممان قار و قور می‌کرد. وصف العیش ، نصف العیش. روزی در محوطه با دوستی بنام سیف‌الله بچه خمین قدم می زدیم من از گرسنگی هسته خرمایی که سالها از عمرش گذشته بود را در دهان گذاشته بودم. در حین صحبت... ادامه دارد..✒️ ⛔️کپی ونشر ممنوع..چون این خاطرات هنوز چاپ نشده نویسنده راضی به نشرش نیستند..فقط همینجا بخونید🌹 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃ ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید.. @R199122 📿 2 📿 3 📿 4 📿 5 📿 21 📿 22 📿 25 📿 26 📿 27 📿 28 📿 30 📿 وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون صلوات ختم شده⇩⇩⇩ ( ) ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یٰا اَیَّـتُهَا النَّفسُ المُـطمَئِنَّـة ارْجِعي اِلي رَبِّـکِ راضِیـةً مَّرضیَّةً🕊 دشمنت کشت؛ ولی نور تو خاموش نشد! آری؛ آن جلوه که فانی نشود، نورِ خداست!✨ 🎞 سخنان استاد با عنوانِ "باید زنده شویم؛ مثل " j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
🍃🌸 🌸🍃 183 ڪلام حق امروز هدیہ به روح: ╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗ @sangarshohada ╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝
خورشید ... سرک می‌‌کشد و میداند از دست تـو چـایِ صبح ، خوردن دارد ...! 🌷 iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
●هاشم دو خصوصیت بارز داشت که در کمتر کسی پیدا می‌شود, دلسوزی و خیرخواهی؛ اگر کسی چیزی از او می‌خواست تمام سعی و تلاشش را می‌کرد تا او را به خواسته‌اش برساند. ●هر کس هر کاری و مشکلی داشت وی اولین کسی بود که پیش قدم می‌شد. هیچ وقت خودش را دست بالا نمی‌گرفت اگر مجلس ترحیم برای فردی از اطرافیان برگزار می‌شد او در صف کمک رسانی حاضر می‌شد. ●خیلی مرا دوست داشت متفاوت با سایر بچه‌هایم با من رفتار می‌کرد همیشه  دستم را می بوسید سرش را روی پاهایم می‌گذاشت و می‌گفت: بوی بهشت را استشمام می‌کنم. ●خیلی هم دست و دلباز بود هر کجا می‌رفت برای بچه‌های خواهر و برادرش و دوستان و همسایه‌گان هدیه می‌آورد و از این کارش لذت می‌برد. هاشم عشق به حضرت زینب (س) را به عشق دوقلوی شش ماهه‌اش ترجیح داد ✍روایتی از مادر 🌷 j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
تو که از نسل کریمانی و آقا هستی حسنی گشته ترین سید دنیا هستی آن ضریحی که ندارد به شما بخشیده تو حرم دار حسن، زاده زهرا هستی 🍃🌸ولادت حضرت عبدالعظیم مبارک🌸🍃 @sangarshohada🕊🕊
می‌نویسم ... که شب تار سحر می‌گردد یک نفر مانده از این قوم که برمی‌گردد j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
خوشبخت‌تر از آسمان نبود، آنگاه که هر صبح و شام چشم مےگشود بر این ... پس خرده مگیر، غبار روزهای پساجنگ را.. شاید دل‌تنگ لباسهای خاکی شده! iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
: بسیجی اصلا احتیاج بہ محافظہ کـــاری نـدارد و بہ دنـبـــال از دست دادن چــــیزی نیست، یڪ ڪارت عضـویت بسیج دارد و آن هم شهادتش است. 🌷 iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✍ خاطرات آزاده : حکیمی مزرعه نو ‌● 💠 بعثی‌ها بیکار نبودند ۵ ...در حین صحبت سیف الله که فهمید چیزی در دهان دارم گفت چه در دهان داری ؟ گفتم هسته خرما . گفت از کجا آوردی ؟ گفتم روی زمین پیدا کردم . گفت بگذار بریم ایران این جریان را برای همه تعریف خواهم کرد. چقدر شیرین بود خاطرات اینچنینی. یکی به مزاح می گفت من هر روز وظیفه داشتم نان خانه را از نانوایی محل تهیه کنم مادرم نانهای تازه را نگهداری و می‌گفت اول باید نان بیات روز قبل را بخوریم و با این شیوه ما هر روز نان بیات می‌خوردیم . یکی از مشکلاتی که بعد از گذشت بیش از سه دهه همچنان گریبانگیر اکثر آزادگان است تاثیر برخوردهای محیطی بر ذهن بچه ها و نهادینه شدن واکنشها نسبت به وقایع تکراری یا همان شرطی شدن در اصطلاح روانشناسی حتی پس از آزادی است . باز شدن یکباره در تمام فلزی آسایشگاه نمونه بارز آن است. درِ آسایشگاهها سر تا سر فلز و فاقد شیشه یا دریچه بود که به هنگام باز کردن کشویی‌های چند گانه آن سر و صدای زیادی در سکوت آسایشگاه ایجاد می کرد . چون هیچگونه منفذی نداشت فقط از سر و صدای بعثی‌ها می‌شد فهمید که کسی پشت در حضور دارد. باز کردن پر و سر و صدا و یکباره در فرصت چند ثانیه ای به بچه‌ها می‌داد تا خود را برای اجرای فرمان برپا و.. آماده نمایند. چون اغلب باز شدن وقت و بی وقت در همراه بود با ضرب و شتم و وقوع حوادثی ناگوار و دهشت آور ، الان هم پس از گذشت سالها کوچکترین صدایی خصوصا صدای باز و بسته شدن درهای فلزی در سکوت شب ناخودآگاه بدون اراده لحظه‌ای به مغز آدم شوک وارد می‌شود و اعصاب فرد را بهم می‌ریزد حال که به اینجا رسیدیم اجازه بدید به خاطره ای آزار دهنده پس از آزادی اشاره کنم تا به عمق مشکلات روحی و روانی آزادگان آشنا شوید. رها شدن آزادگان در جامعه و عدم رسیدگی به مشکلات آنها خصوصا مشکلات روحی روانی خسارات غیر قابل جبرانی بر پیکر جامعه آزادگان وارد کرد که البته رهایی یکباره جمعیت نسبتا بزرگی که هیچ شناختی نسبت به جامعه جدید نداشتند بالطبع یکسری مشکلات هم برای خانواده ها و هم برای خود آزادگان بوجود آورد که به یک مورد آن به عنوات مشت نمونه خروار به طور سربسته اشاره می شود. یکی از آزادگان عزیز که حالا نسبت به سایر دوستان از مشکلات اعصاب و روان بیشتری رنج می برد پس از ازدواج در زیر زمینی مسکونی به اتفاق همسر و دو فرزندش زندگی می کردند. ادامه دارد..✒️ ⛔️کپی ونشر ممنوع..چون این خاطرات هنوز چاپ نشده نویسنده راضی به نشرش نیستند..فقط همینجا بخونید🌹 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊
↫✨« بــِســـم ِ ربـــــــِّـ الــشــــُّـهـداءِ والــصــِّـدیــقــیــــن »✨↬❃ ختم قران به نیابت از شهدا وتعجیل در ظهور اقا...لطفاجزهای انتخابی خود را به ای دی زیر بفرستید.. @R199122 📿 2 📿 3 📿 4 📿 5 📿 21 📿 22 📿 25 📿 26 📿 27 📿 28 📿 30 📿 وتعداد صلوات های خودرا اعلام کنید تاکنون صلوات ختم شده⇩⇩⇩ ( ) ว໐iภ↬ @sangarshohada 🕊🕊
🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷 📣 تعلیم و تربیت سپاه ناحیه مرودشت به مناسبت هفته بسیج برگزار می کند☆ ✍🏻 مسابقه بزرگ شهید شناسی 🕯️ *پلاک افتخار*🕯️ *با محوریت شهدای والا مقام شهرستان مرودشت* 💰با جوایزی ارزنده: 🎁نفر اول مبلغ 500 هزار تومان 🎁 نفر دوم مبلغ 300 هزار تومان 🎁 نفر سوم مبلغ 200 هزار تومان 🎁 10 نفر بعدی هر کدام هدیه 100 هزار تومانی اهدا خواهد شد. 📲برای ورود به آزمون و سوالات وارد لینک زیر شوید. 🆔 *https://docs.google.com/forms/d/e/1FAIpQLSc43faVXljoYvb4Gy1rz7UfczG98pgAZBQqShF5Uiv7zjE42g/viewform?usp=sf_link* ⏱️شروع مسابقه از یکشنبه 25 آبان لغایت دوشنبه 3 آذر 📯 اعلام برندگان و اهدای جوایز روز سه شنبه 4 آذر مصادف با ولادت امام حسن عسکری علیه السلام.🌸 📒تعداد سوالات 30 سوال تستی ✨ *سوالات همگی با محوریت شهدای شهرستان مرودشت است* شرکت برای عموم *آزاد* است. 🌠اعلام نتایج در گروه واتس اپ قرآنی صراط ۳ در لینک زیر👇🏻 https://chat.whatsapp.com/JiG0KPdZAkpKGgxrGhJO9y 📲 و در صورت تکمیل گروه به کانال ایتای بصیرت کده به نشانی👇🏻 https://eitaa.com/basiratkade مراجعه فرمایید. *تعلیم و تربیت سپاه ناحیه مرودشت*
🍃🌸 🌸🍃 184 ڪلام حق امروز هدیہ به روح: ╔══ ⚘ ════ 🕊 ══╗ @sangarshohada ╚══ 🕊 ════ ⚘ ══╝
طلوع خورشید ؛ که ملاک صبح بودن نیست خورشید مـا از پشتِ پلکهای "شما" طلوع میکند ... 🌷 iD ➠ @sangarshohada🕊🕊
. بوس از تو جــــان از من بازار چنین خوش تر... 📎پ ن : تهران، سال ۱۳۶۵، مقابل مجلس شورای اسلامی، مادر فرزند خود را برای اعزام به جبهه بدرقه می کند،🌷 : امیرعلی جوادی j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
شهید حاج امینی در دست‌نوشته‌ای که در /10/19 نوشته است درخواست‌هایی را خطاب به مردم و رهروان مطرح کرده است. نوشته است: از شما خواهش می‌کنم و می‌خواهم چند موضوع را مد نظر داشته باشید: ↵ دروغ نگویید ↵زود قضاوت نکنید ↵گذشت و داشته باشید ↵خوشرو و خوش برخورد باشید ↵و اینکه ها را پر نگه دارید خدایا ما را ببخش و بیامرز! خدایا بگردان! خدایا ما را به خودمان وا مگذار! خدایا شناخت به ما عطا کن! خدایا عزیزو بزرگوارمان راحفظ بفرما! یا رب العالمین بنده حقیر امیر حاج امینی تاریخ 65/10/19 ساعت 12:30 🌷 j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
آقازاده نبود اما خیلی ها صدایش می کردند. از بس که به امام علاقه داشت.دلباخته امام خمینی(ره) بود. به طرز خاصی امام را آقا صدا می زد. اصلا به خاطر عشق به امام و مبارزه با رژیم طاغوت بود که در آلمان درس ومشق را رها کرد و به سوریه و فلسطین رفت وشیوه مبارزه آموخت ودر ادامه برای دیدار با امام سر از پاریس درآورد. پس از آشنایی با امام عزمش برای مبارزه بیشتر شد. درس و مشق را برای همیشه رها کرد و شد فدایی امام. 🌷 j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
. اگر در هوای پاکیزه استقلال نفس می‌کشیم، اگر ایستاده‌ایم و روشنی را ادامه می‌دهیم، یعنی دریافته‌ایم بزرگی‌ات را ؛ یعنی هنوز بر پلکان دل‌هامان نشسته‌ای و چشمان شمعدانی‌ها را لبخند می‌زنی... 🌷 j๑ïท ➺ @sangarshohada🕊🕊
🌷« بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن »🌷↬❃ ✫⇠ ✍ خاطرات آزاده : حکیمی مزرعه نو ‌● 💠 بعثی‌ها بیکار نبودند ۶ ...ایشان در اثر مشکلات گریبانگیرش و اختلاف با خانواده متاسفانه خانه را به آتش می‌کشد و همسرش در این جریان دچار آتش سوزی و فوت می‌نماید . از طرفی مادر خانمش نیز به هنگام مراجعه به خانه و مواجه به آتش سوزی در پله‌های زیر زمین در اثر دود ناشی از آتش سوزی و تنگی نفس طعمه آتش و متاسفانه ایشان نیز مرحوم می شوند. البته این بر اساس اطلاعات شخصی ماست و ممکن است واقعیات پرونده چیز دیگری باشد . در نهایت آزاده قصه ما به قصاص محکوم و حکم اجرا می‌گردد. اینکه حکم خدا باید اجرا شود همه ما تسلیم امر خداوند هستیم و شاید زنده بودنشان هم تفاوتی با مرگ نمی‌کرد. انتقاد ما از این است که چرا اولا نظام و مسوولین پیشگیری لازم را نکردند . دوما اینکه آیا نمی شد ایشان در زندان بمانند تا فرزندان خردسالش به سن تکلیف برسند و آنها هم تصمیم گیرنده باشند. البته تا آنجا که اطلاع دارم مسوولین بنیاد زحمت خودشان را کشیدند که البته در چنین مواقعی اراده بالاتری می‌طلبد . چرا آنها باید هم از ناحیه مادر و هم پدر یتیم باشند. در پایان لازم است به خاطره ای از زبان یکی از همرزمان ایشان در لحظه اسارتشان اشاره کنم. زمانی که ایشان به اتفاق تنی چند از همرزمانش به اسارت در می آیند یکی از نیروهای بعثی در حالی که مجرحین را با تیر خلاص می زده با چکمه روی شکم یکی از مجروحین می رود . در همین حین نامبرده که در ورزشهای رزمی هم علی الظاهر دستی داشته روی هوا چرخی می‌زند و محکم به زیر چانه مزدور بعثی می‌کوبد و البته در همانجا کتک زیادی هم می‌خورد ولی جریان به اردوگاه درز پیدا نمی کند . به هر تقدیر این واقعه برای جامعه ایثارگری خیلی گران تمام شد. آزاده ‌ای که در اسارت در فعالیتهای مخفی فرهنگی خصوصا حفظ قرآن کریم فعال بود. یکی از مباحثی که بنده اولین بار در اسارت از زبان ایشان آموختم مبحث توحید نظری و عملی بود که ایشان علی‌الظاهر در دبیرستان آموخته بودند . خدایش رحمت کند و عاقبت همه ما را ختم به خیر . ادامه دارد..✒️ ⛔️کپی ونشر ممنوع..چون این خاطرات هنوز چاپ نشده نویسنده راضی به نشرش نیستند..فقط همینجا بخونید🌹 ว໐iภ ↬ @sangarshohada🕊🕊